مدارس طبیعت میتوانند بدون تخریب محیطزیست یک و نیم میلیون شغل ایجاد کنند. ما به نسلی نیاز داریم که بر سر مواهب طبیعی معامله نکند.
شهروند نوشت: خاک، آب، باغچه و کودکانی که طبیعت را تجربه میکنند. همه آنچه آموزش رسمی نمیتواند به کودکان بیاموزد قرار است در مدرسه طبیعت یاد بگیرند. همه آنچه کودک انسان تا پیش از وجود پدیدهای به نام آموزش رسمی از طبیعت یاد میگرفت. در روزگاری که به فعالان محیطزیست سخت میگذرد، ٧٠مدرسه طبیعت در ٢٩ استان کشور راهاندازی شده تا نسل بعد انسانهای طبیعتدوستی باشند. اگر هر کدامشان جایی مسئولیتی داشتند، بر سر محیطزیست معامله نکنند و اگر جایگاه تصمیمگیری نداشتند، محیطزیست مطالبه مهمشان باشد. مدارس طبیعت میخواهند نگاه مسئولانه و فعالیت مدنی را به کودکان یاد بدهند، هرچند هنوز همه کودکان امکان استفاده از این شیوه آموزشی را ندارند.
مدارس طبیعت با ایده یکی از فعالان محیطزیست، عبدالحسین وهابزاده مطرح شد و طرفدارانی بین اهالی محیطزیست پیدا کرد. این مدارس اکنون به صورت خصوصی اداره میشوند، اما توانستهاند ایده اصلی خود را ترویج دهند. به گفته محمد درویش مدارس طبیعت با این هدف شکل گرفتند تا فضای دلپذیرتر و خلاقانهتری برای کودکان تا زیر ١٢سال فراهم کنیم و این مجال را بدهیم که عاشق سرزمینشان و موهبتهای طبیعی شوند. تا انگیزه پیدا کنند که از طبیعت و محیطزیست مراقبت کنند: «ما باید در آموزش کودکان از فشار موضوعات حفظکردنی کم کنیم و فضای نشاطآوری در مدارس حاکم شود که پاسخ پرسشهایشان را کشف کنند. بخشنامه وزیر جدید آموزشوپرورش نشان میدهد که آنها هم صدای مدارس طبیعت را شنیده و متوجه شدهاند که باید بار امتحان را که مثل بختک روی سر دانشآموزان ابتدایی است، بردارند، پیک نوروزی را حذف کردند و توزیع کتابهای کمک آموزشی را ممنوع. گفتهاند در عید نوروز اجازه دهید کودکان از طبیعت لذت ببرند. این یک موفقیت بزرگ برای مکتب مدارس طبیعت است.»
مدارس طبیعت هرچند در انتشار ایدهشان موفق باشند، جمعیت خیلی کمی از کودکان را دربرمیگیرند. همه کودکان این امکان را ندارند که از این شیوه آموزشی بهرهمند شوند و این مسألهای است که مسئولان آموزشوپرورش باید به آن توجه کنند: «جامعه امروز بشدت نیاز به تحول نظام آموزشوپرورش دارد. هوشمندی مدیران کنونی است که تشخیص دهند چرا اولویت نخست بسط پندارینههای مدارس طبیعت است. ٧٠مدرسه در ٢٩ استان دستاورد بزرگی است، ولی اگر قرار است گسترش شتابناکتری پیدا کند، باید نمایندگان مجلس، دولت، آموزشوپرورش و شهرداریها به میدان بیایند و بتوانیم با جرأت آنها را ترویج کنیم.»
محمد درویش میگوید اگر میخواهیم با مشکلات عدیدهای که طبیعت ایران با آنها روبهرو است مقابله کنیم، نیاز به نسلی داریم که بر سر مواهب طبیعی معامله و از پروژه محیطزیستهراسی حمایت نکند. نسلی که درک کند راه تولید پایدار و کیفیت از مسیر حمایت از محیطزیست میگذرد. او به گفتههای رئیسجمهوری اشاره میکند که در سازمان محیطزیست جدید یکسری از پروژهها آزاد شدهاند: «رئیسجمهوری گفت ما رئیس قبلی سازمان محیطزیست را عوض کردیم، چون سختگیری میکرد و رئیس جدید یکسری از پروژهها را آزاد و ١٧٦هزار فرصت شغلی ایجاد کرد. آقای رئیسجمهوری که دولت خود را یک دولت محیطزیستی میدانست درنهایت برای ١٧٦هزار شغل با این پروژهها موافقیت کرد. درحالیکه مدارس طبیعت میگویند میتوانند یکونیممیلیون شغل ایجاد کنند، بدون اینکه هوا و آب را نابود کنند. این مدارس میتوانند نسلی را پرورش دهند که نادیده و به بهانه توسعه صنایع مخرب محیطزیست را معامله نکنند. اگر خود رئیسجمهوری در مدرسه طبیعت درس خوانده بود، شاید چنین تصمیمی نمیگرفت.»
