عصر ایران - دکتر علی مطهری که برای ایراد سخنرانی با موضوع «اسلام و آزادی» به شهر شیراز سفر کرده بود با حمله اوباش معروف به گروه فشار نه تنها امکان حضور در این برنامه را پیدا نکرد که مورد ضرب و شتم هم قرار گرفت.
هر چند در
گفتاری دیگر این رخداد از حیث همزمانی با انتصاب فرمانده جدید نیروی انتظامی و به مثابه خود نمایی گروه فشار بررسی شده و حاوی نکات صریح و روشنی است اما به یک نکته دیگر نیز می توان پرداخت.
حمله کنندگان که پیش تر از طریق برخی سایت ها هشدار بوده اند چنانچه سخنران از موضوع خارج شود و به بحث های دیگر بپردازد برخورد می کنند زودتر از موعدی که قرار گذاشته بودند طاقت از کف دادند. زیرا قبل از آن که نماینده تهران وارد محل سخنرانی شود تصمیم به برخورد گرفتند.
با این توصیف خط قرمز آنان روز به روز عقب تر می آید و حالا صرف سخنرانی درباره «اسلام و آزادی» را هم بر نمی تابند.
علی مطهری نماینده اصول گرای مجلس شورای اسلامی و یک چهره سیاسی – فرهنگی است اما نام او بیش و پیش از هر موضوع دیگر یادآور پدر او - استاد شهید مرتضی مطهری - است و به همین خاطر نمی توان این اتفاق را از این منظر نقد نکرد.
به عبارت روشن تر مهاجمان نه تنها یک نماینده مشهور مجلس را مورد حمله قرار دادند که به یک
«فرزند شهید» - آن هم شهیدِ شهیری در اندازه و آوازه مرتضی مطهری - هجوم بردند و توهین کردند و شیشه های اتومبیل حامل او را که یک تاکسی بود شکستند. یعنی چنان از دایره اخلاق دور افتاده اند که دست به حرکاتی می زنند که نسل قبلی این موجودات رعایت می کرد. شیشه اتومبیل می شکستند اما شیشه اتومبیل خود فرد را نه شیشه تاکسی را.
کتک می زدند اما مراقب بودند به صورت و چشم آسیب نرسد. محاصره می کردند و مانع سخنرانی می شدند مانند ماجرای خرم آباد اما کمتر این گونه مستقیم یورش می بردند و برای برخی احترامی نسبی هم قائل بودند.
آیا می توان مدعی سخنگویی خانواده های شهیدان بود و در عین حال به یک فرزند شهید حمله کرد یا خانواده شهید نیز تا هنگامی قابل احترام و تکریم است که همسو با اینان باشد و همه باید یک سخن را تکرار کنند؟
در واقع اینان نه تنها با علی مطهری که با اندیشه مرتضی مطهری هم مخالف اند و سخن گفتن را حق انحصاری خود می دانند و خودشان تصمیم می گیرند و مجازات می کنند.
انگیزه این نوشتار اما تنها ابراز انزجار از چنین رفتارهایی نیست که هیچ عقل سلیمی این رفتارها را نمی پذیرد. غرض بیان این نکته است که این مدعیان بیش از آن که به سوژه حمله و به افراد منتظر سخنرانی ظلم کنند در حق جمهوری اسلامی جفا می کنند زیرا رهبری عالی نظام دستور برپایی کرسی های آزاد اندیشی داده است و اینان با آزادی اندیشه مقابله می کنند.
شهید مطهری در دانشگاه تهران آیا این که 40 سال پیش آیت الله مرتضی مطهری در لباس یک روحانی حامی امام خمینی(ره) و مخالف رژیم وقت و به عنوان استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران امکان حضور و سخنرانی در انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی پزشکان را داشت و احدی متعرض او نمی شد -و مجموعه این سخنرانی های متعدد و مستمر به صورت کتاب جمع آوری و منتشر شده- اما فرزند او در نظامی که پدرش ایدئولوگ آن بوده و خود وی هم نماینده مجلس آن است و مسوول مستقیم حفظ و نشر آثار پدرش نیز هست امکان سخن گفتن نمی یابد، جفا به جمهوری اسلامی و بیشترین خدمت به متهم کنندگان نیست؟
شهید مطهری در جریان انقلاب، همگام با بزرگان دیگر انقلاب البته تا سخن از شهید مطهری به میان می آوری از پسر نوح می گویند اما مگر می توان همه را پسر نوح لقب داد؟ این گونه تمثیل ها را نمی توان به همه سرایت دارد و مدام یکی را به عنوان مصداق معرفی کرد.
