عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در اجلاس سران کشورهای ایران، روسیه و آذربایجان که در تهران برگزار شده تصویر پشت سر سه رییس جمهوری یا طرح پس زمینه از چند نظر جالب و درخور درنگ است:
نخست به این خاطر که در طرح بزرگ پشت سر سه رییس جمهوری تصاویر نمادین یا شماتیکی از کلیسای سنت باسیل که در نگاه کلی در قاب کاخ کرملین در مسکو قرار می گیرد، برج آزادی در تهران و مرکز فرهنگی حیدر علی اف در باکو دیده می شود.
وقتی شهری میزبان است تنها از تصویر یا طرح همان شهر استفاده می شود. نه میزبان و میهمان با هم. مثلا وقتی مذاکرات هسته ای در استانبول جریان داشت تصویر این شهر و در بغداد و در آستانه نیز. وین چون بین المللی است بحث دیگری دارد.
پس اگر تنها تصویر تهران بود بحثی نبود اما حالا که هر سه را گذاشته اند می توان نکاتی را مطرح کرد.
چون ایران میزبان است برج آزادی وسط است وحسن روحانی رییس جمهوری ایران هم وسط و زیر آن نشسته وولادیمیر پوتین و الهام علی اف در دو طرف. اما آن دو جا به جا نشسته اند! علی اف زیر مجموعه کاخ کرملین وکلیسا و پوتین زیر تصویری از سازه ای در آذربایجان.
دوم: برج آزادی نماد تهران است نه کل ایران و تازه در 10 سال اخیر برسر این که برج آزادی را نماد تهران بدانیم یا برج میلاد را بحث های بی فرجامی درگرفته اما چه آزادی و چه میلاد نماد تهران اند نه نماد قدرت سیاسی. باز اگر تنها آزادی بود از شهر میزبان حکایت می کرد اما کنار دو نماد دیگر نشسته است.
ایران اگرچه کاخ ریاست جمهوری دارد اما نمادین نیست و در ادبیات رسمی هم از لفظ «کاخ» پرهیز می شود. تازه مشخص نیست «پاستور» را باید مقر رییس جمهوری دانست یا «سعد آباد» را.
البته پاستور معرف ریاست جمهوری است اما در سعد آباد هم دیدار و استقبال و مذاکره صورت می پذیرد.
منتها اگر بخواهند پاستور را معرفی کنند به عنوان دفتر رییس جمهور نه بخش های تاریخی مرتبط با دستگاه های دیگر معماری چشم گیری ندارد. سعدآباد هم یادآور حکومت گذشته است.
سوم: برج میلاد در واقع یک برج مخابراتی است و شبیه آن با ارتفاع مشابه (از 450 تا 550 متر) در تورنتوی کانادا (برج سی ان)، کوالالامپور مالزی و برج رادیو تلویزیونی تیانجین در چین وجود دارد و نمی توان از آن به عنوان نماد اختصاصی تهران یا ایران در اجلاسی در این سطح استفاده کرد خاصه این که شبیه همین در مسکو به نام برج «اوستا نکینو» وجود دارد.
شباهت برج های مخابراتی به هم به خاطر کلاهک یا تاج آنها و آنتنی است که روی آن نصب می شود.
یکی از شگفتی های کارشناسان خارجی این است که در تهران که شهری کوهپایه ای است برج مخابراتی ساخته شده در حالی که با هزینه ای به مراتب کمتر می شد آنتنی را روی یکی از قله ها نصب کرد!
اگر در چین و ژاپن برج مخابراتی می سازند به خاطر این است که به ارتفاع 500 متری برسند در حالی که ما ارتفاع چند برابر را در کوه داریم.
از این رو حدس زده می شود که چون برج آزادی به خاطر نزدیکی به فرودگاه مهرآباد ارتفاع کمتری به نسبت برج های مشهور دارد (63 متر) و به مناسبت جشن های دو هزار و پانصد ساله ساخته شده برج دیگری طراحی و ساخته شد که 437 متر ارتفاع دارد.
با این همه چه برج میلاد چه برج آزادی نمادهای تهران هستند نه کل ایران و قدرت سیاسی و حکومت را هم یادآوری نمی کنند.
چهارم: هر چند نماد یک شهر می تواند نماد یک کشور هم باشد اما همه جا این طور نیست.
کاخ کرملین با قدمت 500 ساله و مجموعه ای از کاخ ها و کلیساها هم نماد مسکوست و هم نماد روسیه و کلیساهای تاریخی را هم در بر گرفته است. در دوران اتحاد شوروی ترجیح داده می شد کلیسای سنت باسیل هم بخشی از مجموعه کاخ تصویر یا تصور شود.
