صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۴۶۶۸۴
تعداد نظرات: ۱۱۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۸ - ۲۹ تير ۱۳۹۳ - 20 July 2014

عصر محتوا؛ فرصت تاریخی برای ایرانی ها

محمد رضا شعبانعلی
عصرایران ؛ محمدرضا شعبانعلی - قطار پیشرفت،‌ یک بار دیگر، سرعتش را کند کرده است. مراقب باشیم تا این بار از «ایستگاه توسعه» بازنمانیم.

مقدمه‌ی صفر
آنچه اینجا می‌نویسم، یک نظریه علمی نیست. صرفاً یک گزارش تحلیلی است. گزارش تحلیلی از آنجا که «گزارش» است، از موقعیت و نقطه‌ی استقرار گزارشگر رنگ می‌گیرد و از آنجا که «تحلیلی» است، خواسته یا ناخواسته، به ظرفیت ظرف تفکر گزارشگر، محدود می‌شود.

این گزارش، امروز یک «گزارش خبری» محسوب نمی‌شود. چرا که «خبر»، به ذات خبر بودن، از آنچه «قبلاً روی داده‌ است» سخن می‌گوید. اما باور نویسنده بر آن است که چیزی شبیه این «گزارش تحلیلی» را باید دیر یا زود، طی سالهای آتی، در قالب «گزارش خبری» در رسانه‌ها بخوانیم.
 
مقدمه اول
سالهای دانشجویی، در یک شرکت خارجی در ایران کار می‌کردم که به بازرگانی مشغول بود. قراردادهای بزرگ و پول‌های کلان. آن روزها هنوز اینترنت به شکل امروز رواج نداشت. فاکس هم خود، هنوز پدیده‌ای بود.
شرکت ما، نماینده‌ی ده‌ها شرکت بزرگ بود. حاصل عمر یک نماینده بازرگانی در آن روزگار، یک دفترچه تلفن بود که در آن آدرس و شماره تماس افراد کلیدی شرکت‌ها نوشته شده بود. به تدریج و به ندرت، گاهی آدرس ایمیل‌ هم به برخی اسامی افزوده می‌شد.‌

آن سالها،‌ هنر یک بازرگان، به مخفی کردن اطلاعاتش بود. همراه خریدار،‌ در تمام جلسات مذاکره حاضر می‌شد و گفتگو می‌کرد و مراقب بود که در سفرهای خارجی، کارشناسان یا مدیران، به صورت خصوصی با کارکنان شرکت‌های خارجی هم‌کلام نشوند، تماس‌ها محدود باشد، شماره‌های تماس روی پرونده‌ها، با لاک پوشانده شود. و اگر کارت ویزیت رد و بدل می‌شود ترجیحاً کلی و فاقد اطلاعات جزئی تماس باشد.

در آن روزگار، اگر می‌خواستی بدانی یک شرکت فرانسوی،‌ به شرکت مشابه شما در روسیه، چه پیشنهاد قیمتی می‌دهد،‌ چاره‌ای نبود جز آنکه یا به روسیه بروی و درخواست را از آنجا ارسال کنی یا آشنایی در روسیه بیابی. به این نوع کسب و کارها، Trade-House می‌گفتند. شبیه همین تجارتخانه‌های قدیمی اما کمی مدرن‌تر.

روزی که آن شرکت غیرفعال شد را خوب یادم هست. مدیرعامل به من می‌گفت: فکر نمی‌کردیم، اینترنت، اینچنین بازار ما را به هم بریزد. این روزها، همه آدرس یکدیگر را دارند. به سرعت، به هزار روش، به نام‌های مختلف، استعلام قیمت می‌گیرند. مشتری که قبلاً شکایت شرکت خارجی را عاجزانه به ما می‌کرد، شکایت ما را آمرانه به شریک خارجی مان می‌کند. برای نوشتن دفترچه تلفنی که من در بیست سال جمع کرده‌ام،‌ شاید کمی بیشتر از یک هفته زمان،‌ لازم باشد.

مقدمه دوم
به نظر می‌رسد بازی توسعه، همواره بین «فن‌آوری» و «فکرآوری» در نوسان است. در مقطعی از زمان، دغدغه‌ی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت.

پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغه‌اش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخ‌های ساخته‌ شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگ‌های تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟

نوسان بین «فن‌آوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده می‌شود. گاهی «فن‌آوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده،‌ به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند.

آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کرده‌اند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فن‌آوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فن‌آوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکه‌های اجتماعی و سایر ایده‌های مشابه.

