نکته جالب درباره مصطفی میرسلیم اما یک فاصله 36 ساله برای آمادگی در تصدی مدیریت اجرایی است.
36 سال قبل و در مرداد 1359 اولین رییس جمهوری (ابوالحسن بنی صدر) قصد داشت او را به عنوان نخست وزیر معرفی کند اما پس از چند روز که فضای مجلس را مساعد ندید این پیشنهاد را پس گرفت. نه که افکار او به بنی صدر نزدیک باشد اما همین که گزینه اصلی حزب جمهوری اسلامی نبود برای رییس جمهور کفایت می کرد.
میرسلیم البته در نامه ای رسمی به عنوان نخست وزیر معرفی نشد اما در هفته اول مرداد 1359 خبر معرفی او تیتر اول روزنامه ها بود و خود او هم نه تنها تکذیب نمی کرد بلکه با امام و بنی صدر ملاقات کرد و از رایزنی برای انتخاب وزیران نیز خبر می داد.
او درآن زمان رییس شهربانی کل کشور بود و به خاطر سال هایی که در فرانسه اقامت داشت و تحصیل می کرد با بنیصدر آشنایی داشت هر چند که به لحاظ فکری به حزب جمهوری اسلامی نزدیک بود.
حزب در سال 58 قصد داشت دبیر کل خود – آیت الله بهشتی- را برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند اما پس از آن که رهبر فقید انقلاب روحانیون را از مناصب اجرایی برحذر داشت کاندیداتوری او منتفی و راه برای ریاست جمهوری بنی صدر هموار شد.
گزینه بعدی حزب، جلال الدین فارسی بود. او نیز به خاطر افغان تباربودن از رقابت بازماند. از این پس انتخاب بنی صدر چنان محتمل به نظر می رسید که حزب از صرافت حمایت و تبلیغ حسن ابراهیم حبیبی هم افتاد.
ابوالحسن بنی صدر با فاصله فراوان با رقیبان به ریاست جمهوری رسید در حالی که کاندیدای مورد حمایت جامعه مدرسین یک میلیون رأی هم به دست نیاورد.
دو ماه بعد اما انتخابات مجلس را حزب بُرد و عضو موسس حزب نیز به ریاست مجلس رسید.
از این پس مناقشه بر سرانتخاب نخست وزیر پیش آمد چرا که از یک سو باید رییس جمهور معرفی می کرد و از سوی دیگر مجلس رأی اعتماد می داد. حال آن که چهره نزدیک به بنی صدر رأی اعتماد نمی گرفت و کاندیداهای مورد نظر حزب هم مورد قبول رییس جمهور نبودند و کار گره خورد.
در این میان و در دوم مرداد 1359 بنی صدر ترفندی به کار برد. او در نامه ای به امام خمینی از تصمیم خود برای معرفی حاج سید احمد خمینی به عنوان نخست وزیر خبر داد چرا که امام در نطق یک هفته قبل خواستار تشکیل دولتی انقلابی، مکتبی و جوان شده بود.
برای بنی صدر اولویت این بود که نخست وزیر از حزب نباشد و با سید احمد به این هدف خود می رسید اما رهبر فقید انقلاب در نامه ای بی آن که رییس جمهور را مخاطب قرار دهد تصریح کرد: «بنا ندارم منسوبان من متصدی این گونه امور شوند».
در پی آن بود که بنی صدر به مصطفی میرسلیم رضایت داد و خبر معرفی او تیتر نخست روزنامه ها شد. پس از چند روز اما به ناگاه این گزینه کنار رفت و روند دیگری در پیش گرفته شد که به انتخاب محمد علی رجایی انجامید و بنی صدر با اکراه تن داد و سرانجام او را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد.
این اشارات به خاطر آن است که 36 سال بعد در حالی معرفی شده که خود مؤتلفه هم مطمئن نیست نامزد نهایی ائتلاف اصول گرایان باشد البته اگر ائتلافی ممکن و در کار باشد زیرا به نظر می رسد سیاست محافظه کاران این است که انتخابات را به دور دوم بکشانند یا حد اقل مانند سال 1380 بکوشند از آرای رییس جمهور مستقر بکاهند.
به جز این پیشینه معرفی مصطفی میرسلیم از این منظر هم جالب است که حزب موتلفه در غالب ادوار انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا معرفی کرده و البته هیچ گاه موفق نبوده و هر بار به سختی شکست خورده است.
در سال 84 هم احمدی نژاد نامزد آنان نبود و با این که از روی کار آمدن او ابراز خرسندی می کردند و در دولت او با انتخاب عبدالرضا مصری برای وزارت رفاه سهم گرفتند اما احمدی نژاد به همه دعوت های آنان برای حضور در مراسم حزبی حتی سالگرد شهیدان پاسخ منفی می داد.
هر چند در نگاهی دورتر مصطفی میرسلیم به عنوان گزینه ناکام نخست وزیری در سال 59 به یاد می آید اما اگر به جای 36 سال 20 سال به عقب بازگردیم یادآور انتخابات سال 76 هم هست و نوع نگاه سیاسی و فرهنگی او را با مواضعی که به عنوان وزیر ارشاد و در مقابل هنرمندان حامی رقیب نامزد مورد علاقه خود اتخاذ کرد بهتر می توان شناخت.
