«در این سریال عملکرد، مبارزات و فعالیتهای آیتالله طالقانی بسیار مختصر و خلاصه به تصویر کشیده شده است و حتی قسمتهایی از این سریال به دور از واقعیت است. این اعتراض بر این سریال وارد است که چرا برخی قسمتها بیش از حد طولانی و به تفصیل است اما نهضت آزادی (جبهه ملی اول و جبهه ملی دوم)، اینقدر کوتاه و تبعیضآمیز به تصویر کشیده شدهاند؛ بنابراین در بهترین حالت، میتوان گفت که این سریال شصت درصد با واقعیت آیتالله طالقانی مطابقت دارد.» اینها بخشی از سخنان اعظم طالقانی فرزند آیتالله طالقانی در گفتوگو با سایت خبری تحلیلی «امیدنامه» است، درباره صحتوسقم نقشی که از پدرش در این سریال به تصویر کشیده میشود، واقعیتهایی که خود وی نیز تا حدی تماشاگرش بوده و برخی همبندان آیتالله که اساسا در این سریال به چشم کارگردان نیامدهاند. مشروح این گفتوگو را در پی میخوانید:
خانم طالقانی، به نظر شما سریال معمای شاه به کارگردانی محمد ورزی که این روزها از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در حال پخش است، تا چه اندازه توانسته واقعیت شخص آیتالله طالقانی را به تصویر بکشد و آنچه که به تصویر میکشد تا چه حد با واقعیتی که شما از ایشان میشناسید، مطابقت دارد؟
به طور کلی، در این سریال عملکرد، مبارزات و فعالیتهای آیتالله طالقانی بسیار مختصر و خلاصه به تصویر کشیده شده است و حتی قسمتهایی از این سریال به دور از واقعیت است. این اعتراض بر این سریال وارد است که چرا برخی قسمتها بیش از حد طولانی و به تفصیل است اما نهضت آزادی (جبهه ملی اول و جبهه ملی دوم)، اینقدر کوتاه و تبعیضآمیز به تصویر کشیده شدهاند؛ بنابراین در بهترین حالت، میتوان گفت که این سریال شصت درصد با واقعیت آیتالله طالقانی مطابقت دارد. برای مثال هنگامی که در این سریال نشان داده میشود که هنگامی که مأموران به خانه ایشان حمله میکنند، وی به صورت مامور سیلی میزنند و مأمور در حوض منزل میافتد؛ در حالی که این موضوع بههیچوجه واقعیت ندارد. من این موضوع را از کسانی که آن هنگام در منزل حضور داشتند پیگیری کردم و به این نتیجه رسیدم که هرگز چنین اتفاقی نیفتاده و مأموران کاملا مسلح در حیاط و پشتبام منزل ایستاده بودند.
در قسمتی از سریال معمای شاه که دوشنبه، ششم دیماه جاری پخش شد، آیتالله طالقانی در زندان در حال مصرف سیگار تصویر شدهاند. فارغ از سنجش و قضاوت مصرف سیگار، آیا این تصویر مطابق با واقعیت است؟
بله در قسمتی از این سریال که اخیرا پخش شد، ایشان در حال مصرف سیگار بودند. من باید نکتهای را عرض کنم، اینکه شما جوانها تقصیر ندارید. در آن دوران نبودید و از برخی مسائل خبر ندارید؛ اما توصیهام این است که بیشتر تحقیق و مطالعه کنید. اگر تاریخ را بخوانید میبینید که در آن دوران فشار زیادی بر ایشان تحمیل میشد. پدرم تا اندازهای در فشار بودند که حتی در این سریال هم نصیری میگوید «چه قدر طالقانی به زندان رفته و بیرون آمده است.» پاکروان هم در پاسخ به نصیری میگوید «حال این دفعه میفرستمش زندان و زمینگیرش میکنم». اتفاقا ایشان را فرستادند و ۱۰ سال هم محکومش کردند.
در آن زمان من متوجه بودم مصرف سیگار ایشان نه به خاطر تفریح بلکه به خاطر فشارهایی بود که بر ایشان تحمیل میشد. با تمام آن احوال، ایشان سعی میکردند به خودشان مسلط باشند؛ اما پس از این زندان آخری که پنج سال مدتش بود و با آیتالله منتظری با هم آزاد شدند، یک روز به منزل ما آمدند و گفتند «من میخواهم با خودم خلوت کنم. میخواهم به خودم فکر کنم.» به ایشان گفتم «یعنی چه که میخواهید با خودتان خلوت کنید؟» گفتند: «یعنی اینکه من از خانوادهام توقعی ندارم که از من پذیرایی کنید یا نکنید، فقط میخواهم در خلوت خودم باشم.» من واقعا نمیدانستم این جمله که میخواهم با خودم خلوت کنم یا خودسازی کنم و غیره یعنی چه. فکر میکردم ایشان میخواهند به سر و وضع، لباس و این مسائل خود بپردازند و توجه بیشتری کنند. بعدا متوجه شدم که منظور ایشان از آن شرایط چه بوده است؛ بنابراین میخواهم بگویم که ایشان همیشه و همه جا هم سیگار نمیکشیدند. معمولا با خودشان خلوت میکردند، بنابراین با نشان دادن این تصاویر نه نقش پدرم در انقلاب کمرنگ میشود و نه اینکه چهره او مخدوش میشود.
