اندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران که همزمان با روز معلم کار خود را آغاز کرد، در اولین فراخوان همفکری خود، این پرسش را مطرح کرد:
«با توجه به وضع نامطلوب آموزش و پرورش ایران از نظر کیفیت و اثر بخشی (رتبه ۱۰۳ در دنیا)، برای دستیابی به آموزش و پرورشی توسعه یافته، کارآمد و اثربخش، مهمترین تغییرِ کلیدی و ضروری در این نهاد چیست؟»
در پی این پرسش، دکتر محسن رنانی،استاد دانشگاه، اقتصاددان و صاحب نظر در حوزه توسعه، پرسش اندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران را این گونه پاسخ داده اند:
ضروری ترین تغییر، «تغییر نگاه» است. نگاه سنتی، به دانشآموز به مثابه یک موجود ناقص یا یک ماده خامی مینگرد که ما باید آن را بتراشیم تا از دل آن یک تندیس خیلی جذاب بیرون بیاوریم. نگاه سنتی، دانشآموز را به مثابه خمیری که باید آن را ورز بدهیم و به شکل دلخواه درآوریم مینگرد.
این نگاه، نگاه خطرناک و پرآسیبی است. به دانشآموز باید به مثابه یک موجود کامل و به مثابه یک تندیس طلایی ارزشمند و فوقالعاده جذاب که روی آن را مقداری گردوغبار گرفته است نگاه کنیم. ما فقط باید به آرامی، با لطافت و نرمی و با مراقبت ویژه این گرد وخاک و خس و خاشاک را از روی این تندیس بزدایم.
هر کودک یک موجود کامل است. آموزش و پرورش معمولا با اقدامات خود این موجود کامل را ناقص می کند، چون نگاهش به این موجود غلط است. اگر این نگاه تغییر کند، آنگاه ماموریت آموزش و پرورش نیز به طور طبیعی تغییر می کند. دیگر آموزش و پرورش گمان نمی کند که ماموریتش تولید نخبه و دانش آموز باسواد و بالا بردن معدل بچه ها و آوردن رتبه در کنکور و حفظ کردن تاریخ و فرمول های فیزیک و ریاضی است بلکه درمییابد که ماموریتش سالم نگاه داشتن و تقویت روح انسانی و غبارروبی از تواناییهایی است که در این «انسان کامل» وجود دارد. آنگاه درمییابد که با مشق شب و املا و حضور و غیاب و نمره و معدل نمیتوان از این انسان کامل رونمایی کرد.
به تبع تمام هدف و رویکرد نهادهای مدنی و این اندیشکده که در راستای اصلاح نظام آموزش و پرورش گام بر می دارند باید این باشد که به «تغییر نگاه» در آموزش و پرورش کمک کنند. باقی قضایا، بعد از تغییر نگاه امکان پذیر خواهد شد.
موضوع تعليم و تربيت، به ويژه پرورش انسان در كليت آن موضوعي بسيار پيچيده و بحث برانگيز است. درحالي كه تلاش بر آن است كه نيروي انساني توانمند براي چرخه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پرورش دهيم اما در عمل محصول تعليم و تربيت در يك چرخه طولاني يك محصول رنگارنگي است كه براي هيچ يك از آنها آماده نشده است و هيچ تناسبي بين هدف هاي فردي، اجتماعي، اقتصادي وجود ندارد. از اين رو ضروري است كه در فرايند توليدات آموزشي بازانديشي انجام گردد و سيستم هاي اقتصادي، اجتماعي با ارايه بازخود موثر به نظام هاي آموزشي او را به تجديدنظر در محصول آموزشي وادارند. توصيه اين است كه اولا فرايند توليد محصول نبايد زياد طولاني باشد ثانيا هر دانش آموزي به عنوان مواد خام از همان آغاز در مسير مشخصي قرار گيرد يعني بايد مشخص گردد چه محصولي و با چه توانمندي هايي و براي كدام بخش و در چه مدت زماني قرار است توليد و به جامعه ارايه گردد.
بنده مدرک دکترای ریاضی دارم که از سر بیکاری سر از آموزشگاههای ریاضی در آوردم. بسیاری از دانش آموزان به اجبار خانواده ها به کلاسها میان این در حالیه که همون وقت و سرمایه رو میتونن تو زمینه ی مورد علاقه شون صرف کنن.