نماد شهرباکو اما برج های شعله است . سه ساختمان که به شکل شعله های آتش طراحی شده اند و از پیشینه تعلق فرهنگی این سرزمین (اران) به ایران و احترام به نور ( روزها در قالب خورشید یا مهر و شب ها به صورت آتش) حکایت می کند. (تصویر اولی در زیر مرکز فرهنگی حیدر علی اف و نماد سیاسی جمهوری آذربایجان و دومی برج های شعله است)
با این نگاه برج آزادی هر قدر هم نماد تهران و بر برج میلاد ارجح باشد به عنوان نماد ایران شناخته نمی شود یا رنگ سیاسی ندارد.
سوء تفاهم نشود! در این که برج آزادی کاملا اختصاصی و نماد معماری ایرانی و بسیار باشکوه و خاطره انگیز و یک شاهکار تمام عیاراست ذره ای تردید نیست.
شب هایی بوده که گرداگرد میدان آزادی چرخیده و ازتماشای قامت آن لذت برده ام واز این منظر بر برج میلاد ارجح است ولو ارتفاع کمترو فناوری قدیمی تری داشته باشد. اما تهران یک بحث است و تاریخ و فرهنگ وتمدن ایران یک موضوع دیگر.
پس این که می گوییم در این طرح برج آزادی نباید انتخاب می شد به خاطر این نیست که برج میلاد را نماد می دانیم که موضوع حکومتی و سیاسی و ملی است نه شهر و معماری.
اگر نشست شهرداران پایتخت های سه کشور بود برج آزادی مناسبت داشت هر چند باقر قالیباف برج میلاد را ترجیح می داد و به اعتبار اتمام آن در دوره شهرداری خود دوست داشت در کارنامه او ثبت شود در حالی که طرح و ایده و شروع مربوط به دوره کرباسچی بود. در این حالت اما قطعا دیگر کاخ ریاست جمهوری آذربایجان ترسیم نمی شد و برج های شعله که واقعا زیباست و هر ایرانی را هم به وجد می آورد مناسب بود. درباره کرملین یا کلیسا هم نماد مسکوست و هم روسیه.
مانند اهرام ثلاثه که نماد قاهره اند ولی برای کل مصر هم انتخاب می شود یا مجسمه آزادی که یادآور نیویورک است منتها نماد حکومت ایالات متحده هم هست.
با این طول و تفصیل ها این پرسش شکل می گیرد که نماد ایران یا جمهوری اسلامی ایران یا کاخ ریاست جمهوری ایران چیست؟
پس اگر نخواهیم از تصویر کلی شهر میزبان استفاده کنیم که ارجح است دو گزینه می ماند: یکی حرم امام خمینی است اما جنبه مذهبی آن می چربد و نمی توان رهبران غیر مسلمان را ذیل طرح آن نشاند ولو حضور یابند و گل تقدیم کنند. این قاعده طبعا به طریق اولی درباره بارگاه امام هشتم شیعیان در مشهد هم صادق است.
دیگری تخت جمشید است و دنیا دیر زمانی است که ایران را با تخت جمشید می شناسد. برخی هم میدان نقش جهان را پیشنهاد می کنند.
کسی چه می داند شاید اگر این اجلاس در زمانی غیر از آبان ماه برگزار می شد طرح تخت جمشید را می گذاشتند نه برج آزادی را.
منتها اگر دو سه روز پس از حاشیه های روز منسوب به کورش در هفتم آبان رییس جمهوری در تصویری با پاسارگاد یا تخت جمشید مشاهده می شد حرف های بسیار درمی گرفت والنهایه شاید به این نتیجه رسیدند که با برج آزادی کار را تمام کنند و خیرش را ببینند و ما هم امیدواریم خیر اجلاس را فارغ از این حاشیه ببینیم.
(اگر خلاصه بخواهیم بگوییم وقتی اجلاس در تهران است نقشه یا عکس بزرگی از تهران بهتر است. اما اگر قرار است نماد باشد این نماد یاید کلی تر باشد. شاید بهترین حالت در روسیه است. هم کلیسا و هم کاخ تا جایی که وقتی می نویسی کرملین صدای اعتراض برمی خیزد که کرملین نیست و کلیسای سنت باسیل است و از کلیسا بگویی این تلقی ایجاد می شود که نماد مذهبی مد نظر بوده و شاید شهرت این نماد به کرملین به عمد در دوران اتحاد شوروی ایجاد شد).