ماجرا از این قرار بود که با فشار محافظه کاران هاشمی رفسنجانی در حوزه فرهنگ و هنر عقب نشست و وزارت ارشاد را در دولت دوم خود به مصطفی میرسلیم سپرد و چهار سال بعد و در پایان دولت سازندگی وقتی هنرمندان و نویسندگان، فوج فوج از سید محمد خاتمی حمایت می کردند - که حود در سال های 61 تا 71 وزیر ارشاد بود- میر سلیم به خشم آمد و گفت:
« مشغله گروههای فرهنگی و هنری در زمینههای کاری خودشان به اندازهای است که علیرغم تلاشهای زیادشان به سختی میتوانند به تمام مسایل هنری و فرهنگی احاطه یابند چه رسد که بخواهند در زمینه های دیگر که برای آن مجوز نگرفته اند و صلاحیت ندارند اظهار نظر کنند. یک گروه فرهنگی و علمی نباید با موضع گیری های مقطعی و ناگهانی که برای کسب آرای نامزدها مصرف دارد خطر شرمندگی را بپذیرند و خود را از حمایت عام رییس جمهور منتخب محروم کنند.»- [ روزنامه اطلاعات 24 فروردین 1376]
بعد از دوم خرداد 76 اما هنرمندان حمایت کننده از حمایت عام رییس جمهور منتخب محروم نشدند چون رییس جمهور منتخب همان کسی نبود که آقای میرسلیم می خواست و می پنداشت.
مصطفی میرسلیم به خاطر چهره و پوشش خاص و کم حرفی و قبول مسؤولیت های نامرتبط با تخصص دانشگاهی مانند ریاست شهربانی و وزارت ارشاد قدری راز آلود به نظر می رسد و از این نظر معرفی او جالب است اما چون محمد غرضی هم قرار است بیاید از این منظر هم جالب می شود چون در سال 59 محمد غرضی نیز نامزد نخست وزیری بود و انگار هر دو بر آناند تا آرزویی را که در جوانی محقق نشد پیرانهسر تحقق بخشند.
درست 20 سال قبل هم حزب مؤتلفه در معرفی کاندیدای ریاست جمهوری پیشدستی کرد اما ناطق نوری عضو روحانیت مبارز بود و حمایت این گروه کاملا محتمل و قرار بود با مجمع روحانیون رقابت کنند و حالا بعد از 20 سال مهندس «احتراق موتورهای درون سوز» را می خواهند معرفی کنند تا از آرای روحانیِ روحانی بکاهند. در حالی که در تازه ترین انتخابات اعضای ارشد و مشهور این حزب بازی را به لایه های سوم و چهارم اصلاحات که با عنوان فهرست امید وارد صحنه شدند واگذار کردند.
موتلفه که هیچ گاه بیم رد صلاحیت ندارد در هر انتخابات نامزدی معرفی می کند. در سال 60 و در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری عسگر اولادی را برای رقابت با رجایی و جالب این که مرد شماره 2 این حزب بارها اداعا کرده شهید رجایی عضو موتلفه بوده است. در همین سال و در دوره سوم غفوری فرد و پرورش را برای رقابت با آیت الله خامنه ای، در سال 64 باز عسگر اولادی و باز در رقابت با آیت الله خامنه ای، در دوره پنجم کسی را به رقابت با هاشمی رفسنجانی نفرستاد اما در در سال 72 جاسبی این مأموریت را بر عهده گرفت. حکایت سال 76 را هم البته می دانیم. تمام قد از ناطق نوری حمایت کردند و در سال 80 باز جاسبی و غفوری فرد در حالی که جاسبی دیگر عضو مؤتلفه نبود.
به سال 84 هم اشاره شد.در سال 88 نامزد اختصاصی نداشت ودرصدد رقابت با رییس جمهور مستقر برنیامد که از راست سنتی فاصله گرفته بود. به 92 که رسیدند نیز از دکتر ولایتی حمایت کردند و حالا برای سال 96 مهندس میرسلیم را در نظر گرفتهاند.
آیا زمان برای موتلفه متوقف است که پس از 36 سال سراغ گزینه ناکام نخست وزیری در اولین دوره ریاست جمهوری ومجلس رفتهاند؟!
دلمون بزاریم
ایشان در حدی نیستند که بتانند با دکتر روجانی رقابت کنند و متاسفانه این آرزو را با خودشان به دیار باقی خواهند برد.
ولي با شناختي من از جناب مهندس ميرسليم دارم ايشون وارد انتخابات نخواهد شد. حداقل در اين دوره
ولي من به عنوان نيروي ايشون ميگم كه ايشون قابل مقايسه با اصول گراها نيستن و هيچوقت تفكر اصلاح طلبي رو زير سوال نميبرند و شما پيش ايشون ميتونيد از هركسي انتقاد كنيد و جواب خوبي بشنويد
گذشت اون روزایی که مردم رو با این نوع خبرها تحت الشعاع قرار می دادید
الان همه میدونند که امثال شما عصرایرانیها ریگی تو کفشتونه و مملکت رو دارید به سمتی سوق میخاید بدید که با امیال شما سازگار باشه و لو به قیمت فروختن سرمایه های مملکت!
این دوره باز هم رو حانی باشد تا این کشتی به گل نشسته کمی تکان بخورد.
بامید روزهای بهتر
به نظرم آقاي ميرسليم فردي انقلابي و مومن ميباشند . گذشته ايشان بسيار مثبت و براي مناسب بالاي اجرايي مناسب ميباشند . انشاا.. كه موفق باشند . به اميد سربلندي ايران عزيز
ولی
به نظر میرسه که از بین اصولگرایان جزو کسایی باشه که از همه بیشتر شانس ریاست جمهوری داره
اگر جای ائتلاف اصولگراها بودم ، میرسلیم رو واسه انتخابات1400 رو میکردم
چون توی 96 قطعاٌ میبازه
لطفاً اعضاي كابينه شان زودتر معرفي كنند
آدمی بسیار مومن سالم و کاربلد
ولی هیچ نامزدی در این دوره شانس رقابت با دکتر روحانی را ندارد