صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۳۶۱۸۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۳ - ۱۵ آذر ۱۳۹۴ - 06 December 2015

تغییرات اقلیمی خاورمیانه و جنگ

همچنین تولید چهار محصول عمده غذایی در جهان شامل برنج، گندم، ذرت و سویا در طول یک دهه، هفت درصد کاهش یافته است.
زمین و نیروی کار دو منبع اصلی تولید ثروت‌اند که سرمایه‌داری از دل آنها ارزش اضافه بیرون می‌کشد.

به گزارش شرق، برخلاف نیروی کار که به‌نظر می‌رسد همچنان می‌تواند به زیست تحت استثمار خود ادامه ‌دهد بحران محیط‌زیست نه‌تنها ادامه نظام سرمایه‌داری که ادامه نژاد انسان و امکان حیات او بر کره زمین را با تردید جدی مواجه ساخته است.

سرنوشت احزاب سبز اروپایی مثل حزب سبز آلمان - و اتحاد با مرکل در جنگ علیه عراق و سیاست‌های دست‌راستی - و همچنین مبارزه ساده‌انگارانه به سبک «ان‌جی‌او»های محیط‌زیستی و عدم تأثیرگذاری آنها در برابر اتحاد دولت‌ها و شرکت‌های چند‌ملیتی به وضوح نشان می‌دهد با اتخاذ موضعی صرفا اخلاقی نمی‌توان بحران تغییرات اقلیمی را حل کرد.

جنبش محیط‌زیست برای تغییر واقعی شرایط باید با مبارزه ضدسرمایه‌داری، چه در سطح محلی و چه در سطح جهانی، گره بخورد.

سال ٢٠١٥ گرم‌ترین سال کره زمین از زمان ثبت داده‌های هواشناسی شناخته شده است. در ۲۰ سال گذشته بیش از ۶۰۰‌ هزار نفر بر اثر فجایع زیست‌محیطی مثل سیل و سونامی و توفان جان خود را از دست داده‌اند که ٩٠ درصد آنها از کشورهای توسعه‌نیافته بوده‌اند.

همچنین تولید چهار محصول عمده غذایی در جهان شامل برنج، گندم، ذرت و سویا در طول یک دهه، هفت درصد کاهش یافته است. تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین علاوه بر تأثیر مستقیم بر زمین و بحران‌هایی مثل خشک‌سالی، نابودی کشاورزی و حیوانات گیاه‌خوار و تبدیل زمین‌های کشاورزی به بیابان و کمبود آب و منابع غذایی باعث بحران‌های منطقه‌ای و جهانی غیرمستقیم مثل جنگ، مهاجرت و مسئله امنیت شده است که طبق پیش‌بینی سازمان‌های مربوطه در دهه‌های آینده، افزایش خواهد داشت.

جزیره‌های متعدد دریای چین جنوبی، سواحل آمریکا، روسیه، کانادا، دانمارک و سوئد از مناطقی‌اند که تغییرات اقلیمی، شرایط زندگی و امنیت را در آنجا دگرگون خواهد کرد. همچنین آب‌و‌هوای مناطق مدیترانه‌ای رو به خشک‌شدن است و در آینده موجب مهاجرت از کشورهای اروپای جنوبی مثل ایتالیا، یونان و اسپانیا به سمت کشورهای اروپای شمالی می‌شود.

 نمونه سوریه یکی از مواردی است که در گیر‌و‌دار جنگ داخلی در آن، نقش تغییرات اقلیمی در بروز بحران از نظر مخفی ماند. جشا هالند در پروژه‌ای تحقیقاتی به بررسی این موضوع پرداخته است.

البته گره کوری از عوامل متعدد موجب شد از زمان سرکوب بهار عربی در این کشور، هرج‌و‌مرج خونین در سوریه تا امروز به وجود ‌آید. در سال ٢٠٠٦، چندین سال قبل از اولین تظاهرات در درعا و شلیک اولین گلوله در دمشق، خشک‌سالی گسترده‌ای در سوریه اتفاق افتاد که به هیچ‌وجه شباهتی به یک خشک‌سالی معمولی و نمونه‌های مشابه قبلی در منطقه نداشت و هنوز هم ادامه دارد.
 
کارشناسان این خشک‌سالی را طولانی‌ترین خشک‌سالی برآورد می‌کنند که از زمان رونق کشاورزی در هلال حاصلخیز١ از ده‌ها ‌هزار سال قبل اتفاق افتاده و باعث بیشترین تلفات محصولات کشاورزی شده است. در طول این خشک‌سالی در شمال شرقی سوریه، ٨٥ درصد از دام‌های دامداران تلف شدند.

