صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۳۰۵۵
تاریخ انتشار: ۲۰:۳۳ - ۰۵ مهر ۱۳۸۷ - 26 September 2008

نویسنده بزنگاه:اتفاقا می خواستیم مردم خوششان نیاید

عطاران در ادامه با بیان اینکه مردم بیشتر از معترض بودند، انگار از تماشای این تصاویر شوکه شده‌اند می افزاید: من قبل از تولید کردن سریال‌ هم حدس بروز چنین واکنش‌هایی را می‌زدم.
سروش صحت معتقد است بعضی شوخی ها وابسته به اجرا هستند و رضا عطاران خیلی خوب شوخی‌ها را اجرا می‌کند.

به گزارش «فردا»، نویسنده سریال بزنگاه که این روزها از صداوسیما در حال پخش است و انتقادات زیادی را به دنبال داشته است در پاسخ به سوال خبرنگار شهروند که از وی می پرسد به نظر می‌رسد که با روحیه ایرانی‌ها خیلی آشنا هستی می گوید: خدا کند که این طور باشد. اگر چیزی که می‌گویی درآمده این بهترین تعریفی است که دوست داشتم بشنوم.

وی درباره بدآموزی های احتمالی این سریال می گوید: این چیزی است که راستش الان خیلی دارم بهش فکر می‌کنم. چون این روزها آنقدر درباره‌اش شنیده‌ام که نمی‌توانم خیلی صریح و سخت جوابت را بدهم. یک زمانی فکر می‌کردم که آره بدآموزی هست. بعد از آن یک دوره‌ای فکر کردم که نه بدآموزی یعنی چه؟ آدم وقتی در خیابان راه می‌رود همه چیز را می‌بیند. همین پارک بغل، آن مردی که روی چمن‌ها خوابیده نگاه کن معتاد است. این طرفمان هم یکی دارد کتاب می‌خواند. هم این را می‌بینیم و هم آن را. یکی اینجا کتاب می‌خواند، یکی می‌نویسد، یکی سیگار می‌کشد. در نتیجه فکر می‌کردم که چیزی آنقدر رو به اسم بدآموزی وجود ندارد. یعنی صرف نشان دادن چیزی بگوییم که بدآموزی است. اما الان باید بنشینم و کمی درباره‌اش فکر کنم.

سروش صحت درباره انتقادات مردمی از این سریال می گوید: متاسفانه الان جواب خیلی دقیق و روشنی ندارم که در این باره بدهم. آنقدر ما شبانه روز درگیر نوشتن بقیه قسمت‌های سریال هستیم که فرصتی برای فکر کردن در این باره نداریم اما گفتم که می‌خواهم دوباره روی این مساله دقیق فکر کنم. اما مثل این که مردم ما ـ نمی دانم خوب است یا بد ـ ولی به آموزش چیزهای خوب از طریق تلویزیون اعتقاد و علاقه دارند. یعنی معتقدند که بهتر است چیزهای بد از تلویزیون نشان داده نشود. نمی‌دانم این حرف تا چه حد درست یا غلط است.

وی در ادامه می افزاید: خلاصه درست است که کل کار کمدی است ولی صحنه‌های تلخ هم دارد. مثلاً هیچ کس از این صحنه خوشش نمی‌آید ولی ما تعمداً این صحنه را گذاشتیم که بگوییم این شخصیت ما هر چند باعث خنده شما می‌شود ولی کار بد هم می‌کند. بالاخره معتاد است. این صحنه را گذاشتیم که اتفاقاً مردم خوششان نیاید.

بالاخره کار خودم را کردم

از سوی دیگر رضا عطاران نیز با بیان اینکه حساسیت‌ها نسبت به سریال‌قبلی‌اش خیلی بیشتر بوده می گوید: من در سریال‌های قبلی‌ام تجربه کسب می‌کردم. یعنی می‌خواستم تبدیل به کسی بشوم که مردم می‌نشینند و به حرف‌هایش گوش می‌دهند و خب حالا دیگر احساس کردم که می‌توانم یک حرف‌هایی هم بزنم. یعنی می‌شود گفت که در کارهای قبلی‌ام مشتری جمع می‌کردم تا اینکه بتوانم این سریال را بسازم و مردم بیننده آن شوند. قبلی‌ها برای کسب تجربه بودند. این بار شرایط شروع کار من فرق داشت. در واقع قرار بود که من اصلاً کار نکنم. چون واقعاً خودم نمی‌خواستم که کار کنم. بعد گفتند که نه تو حتماً باید در این مناسبت یک سریال داشته باشی.

عطاران در ادامه با بیان اینکه مردم بیشتر از معترض بودند، انگار از تماشای این تصاویر شوکه شده‌اند می افزاید: من قبل از تولید کردن سریال‌ هم حدس بروز چنین واکنش‌هایی را می‌زدم.

وی در خصوص اینکه چرا با وجود پیش بینی این نوع واکنش مردم به ساخت این مجموعه پرداخنه می گوید: آخر این طرح را خیلی دوست داشتم. قبل از شروع کار وقتی طرح اولیه را با محمدرضا آریان می‌نوشتیم گفتم که با این کار کلی دشمن برای خودمان می‌سازیم. نه حتی فقط سر ماجرای اعتیاد سر قضایای دیگر هم می‌دانستم که برخی دوستانمان هم دشمن‌مان خواهند شد. حالا در این حد نه ولی کلا می‌دانستم که تبعات دارد. واکنش مردم عادی را هم حدس می‌زدم.

عطاران در پاسخ به اینکه قصد اولیه‌ات همین بود که چنین سریالی بسازی یا در طول زمان پیش آمد؟ می گوید: در طول زمان اتفاق افتاد. همین طور یلخی و دیدم که الان وقتش است.

وی درباره علت نمایش برخی شوخی ها در این سریال که انتقاداتی در پی داشته می گوید: خیلی از این اتفاق‌های بامزه را از آن چه در اطراف‌ام اتفاق می‌افتد می‌گیرم. ماشنین ندارم و بیشتر پیاده راه می‌روم تا خوب به دور و برم نگاه کنم. مثلاً صحنه‌ای که گربه روی جنازه می‌افتد را من در یک سفری که دو سال پیش به یک شهرستان کوچک داشتم در یک خاکسپاری دیده بودم. اصلاً در آن خاکسپاری آنقدر اتفاقات جالب افتاد که اگر با دوربین ضبط کرده بودم بهترین مستند سال می‌شد. ماجرای گربه که اصلاً در مقابل بقیه چیزها مهم نبود. مثلاً وقتی مرده را خاک کردند و تلقین را که گفتند؛ رویش را باز کردند که برای آخرین بار دنیا را ببیند بعد دیدیم که به جای سر، پای طرف را گرفته بودند. خب این را اگر من الان تعرییف کنم یعنی همین چیزی که با چشمم دیدم، می‌گویی که امکارن ندارد. مگر می‌شود سر را با پا اشتباه بگیرند. اما گرفته بودند.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200