سپس انقلاب سال ۱۳۵۷ پیش آمد و ایشان در آن شرایط باز هم منزلشان پایگاه انقلاب شده بود؛ منزل تبدیل به دفتر شد؛ اما ایشان مجبور بودند جایی تهیه کنند، چراکه مردم مرتبا امانتهایی به دفتر ایشان میآوردند؛ از پول گرفته تا جواهر و اسلحه که باید جمعآوری میشدند، محاسبه میشدند و به محلهها میرسیدند.
نهایتاً اینکه ایشان در دوران جوانی سیگار مصرف نمیکرد، هنگامی که مبارزات و فعالیتهای آموزشی و ایراد سخنرانیها ایشان شروع شد، ایشان در فشار بسیار بود، از ضایع شدن حقوق مردم بسیار رنج میبرد. رنجهایی که در زندان برای دستگیرشدگان مشاهده میکرد و هنگامی که خودش در تبعید و زندان بود اخبار مربوط به حنیفنژاد، بدیعزادگان و غیره را میشنید، زجر بسیاری را برای ایشان رقم میزد. در ادامه اشارهام به یکی از مکالمات میان عوامل سریال میان آقای نصیری و آقای پاکروان، کل این روند دادگاه اخیر که منجر به صدور حکم ده ساله شد، یک سال و نیم طول کشید؛ اما سازندگان این سریال آن را در چند دقیقه خلاصه کردهاند که این اجحاف در حق ایشان است.
پس در واقع به نظر شما، مصرف سیگار ایشان به دلیل فشارهای خاص و زیادی بود که رویشان وجود داشت. درست است؟
بله. بنا بر آنچه که پیشتر گفتم، ایشان همیشه شرایط خاصی داشتند و زیر فشار زیادی بودند. هنگامی که ایشان به بافق کرمان تبعید شده بودند، من هم کنارشان بودم، میدیدم که شب تا صبح ایشان بیدار میشود، دستش را به پشتش میزند و دائم راه میرود و برای اعدامهایی که در تهران صورت میگرفت، مثنوی، قرآن و نماز میخواند. شب تا صبح ایشان در فشار بود و اصلا خواب نداشت.
من از ایشان میخواستم که کتابهای تفاسیرشان را کامل کنند؛ اما ایشان به من پاسخ دادند که «من باید دو تا لومینال ۵ بخورم تا بتوانم یک ساعت بخوابم. من نمیتوانم استراحت کنم که فکرم را آزاد کنم برای نوشتن تفاسیر. شرایطم شرایط خیلی سختی است.»
ایشان ۶۹ سال داشتند که از دنیا رفتند؛ ولی اینقدر ناراحتی کشیده بودند که اندازه نداشت. من زندان رفتنهای ایشان را به یاد دارم. از یک شب تا یک هفته و تا یک سال هم به زندان رفته بودند، حتی حکم ۱۰ سال زندان هم داشتند. البته حکم ده سال ایشان به شش سال کاهش پیدا کرد و بعد از شش سال آزاد شدند. البته شش سال پیاپی بدون مرخصی و غیره. الان برای این زندانیان مرخصی وجود دارد و شرایط با زندان رفتن در آن سالها، تفاوت دارد. ما همیشه باید این افراد را پشت میلههای زندان میدیدیدم و این دردناک بود؛ بنابراین میخواهم بگویم که ایشان به عنوان تفریح و استراحت سیگار نمیکشیدند، اما عکس ایشان را هنگامی که سیگار به دست داشتند روی جلد مجلات انداختند و برخی بدگوییهای زیادی کردند. مثلا میگفتند که این چپگراها سیگار میکشیدند و مثلا علامت چپ بودنشان همین بود. خب، دکتر علی شریعتی هم سیگار میکشیدند. اینها ملاک این نیست که این افراد برای خوشی و راحتی سیگار میکشیدند. در آن سالها و شرایط جامعه سیگار کشیدن زن و مرد هم نداشت و عادی بود.
در هر صورت ایشان پس از سال ۵۷ که از زندان آزاد شدند، سیگار را ترک کردند. نقلقولی از ایشان شنیدم که هنگامی که آیتالله خمینی وارد ایران شدند و آیتالله طالقانی را ملاقات کردند به ایشان گفتند که چقدر پیر شدهای و ایشان هم پاسخ دادند که شما هم اگر در ایران باشید، پیر میشوید.