مقدمه سوم
امروز در کجای ماجرا هستیم؟ کافی است کمی به رویدادها و روندهای اطراف خود نگاه کنیم. زمانی که اینترنت شکل گرفت، تصور بر این بود که بشر، تمام داده‌های خود را در یک ظرف واحد ریخته و دانشش را به اشتراک گذاشته و مغز جهانی شکل گرفته است.

دانشمندان آن دوره،‌ از بارش سنگین اطلاعات تا سرحد مرگ، گفتند و نوشتند و از انسانی که زیر هجوم اطلاعات، مدفون خواهد شد. ایده‌ی گوگل، غول امروز دنیای فن‌آوری، در همان زمان‌ها شکل گرفت. اینکه برنده‌ی بازی قدرت در جهان، کسی است که در این انبار بزرگ اطلاعات، سریع‌تر و بهتر جستجو کند. قدرت گوگل، امروز محدود به دنیای فن‌آوری نیست. گوگل سهم بزرگی از قدرت رسانه‌ای و اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارد. البته بدون اینکه مخاطب، فشار این قدرت و سیطره را بر روح و جان خود احساس کند.

گوگل و گوگلی‌ها درست فهمیده بودند. «جستجو» اسم رمز «قدرت و ثروت» بود و آنها قبل از آنکه حتی به روش خلق ثروت و مدل کسب و کار فکر کنند، تمام تلاششان را معطوف «مهارت جستجو» کردند چرا که خوب می دانستند که این مهارت، به سادگی راه توسعه اقتصادی خود را نیز، هموار خواهد کرد.
گوگل آمد. تمام انبارهای بزرگ اطلاعاتی جهان را جستجو کرد. آنها را در  صفحات متعدد فهرست کرد و پیش روی ما نهاد. تا مدتی، عادتمان بود که پس از جستجوی یک عبارت، همه‌ گزینه‌های صفحه اول را بخوانیم. بعد صفحه دوم. بعد صفحه‌های بعد. شاید تا صفحه‌ی ده و بیست و سی.
کاربر اینترنت، این روزها اما، با تجربه شده است. خوب می‌داند که اگر در نخستین صفحه، آنچه را می‌یابد،‌ نیافت به احتمال زیاد در صفحه‌های دیگر هم نخواهد یافت. از این سخت‌تر، حتی آموخته است که اگر در دو یا سه مورد نخست، پاسخش را نیافت، احتمالاً در باقیمانده صفحه نخست هم نخواهد یافت. کمتر از بیست درصد کاربران گوگل، روی صفحه‌ی دوم و سوم و ... کلیک می‌کنند. ضمن اینکه کاربران اینترنت، به تدریج آموخته‌اند که کپی‌کاران هم در دنیای امروز کم نیستند. به خوبی دیده‌‌اند که وقتی گوگل به آنها، چند منبع خوب معرفی می‌کند، بسیاری از این منابع هم از روی یکدیگر کپی برداری مطلق کرده‌اند.

گوگل که با اسم رمز «جستجو»، انبارهای بزرگ اطلاعاتی ما را تسخیر و مرتب کرد، نشانمان داد که انبارها، چندان هم که فکر می‌کردیم پر و غنی نبوده است. درست مانند انبارهای بزرگ مادربزرگ‌ها که جای سوزن انداختن ندارد و سالها از آن به عنوان سرمایه‌ای «ارزشمند و تجدیدناپذیر!» یاد می‌کنند. اما نخستین خانه‌تکانی نشان می‌دهد که انبارهای ارزشمند و بزرگ، توهمی بیش نبوده و انبار، پر از اشیاء مستعمل و از کارافتاده‌ای بوده که قیمت و ارزش آنها، حتی هزینه‌ی حمل و دور ریختن آنها را هم پوشش نمی‌دهد.

امروز در چنین نقطه‌ای ایستاده‌ایم. تکنولوژی توسعه یافته. بسترهای ارتباطی رشد کرده‌اند. فراهم‌کنندگان سرویس‌های موبایل، پیروزمندانه از ارائه‌ی خدمات اطلاعاتی در کنار خدمات ارتباطی حرف می‌زنند. شرکت‌های بزرگ ارائه دهنده‌ی خدمات اینترنتی، سرعت‌های بالاتر و قیمت‌های حجمی ارزان‌تر را تبلیغ می‌کنند. اما کمتر کسی به این نکته نگاه می‌کند که «در این شاهراه‌های ارتباطی»، «ماشین زیادی برای تردد وجود ندارد».

