عصرایران؛ مهرداد خدیر- دوازدهم بهمن هر سال با بازگشت امام خمینی به میهن و استقبال پرشکوه میلیون ها ایرانی از رهبر فقید انقلاب اسلامی شناخته می شود اما از 12 بهمن 1391 یک مناسبت دیگر نیز در این روز در تاریخ معاصر ثبت شده است.
دو سال پیش در این روز دکتر حسن ابراهیم حبیبی چهره سرشناس سیاسی – فرهنگی درگذشت و جالب این که او خود یکی از همراهان امام خمینی در 12 بهمن 1357 بود که پس از 14 سال اقامت در خارج از کشور – فرانسه- به کشور باز می گشت و سفر بی بازگشت او در 34 سال بعد نیز در همین روز اتفاق افتاد و به همین مناسبت پیکر او در یکی ازشبستان های حرم امام به خاک سپرده شده است.
مردی که در بهمن 1358 می خواست نخستین رییس جمهوری ایران شود و ناکام ماند 10 سال بعد نخستین معاون اول رییس جمهوری ایران شد و 12 سال در 3 دولت در این سمت باقی ماند.
حقوق دانی که نقش غالب را در تهیه پیش نویس قانون اساسی - بدون اشاره به اصل ولایت فقیه - ایفا کرده بود 10 سال بعد عضو شورای بازنگری قانون اساسی یی شد که ولایت مطلقه فقیه را تصویب کرد تا دست حکومت در وضع قوانین متناسب با اقتضائات روز بازتر باشد و تئوری مصلحت، رسمیت بیشتری یابد.
حسن حبیبی کاندیدای مورد حمایت نهضت آزادی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری و اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود اما به فراکسیون آنان در پارلمان نپیوست و در تقسیم حاکمیت به جناح خط امام – لیبرال ها به اردوگاه اول کوچید.
در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری البته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روزنامه جمهوری اسلامی ارگان حزب جمهوری اسلامی پس از حذف جلال الدین فارسی - به خاطر افغان تبار بودن- از حسن حبیبی حمایت کردند اما مجموع آرای او در سراسر کشور به 500 هزار هم نرسید.
در حالی که ابوالحسن بنی صدر با 10 میلیون و 709 هزار و 330 رای نفر اول و نخستین رییس جمهوری ایران شد و آرای نفر دوم – دریادار احمد مدنی- به دو میلیون و 224 هزار و 554 رسید سهم حسن حبیبی تنها 474 هزار و 859 رای بود. یک ناکامی بزرگ که برخی نامزدهای دیگر – صادق طباطبایی، داریوش فروهر، حسین مکری و صادق قطب زاده- را ازصرافت نامزدی مجلس هم انداخت اما او مانند مدنی و سامی نامزد مجلس شد و این بار با آرای قابل توجهی به مجلس اول راه یافت.
حبیبی مرد ساکتی بود اما سخنگوی شورای انقلاب و دولت شورای انقلاب شد. با پایان مجلس اول نیروهای ملی – مذهبی از حاکمیت حذف شدند اما این عضو پیشین جبهه ملی که یک چند درموسسه تحقیقاتی احسان نراقی نیز کار کرده بود به عنوان وزیر دادگستری وارد دولت میرحسین موسوی شد. هر چند وزیر دادگستری کم اختیار ترین عضو کابینه است اما به چند دلیل وزارت او مهم تلقی شد:
نخست این که یگانه عضو دولت بود که قبل از حذف لیبرال ها از حاکمیت نیز سابقه وزارت (علوم) داشت. دوم به این سبب که انتخاب وزیردادگستری بی توافق با رییس دستگاه قضایی میسر نیست. از این رو انتخاب حبیبی پیشنهاد آیت الله موسوی اردبیلی رییس وقت دیوان عالی کشور بود که در آن زمان اختیارات رییس قوه قضاییه امروز را داشت.
نکته سوم این که در دستگاه قضا روحانیون دست بالا را دارند و حضور حبیبی در راس این وزارتخانه از فاصله بیشتر او با طیف غیر روحانی حکایت می کرد. خود او البته در سال 58 گفته بود:« تنها ایرادی که به ما هست این است که معمم نیستیم. و الا از هر آخوندی آخوندتر می شویم. در سال 39 و 40 نیز بچه ها – دانشجویان – به من لقب شیخ داده بودند.»