به نظر میرسد که تهیهکنندگان سریال معمای شاه، آیتالله منتظری را به عنوان یکی از روحانیون سیاسی آن دوره که البته حضور پررنگی نیز داشته است، در این سریال حذف کردهاند. نظر شما درباره این حذف چیست؟ از دیدگاه و در خاطرات شما به عنوان فردی نزدیک به آیتالله طالقانی، ایشان چه اندازه در آن دوره فعالیت داشتند و ارتباط میان آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری چگونه و در چه حد بود؟
اگر تهیهکنندگان این سریال، نقش آیتالله منتظری را از آن حذف کرده باشند، بسیار تاریخ را دچار انحراف کردهاند. حذف آیتالله منتظری از تاریخ به معنای تحریم واقعیت تاریخی ایران است. البته ممکن است در سریال هنوز به آن زمان نرسیده باشند؛ اما به هر حال آیتالله منتظری و کارهایی که انجام داده و روابط نزدیکی که با حضرت امام و نقشی که در انقلاب اسلامی داشته، قابل تحریف نیست، چراکه بسیار پررنگ بوده است. یعنی شما به هر زمان از تاریخ در قبل یا بعد از انقلاب اشاره کنید، نقش آیتالله منتظری و فعالیتهای ایشان را میبینید.
من خاطرم هست که سال ۱۳۵۴ که دستگیر شدم و حتی قبلش که به ملاقات پدرم میرفتم آیتالله منتظری هم در این ملاقاتها بودند؛ اما متأسفانه در این فیلم از مبارزات و فعالیتهای ایشان چیزی دیده نمیشود. شاید البته هنوز زمانش نرسیده باشد. ایشان در سال ۱۳۴۵ همراه پسرشان دستگیر شدند و تبعیدها و زندانهای بسیاری را در مسجدسلیمان، نجفآباد، طبس، خلخال، سقز و غیره تجربه کردند. ایشان در رابطه با رفراندوم و مسائل بسیار دیگری مثل روحانیت بازداشت شدند و در نهایت در سال ۱۳۵۷ همراه با آیتالله طالقانی از زندان آزاد شدند. این مبارزات ایشان غیرقابل حذف است. نمیدانم چه طور وقتی به قسمتهای زندان رفتن پدرم اشاره میکنند، آیتالله منتظری را نشان نمیدهند؟! مسئله مهم دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، طبق اطلاعاتی که داریم، تلاشهای آیتالله منتظری و برخی روحانیون بوده تا آیتالله خمینی طی نامهای از سوی علما و اساتید حوزه علمیه، به عنوان مرجع تقلید انتخاب شوند و دادگاه نتواند برای ایشان حکم اعدام صادر کند؛ بنابراین چه طور میتوان نقش به این مهمی را حذف کرد؟! واقعاً جای سؤال دارد. درباره حصر ایشان هم صحبتها بسیار مفصل است که طی نوشتههایم که در آینده نزدیک منتشر خواهند شد با آنها آشنا خواهید شد.
چه خاطراتی از ارتباط میان این دو شخصیت در ذهن دارید که گویای حضور آیتالله منتظری در آن برهه زمانی و ارتباط ایشان با آیتالله طالقانی است؟
در سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ که من هم در اوین بودم، خاطرم هست که مرحوم طالقانی، آیتالله منتظری، آقای هاشمی رفسنجانی و تعداد دیگری از روحانیون همه با هم در یک بند زندانی بودند. یاد دارم که آیتالله طالقانی به من میگفتند که حال جسمانی آیتالله منتظری به قدری بد است که وقتی تشنج میکند، از این سمت اتاق به سمت دیگر پرت میشود. هنگامی هم که برخی فعالان حقوق بشر به بازدید زندان میآیند، آیتالله منتظری به آنها با زبان انگلیسی میگوید که درباره این چیزها با من صحبت نکنید و آنها هم پاسخ میدهند که فهمیدیم چه میخواهید بگویید؛ چراکه شکنجهای که به ایشان داده بودند بسیار سنگین بود. به خصوص به خاطر ضرباتی که بر گوش ایشان وارد کرده بودند، گوش ایشان عفونت کرده بود و تا ۶ ماه از آن عفونت میآمد.
پس در واقع حذف ایشان از این سریال - البته اگر به قول شما زمانش رسیده باشد و این حذف صورت گرفته باشد - تاریخ معاصر ایران را به خصوص در ابعاد مرتبط با انقلاب ۱۳۵۷ دچار تحریف کرده است؟
بله. ایشان به قدر کافی زجر کشیده در آن نظام و در این انقلاب زحمت و رنج کشیده است. خودش و خانوادهاش مظلوماند. درست نیست که حق خانوادهای که هم شهید داده، هم مظلوماند، هم زحمت و زجر کشیدهاند و خون دلها خوردهاند، در این جامعه ضایع شود. یک کلمه هم حرف بزنند، میروند دادگاه و محاکمه میشوند. خیلیها بودهاند که حرفهای ناحق و نامربوط زدهاند و هیچ دادگاهی هم نرفتهاند و هیچ محاکمهای هم نشدهاند. حال یک کسی آمده از خاطرات، مدارک و مستندات آیتالله منتظری مطالبی را مطرح کرده تا به خصوص کسانی که متهماند از خودشان دفاع کنند و بگویند که برای مثال چنین چیزی نبوده است؛ این به نفع نظام بود؛ اما به جای بهرهبرداری درست، بهرهبرداری نادرستی از آن شد.