مقدمه چهارم
به همه‌ی دلایل بالاست که امروز، «تولید محتوا»، دغدغه‌ی استراتژیست‌های بزرگ دنیا شده است. محتوا، به معنای علمی و تخصصی آن، صرفاً شامل یک مقاله،‌ یا یک فیلم، یا یک فایل صوتی نیست.

محتوا همانگونه که نامش نشان می‌دهد، «مظروف» است و همواره در یک «ظرف» معنا پیدا می‌کند. بستر سخت‌افزار یک ظرف بود. استیو جابز و بیل گیتس، برای این بستر، محتوا تولید کردند: سیستم‌های عامل. جالب اینجاست که این دو تولید‌کننده محتوا، ثروتمند‌تر از تولید‌کنندگان «ظرف» شدند و جالب‌تر اینکه سیستم‌های عامل که خود، محتوایی برای ظرف سخت‌افزار بودند، به ظرفی دیگر تبدیل شدند تا برنامه‌نویسان و کسب و کارها، محتوایی برای آنها تولید کنند: نرم افزارهای گوناگون،وب‌سایت‌های مختلف و همه‌ی آنچه ما می‌بینیم.
نهایتاً نسل جدید تولیدکنندگان محتوا هم - امثال زاکربرگ در فیس بوک - رشدی سریع‌تر از تولیدکنندگان «ظرفهای قبلی» پیدا کردند.

به نظر می‌رسد، همیشه تولیدکننده محتواست که ارزش و ثروت می‌آفریند. تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی،‌ از تولیدکنندگان دوربین‌های فیلم‌برداری ثروتمندتر شدند. تولیدکنندگان نرم‌افزار برای گوشی‌های موبایل، حاشیه سود بالاتری در مقایسه با تولیدکنندگان موبایل به دست آوردند و این قانون هنوز هم مصداق دارد و ادامه دارد.

اصل بحث
پس از این مقدمات، اصل بحثم را می‌گویم. قطار توسعه بشر، گاهی با شتاب می رود و گاه در نزدیکی ایستگا‌ه‌هایی کند می‌شود و مدت کوتاهی توقف می‌کند. آنها که از این توقف استفاده کنند، برنده‌اند و آنها که در ایستگا‌ه‌ها خواب بمانند و سوار نشوند،‌ مسافر مقصد نامعلوم تاریخ خواهند بود.
زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فن‌آوری توقف کرده‌ بود. ما درگیر بحث‌های داخلی بودیم. اختلاف‌های عقیدتی، تفرقه‌های بی‌معنی، اصطکاک‌های داخلی و جنجال‌های بیرونی.
قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبان‌های دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری می‌کنند که فن‌آوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و می‌کند.

حسرت خوردن برای آن فرصت از دست رفته، و تلاش کردن برای پیروزی در آن عرصه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار گران‌ است. شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، می‌کوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند.

اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژی‌های خلق شده»، محتوا تولید کنند. این محتوا قرار نیست محدود به تحقیق به روز یا مقاله ISI باشد. حتی شاید آن تحقیق‌ها، ضعیف‌ترین شکل‌های محتوا در دنیای امروز باشند. محتوای امروز، جمع‌بندی حاصل فکر بشر، هضم کردن آن، ساختار بخشیدن به آن، تحلیل آن، و تدوین آن به شکلی ساده، کاربردی و قابل درک است. خواه در قالب یک متن، خواه یک فیلم، خواه یک فایل صوتی، خواه یک نرم‌افزار، خواه یک نقشه ذهنی و درخت تصویری از طبقه‌بندی یک حوزه.

این بار هم، ما مثل همیشه غافل هستیم. هنوز سایت‌های بسیاری از ما، یک کاتالوگ الکترونیکی است.
هنوز در شبکه‌های اجتماعی به جای افزودن محتوای غنی به جهان، گلایه‌های دوستانه می‌نویسیم وتصویر غذاهایمان را به اشتراک می‌گذاریم.
هنوز هم در وایبر پیام می‌دهیم که وایبر قرار است از فردا پولی شود و فراموش می‌کنیم که وایبر و شرکت‌های مثل وایبر،‌ همین الان هم پولی هستند و از محتوای ارتباط ما، کسب درآمد می‌کنند.
هنوز دغدغه‌ی مالکیت معنوی محتوا را داریم و فراموش کرده‌ایم که در این حوزه چنان تاخیر کردیم که دنیا در حال عبور از این مدل فکری است. میلیونها محصول، تحت لیسانس Creative Commons به بازار عرضه شده‌اند؛ شکل نوینی از مالکیت که فراتر از نگرش سنتی به کپی رایت است.

