لزوم ایجاد شفافیت در امور، گروههای منتقد دولت و جریان احمدینژاد، موضوعاتی بود که براساس آن پایگاه اطلاعرسانی جماران با اکبر ترکان به گفتوگو نشسته است.
به گزارش شرق، آنچه در ادامه میخوانید بخشهای مهمی از این گفتوگو است:
راهحل مقابله با فساد اقتصادی، شفافیت است. این مهمترین ابزاری است که از طریق آن میتوان با فساد مقابله کرد. فکر نکنید فساد مختص دولت نهم و دهم بوده؛ هرجا شفافیت و پاسخگویی لازم وجود نداشته باشد، در آن فساد پیدا میشود.
یکی از مسائلی که دستگاه دموکراسی را دچار بیماری میکند بودن مقررات جنگل است. مقررات جنگل موجب میشود که یک کارمند دولت یا یک کارمند دستگاه دولتی و حکومتی انواع قوانین را در کشوی میزش داشته باشد. وجود بعضی مقررات جنگل، موجب این میشود که اشخاص وارد حوزه فساد بشوند.
در جامعه چند دسته منتقد داریم. یک عده شغلشان این است که با دولت یازدهم مخالفت کنند؛ چون این افراد از اول هم مخالف بودند و میخواهند این دولت نباشد، قصدشان این نیست که امور را با خیرخواهی به سمت اصلاح ببرند، میخواهند این دولت نباشد.
بعضی از افراد هستند، بهدنبال براندازی دولت هستند و منتقد نیستند، چون منتقد، خیرخواه است و به صرف مخالفت با دولت با همه دستور کارها و اقدامات دولت نباید مخالف باشد.
خیرخواهی یعنی چی؟ یعنی با دید کمک به کشور به موضوعات نگاه میکند و از روی خیرخواهی برای اصلاح امور نظر میدهد. اینگونه افراد را باید حرفهایشان را به جان خرید و توجه کرد و مورد استفاده قرار داد. آنهایی که شغلشان مبارزه با دولت است، میخواهند این دولت نباشد.
به نظر من، آنها خیرخواه نیستند، آنها را نباید بهعنوان منتقد ببینیم؛ آنها قصدشان این است که این دولت موفق نشود.
اینکه عدهای تصور کنند شخصی به نام احمدینژاد بوده با دو،سه نفر دوروبرش که همه این مصیبتها را این آقا و آن دو، سه نفر بر سر کشور آوردند، اشتباه است. آقای احمدینژاد و دولتهای نهم و دهم یک تفکر هستند و الان هم حضور دارند.
یک عده در جامعه طرفدار این تفکر هستند و نگاهشان به دین، حکومت و جمهوری اسلامی به این شکل است که متأسفانه ما در دولت نهم و دهم دیدیم. یک تفکر هم این است که این کشور را بهصورت جمهوری نگاه میکند. به رأی مردم اصالت میدهد، به خواست مردم اهمیت میدهد و مردم را زینت حکومت نمیداند، بلکه ارکان حکومت میداند.
این با آن متفاوت است. نمیتوانیم بگوییم تفکر دولتهای نهم و دهم مربوط به آقای احمدینژاد و دو،سه نفر اطرافیانش بوده که بعضیهایشان اکنون در زندان هستند. یک گروه حداقل ٨٠ نفره از این تفکر در مجلس هستند. گروهی از این جمعیت در قوای دیگر هستند. یک گروهی از این جمعیت در نهادهای دیگر هستند.
اینطوری نیست که فقط آقای احمدینژاد بوده و تمام شده است. این طرفداران حداقل ٨٠ نفر در مجلس و در سایر قوا هم هستند، حتی در پیکره همین دولت هم حضور دارند. الان که ما در دولت یازدهم هستیم ٨٠٠ هزار نفر از کارکنان در طول دولت نهم و دهم به بدنه دولت اضافه شدهاند که ملاک و معیار ورودشان به دولت آزمون شایستگی و سواد و تحصیلات نبوده است.
من مخالف این هستم که احمدینژادیها را از اول حذف کنند. اصلا کسی نباید به فکر حذف باشد. احمدینژاد و همکارانشان با شفافیت همین مواضعی را که در دولت نهم و دهم داشتند، بیان و اعلام کنند. طرفدارانشان را به پای صندوقهای رأی دعوت کنند.
دیگران هم در صحنه بیایند و افکار خودشان را ارائه کنند. مردم این کشور تصمیم میگیرند برای اداره امورشان به سمت کدام فکر بروند وگرنه حذف، کار غلطی است. باید آرای مردم تعیینکننده باشد.
طرف از تیر چراغ برق بالا رفته پوستر برای دولت چسبانده، حالا استخدام شده است. این افراد در پیکره دولت و جاهای مختلف نیز هستند. به نظر من، در انتخابات هم میآیند. باید افکارشان را عرضه کنند. دیگران هم باید بیایند افکارشان را عرضه کنند.
نظام جمهوری اسلامی اینطوری است، باید یک کلیاتی را قبول داشته باشند که آن قانون اساسی و ولایتفقیه است. آنهایی که کلیات را قبول داشتند، میآیند در انتخابات مجلس رقابت میکنند، اگر مردم این کشور به این افراد رأی بدهند چه اشکال دارد؟ ما باید بپذیریم.