با توجه به مشاهداتم به این نتیجه رسیدم که علاوه بر ضعف در سیستم آموزشی، ضعف بیشتر در فرهنگ ماست. این که خانواده ها به جای شناخت فرزندانشون و سعی در کشف تواناییهاشون تنها و تنها به دیگران نگاه میکنند و بیهوده تلاش میکنند تا فرزندان رو در قالبهای اجتماع پسند جا بدن. این وسط هم عده ای از آب گل آلود ماهی میگیرن و جیبهاشون رو پر از پولهایی میکنن که به قیمت تباه کردن آینده ی کودکانمون به دست میاد
کاش به گونه ای می شد در مباحث شرکت کرد و یا به طریقی مثلا کانال های تلگرامی آموزش های لازم را به والدین داد تا در مسیر آموزش و پرورش کودکانشان بهتر گام بردارند.
همین مسیر رو برو و بدون که اگه بتونی در تحول آموزشی کشور کاری کنی نامت انشاءالله حاودانه خواهد شد
بنده دبیر آموزش و پرورش هستم با مدرک دکتری علوم پایه، با دو پژوهشکده در لهستان و فنلاند کار پژوهشی در زمینه تعلیم و تربیت انجام میدهم و 4 مقاله isi با همکارانم در این کشورها به ثبت رسانده ایم. مطالبی که این بزرگوار فرموده اند و در مطالبی قبلی ذکر کرده اید بسیاری از آن ها منطقی هستند و یک کارشناس علوم تربیتی هم آین مطالب را می داند چه برسد به بسیاری از معلمان کشور که سال ها با مدارک بالا تدریس کرده اند. اما مطلب اساسی در این مورد این است که هیچ اراده ای برای تغییر وجود ندارد. ابتدا باید در سطح کلان نگاه به آموزش پرورش عوض شود. مسئولین خواستار بهتر شدن آموزش و پرورش بشوند بعد صحبت کنیم کدام تغییر در اولویت باشد.
بايد پذيرفت كه مسايل مهمي مثل امنيتت ازدواج طلاق كلاهبرداري ها و برخي موارد كل و اساسي و مساايلي مثل نحوه خواستگاري توسط پسران و نحوه پاسخخ توسط دخختران و خيلي از مسايل ممرتبط با آآداب و رسوم اجتماعي و اخاقي و اننساني مسال زيست محيطي و ترافيك و ... بايد در كتابهاي درسي گننجانده شود
فارغ التحصل مقطع ديپلمم يا پيش دانشگاهي معموولا اگر خودش چيزي از خانوده يا اجتماع ياد نگيرد،، معمولا بي اطلاع يا كم اطلاع از چنين مسايل مرتبط با روابط و آداب و رسم اجتماعي و امنيتي كاربردي در زندگيي امروزي است!
تا حدودي مي شود گفت سيستم آموزشي به درد نخور و عقب مانده و جهان سومي است و با واقعيت هاي زندگي اممروز منطبق نيست. بايد فارغ التحصيل را مثل پيرها ، مجرب و مطلع كرد
متاسفانه مدارس در ایران به جنبه تربیتی کودکان و دانش اموزان توجه زیادی ندارد و این رویه شاید از هشتاد سال پیش اغاز و تصمیمی در اصلاح هم وجود ندارد و انگار دانش اموز وظیفه ای جز حفظ فرمول های شیمی و فیزیک و حل مسایل هندسی ندارد و متاسفانه چه ازلحاظ اجتماعی و تربیتی و حتی علم و صنعت رتبه مناسبی در سطح جهان نداریم و تا این نوع روش تدریس در مدارس ما وجود دارد هیچ اتفاق خواصی در بین جوانان ما از لحاظ تخصصی و تجربه و حتی بهبود شرایط علمی نخواهد افتاد
گویی کودکان ما حافظه ای خالی و بکر هستند که وزارت آموزش وظیفه پرکردن آن ها را به عهده دارد..
بدون خلاقیت
بدون پرورش
بدون مهارتی برای زندگی ...
مسلما" وقتی پروردگار از خلقت انسان به عنوان احسن الخالقین یاد می کند منظورش انسان بالغ نیست بلکه منظورش از همان بدو تولد است. دکتر رنانی درست می گوید باید در جهت شناخت کودک قدم برداشت و فرصت بروز خلاقیت را به او داد تا رشدش در جهت تعالی قرار گیرد.