اما فرصت هنوز باقی است. در موارد بالا، قسمت قابل توجه دنیا هم، هنوز مثل ما فکر می‌کند. این بار اگر تولید محتوا را جدی بگیریم:
اگر بپذیریم که صادرات کالا و خدمات، نسل قبلی صادرات بوده و آینده، از آن "صادرکنندگان محتوا" خواهد بود
اگر بپذیریم که کارآفرینی، واژه‌ی منسوخی است و «محتوا آفرینی»، مدل جدید ایجاد ارزش است
اگر بپذیریم که بزرگترین دائره‌المعارف امروز جهان (ویکی پدیا) توسط میلیون‌ها کارمندی ایجاد شده که برای کار خود حقوق نمی‌گیرند
اگر بپذیریم که روزانه بیش از پنج میلیون ساعت از وقت مردم جهان صرف بازی ساده‌ی Angry Birds می شود
اگر بپذیریم که امروز، فیس بوک کشوری شلوغ‌تر از آمریکاست و دو سال دیگر، با همین روند رشد،‌ بزرگ‌تر از چین خواهد بود
می‌توانیم تصور کنیم که دنیا دیگر نه محدود به آن مرزهای فیزیکی است که ما فکر می‌کردیم و نه مشغول آن کاری که ما فکر می‌کنیم. دنیا بساط خود را جمع کرده و در نقطه‌ی دیگری از ذهن و زمان، مشغول ایجاد یک تاریخ و جغرافیای جدید است.

شاید این بار بتوانیم، جلو‌تر یا حداقل همپای بقیه باشیم. ما همیشه از استعداد خود گفته‌ایم و معتقد بوده‌ایم که محرومیت‌ها و سیاسی‌کاری‌ها و سرمایه‌داری و هزار واژه‌ی دیگر، سد توسعه‌ی ما بوده است. دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است. این‌بار هر یک از ما، می‌توانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گام‌های اثربخش برداریم. عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانه‌ای را پذیرا نخواهد بود. بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم... .
 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۱۱
در انتظار بررسی: ۱۹
غیر قابل انتشار: ۲۲
reza
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۱
با تشكر
مطالب جالبي را دوستان مطرح كردند كه بهتر است چكيده و خلاصه ان توسط مدير محترم سايت و همكارانشان جمعبندي و به مسئولين كشور منتقل شودو در واقع اين نظرات يك نوع تحقيق از نوع كيفي است و بايستي جمعبندي گردد و نتايح ان در جامعه استفاده شود.

با احترام
عادل
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
آقای مهندس شعبانعلی
1- دستتون درد نکنه، خیلی مقاله خوبی بود
2- در مورد مقایسه آقایان استیو جابز و بیل گیتس به عنوان تولید کنندگان محتوا با تولید کنندگان سخت افزار شاید مقایسه درستی نباشد! به نظر میرسد که علل موفقیت آنها چیزهای دیگری باشند.مثلا خلاقیت بالا و داشتن انحصاری و بدون رقیب بازار ...
با تشکر از مقاله خوبتون
کاوه
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
سلام.
اول سپاس بابت مقاله ای که نوشتید. توی وب فارسی هیچ کجا چنین مقاله قدرتمندی درباره اهمیت و آینده محتوا ندیدم.
اما دغدغه ای دارم که با شما در میان می گذارم و آن اهمیت مسئله زبان و جمعیتی است که در دنیا به آن زبان "می خوانند" و "می فهمند"
با این نگاه زبان فارسی کمی در انزوا قرار دارد. اگر محتوا را برای فروش مستمر محصولی در بازار ایران تولید کنیم، توجیه پذیری اقتصادی شامل حال ماست. اما اگر محتوا را با نیت درآمدزایی از صرف محتوا تولید کرده ایم باید بدانیم نسبت به زبان های پرتکلم دنیا در رتبه های پایین تری قرار داریم.
سوال اساسی اسن جاست: به فرض دارا بودن توانایی در تولید محتوا در بستر چند زبان مختلف، کدام زبان و با چه معیارهایی اولویت دارد؟
باز هم سپاس از مقاله پر"محتوا"ی شما
ناشناس
۱۷:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
یک نکته:
هم می توان تولید کننده محتوا بود و هم توزیع کننده آن. هر کس نمی تواند تولید کننده محتوای خوب باشد لااقل در توزیع محتواهای خوب نقش ایفا کند.
ناشناس
۱۷:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
با تشکر فراوان از نویسنده تیزبین و فهمیده مطلب.
چه خوب بود اگر نویسنده با ادامه دادن بحث خود، ایده ای کلی و نظری را با مدل های عملیاتی تکمیل میکرد.
ناشناس
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
کدوم تولید محتوا؟
چند سایت فن آوری بود محتوای خوبی داشتن اومدن فیلترش کردن

