آیتاالله حاج سیّدکاظم نورمفیدی گفت: وقتی آقای روحانی را برای اولین بار بعد از ریاستجمهوری دیدم به ایشان تذکر دادم که گفتنی نیست اما میگویم. من به ایشان گفتم احساسم این است عدهای میخواهند بین شما و رهبری جدایی بیندازد آقای روحانی حواستان باشد. در تذکری دیگر هم گفتم از منتقدین عصبانی نشوید سعه صدر داشته باشید.
به گزارش تسنیم، فرازهايي از سخنان اين عضو مجلس خبرگان رهبری را در ادامه بخوانيد:
*دست رد زدن به سینه بیگانگان پایه فکری امام(ره) است، امام به سینه هرکسی که میخواست اسلام و مسلمین را پل اهداف خود قرار دهد دست رد میزد. حتی مسلمانانی که مزدور بیگانه بودند ازنظر امام مطرود بودند. برخی به نام اسلام مزدور دشمن بودند و ایادی استعماری بودند که امام با این تیپ افراد شدیداً مخالف بود.
*نگاه امام به آمریکا و انگلیس و شوروی یکسان بود البته ممکن است اینها در نوع رفتارهایشان باهم متفاوت بوده باشند اما به نظرمن آمریکا از شوروی سابق که یک قدرت استعماری بوده، بدتر بوده و هست. امروز بدتر از آمریکا وجود ندارد.
*به نظر من خط امام یعنی همان خط رهبری. رهبری همان اصول را دارد و همان راه را میرود. لذا خط امام یعنی خط رهبری و کسی که تابع اصول حضرت امام نبوده و یا ولایتمدار نیست در خط امام قرار ندارد.
*امام(ره) مبارزه با آمریکا را موقتی نمیدانستند. البته پیامبر با کفار مکه صلح کرد و این صلح را میتوان دو نوع برداشت کرد؛ تسلیم یا تاکتیک. ممکن است جاهایی با دشمن کنار آمد مانند صلح حدیبیه. اما این صلح به معنای پذیریش کفار نیست. امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد آیا این صلح به این معنی است که امام حسن معاویه را پذیرفت؟ اصلاً توحید 2 ریشه دارد کفر به طاغوت و ایمان به الله. کفر به طاغوت اصل ایمان اسلامی ماست. بله. ممکن است جاهایی مصلحتی باشد که کارهایی را کنیم اما این به معنی تسلیم پا پذیریش دشمن نیست.
*اصلاحطلبی که بد نیست. من اصلاحطلب بودن را نفی نکرده و نمیکنم. اما من اصلاحطلب اصولگرا هستم نه اصلاحطلب حزبی یا جناحی. من مصلحت انقلاب را بر هر چیزی مقدم میدانم.
من یکبار گفتم به یک معنای حزبی نه اصلاحطلبم و نه اصولگرا. اما به معنای حقیقی هم اصلاحطلبم و هم اصولگرا. اصولگرایی یعنی اخلاقمداری. کسانی که تهمت میزنند و بیاخلاقی میکنند چطور میتوانند اسمشان را اصولگرا بگذارند؟ اصولگرایی یعنی پایبندی به اصول اخلاقی. اگر معتقد به اسلام هستیم حق نداریم با آبروی کسی بازی کنیم و تهمت بزنیم.
*اصلاحطلبی که اصول انقلاب را نادیده بگیرید اصلاحطلب نیست. من با تندروهای اصلاحطلب میانه ندارم؛ تندهای اصلاحطلب هم بنده را قبول ندارد چون من اصلاحطلبی در چارچوب اصول انقلاب را قبول دارم.
*انقلابی بودن اساس تفکر امام و رهبری است. رفتارها، برخوردها موضع گیریها و تصمیمها باید بر اساس اصول تفکر امام (ره) باشد. مبنای انقلابی بودن همان اصول چهار گانه است. اگر کسی چراغ سبز به آمریکا نشان داد ابتدا باید بررسی کنیم این چراغ سبز از کدام نوع است. از چراغ سبزهایی که امام حسن (ع) به معاویه نشان داد؟ آن چراغ سبز، چراغ سبزی نبود که مؤمنین را خار و ذلیل کرده باشد پس باید بررسی کنیم البته تأکید میکنم که تسلیم شدن در مقابل دشمن به معنای انقلابی گری نیست اما کنار آمدن با آنها در بعضی موارد بر اساس مصلحت مانعی ندارد. انقلابیگری به معنای حرکت در چارچوب و اصول اخلاقی است و اینطور نیست که برخی فکر کنند که انقلابیگری به معنای بیاخلاقی است. نه، مؤمن و انقلابی باید هوشیار و با برنامه باشد و از کارهای بدون مطالعه پرهیز کند.
*نقد درست را هر کجا که باشد تائید میکنم. نقد درست علیه دولت را تائید هم میکنم. اما من دولتی را با دستخالی میبینم و متوجه میشوم اشکال جای دیگر است دولت چاره ندارد جز اینکه سرمایه وارد بخش اقتصاد کند. مشکل مردم را میدانم. اما برخی بدون اینکه وضعیت را ببیند و درک کنند بدون سند و مدرک انتقاد و تخریب میکنند اما من نقد درست را تائید کرده و میکنم.
*غلط کرده کسی که میگوید ما ژن برتریم. ژن برتر یعنی چه. این با معارف دینی ما سازگار نیست. خداوند به پیامبر(ص) میفرماید با مردم مشورت کند به مردم تواضع کن ما چنین دینی و پیامبری داریم یعنی چه ما ژن فلان داریم. گفتن این حرف خیلی زشت است ما اعیانی و اشرافی نداریم. زندگی من را همه میدانند همین دوستان گفتند که برویم بالایی شهر زندگی کنیم قبول نکردم و گفتم ما در همین محله قدیمی زندگی میکنیم و جای ما همینجاست نه بالای شهر.
* من واقعاً نشنیدم که انگلیسیها بخواهند در انتخابات خبرگان دخالتی کرده باشند؟ البته حتماً بیبیسی خبیث قصد داشته نیروهای انقلاب و نظام را تخریب کند.
* آقای جنتی و یزدی و مصباح از السابقون انقلاب هستند ممکن است سلیقه من با آقای جنتی جور درنیاید اشکالی هم ندارد. البته بحث آقای مصباح مقداری متفاوت است نه در حدی که برخی میگویند من و ایشان رو در روی هم هستیم ایشان به لحاظ علمی قابلقبول هستند کاش ایشان تنها به فلسفه میپرداختند چون امروز در دنیا خیلی نیاز به فلسفه وجود دارد من به لحاظ برخی دیدگاههای سیاسی با ایشان مخالفم اما از این نظر که انگلیسیها ایشان را خراب میکنند باید به انگلیسیها بگوییم مردک به شما چه ربطی دارد.
*امیدواریم روزی برسد که آزادی در کشور ما بیش از پیش نهادینه شود. مگر اول انقلاب نبود که آقای کیانوری، فرخ نگهدار از چریکهای فدایی با امثال آقای بهشتی و مصباح در تلویزیون بحث میکردند باید این آزادی را بپذیریم. آزادی یعنی اینکه من علیه شما هر نظری دارم بگویم اما نخواهم شما را نابود و بیحیثیت کنم و این همان چیزی است که خداوند را هم راضی میکند.