حبیبی در وزارت دادگستری (64 تا 68) نیز پُرسر وصدا نبود و در پایان آن دولت و با بازنگری در قانون اساسی و حذف عنوان نخست وزیر و سپردن هدایت ماشین دولت به معاون اول، حسن حبیبی به عنوان اولین معاون اول رییس جمهوری در تاریخ ایران منصوب شد.
با این که از ایده تشکیل حزب کارگزاران سازندگی برای ادامه مشی هاشمی رفسنجانی حمایت کرد اما به این حزب نپیوست. در پایان دولت سازندگی کارگزاران اما در پی کاندیداتوری او برای انتخابات ریاست جمهوری سال 76 بود و هر چند موافقت اولیه را ابراز داشته بود اما با آگاهی از نامزدی سید محمد خاتمی از کارگزاران خواست نامزدی او را پی گیری نکنند و حزب نیز گرچه دیرتر از دیگران اما به صف حامیان خاتمی پیوست.
با ریاست جمهوری سید محمد خاتمی این شایعه درگرفت که معاونت اول را به چهره هایی چون میرحسین موسوی، بهزاد نبوی یا غلامحسین کرباسچی می سپارد و کمتر کسی حدس می زد که انتخاب او حسن حبیبی باشد.
با این که این تلقی درگرفت که قصد رییس جمهور جدید از انتصاب سه باره حبیبی به معاونت اول جلب رضایت رییس جمهور قبلی است که به رغم عضویت در جامعه روحانیت مبارز و سابقه رفاقت و همفکری بیشتر با ناطق نوری عملا جانب خاتمی را گرفته و بر برگزاری سالم انتخابات تاکید ورزیده بود اما این احتمالات قوی تر بود که رییس جمهور جدید از یک سو می خواست خاطر خود را از هدایت دستگاه عریض و طویل و فربه بوروکراسی با حضور یک حقوق دان با سابقه 8 سال معاون اولی و دو دوره وزارت آسوده کند و از جانب دیگر اقدام او در پرهیز از رقابت با خود را نیز پاسخ یا پاداش داده باشد.
این انتخاب البته توی ذوق کسانی زد که به قصد تغییر سیاست های دوره سازندگی و به خاتمی به عنوان یک نیروی مشهور به چپ سنتی و منتقد دولت هاشمی که از عضویت در آن کناره گرفته و خارج شده بود رای داده بودند. زیرا شهرت حسن حبیبی در سطح جامعه به خاطر کاریکاتورهای مجله گل آقا از او در روی جلد به عنوان نماد و به نیابت ازدولت هاشمی بود. معاون اول وقت اما نه تنها از تصاویر طنز گونه خود نمی رنجید که خود نیز نوشته های طنزی با امضای «حی بن یقظان» نیز در آن نشریه درج می کرد و می دانست به خاطر روحانی بودن رییس دولت وقت ناگزیر بودند او را به عنوان نماد دولت سازندگی در کارتون های خود بیاورند.
برای این که بدانیم حتی حسن حبیبی با سابقه 14 سال اقامت در فرانسه و دکتری حقوق دانشگاه تهران در اوایل انقلاب چگونه می اندیشیده اشاره ای به گفت و گوی او با جوانان دبیر خانه شورای انقلاب در دی ماه 58 خالی از لطف نیست:
« بچه من که حتی ابتدای زندگی اش را هم در ایران نبوده ما توانستیم او را در فرنگ به این نحو فرهنگی کنیم که اولا با زبان فارسی صحبت می کند و با لهجه غلیظ تر از یک تهرانی و از سه سالگی می گفت من به ایران نمی روم چون شاه در ایران است و شاه باید کشته شود. این بچه الان 6 سال و نیم دارد. می خواهم بگویم تا این حد انقلاب فرهنگی شده. دیگر بیشتر از این چه می خواهیم؟... امسال که مردم به یاد پارسال الله اکبر می گفتند ازما پرسید چرا سال گذشته ایران نبودیم تا الله اکبر بگوییم؟ به یاد او آوردند که تو گفتی تا شاه هست به ایران نرویم. ما هم صبر کردیم شاه برود بعد آمدیم. بعد این بچه جواب داده بود: من آن موقع نمی فهمیدم. ما همان موقع باید به ایران می آمدیم. این بچه ای است که از خود انتقاد می کند و می گوید من نمی فهمیدم و بعضی وقت ها آدم پرت و پلا می گوید. انقلاب فرهنگی از این جلوتر کجا برود؟»
حسن حبیبی البته به این حد بسنده نکرد و تا پایان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود هر چند در اواخر بیشتر ترجیح می داد دور از قیل و قال سیاست و تکاپوی انقلاب فرهنگی در فرهنگستان زبان و ادب پارسی شعر بسراید و در بنیاد ایران شناسی وقت خود را صرف بازگرداندن اوراق پراکنده شاهنامه شاه طهماسبی کند.