100 سایت پر بازدید ایران رو ببینید اکثراً سایتهای زرد تو لیسته

فیس بوک رو ببینید پیچ های غیر اخلاقی و جوک بیشترین طرفدار رو داره،


کاری صورت بگیره حتماً باید یه سری موارد خاص توش باشه تا حمایت بشه. بدون حمایت هم انجام بشه اینقدر سنگ جلو پا هست که شخص منصرف میشه.
داروگر
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
باسلام و سپاس. خيلي عالي بود.

* ضمنا يه سئوال ازتون داشتم اگه ممکنه پاسخشو جداگانه برام بفرستيد. اگه فرض کنيم که صنايع دارويي و بهداشتي ظرف يا سخت افزار باشن. مظروف يا نرم افزارشون چيا ميتونن باشن؟ از حوصلتون خيلي ممنونم - با احترام
منصور سجاد
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
سپاس
عالی بود
ناشناس
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
دو چیز رو فراموش نکنیم: درصد افراد تیز هوش در ایران از میانگین جهان کمتره.
اگه ین رو قبول نکنیم لاقل اینو قبول کنیم که درصد افراد کم هوش خیلی بیشتر از میانگین جهانیه.اثباتش هم حال و روزمونه. دوم اینکه فرهنگ پیشرفت رو نداریم یا کم داریم. اینم که کمی معلول علت اولیه ...
زهره
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
با تشکر از مقاله خیلی خوبتون.
همیشه به کسب درآمد از طریق محتوا فکر می کنم. ایده ی تاپی برای اینکار ندارم. به کارهای کوچیکی فکر می کنم ولی متاسفانه عادت به سیستم کارمندی و پشت میز نشی و ترس از دست دادن همین آب باریکه مانع شروع کارهایی از این دست بوده
ناشناس
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
هم مقاله خوبي بود و هم نوشته هاي زير نشان ميداد به قول اون دوستمان عليرغم فرار مغز ها هنوز هم ايران ميتولند زادگاه انديشه هاي نو باشد
ايران اينده از همين هم انديشي ها ساخته مي شود هنگامي كه مقاله را خواندم گمان مي كردم تعداد كمي به ان روي خوش نشان دهند هنگامي كه پيام ها را خواندم از داشتن چنين هم ميهناني به خودم باليدم دست مريزاد
معتمدی
۰۶:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
سلام. یک تشکر صمیمانه از آقای شعبانعلی که دیدگاه و دغدغه عمیقشان را به نحوی جذاب مطرح کردند.
با این حال چه خوب بود اگر نویسنده با ادامه دادن بحث خود، ایده ای کلی و نظری را با مدل های عملیاتی تکمیل میکرد.
ایشان در این مقاله در مقام یک نظریه پرداز و استراتژی پرداز ظاهر شدند اما کمال یک نظریه به اجرای آن است.
برای این که سوال و درخواستم وضوح بیش تری پیدا کند از حیطه درسی و کاری خودم عرض میکنم:
بنده دانشجوی دکترای رشته حقوق خصوصی هستم و این حقیقت تلخ مرا بسیار آزار داده است که در غرب، والاترین جایگاه آکادمیک از آن رشته های علوم انسانی اعم از مدیریت و فلسفه و حقوق و ... است تا جایی که اوباما در نطقی بیان داشت باهوش ترین افراد جهان در دانشکده حقوق هاروارد گرد هم جمع شده اند. اما در کشور ما در نتیجه یک تلقی تاریخی مرموز و خطرناک، علوم فنی و تجربی شایسته حضور ایرانیان باهوش دانسته می شود. به هر حال حاصل آن تلقی غربی این است که آن ها پارادایم های جدید فکری را تولید، رهبری و مدیریت می کنند تا مزیت های محتوای تولید شده توسط مهندس ها و متخصصان علوم تجربی که مرزی نمی شناسد در نهایت به سمت امپریالیسم غرب سوق داده شود.
با این مقدمه از جناب شعبانعلی بزرگوار میپرسم که در نقشه فکری مطرح شده توسط شما، نقش رشته من چیست؟
«محتوا»یی که مد نظر شماست و مفهومی مدرن تر از مقالات علمی و ... است در علوم انسانی و حقوق چطور مصداق می یابد؟
از بذل توجهتان سپاسگذارم
حمید امین پور
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مطلب بسیار جالب و مفیدی بود از کامنتهایی که خوانندگان فرهیخته گذاشتند معلومه که مطلب مخاطب خودشو پیدا کرده. اما فقط یک سوال:
تا چه اندازه هدف از تولید محتوا در جهان امروزی صرفا سرویس دهی و ارتقای سطح زندگی بشر است. خودمونی تر بگم: بدون اغراق همه کسانی که گوشی قدیمشونو دور میندازن و مدل هوشمند میخرن هدفشون استفاده از این محتوا هاست. عطش استفاده از فیسبوک و وی چت و بازی angri birds باعث شده خیلی از مردم با همه اندوخته مالی شون شتابان به سمت بازار فروش گوشی های هوشمند مراجعه کنن. بنظرم تا اینجا محتوا در خدمت افزایش فروش و پیشبرد تجارت تکنولوژی است. و از اون طرف تکنولوژی هم واسه سرپا نگه داشتن خودش باید هر روز سفارش آفرینش محتوای جدیدی را به مغزافزارهای دنیا بده. یعنی الاکلنگ ابزار و محتوا.
و در آخر ما اگه نمیتونیم تو این دور و تسلسل ابزار و محتوا، تو کفه تکنولوژی وزنه ایی بشیم شاید اگه خوب بجنبیم تو کفه محتوا چیزی واسه عرضه داشته باشیم. چرا که تولید تکنولوژی نیاز به سازمان بزرگ و کارا داره که ما نداریم، اما تولید محتوا فقط یک آدم با فکر بزرگ میخواد که خوشبختانه ما کم نداریم.
علی
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با سپاس از مقاله غنی شما.
به نظر می رسد «تولید» به نوعی برآیند «جو» جامعه است تا امکانات و زیرساخت های موجود. چه تولید مادی چه معنی. چون جوِ جامعه است که فضای ذهنی مردم را شکل می دهد، و «از کوزه همان برون تراود که در اوست» می شود. به این ترتیب، کسی که در روستا بزرگ می شود به نسبت کسی که «پسر حاجی بازاری» است، به احتمال کمتری به ورود به بازار فکر می کند. البته همیشه استثنا وجود دارد ولی دنیای امروز، دیگر دنیای ستاره ها و قهرمان ها نیست.