اینان ابتدا در حق نظام جفا می کنند به خاطر این که در دهه 50 پدر شهید او با چنین رفتارهایی رو به رو نمی شد و مدعیان خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمنان می ریزند.
در مرتبه بعد در حق دیانت ستم می کنند چون با ادعای صیانت از سومین حرم تشیع تقابلی را میان دین و فرهنگ دامن می زنند که هیچ گاه در شیراز سابقه نداشته است. به راستی کدام آموزه شیعی می گوید درخیابان ها ، مهمانی را تعقیب کنی، او را کتک بزنی و به او دشنام مستوجب حد (مانند حرامزاده) بدهی؟!
اگر یک لحظه تصور می کردند که استاد شهید مرتضی مطهری نظاره گر این رفتار است شاید شرم می کردند و شاید هم بهتر آن باشد که تصور نکنند چون بیم آن هست که از او نیز شرم نکنند.
چراااااااااااااااا؟؟؟
ضمن اینکه بنده شدیدا بااین نوع رفتارها موافق نیستم چون این رفتار بسیار زشت وغیرقابل دفاع است ولی از قدیم گفته اند جواب سنگ کلوخ است
در ضمن مایع نگدازند؟!؟!؟
چطوری
آخرش که موافق زدی داداش
اخفوی
شما فقط يك جمله از مطهري نقل كنيد كه خلاف واقع است
برويد سيره ائمه اطهار را مطالعه كنيد يك مورد نمي بينيد با مخالف نظراتشان چنين برخوردي نمايند
خليفه شما را ميخواند.
متاسفانه شهيد و بازماندگانش ديگه مثل سابق حرمت ندارند.
پدران و برادران ما منطق و ايدئولوژيشون با اين آدمهايي كه خودشون و به كوري و كري مي زنن فرق داشت. اونها براي خيلي چيزها حرمت قابل مي شدن ولي اينها به نام هدفشون همه جور وسيله اي رو توجيه مي كنن!
پدران و برادران ما جونشون رو براي دفاع از كشورشون نذاشتن كف دستشون كه امثال شما كه خيليهاتون سنتون هم به اين انقلاب قد نميده و هيچ هزينه اي هم براش نداديد و فقط سودش رو برداشت مي كنيد بياييد و به نام اونها همچين حركاتي انجام بديد.
آقايوني كه دم از دفاع از ارزشها مي زنيد. ارزش اين نيست كه دهن همه رو ببندي و سر هر كسي كه صداي مخالف زد رو بشكني تا مبادا صداي غيرارزشي خارج از فهم و درك خودتون بشنوي.
ارزش به اينه كه در جامعه متكثر و چند صدايي اينقدر بنيه و پشتوانه ايدئولوژيك داشته باشي تا ديگران تو رو به نام ايدئولوژيت و ارزشهات بشناسن، نه به چماق و زور و ظلمت.
مثل همون كاري كه بزرگان انقلاب مانند آيتاله شهيد مطهري در تكثر آرايي كه وجود داشت با ايدئولوژي و منطق قوي كه داشت ميكرد.
باشد كه پند گيريد ولي نه براي كسي كه خودشو به نشنيدن و نديدن و نفهميدن مي زنه...
بالاخره يكي پيدا شد و حرف حق رو زد البته اگه تا حالا سالم مونده باشه. هتك حرمت تا اين حد! شرم باد بر اينها. اينها يك مشت خوك كثيف و خودخواه و فرصت طلب هستند.
من به عنوان يك ايراني كه مالياتم مرتب ميدم (اول از حقوقم كسر ميشه و بعد حقوقم ميدن دستم) ميگم نيروي انتظامي بايد پاسخ منو بده!!!
البته منظور رئيس نيروي انتظامي