صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۳۶۹۲۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۷ - ۱۸ آذر ۱۳۹۴ - 09 December 2015
گفت و گو با امید نعمتی، خواننده گروه پالت:

جریان جدید موسیقی در آینده مخاطبان بیشتری خواهد داشت

رواج وسایل ارتباط جمعی و اینترنت، در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80، نسلی را به وجود آورد که با موسیقی روز دنیا و تنوع ژانر در موسیقی آشنا بود و در هیچکدام از دو ژانر رسمی و اصلی موسیقی کشور نمی‌گنجید. در نتیجه این باعث شد صداهای جدیدی به گوش مردم برسد.
عصرایران - امید نعمتی خواننده و از بنیانگذاران گروه پالت است. گروه‌هایی مثل پالت، چارتار، دنگ شو، داماهی، بمرانی و غیره در حال حاضر در جریان جدیدی با نام تلفیقی جای می‌گیرند که مخاطبان زیادی نیز پیدا کرده و توانسته‌اند به نوعی در میان مردم محبوب (پاپیولار نه پاپ) شوند. در این گفت و گو با امید نعمتی درباره موسیقی تلفیقی صحبت کردیم و این که آیا اصلا این ژانر از موسیقی را به رسمیت می شناسد؟ او در بخشی از گفت و گو درباره تکراری بودن اجراهای موسیقی پاپ و این که اگر مردم انتخاب دیگری داشتند اصلا سراغ چنین کنسرت‌هایی نمی‌رفتند برای ما می‌گوید و معتقد است این جریان به اصطلاح تلفیقی، هم به لحاظ ایده‌های موسیقی قوی‌تر و هم سر‌گرم کننده‌تر است و این که بازار موسیقی پاپ را به لحاظ مخاطب تحت شعاع قرار داده است. بخش هایی از گفت و گویی که در ادامه می آید در مجله صوتی هفدانگ آذرماه که در عصرایران منتشر شد را می توانید بشنوید و اینجا نسخه کامل مکتوب این گفت و گو پیش روی شماست.

با توجه به این که موسیقی تلفیقی به این شکل از اوایل و اواسط دهه ۸۰ رواج یافت،  ریشه چنین اتفاقی در موسیقی را از کجا می‌دانید؟

موسیقی‌ای که بعضی به آن موسیقی تلفیقی می‌گویند و شاید به نوعی این جریان از اوایل یا اواسط دهه 80 شکل گرفت، حاصل عملکرد ناخودآگاه جمعی موسیقی‌دانان و مردم در حوزه شناخت و ساخت موسیقی بود. محدودیت‌هایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ بر موسیقی اعمال شد و نتیجه آن این بود که تنها صدای رسمی موسیقی کشور، موسیقی سنتی بود، نوعی فقر فرهنگی و موسیقیایی در آن دهه‌ها ایجاد کرد. این فقر فرهنگی طبیعتا گریبان‌گیر برخی اساتید هم شد، به طوری که برخی اساتید در رسانه‌های جمعی درباره این موضوع بحث می‌کردند که آیا در دهه ۷۰ (شمسی) می توانیم موسیقی پاپ را هم داشته باشیم یا خیر، که نتیجه این بحث‌ها حضور موسیقی پاپ بود. البته موسیقی پاپ حاصل از این جریانات هم چندان موسیقی درخشانی نبود، اما این دو نوع موسیقی تبدیل به دو جبهه رسمی موسیقی کشور شدند که هنوز هم هنگامی که به ارشاد مراجعه می‌کنیم باید در یکی از این دو زمینه مجوز بگیریم. البته گویا جدیدا موسیقی تلفیقی نیز اضافه شده است.

رواج وسایل ارتباط جمعی و اینترنت، در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80، نسلی را به وجود آورد که با موسیقی روز دنیا و تنوع ژانر در موسیقی آشنا بود و در هیچکدام از دو ژانر رسمی و اصلی موسیقی کشور نمی‌گنجید. در نتیجه این باعث شد صداهای جدیدی به گوش مردم برسد و گروه‌هایی مثل آویژه، باراد، ۱۲۷ و افرادی مانند سهیل نفیسی، کریستف رضاعی، پویا محمودی و نامجو نگاه تازه خود به موسیقی را بر مردم عرضه کردند.

واژه تلفیقی عنوان مناسبی برای چنین سبکی است؟

من خودم هرگز واژه ی تلفیقی را متوجه نشدم. اگر تلفیقی به معنای تلفیق یک نوع موسیقی با موسیقی دیگر، یا موسیقی کشوری با موسیقی کشور دیگر، یا مثلا موسیقی سنتی ایرانی با موسیقی پاپ ایرانی است، که قبلا با موسیقی افرادی مانند محمد اصفهانی اتفاق افتاده بود. یا حتی اگر به خیلی قبل‌تر برگردیم به نظرم خوانندگانی مثل آقای بنان، یا مرحوم بدیع‌زاده که سمبل کنار هم نشینی آواز ایرانی و سازها و آنسامبل غربی هستند تلفیقی ترند.