من در ایران تجربه کاری بسیار ارزشمندی داشتم و تقریبا ده سال «career» من به نوآوری در زمینه تخصصی خودم گذشت. الان مدتی است که در کانادا هستم، و به طور روشنی می توانم تفاوت میان نوع نگاه مردم/شرکت های ایرانی با امریکای شمالی را ببینم. سرمایه گذاری (VC)، همکاری میان شرکت ها و تولید، اینجا تقریبا حرف اول را میزند؛ چیزهایی که در ایران خیلی کم دیده میشد.

مرحوم «قاضی» -مترجم معروف- گفته بود، نخستین وظیفه ما در این دوره، ترجمه است. بعد از ترجمه، میتوانیم سراغ تالیف برویم. (نقل به مضمون) به نظر من این «ترجمه»، همان دیدن و قرار گرفتن در جو فکری دنیای امروز است...
محمود بشاش
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
به نظر من تولید محتوا و قطار اون مدت زمان زیادی است که شروع به حرکت کرده و ما داریم باز عقب می مونیم. از زمانی که مبحث Inbound Marketing (که من آن را بر خلاف خیلی از دوستان که بازاریابی درون گرا ترجمه کرده اند، به بازاریابی جاذبه ای ترجمه کرده ام) داغ شده و از زمانی که گوگل الگوریتم های پاندا و پنگوئن را تقویت کرده، قطار تولید محتوا تبدیل به یک قطار سریع السیر شده است.
به نظر من، اگر بر روی جاذبه ای بودن محتوا تاکید کنیم، می توانیم یک سیاست کلی برای تولید محتوا در سازمان خود ترسیم کنیم و آن هم “جاذبه ای” بودن آن هست!
از طرفی، باید این را در نظر بگیریم که فقط تولید محتوا کافی نیست. همانطور که یک قطار سریع السیر که مشتری کافی نداشته باشد، حتما پروژه شکست خورده ای خواهد بود. محتوایی که مصرف کننده نداشته باشد هم زود کهنه خواهد شد.
به نظر من در کشور ما یک ترمز خاصی هست که به آن زیاد پرداخته نمی شود و این ترمز در بحث تولید محتوا و مصرف محتوا، بدجوری عمل خواهد کرد و آن هم ترمز فرهنگی است.
همین چند وقت پیش در خود تلویزیون آمار بیشترین جستجوهای اینترنتی در میان کشورهای مختلف ارائه شد. البته من تعجب کردم که این آمار تقریبا بدون سانسور مطرح شد و نتیجه آن این بود که بیشترین آمار جستجو در میان کاربران ایرانی، کلمات مربوط به پورنوگرافی بوده است.
البته نمی خواهم در این مورد اظهار نظر کنم و یا سنگ فرهنگ را به سینه بزنم که برای این موضوع، متخصصین زیادی هستند که حتما به این نکات توجه دارند ولی نکته من این هست که ما باید روی موضوع فرهنگ سازی و اینکه جستجو و دسترسی به اطلاعات تا چه حد می تونه به کیفیت کار و زندگی ما کمک کنه، و روی حذف مانع فرهنگی در افزایش اعتماد و علاقه در تولید کنندگان محتوا، کار بشود.
برخلاف قطار فناوری که معمولا وقتی ایده آن شکل می گیرد، معمولا آنقدر به یک مسیر فناوری، شتاب می دهد که تا چندین سال، آن مسیر، بیش از اینکه مغز بر باشد، انرژی بر خواهد بود. منظورم این هست که بیش از نیاز به تفکر، نیاز به سرمایه، منابع، نیروی کار و قدرت فروش دارد.
مثلا شما ببینید، اگر فرض کنیم شرکت اپل مخترع موبایل های لمسی باشد، چندین سال هست که همین یک ایده، به شکل ها و اندازه ها و مارک های مختلف تولید شده. ایده همان ایده هست و در این چند سال واقعا تغییرات چندانی نکرده که بگوییم خیلی نیاز به تفکر داشته و بیشتر خلاقیت در طراحی های جدید، حرف اول را زده. ولی در قطار تولید محتوا، ما به منابعی نیاز داریم که کاملا مغز افزار هستند.
