سایت پارس در یادداشتی به قلم محسن مهدیان به اظهارات اخیر علم الهدی امام جمعه مشهد درباره موسیقی واکنش نشان داد.
متن این یادداشت به این شرح است:
حقیقتن هر نوع کنسرتی مطربی است؟ چرا باید در تریبون نماز جمعه خلاف سیاست های نظام و رهبری حرف زده شود ؟ انهم با این استدلال. یعنی هر کس طرفدار موسیقی است آلمانی و طرفدار فروش تسلیحات شیمیایی به دولت عراق علیه ایران است؟
پاک تر از کنسرت قربانی که اشعار عراقی و مولانا و جامی و فروغی بسطامی و غیره را با آلات موسیقی اخذ شده از فرهنگ ایرانی می خواند، داریم؟ اگر این سبک موسیقیایی نیز فاسد و مطربی است، پس موسیقی فاخر چیست؟ بعد انتظار داریم جوان های ما سراغ رپ و پینگ فلوید هم نروند؟
حضرت آیت الله علم الهدی می فرمایند که کل مشهد، جز حرم است پس نباید کنسرت برگزار شود. خب. حقیقتن پای عواقب این حرف می شود ایستاد؟. همه مشهد، حرم؟ یعنی همه احکام حاکم بر حرم بر شهر مشهد، حاکم است؟ یعنی حجاب چادر؟ یعنی سیگار نکشیدن؟ یعنی غذا نخوردن؟ یعنی ...
این مهم نیست. در حرم رضوی گدا راه ندارد. بی خانمان نمی آید. گشنه نداریم. در حرم فساد نداریم. اینها نیز در شهر حرام است؟ به اندازه کنسرت موسیقی اهمیت می دهیم؟ برایش تجمع می گذاریم؟ کسی در برخورد با موسیقی لهو و لعب تردیدی ندارد. ولی آخه قربانی؟
برگردیم موسیقی. سخن بسیار است. اما بخوانید نظرات رهبر انقلاب را؛ موضع جمهوری اسلامی را اینجا بخوانید
**هیچ ویژگی غرب ، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند . در عین حال ، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه ، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها ، مقوله موسیقی است . درست است که در غرب ، موسیقی های منحط وجود دارد . اما در همان نقطه از جهان ، از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است ؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن ، انسان عارف واقف خردمند ، می تواند بلیت تهیه کند ، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی ، از آن لذت ببرد .
**هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسانها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسانها ساخته شده است. پس میبینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجهای که می شود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم.
**توجهی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بایستی از طرف دست اندرکاران موسیقی نسبت به موسیقی صورت می گرفت، نگرفت. البته این بدان معنا نیست که کارها خوب انجام نشده است. مسلماً شده است که ما اینجا می نشینیم و به کار شما گوش می سپاریم. بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرام نواخته شد بنشینم و به آن گوش بسپارم.
**موسیقی متعالی، موسیقیای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت میشود موسیقی را پاک و مقدس نامید.
**درخواست من از شما آقایان موسیقی دان ها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید و موسیقی را نجات دهید.
**به یاد دارم در زمان گذشته که ما مشغول مبارزه بودیم یک وقت بحث از موسیقی و سمفونی های بتهون پیش آمد. از برخی مطلعین شنیدم که شور «علی اف» در جنگ جهانی، باعث نجات شوروی، شده بود! از همین آهنگ شور موسیقی شما، آهنگساز و نوازنده ای در شوروی، قطعه ای ساخته که ملت را تکان داده است! من اگر چه «علی اف» را نمی شناسم و شور او را نشنیده ام اما می دانم «شور» چیست و می دانم که انسانی با قریحه می تواند با یک آهنگ ملتی را منقلب کند و تکان دهد.
**آن موسیقی که این خصوصیات را ندارد ، مثلا ً فرض بفرمایید ، یک شعر خوش مضمون را ، یک خواننده خوب ، خوش صدا دارد می خواند ، نوازنده هم می نوازد ، آن مضمون شعر ، این خواننده را به سمت حقایق اسلام و حقایق عرفانی و حقایق زندگی – ولو خارج از مسایل عرفانی و الهی – نزدیک می کند این قطعا ً اشکال ندارد. این جور موسیقی ، ضد آن است . اصلا ً در دو جهت مقابل است . بیدار کننده است . هوشیار کننده است . « در بهشت ، این لحن ها بشنودم» . در بهشت این ها را شنیده ام ، حالا هم که می شنوم ، احساس شوق می کنند .