در مناطق شمالی سوریه که پیش از آن قطب کشاورزی سوریه بود، ٧٥ درصد از کشاورزان، کل محصول سالانه خود را از دست دادند. بحران خشک‌سالی در سوریه که هر سال با سو‌ءمدیریت، شدید و شدیدتر می‌شد، تکانه مهمی در جامعه‌ای بود که از مدت‌ها پیش اختلافات عمیق قومی و مذهبی و تنش‌های سیاسی و اقتصادی در زیر پوست آن نفوذ کرده بود.

در طول این بحران، قیمت غذا نزدیک به ٣٠ درصد افزایش یافت و بخش‌های بزرگی از طبقات محروم جامعه سوریه دچار سوء‌تغذیه شدند. تقریبا دو ‌میلیون نفر سوری که زندگی‌شان از طریق کشاورزی می‌گذشت - در حدود ١٠ درصد جمعیت سوریه – معیشت خود را در حال نابودی می‌دیدند و اغلب به نواحی حاشیه‌ شهرهایی مثل حمص و دمشق هجوم آوردند؛ شهرهایی با زیرساخت فقیر که پیش از آن، خود مقصد پناهندگانی از عراق و برخی کشورهای دیگر بودند و از این پس رقابتی خصمانه بر سر مسکن، کار و آب و غذا در آنها بالا گرفت. محرومیت و ناامیدی از تغییر شرایط موجب شد تعداد زیادی از سوری‌ها به خیابان‌ها بریزند.

این تحولات در نهایت منجر به یک جنگ ویرانگر داخلی شد که تا امروز ادامه دارد. تضادهای موجود در جامعه سوریه پس از آن، درها را به روی تجاوز داعش باز کرد. این مسئله به‌سرعت به جنگی منطقه‌ای بدل شد و موجی از مهاجران سوری را روانه اروپا کرد که در‌حال‌حاضر یکی از حادترین بحران‌های اروپا محسوب می‌شود.

عوامل انسانی و سوخت‌های فسیلی مثل دیگر مناطق جهان، عامل اصلی در ایجاد تغییرات اقلیمی خاورمیانه محسوب می‌شوند. بر اثر تغییرات انسانی ١٠ مورد از ١٢ مورد از خشک‌ترین زمستان‌ها (با توجه به بیشترین بارش در این فصل) در نواحی مدیترانه‌ای در طول ٢٠ سال گذشته اتفاق افتاده و افزایش تولید گازهای گلخانه‌ای در این منطقه باعث خشک‌سالی‌های شدیدتر و ماندگارتر شده و خشک‌سالی سه‌ساله‌ای که از ٢٠٠٧ تا ٢٠١٠ بر اثر تغییرات طبیعی جوی پیش‌بینی شده بود، بین دو تا سه برابر شدید‌تر و طولانی‌تر شد.

وقتی به آینده خاورمیانه می‌نگریم الگوهای هواشناسی به ما می‌گویند بارش کمتر و خشک‌سالی‌های بیشتری در آینده به وقوع خواهد پیوست.

سرعت تغییرات بیش از گذشته است و تجربه کارشناسان و مردم در این زمینه کافی نیست. همین نگرانی در مورد نیجریه و مالی و بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقا نیز وجود دارد که تروریسم در آنها رو به افزایش است و با توجه به رشد جمعیت بالا، بروز بحران در آنها بسیار محتمل است. تا زمانی که جنگ در سوریه ادامه داشته باشد، بررسی دقیق سهم خشک‌سالی در شکل‌گیری جنگ، امکان‌ناپذیر است اما آنچه مسلم است اینکه مقامات سوری بعد از تجربه تونس و مصر به موضوع مهم و محوری تغییرات اقلیمی در پیش‌بینی‌های خود بهای چندانی نداده بودند.

مأخذ: The Nation
پی‌نوشت:

١- هلال حاصلخیز یا داسه بارور به بخشی تاریخی از خاورمیانه اطلاق می‌شود که از قدیمی‌ترین تمدن‌های باستانی کشاورزی محسوب می‌شود. این ناحیه با رودهای نیل، دجله، فرات و رود اردن سیراب می‌شود و کشورهای مصر، فلسطين، لبنان و نیز کرانه باختری رود اردن و نوار غزه و بخش‌هایی از اردن، سوریه، عراق، جنوب شرقی ترکیه، غرب و جنوب غربی ایران را دربر می‌گیرد.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200