افرادی که بتوانند محتوای خوب تولید کنند باید از کلاس اول دبستان رویشان کار شده باشد. این مثل شاعری هست. یک شاعر، ذاتا دارای طبع شعر هست. یک نویسنده ذاتا دارای طبع و علاقه به نویسندگی است. اگر این موضوعات را به سادگی می شد فرا گرفت، حالا ما باید میلیون ها شاعر و نویسنده می داشتیم.
تولید کننده محتوا هم چنین فردی هست که باید ذاتا نویسنده خوبی باشد و باید از همان ابتدا، برای نویسندگی تربیت شود و این نیاز به سرمایه گذاری و فرهنگ سازی هم دارد.
پس ما یک قطار داریم، یک تعداد مشتری که نیازمند محتوای این قطار هستند و به سوخت و انرژی حرکتی برای این قطار، که همان تولید کنندگان محتوا هستند.
ببخشید که طولانی شد.
Mehbod
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
برای من مقاله خوب و امیدوار کننده ای بود . امروز بیشتر کسب و کار ها در ایران فقط دلالی است از یک دست بگیر به دیگری بفروش ! فقط شکل ظاهر آنها فرق می کند ! یکی با ظاهری ساده و بی کلاس دیگری با ظاهری پر زرق وبرق و افراد تحصیلکرده ! متاسفانه ، دومی تاسف بارتر است چونن جوان غالبا با استعداد و تحصیلکرده به جای خلاقیت و آفرینش به کار دلالی تکنولوژی مشغول هستند ! این دومی داستان خود من است و همیشه مرا عذاب می داد . ولی تصمیم گرفتم محصولی تولید کنم که حاصل فکر و خلاقیت من و مجموعه تحت مدیریت من باشد. حدود دوسالی است فقط هزینه می کنم و امیدوارم امسال به بار بنشیند . و در یک چیز مطمئن ام که این راه را با تمام توان ادامه خواهم داد .
ابولفضل
۱۹:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مقاله جالب و آموزنده ای بود. ممنون.
ناشناس
۱۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
این چرندیات چیه "صادرات محتوا"!!!
علیرضا زمانیان جزی
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با سلام
من فکر میکنم یکی از مشکلاتی که داریم روزمرگی است. اینقدر جوانان و دانشجویان بی برنامه رها شده اند و درگیر همین ابزارهای فضای مجازی شدند که دیگه عملا نمیشه کاری کرد که دل بکنند از این زرق و برق دنیای مجازی.
مشکل دیگمون ناتوانی در نوشتن و مکتوب کردن هستش. یه زمانی این مرز و بوم پر بود از کاتبان و مورخان و مولفان که کتابهاشون الان تو دانشگاه های بزرگ دنیا داره تدریس میشه مرور تاریخ داره نشون میده که نسل اندر نسل شوق نوشتن و تحقیق و تفحص کمرنگ تر شده و الان به جایی رسیدیم که رساله دکترا رو راحت میتونی سر انقلاب بخری کپی کنی و دکتر این مملکت بشی و ای بسا بی سوادی بیش نباشی
البته من وجود تلاش هایی که در این مملکت میشه و جایگاه علمی ما رو در دنیا داره ارتقا میده نیستم
حرفم اینه که عزمی نیست برای جهش
اراده ای نیست برای بودن و حضور
والیبال رو ببینید.... بستکبال رو ببینید .... اینا بارقه های امید هستن
اما در حوزه علم و فنآوری تلاش ها خیلی دوراندیشانه تر و بلندپرواانه تر باید باشه
یه جایی خوندم پنتاگون دلیل عدم حمله به ایران و حمله به عراق رو در میزان نفت این دو کشور دونسته ایران 90 سال و عراق بیش از سیصد سال
این نشون مده که به دو قدم جلوی چششون نگاه نمیکنن و دارن به آینده خیلی خلی خیلی دور گاه میکنن واسشون مهم نیس اگه خودشون هم نبودن و ندیدن چه بد میشه به این فک میکنن که آمریکا باید امپریالیست تمام دوران باشه و سلطه اش باید ابدی باشه

