عصر ایران - در نهایت همان گونه که پیش بینی می شد اقدام عده ای پناه جو در تعرض جنسی به زنان و سرقت از آنها در جشن های شب سال نو به خود آنها متوقف نماند و دولت آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان با پیشنهاد تغییر در برخی قوانین و سیاست های دولت برلین، از سیاست پیشین خود در زمینه جذب پناهجویان فاصله گرفت و در گردهمایی روز شنبه حزب حاکم دموکرات مسیحی اعلام کرد اگر قوانین موجود اخراج پناهجویان مجرم از آلمان را سخت می کند باید برای تغییر قوانین فکری کرد.
این سخنان مرکل به این معنا است که او از تغییر قانون فعلی آلمان و سخت تر شدن آن در قبال پناهجویان حمایت میکند. بر اساس قوانین فعلی آلمان تنها زمانی می توان یک پناهجو را از این کشور اخراج کرد که جرمی مرتکب شده باشد که مجازات آن 3 سال زندان باشد و علاوه بر آن بیم خطری جانی برای بازگشت پناهجو به کشورش نباشد، اما در صورت تغییر این قانون ، ممکن است در هر دو شرط اخراج پناه جویان تجدید نظرهایی صورت گیرد که کار اخراج آنها را راحتتر کند.
این تغییر سیاست دولت آلمان البته از روزهای پیش قابل پیش بینی بود؛ هنگامی که خبر تعرض جنسی و سرقت توسط برخی پناهجویان تازه وارد در روزهای گذشته در صدر اخبار رسانه های آلمانی قرار گرفت و برخی گروههای دست راستی (از جمله جنبش دست راستی پگیدا) با برگزاری تظاهرات اعتراضی، سیاست های مرکل را به باد انتقاد گرفتند.
از نظر بسیاری از راست گرایان و منتقدان داخلی دولت آلمان، سیاست دولت مرکل در جذب بیش از 1 میلیون پناهجو در سال 2015 نوعی خودزنی به حساب میآمد، چه آنکه آغوش باز به روی پناهجویانی که امکان کنترل آنها وجود ندارد و به صورت موجی گسترده از یک منطقه درگیر بیثباتی وارد آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شده اند، وجود ندارد.
اما مخالفت های این گونه از مخالفان مادام که اشتباهی از سوی خود پناهجویان و مهاجران سر نزده بود، در عمل نتوانست در سیاست های دولت آلمان تاثیر گذارد اما اقدام چند ده پناهجو در نهایت بهانه ای شد تا سیاست های درهای باز خانم مرکل، پایان یابد.
البته این تغییر رویکرد دولت آلمان به معنای بسته شدن کامل درهای این کشور به روی پناهجویان نخواهد بود، اما ممکن است از این پس سیاست جذب پناهجویان آلمان به سادگی گذشته نباشد و پناهجویان از این پس باید بیشتر مراقب رفتارهای خود باشند.
آلمان در مجموعه کشورهای اروپایی متساهل ترین رویکرد را در قبال پناهجویان در پیش گرفت و حتی در زمانی که موج شدید رسانه ای پس از وقایع جشن سال نو در شهر کلن و چند شهر دیگر آلمان علیه پناهجویان و مهاجران بود، فعالان مدنی آلمانی با برگزاری تجمع هایی از منتقدان خواستند همه پناهجویان را به یک چوب نرانند، و اقدام عده ای معدود از پناهجویان باعث تسویه حساب کلی با همه پناهجویان نشود، اما اقدام برخی از پناهجویان آن قدر نفرت انگیز و زشت بود که کار دفاع از حقوق پناهجویان را بسیار سختتر از گذشته کرد.
"امنیت " یکی از مهم ترین نیازها و ارکان هر جامعه ای است و وقتی گروهی سبب سلب امنیت یک جامعه شوند، واکنش طبیعی هر دولتی در قبال آن، معلوم است.
ورود موج صدها هزار نفری پناهجویان به آلمان نیز با وجود مخالفت های گسترده برخی محافل دست راستی آلمانی و برخی دیگر از دولت های اروپایی در ماه های گذشته بی وقفه ادامه داشت و دولت مرکل با وجود همه مخالفت ها درها را به روی آنها باز گذاشته بود، اما برخی از همین پناهجویان کاری کردند که اسباب شرمندگی خانم صدر اعظم را فراهم کردند و به همراه آن، سرنوشت جمع کثیری از دیگر پناهجویان را نیز تحت تاثیر قرار دادند.
مثل ماجرای " تجاوز و سرقت شبانه " عده ای از پناهجویان تازه وارد به آلمان به زنان آلمانی در جشن های شب سال نو میلادی، درست شبیه حکایتی از گلستان سعدی است. چه آنکه هم "تجاوز و غارت " در شب بود و هم به زندان افتادن همه درویشان هم طریق آن دزد ناشناس همراه کاروان درویشان.
حکایت باب دوم گلستان سعدی خواندنی است :
تني چند از روندگان متفق سياحت بودند و شريک رنج و راحت خواستم تا مرافقت کنم موافقت نکردند. گفتم: از کرم اخلاق بزرگان بعید است روي از مصاحبت مسکينان تافتن و فايده دريغ داشتن که من در نفس خويش اين قدر قوت و سرعت مي شناسم که در خدمت مردان يار شاطر باشم نه بار خاطر
ان لم اکن راکب المواشي
اسعي لکم حامل الغواشي
يکي از آن ميان گفت: ازين سخن که شنيدي دلتنگ مدار که درين روزها دزدي بصورت درويشان برآمد و خود را در سلک صحبت ما منتظم کرد
چه دانند مردم که در جامه کيست
نويسنده داند که در نامه چيست
و از آنجا که سلامت حال درويشان است گمان فضولش نبردند و بياري قبولش کردند
صورت حال عارفان دلق است
اين قدر بس که روي در خلق است
در عمل کوش و هر چه خواهي پوش
تاج بر سر نه و علم بر دوش
ترک دنيا و شهوتست و هوس
پارسائي، نه ترک جامه و بس
در کژاگند مرد بايد بود
بر مخنث سلاح جنگ چه سود؟
روزي تا بشب رفته بوديم و شبانگه بپاي حصاري خفته که دزد بي توفيق ابريق رفيق برداشت که بطهارت ميروم و بغارت ميرفت
پارسا بين که خرقه دربرکرد
جامه کعبه را جل خر کرد
چندانکه از نظر درويشان غايب شد ببرجي بررفت و درجي بدزديد. تا روز روشن شد آن تاريک راي مبلغي راه رفته بود و رفيقان بيگناه خفته.
بامدادان همه را بقلعه درآوردند و بزندان کردند. از آن تاريخ ترک صحبت گفتيم و طريق عزلت گرفتيم که السلامة في الوحدة
چو از قومي يکي بي دانشي کرد
نه که را منزلت ماند نه مه را
شنيدستي که گاوي در علف خوار
بيالايد همه گاوان ده را
گفتم: سپاس و منت خداي را که از برکت درويشان محروم نماندم. اگر چه بصورت از صحبت وحيد افتادم بدين حکايت مستفيد گشتم و امثال مرا همه عمر، اين نصيحت بکار آيد
بيک ناتراشيده در مجلسي
برنجد دل هوشمندان بسي
اگر برکه اي پر کنند از گلاب
سگي در وي افتد کند منجلاب
خلاصه جواب خوبی آلمان ها رو خیلی زود خواهند داد !!!!!!!!!
سگي در وي افتد کند منجلاب
مستفید گشتیم
قطعا دودش به چشم همه خواهد رفت