من هرگز نفهمیدم چرا ترکیب کلارینت، کنترباس، گیتار و آوازی با ریشه های ایرانی در گروه پالت، یا ساکسیفن و پیانو در کنار آواز ایرانی در گروه دنگ شو، برای هم مخاطب و هم منتقدان و موزیسن ها عجیب و جدید و گاهی حتی مهلک و فاجعه بار به نظر می رسد. می توانیم به کلارینت در کنار آواز بنان در 60 سال پیش مراجعه کنیم یا حتی ببینیم که رشید بهبودف چگونه آواز ترکی را با تحریرهای غربی ارائه می دهد. من به شخصه هرگز علاقه به ترکیب یا تلفیق موسیقی شرق و غرب نداشتم و اگر در کارم این تلفیق به نظر می آید، به دلیل آنچه در زندگی گوش داده ام، است. مثل آواز شجریان، موسیقی اروپای شرقی، راک، جز و هر آنچه که به عنوان اطلاعات وارد ذهن یک هنرمند می شود، حال چه نقاش، چه سینماگر یا هر هنرمند دیگر. یک هنرمند مثل آیدین آغداشلو نقاشی خود را می‌کشد و اصراری برای تلفیق چیزی با چیز دیگر ندارد، اما به خاطر ایرانی بودن و ریشه‌های فرهنگی خود، حتی هنگامی که اثری آبسترکت می کشد از درون‌مایه‌های مینیاتور ایرانی نیز برای آن استفاده می‌کند. به نظر من نام‌گذاری این جریان جدی که در موسیقی وجود دارد به اسم «موسیقی تلفیقی»، اقتصاد موسیقی پاپ را تحت شعاع قرار داده است و سهل انگارانه است که چنین نامی را بر آن بگذاریم.

شاید در تحلیل موسیقی امروز اینکه ابراهیم مالوف یا آویشای کوئن در کجای موسیقی امروز قرار دارند کار پیچیده‌تری است و به منتقدان بیشتری احتیاج داریم. همچنین به حمایت بیشتری از جریان نظری موسیقی نیاز داریم. یک موزیسین ممکن است با برگزاری کنسرت روزگار بگذراند اما یک منتقد یا تحلیلگر که بر موسیقی امروز ایران تاثیرگذار باشد موانع زیادی در پیش رو دارد. حس می‌کنم امروزه گروه‌هایی بر خلاف شیوه‌های رایج موسیقیایی در ایران فکر می‌کنند و کار می‌کنند که لزومی هم ندارد روی همه آن‌ها با هم اسم بگذاریم. شاید باید بپذیریم که به تعداد انسان ها شیوه نگاه کردن به موسیقی وجود دارد و هرکدام از آنها هم شیوه خاص خود را ارائه می‌دهند. اصراری که بر نام‌گذاری موسیقی وجود دارد در عرصه سینما وجود ندارد. در قدیم سینمای موج نوی فرانسه یا امپرسیونیسمی وجود داشت اما امروزه سبک‌بندی به معنای گذشته وجود ندارد و هرکس سبک خود را دارد و به شیوه ی خاص خود کار می کند. چرا این نکته را در موسیقی اعمال نکنیم.

آیا این سبک از موسیقی را می‌توان به نوعی جایگزین موسیقی پاپ در آینده دانست؟ آیا موسیقی تلفیقی از ظرفیت مخاطبان مرده در جامعه استفاده کرده و مخاطبان انبوه رو به خودش معطوف کرده یا مخاطبان موسیقی پاپ و سنتی را به این ژانر از موسیقی کشانده؟

 در مورد این سوال که «آیا موسیقی تلفیقی می تواند جایگزینی برای موسیقی پاپ باشد؟» با توجه به گفته هایم به این مورد اعتقادی ندارم، اما با توجه به این جریان نو و انرژی و صمیمیتی که در آن وجود دارد به نظرم در آینده مخاطبان بیشتری را جذب خواهد کرد و هرچه تنوع صداها و تنوع موسیقی در جامعه بیشتر باشد افراد راحت‌تر انتخاب می‌کنند. نظرم این است که پر شدن سالن‌های موسیقی پاپ به این دلیل است که انتخاب دیگری وجود ندارد. در نتیجه این جریان جدید در آینده مخاطبان بیشتری خواهد داشت و بازار مرسوم به موسیقی پاپ را تحت شعاع قرار خواهد داد. هم به لحاظ موسیقیایی قوی‌تر است و هم متنوع‌تر و سرگرم‌کننده‌تر است. بسیاری از کنسرت‌های گروه‌های تلفیقی، از لحاظ ایده‌های اجرایی، توجه ویژه به مخاطب و جلوه‌های بصری و سرگرمی بالاتر از موسیقی پاپ رایج نمایان می‌شوند.

دستاوردهای ژانری که این روزها تحت عنوان موسیقی تلفیقی اطلاق می‌شود از نظر شما برای موسیقی ایران چیست؟

مهم‌ترین دستاورد این گروه‌ها برای موسیقی کشور تنوع صدا، تنوع تجربیات و جرات‌مند کردن هنرمندان نسل بعدی است. این حس که جزو جریان اصلی موسیقی کشور نیستی اما می‌توانی دست به تجربه بزنی، جرات و جسارت تولید صدا و موسیقی جدید و نشر آن داشته باشی، مهم‌ترین کاری است که جریان موسیقی تلفیقی انجام داده است. یک هدف مشترک و نوعی نگاه ویژه در تمامی این افراد وجود دارد که آن را تبدیل به یک جریان می‌کند و امیدوارم هرکس وارد این جریان می‌شود از تلاش هنرمندان قبلی استفاده کند که در این راه ایستادگی نشان دادند و با شرایط سخت، کار کردند و مانند زنجیر، ارتباط خود را با هنرمندان پیشین حفظ کند تا بتواند تبدیل به جریان قدرتمندی شود که آینده موسیقی را رقم بزند و باعث شود افراد جامعه سهل انگارانه موسیقی گوش ندهند. شنیدن موسیقی خوب قطعا به زندگی بهتر کمک خواهد کرد.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200