صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۳۶۴۳۱
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۹ - ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - 07 December 2015

برف می بارد به روی خار و خاراسنگ / تجدید خاطره با آرش کمانگیر در هوای برفی

 عصر ایران- برف پاییزی بسیاری از شهرهای ایران را سپید پوش کرده است. بارش برف در نیمه آذر ماه غافل گیر کننده است هر چند که پیش تر سازمان هواشناسی از بارش برف خبر داده باشد. اما هر چه باشد آذر است و در تقویم، زمستان با دی ماه شروع می شود.

برف اما که می بارد خاطره ها هم تازه می شوند خاصه برخی از اشعار که در حافظه جمعیِ ایرانیان نقش بسته است. یکی از اشعار خاطره انگیز «آرش کمان گیر» سروده مشهوری ازسیاوش کسرایی است .

 نقل پاره نخست این شعر خاطره انگیز در این هوای برفی خالی از لطف نیست:

              
 

برف می بارد

برف می بارد به روی خار و خارا سنگ.

کوه ها خاموش،

دره ها دلتنگ؛

راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ ...

 

بر نمی شد گر ز بام خانه ها دودی،

یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد،

رد پاها گر نمی افتاد روی جاده ها لغزان،

ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته ی دم سرد؟

آنک، آنک کلبه ای روشن،

روی تپه، رو به روی من ...

 

در گشودندم.

مهربانی ها نمودندم.

زود دانستم، که دور از داستان خشم برف و سوز،

در کنار شعله ی آتش،

قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز:

 

...« گفته بودم زندگی زیباست.

گفته و نا گفته، ای بس نکته ها کاینجاست.

آسمان باز؛

آفتاب زر؛

باغ های گل؛

دشت های بی در و پیکر؛

 

سر برون آوردن گل از درون برف؛

تاب نرم رقص ماهی در بلور آب؛

بوی عطر خاک باران خورده در کهسار؛

رقص گندم‌زارها در چشمه ی مهتاب؛

آمدن، رفتن، دویدن؛

عشق ورزیدن؛

در غم انسان نشستن؛

پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن؛

 

کار کردن، کار کردن؛

آرمیدن؛

چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن؛

جرعه هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن؛

 

گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن؛

هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن؛

در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن؛

نیم روزخستگی را در پناه دره ماندن؛

 

گاه گاهی،

زیر سقف این سفالین بام های مه گرفته،

قصه های در هم غم را ز نم نم های باران ها شنیدن؛

بی تکان گهواره ی رنگین کمان را

در کنار بام دیدن؛

 

یا، شب برفی،

پیش آتش ها نشستن،

دل به رویاهای دامن گیر و گرم شعله بستن...

 

آری، آری، زندگی زیباست.

زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.

گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست.

ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.»

 

پیرمرد، آرام و با لبخند،

کنده ای در کوره ی افسرده جان افکند.

چشم هایش در سیاهی های کومه جست و جو می کرد؛

زیر لب آهسته با خود گفت و گو می کرد:

 

«زندگی را شعله باید برفروزنده؛

شعله ها را هیمه سوزنده.

 

جنگل هستی تو، ای انسان!

 

جنگل، ای روییده ی آزاد،

بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان،

آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید،

چشمه ها در سایبان های تو جوشنده،

آفتاب و باد و باران بر سرت افشان،

جان تو خدمتگر آتش ...

سر بلند و سبز باش، ای جنگل انسان!»
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۲۶
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۵
مرسی
پندار
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
يادش بخير وقتي اين شعر حماسي و زيبا را در سال 1355 وقتي كلاس پنجم دبستان بودم سركلاس دكلمه كردم هنوز هم شكوه و عظمت اين شعر وجود انسان را بلرزه درمياورد.
آرش
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
منم آرش سپاهی مردی آزاده به تنها تیر ترکش آزمون سختتان را اینک آماده مجوييدم نصب فرزند رنج وکار و .....

کامل شعر رو نقل کن جاهای قشنگشو سانسورکردي
مهتاب
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
بسیار بسیار زیبا . زندگی زیباست
ناشناس
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
عالى بود،سپاس فراوان
محسن
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
بسیار خاطره انگیز بود لذت بردم و از شما متشکرم
ناشناس
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
عالی بود ممنون
علی
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
یاد دوره دبستان افتادم که وقتی به این شعرمی رسیدیم که آخرای کتاب بود،برف اونم چه برفی کوچه ها و دشتهای روستایمان را سفیدپوش می کرد و هنوز در خانه های روستایی کرسی و بخاری هیزمی رونق داشت و ما در کنار پدربزرگها می نشستیم و اوبرایمان قصه می گفت و ما کتاب امیرارسلان و....میخواندیم.یادش بخیر راستی چرا این شعر زیبا از کتابهای درسی حذف شد؟
ناشناس
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
یا کامل بگذارید و یا اینکه با یک سه نقطه مشخص کنید که این بخشی از شعر است .
ناشناس
۱۰:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
قابل توجه دوستانی که این شعر را از کتاب فارسی بچه هامون حذف کردند ...............
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
ممنون
خیلی خوب بود
ولی بقیه اش کو؟
آوش
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
بسیار شعرش قشنگ بود
سپاس از عصر ایران عزیز
علی
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
دمتون گرم... صبح زیبای برفی مون بخیر شد...خیلی چسبید...روح سیاوش کسرایی شاد
ناشناس
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
مرسی
تعداد کاراکترهای مجاز:1200