مشهود محسنیان که اخیرا نمایش «برنارد مرده است» به کارگردانی علی سرابی را روی صحنه داشته است، دربارهی نگارش این متن و دلایل استفاده از متنهای غیرایرانی در تئاتر صحبت کرد.
به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، این هنرمند تئاتر با بیان اینکه نمایشنامهی «برناد مرده است» اقتباسی از رمان «گرگها» نوشتهی پییر بوالو و توماس نارسژاک است، اظهار کرد: سؤالی که زیاد از من پرسیده میشود این است که چرا نمایشنامهی ایرانی نمینویسید؟ نوشتن نمایشنامهی ایرانی دردسرهای زیادی برای نویسنده دارد که مشخصترین آنها این است که نویسنده در دام سلیقهی افرادی میافتد که در جاهایی تصمیم گیرنده هستند و بنا بر سلیقه شخصی خودشان نظر میدهند که یا شما اساساً نویسنده نیستید! و یا سلیقهی شخصی شما و نوع نگاهتان به زندگی، ارزش اجرا و به تصویر کشیده شدن ندارد! بنا براین به شما اجازهی کار نمیدهند.
محسنیان ادامه داد: نکته دیگر این است که مسئلهی سانسور بشدت روی نمایشنامههای ایرانی تأثیر دارد. به همین دلیل بسیاری از باسابقههای تئاتر هم ترجیح میدهند به سمت متنهای خارجی بروند. متنهای خارجی را میشود با وجود سانسور و با اتکا به شهرتشان اجرا کرد، اما در متنهای ایرانی اگر قرار باشد سانسور انجام شود، متاسفانه به شیوهای میشود که کلیت متن زیر سؤال میرود و نویسنده که احساس میکند تماشاگر با اثری ابتر روبرو خواهد شد تصمیم میگیرد کار نکند. در حال حاضر نویسندگان زیادی هستند که متنهای ایرانی در دست دارند اما به دلیل اعمال سلیقهها و سانسور فرصت اجرای آن را پیدا نمیکنند؛ نه اینکه بگوییم از خطوط قرمزهای حکومت عبور کرده باشند، بلکه فقط مسائل سلیقهای در سانسور دست آنها را بسته است.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا برای نقد روایتی انتقادی از جامعه ایران سراغ متنی فرانسوی رفته است گفت: آثار این دو نویسندهی فرانسوی را خواندم و احساس کردم که این رمان قابلیت زیادی برای تبدیلشدن به نمایشنامه دارد و چون در ژانر مورد علاقهام بود تصمیم به نوشتن گرفتم. اگر احساس نمیکردم این داستان برای شرایط امروز جامعهی ما مناسب است به سمتش نمیرفتم. در آن صورت بجز سرگرمی دلیلی نداشت که تماشاگر ایرانی این نمایش را ببیند اما حالا احساس میکنم دلایل معنایی دیگری هم وجود دارد.
او افزود: اینکه داستان را در فضای اجتماعی خودمان روایت نکردم، باز به قضیهی سانسور برمیگردد؛ اولین فکری که من درمورد این رمان کردم این بود که آن را از نظر فرهنگی دگرگون کنم تا بتوانم اقتباسی ارائه کنم که تماشاگر ارتباط بهتری با آن برقرار کند و حرفهایی که میزنم و نقدهایی که به آدمهای جامعه وارد میکنم روشنتر بیان شود. اما متأسفانه نگاه نظارتکننده، نگاه سانسوری است و نمیشود این کار را کرد. بنابراین ترجیح دادم متن به شکل خارجیاش اجرا شود.
این نمایشنامهنویس دربارهی همکاری خود با علی سرابی در مقام کارگردان این نمایش گفت: این اولین همکاری من با او نیست. ما از سال 76 باهم آشنا شدیم و در این مدت به شکلهای مختلف همکاری داشتیم اما این اولین کاری است که با نویسندگی من و کارگردانی او در اجرایی عمومی روی صحنه میرود. پیش از این ما تلهتئاتر «هویت» را نیز باهم کارکرده بودیم.
محسنیان ادامه داد: زمانی که متن اولیه را به علی سرابی دادم از ایدهی کلی خوشش آمد اما او همیشه نظرهایی دارد که میخواهد حتی قبل از شروع جریان کارگردانی، آنها را روی خود متن پیاده کند و تغییراتی را در چندین مرحله اعمال میکند که البته من با این کار مشکلی ندارم، چون معتقدم نمایشنامه در ابتدا اثری برای اجراست و زمانی که با یک کارگردان شروع به کار میکنم، دوست دارم تا آنجا که او تمایل دارد و به کار لطمه دراماتیک نمیزند، اثر را به ذهنیت خودش نزدیک کند. وقتی یک گروه تئاتری شکل میگیرد، همه باید به کار گروهی ایمان داشته باشند و در یک خط فکری قرار بگیرند.
این هنرمند تئاتر دربارهی تغییرات اثرش نسبت به رمان بوالو و نارسژاک اظهار کرد: خط کلی داستان را حفظ کردم ولی در پایان ماجرا تغییرات عمدهای ایجاد کردهام؛ البته در خود رمان فضای سرد، بیروح و نا امیدکنندهی پس از جنگ را میتوان دید. انتهای رمان تا حدی اخلاقگرایانه است و دیدگاه کلاسیکتری نسبت به متن من دارد؛ گرچه متن من هم به این سمت گرایش دارد اما پایان آن تلخ و گزنده است که این به دلیل نوع نگاه من به زندگی امروز است. تعادلی که در پایان رمان برقرار میشود، در زندگی امروز ما دیده نمیشود و در اغلب موارد سر بیگناه بالای دار هم میرود! این واقعگرایی از نگاه مدرنیستی ما به اثر بر آمده است.
مشهود محسنیان در پایان دربارهی اعمال دیدگاه خودش در متن داستان نیز توضیح داد: چیزی که من به محتوای این متن اضافه کردم نقد آدمهای امروز جامعهی خودمان و فرهنگی است که ما برای جامعه خودمان میسازیم و هریک به نوعی سعی میکنیم آن را به گردن عوامل دیگر بیندازیم. اینها مسائلی است که گاه به سانسور میخورد چون همهچیز بهشان برمیخورد و دست به راهپیمایی می زنند! اما من سعی کردم این نقد در این اثر باشد تا نشان بدهم انسانیت از بین ما در حال محو شدن است.
نمایش «برنارد مرده است» به عنوان اولین تجربهی کارگردانی علی سرابی در یک اجرای عمومی، از 12 آبان در حال اجراست و تا 9 آذر نیز در سالن استاد ناظرزاده در تماشاخانهی ایرانشهر روی صحنه رفت.