صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۶۴۹۱۷
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۸ - ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - 09 November 2014

آخرین حرف های یک اعدامی: از دختر کوچولویم شرمنده ام!

باید از روزی که پایم را کج گذاشتم دخترکوچولویم، همسرم و مادرم را می‌دیدم. می‌توانستم کنارشان زندگی خوب و شیرینی داشته باشم. می‌توانستم سایه سرشان باشم ولی....
روزنامه ایران درباره مردی که به دلیل ارتکاب جرایم مختلف، محارب شناخته و در مشهد به دار آویخته شد نوشت:

مرد اعدامی که از دزدان مسلح و خطرناک است تا پای چوبه دار از همسر و دختر کوچولویش شرمسار بود. این دزد مسلح سحرگاه دیروز و در ملأعام به دارمجازات آویخته شد.

این مرد که وحشت به جان همه می‌انداخت حالا با بغض به همسر و کودکش می گوید «منو ببخشید». «نادر» معروف به «سعید» و 38 ساله هستم. زمانی ماشین‌چی چاپخانه بودم. سال 75با 70 کیلوگرم تریاک در لاهیجان دستگیر شدم و به زندان افتادم. در بند باز زندان تحمل حبس می‌کردم اما دو سال بعد برای مرخصی به مشهد آمدم و فراری شدم.

برادرم «علی» پیشنهاد داد دست به سرقت از طلافروشی‌ها بزنیم، او یک تفنگ جنگی کلاش هم گیر آورده بود. ما با همدستی پسر برادر دیگرم به نام «مهدی» نقشه سرقت از طلافروشی‌ها را کشیدیم و سپس با موتورسیکلت به مغازه‌های طلافروشی حمله‌ور شدیم و با تهدید کلاش و پتک دست به سرقت‌های مسلحانه زدیم. 16 بار سرقت مسلحانه با تفنگ جنگی انجام دادیم و بقیه هم با تهدید پتک بود.

 سال 89 دستگیر شدیم، برادرم علی هنگام فرار از روی ماشین افتاد و جان خودش را از دست داد. مهدی پسر برادرم به 20 سال و «جلال» همدست دیگرمان به 19 سال حبس محکوم شدو من هم  که با اقدام‌هایم سرنوشتم را به باد داده بودم پس از بررسی پرونده در شعبه 5 دادگاه مشهد و همچنین با تأیید حکم دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شدم.

در این آخرین لحظات عمرم فقط می‌توانم بگویم برای خودم واقعاً متأسفم. سال 82 ازدواج کردم، همسر بیچاره‌‌ام با هزار امید و آرزو پا به خانه‌ام گذاشت. ما صاحب یک دختر شیرین زبان و خوشگل شدیم، اسمش را مژده گذاشتیم.

او الان 8 ساله است و تنها آرزویم این است که  او را در آغوش بگیرم. البته برای همسرم پیغام فرستادم تا بچه را به اینجا نیاورد ضمن این که او امروز مدرسه داشت. دوست ندارم بچه‌ام مرا این طوری ببیند.

من حق دخترم و همسرم را پایمال کردم، از روی مادرم نیز خجالت‌زده هستم. ما اعضای یک باند خانوادگی سرقت از طلافروشی‌ها بودیم و خدا می‌داند که آنها چه عذابی می‌کشند.
برادر بزرگم در راه خلاف کشته شد، من این طوری و پسر برادرم نیز حالا حالاها باید پشت میله‌های زندان باشد و....

به مادرم می‌گویم خیلی دوستش دارم. بعد از مرگ پدرم در سال 80، او جای خالی پدر را برایم پر کرد.  مردانه برایم به خواستگاری رفت و همسر خوبی هم برایم گرفت. حقوق و درآمدم از چاپخانه کفاف هزینه‌های زندگی‌ام را می‌داد. مادرم، خودش هوای مرا داشت ولی افسوس که به راه خلاف رفتم و آخر و عاقبت خلافکاری هم بهتر از این نمی‌شود.

باید از روزی که پایم را کج گذاشتم دخترکوچولویم، همسرم و مادرم را می‌دیدم. می‌توانستم کنارشان زندگی خوب و شیرینی داشته باشم. می‌توانستم سایه سرشان باشم ولی....

بار دیگر تکرار می‌کنم که برای خودم متأسفم، سال 85 دان یک کونگ‌فو گرفتم؛ ورزشکار بودم و سری توی سرها داشتم. ولی...؟

من برای همه جوان‌ها آرزو می‌کنم عاقبت به خیر شوند، آنها نیز باید از خدا عاقبت به خیری بخواهند. به خدا دنیا و مال دنیا ارزش ندارد آدم بخواهد عمر و زندگی‌اش را تباه کند. به خدا مال حرام خیر نمی‌کند و آدم خلافکار خیر نمی‌بیند. به جوان‌ها می‌گویم قدر جوانی‌تان را بدانید، قدر روزهای آزادی‌تان را بدانید و چشم و چراغ خانواده خود باشید. خدا بیامرز پدرم همیشه به من می‌گفت تو عصای روزهای پیری من و مادرت خواهی بود ولی من با کارهای اشتباهم کمر مادر بیچاره‌ام را شکستم.