معاون اول فقید با قضاوت های متفاوت رو به رو بود. هم ستایش و هم گاهی سرزنش. ستایش به خاطر صفاتی که پیشتر گفته شد و گاهی هم سرزنش که چرا به اتاق سکوت رفته و حتی وقتی دوستان قدیم مانند مهندس سحابی گرفتار می شدند صدایی از او درنمی آمد. نه در علن و نه شاید در خفا.
با این حال دومین سالگرد درگذشت معاون اول رییس جمهوری در دولت های ششم و هفتم و هشتم با صدور حکم حبس و رد مال و جریمه برای معاون اول رییس جمهوری در دولت دهم همزمان شده و قیاس تقید مالی و اخلاقی حسن حبیبی فقید با خلف با واسطه او موجب شده بیش از گذشته برای دکتر حسن ابراهیم حبیبی طلب آمرزش شود و نام او را به نیکی برند.
شاید همین تقارن سبب شده باشد که خانواده مرحوم حبیبی در اطلاعیه سالگرد به جای توصیف او با عنوان « معاون اول اسبق» او را تنها با وصف « بنده خدا» یاد کنند. بنده خدایی که برای سنگ آرامگاه خود شعری از رهی معیری را برگزیده و روی سنگ نه تنها نام پدر که نام مادر نیز آمده است.
آن مرد که دوست داشت مانند صدر اعظم های پر آوازه تاریخ ایران و چهره هایی چون خواجه نظام الملک و خواجه نصیر الدین در روزگار دور و محمد علی فروغی در عصر نزدیک تر هم به سیاست اشتغال داشته باشد و هم علم و ادب یک عمر میان هیاهوی سیاست و آغوش فرهنگ و ادب در تردید و تردد بود و بیشتر با سکوت های خود شهرت داشت در 12 بهمن 1391 برای همیشه سکوت و خاموشی گزید.
* نقل قول ها از کتاب « اولین رییس جمهور- به کوشش محمد جواد مظفر»- نشر مرکز / بخش مصاحبه با حسن حبیبی
شخصيت آرام و انتقاد پذيري بود براي همين انتقاد پذيري بايد الگوي دولت و دولتمردان از هرجناح سياسي باشد...
یقه پیراهنش سفید بود؟؟؟؟؟؟
آیا اونموقع هم معاون اول رییس جمهور خودش رییس ستاد مبارزه بامفاسد اقتصادی بود؟؟؟؟؟؟
یکی رو می شناسم چهار سال معاون رییس جمهور بود حالا پنج سال به زندان محکوم شده
مرد صبور و عاقلی بود
چیزی که این سال ها در سپهر سیاست ما افول پیدا کرده
كاش همت شود و گل اقا دوباره راه بيافتد ، نعمتي بود در ادبيات معاصر .
ما در دوران كودكي ، سياست و ادبيات و طنز را همه از گل اقا آموختيم
روحش شاد ویادش گرامی باد.
روحش شاد
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود؛ سوژه روی جلد ما چیز دگر نمی شود :-)
لطفا در مقاله ذکر کنید دکتر چهره ماندگار جشنواره اول هم بودند
یک مرد به تمام معنا و یک سیاستمدار به تمام معنا بود
خاص بودن این بزرگوتر قابل فهم است
«این بچه ای است که از خود انتقاد می کند و می گوید من نمی فهمیدم و بعضی وقت ها آدم پرت و پلا می گوید. انقلاب فرهنگی از این جلوتر کجا برود؟»
یک مرد به تمام معنا و یک سیاستمدار به تمام معنا بود
ایشان واقعا لیاقت ریاست جمهوری
را داشتند و لی در هر دو دوره که برای ریاست جمهوری شرکت کرد حریفان قدری در برابرش قرار داشتند و نشد. روحش شاد