خاطرهسازی برای کودکان در طبیعت
مدیر یکی از مدارس طبیعت میگوید برای یک سابقهمیلیون ساله کودک انسان، معلمی جز طبیعت نداشت و از زمانی هم که توانست راه برود از طریق تجربه و محیط طبیعی و در کنار کودکان همسن و غیرهمسن خود با جهان مواجه شد. به گفته عارف آهنگر در هیچ جای تاریخ این چند میلیون سال تکامل کودک چیزی به نام آموزش بهعنوان اطلاعات پکیجشده نمیبینید، اما به جایش یادگیری میبینید: «راهها و ابزارهای یادگیری در طول این سالیان متناسب با نیاز و پروژه سازگاری شکل گرفت. کودکان ابزارهایی برای یادگیری دارند و با تقلید، مشاهدهگری،کنجکاوی و کاوش آنچه نیاز دارند، یاد میگیرند. سرککشیدن یک عادت دیرینه و قدیمی است که کودک انسان بوم و محیط خود را بشناسد، او چیزها را جابهجا میکرد و متوجه میشد چه چیزی برایش خطرناک و مفید است و این بهعنوان عادت برایش مانده است. به گفته بومشناسان انسان از طبیعت بیرون آمده، ولی طبیعت از او بیرون نیامده و رفتارهایش ناشی از سازگاری با طبیعت است. سابقه خروج از طبیعت یک یا دو قرن هم نیست و لایه ضخیمتری داریم که میلیون ساله است و همهاش در طبیعت شکل گرفته است.»
برای این مدارس باید فضای مناسب چندهزار متری داشت که مناسبسازی شده باشد و تسهیلگرانی آموزشدیده که بدانند این مدارس قرار است چه کنند. همانطور که خیلی از آشنایان با این شیوه آموزشی میگویند قرار بر این است که کودکان بازی و تجربه کنند و فقط کسی از دور مراقبشان باشد. قرار بر آموزش رسمی با سرفصلهای مشخص نیست. آهنگر میگوید اگر آنچه ما از آموزش در نظر داریم، خواندن و نوشتن و حساب باشد، در مدرسه به دست میآید، اما یادگیری مسألهای دیگر است: «آمار بیسوادی در کشور ما خیلی کم است، ٨٨درصد مردم باسواد هستند، ولی سرانه مطالعه هر ایرانی خیلی کم است. این اتفاق در مدرسه نمیافتد. مدرسه طبیعت میخواهد به نیازهای واقعی و حقیقی کودک پاسخ بدهد.» مربیان در مدرسه طبیعت تسهیلگرند. این مدارس لیستی از مهارتها ندارند که براساس آن بخواهند طرح درسی تهیه کنند، زیرا هر کودک یک موجود منحصربهفرد است. آنها سعی میکنند بستر و محیط یادگیری را غنی کنند: «به لحاظ طبیعی با فضای طبیعی، گیاهان گوناگون، آزمایشگاه، محیط کشاورزی، مزرعه و مهارتهای فنی مثل نجاری و بنایی، همچنین فعالیتهای فرهنگی و هنری مثل کتابخوانی و تئاتر باشد. چیزی را هدفگذاری نمیکنیم. کاری که کودک در این مدارس میکند، بازی است، کاری که از طریق آن یاد میگیرد.»
مدارس طبیعت بسته به هر اقلیم و فرهنگ متفاوتند، اما در همایشهایی درباره یافتهها و تجربیاتشان با هم مشارکت دارند. آنها در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نیز با هم تبادلنظر دارند و تجربیاتشان را درباره کودک و طبیعت به اشتراک میگذارند. به تازگی نیز همایشی در دانشگاه شهید رجایی تهران با حضور مسئولان مدارس طبیعت برگزار شده و بعضی ناشران هم به چاپ کتابهایی در این زمینه روی آوردهاند.
امروز طبیعت ایران مشکلات زیادی دارد، بحرانهای مختلفی که گریبان طبیعت گیاهی و جانوری را گرفته و شرایط را روزبهروز برای زندگی انسانها سخت میکنند. اگر نگرانیهای فعالان محیطزیست نباشد و جامعه مدنی تلاش نکند تا محیطزیست را مدام به مسئولان کشور یادآوری کند، معلوم نیست کودکان آینده چه خاطرهای از محیطزیست و طبیعت ایران داشته باشند. کودکان مدارس طبیعت شاید از وضع محیطزیست در ایران بیخبر باشند. رویکرد کلی این است که نباید کودک را با اخبار ناگوار مواجه کرد و مثلا به او از وضع بحرانی آب در کشور گفت. آنها باید طبیعت را تجربه و محیطزیست را درک کنند. این به گفته آهنگر یک کار تدریجی است: «زمانی میتوانید از پدیدهای حفاظت کنید که عاشقش باشید. کسی فقط با آموزش دیدن حافظ و عاشق چیزی نمیشود، اینها در کودکی اتفاق میافتد. مدرسه طبیعت از طریق فراهم کردن بستر تجربه و ایجاد خاطره در طبیعت به اهداف محیطزیستی خود میرسد. کودکان از سن بالای ١٢سال آموزش هم میبینند و این آموزش با عشق به طبیعت ترکیب میشود تا درنهایت از آنها شهروندان حافظ محیطزیست بسازد.»