خیلی سخت است در این وضعیت بخواهی حرفی بزنی، سخت است بخواهی چیزی بگویی و من در جایگاهی نیستم که بخواهم دیگران را نصیحت کنم. من از جوان‌ها خواهش کردم که بیشتر به فکر خودشان باشند، به فکر باشند و به خدا توکل کنند تا  مایه ننگ و عذاب خانواده خود نشوند.

از دیروز- جمعه -  بعد از ظهر که در زندان به من اطلاع دادند قرار است حکم اعدام اجرا شود  یک ثانیه هم فکر و ذهنم آرام نشده است، حسرت می‌خورم به روزها و لحظاتی که از دست داده‌ام.

اعدام دزد مسلح


حکم اعدام  نادر ساعت 9 صبح روز هفدهم آبان ماه در میدان رسالت مشهد به اجرا گذاشته شد. «صادقی» دادستان مشهد به خبرنگار شوک گفت: این متهم از اعضای باند خانوادگی سرقت‌های مسلحانه  و دارای سوابق متعدد جرایم خشن و سنگین در سطح کشور بود  که مرتکب چند سرقت مسلحانه مقرون به آزار و اذیت و خسارت‌های مالی و جانی شده بود.

وی افزود: این متهم در شهرهای  مشهد، نیشابور، گرگان، بهشهر و رامسر  با همدستی دیگر اعضای باند مرتکب 31 سرقت و همچنین ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم و امنیت عمومی شده بودند که با تلاش پلیس مشهد در سال 1389 دستگیر و امروز حکم اعدام یکی از اعضای اصلی باند به اجرا درآمد.

سرهنگ «حجت نیکمرام» فرمانده پلیس مشهد نیز در این باره به خبرنگار ما گفت: تیم‌های عملیات ویژه پلیس مشهد در پیگیری این پرونده و در قالب چهار گروه به‌طور ضربتی و غافلگیرانه اعضای باند را در مخفیگاه‌های‌شان دستگیر کردند و متهم اصلی پرونده که سعید نام داشت با توجه به سوابق متعدد کیفری و طرح‌ریزی و شرکت در سرقت‌های متعدد مسلحانه  با تأیید دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شد.
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۵۵
غیر قابل انتشار: ۰
ramin
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
اي كاش يك فرصت ديگه بهش ميدادند و اعدامش نميكردند.
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
بعد از 31 سرقت بزرگ بطور ضربتي و غافلگيرانه دستگير شدند!
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
توبه گرگ مرگه ؛ چند بار خلاف كرده و دستگير شده و دوباره شروع كرده ؟! بقول قديمي ها دزد نگرفته ، پادشاهه !! همينكه دستگير ميشن ، موش ميشن !!! ادعاي توبه و ندامت و پشيماني مي كنن !!! ولي اگر هزار بار هم كه بخشيده بشن بازم با بي شرمي تمام در جامعه به گردنكشي و تعرض به جان و مال مردم ادامه ميدن و توي روي مردم لات بازي دار ميارن ولي جلوي قانون شكلات ميشن ...!!!
سدید
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
پشیمانی و توبه در مورد حق الله نافذ است ولی حسابت با حق الناس میماند برای قیامت پناه بر خدا
ناشناس
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
امیدوارم با توجه به ندامتی که داشت کسانی هم که صرفا دچار ضرر مالی از این فرد شده اند ایشون رو حلال کنند و برای خانواده اش دعای زندگی طیب و حلال و آروم بکنند. بخصوص برای دختر خانومش
یا حق
ناشناس
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
والله ما تنها چیزی که توی چهره این تبهکار ندیدیم بغض بود . اولا که چشم بند داشت ثانیا این جنایتکار در لحظه آخر با لبخند دو انگشتش را به حالت وی (پیروزی !)نشان جمعیت می داد که در عکسها مشخص است حالا خبرنگار ایران اینهایی که میگه رو کجا دیده ما نمیدونیم!!
يوسف
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
پس چرا واسه اين بنذه خدا که ظاهرا کسي را هم نکشته، همسر و فرزند دارد درخواست عفو نکرد؟
ناشناس
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
بیچاره

دخترش .. در این سن خاطره بد و ناگوار
ناشناس
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
سال 77 از زندان اومده مرخصی وفرار کرده. بعد ازدواج کرده زندگی کرده... طرف میگه سال 85 دان یک کونگ فو گرفته... حالا بگذریم که دان یک چی هست!
ناشناس
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
لطفا در مورد خانواده هايي كه با دزديهاي اين قاتل شرور نيز بيچاره شدند مطلب بنويسيد.هر چند معتقدم اعدام پاك كردن صورت مساله است!!
ناشناس
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
خدا به خودش و خانوادش رحم كنه ، اينها مشكلاتيست كه اجتماع براى انسان فراهم مى كند
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
در حبس بايد بهش مهارت ياد ميدادن و يه جا مي زاشتنش سر كار تا نره دنبال ميون بر
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
در حبس بايد بهش مهارت ياد ميدادن و يه جا مي زاشتنش سر كار تا نره دنبال ميون بر
اینییستا
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
واقعا جوانها باید عبرت بگیرن.دلم برای مادرش سوخت
ناشناس
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۸
آخه این همه خلاف واس چی؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200