برگردم به حرفم ... بخشی از این امر دولتیه و ریشه در برنامه ریزی استراتژیک و بودجه و این حرفا داره که خوب عزم جدی در حوزه مدارش و دانشگاه ها بصورت جامع نیس پراکندس
بخش مهمش فرهنگ است و در حوزه فرهنگ فقط دولت نیس
مردم و رسانه ها و ان جی او ها و وب سایت ها و محققین و عامه باید باشند تا اتفاق بیوفته
- رسانه ها غرق در موضوعات روزمره و کوبیدن رقیب غرقن و من فقط عصر ایران رو در این میانه میدان بیطرف می بینم و سالهاست که دارم مطالبشو میخونم خدا خیرتون بده
- مردم غرق در مشکلات اقتصادی بجا مانده از هر دولت
- ان جی او ها یه زمانی خیلی میدون بهشون داده شد اما الان در حد تاریخ معاصر شدن نیستن اصلا
- وب سایت ها خیلی تاثیر دارن باید یه حرکت جهادی رو شروع کنن و بنویسن واقعا باید بنویسن من خودم در یک حوزه تخصصی وب سایت دارم و در کنار کار کارمتددیم شبها دارم می نویسم اما خیلی کمه


روزمرگی رو باید از بین برد به روز بودن در آپدیت نرم افزار و دانلود کتاب و مقاله جدید خلاصه نمیشه در آپلود مطلب و محتوا و تألیفات جدید هم هست
خلاصه در قدرت تأثیرگذاری دیده میشه
یا حق
ناشناس
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
دیگه رفتم تو کارش..
به نظر من فقط نباید به فکر درآمد زایی بود شاید تولید محتوا بتونه فرهنگ سازی و بالا بردن سطح جامعه هم باشه
که خودش بازگشت سرمایه ای داره
مهدی
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
احسنت آقای شعبانعلی به عنوان کسی که ده ساله در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت می‌کنم واقعا از عمق دیدگاهتون لذت بردم.
دوست دارم اینجا جمله ای را بگم از آقای مهاتیر محمد که از ایشان پرسیدند به نظرتون مهترین صنعت برای پیشرفت کشورتون چیه و ایشون از فناوری اطلاعات اینطور یاد کردند که اگر نتونن باهاش همراه بشن و در این زمینه خبره بشن یکبار دیگه مثل انقلاب صنعتی عقب میوفتن.
خود حقیر معتقدم فاصله ای که انقلاب اطلاعات برای ما درست میکنه به مراتب از انقلاب صنعتی بیشتره
احمد
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ای بابا. هزینه اینترنت رو نمتونیم بدیم. میخای علم طولید کنیم. این حرفا رو بزارین کنار ما هنوز هم جهان سومی هستیم و حالا حالا ها جهان سومی خواهیم بود
عرفان
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
واقعا شگفت انگیزه که یک وب سایت خبری اینقدر نسبت به این حوزه دقت داره. واقعا تشکر میکنم.
واقعیت اینه که اولین مشکل برای تحقق این آرزوها مسائل فرهنگیست. چون این مقاله بیشتر به حوزه IT پرداخت و من هم در این حوزه کار میکنم به نظرم میرسه که اول از همه باید روی فرهنگ تولید محتوا کار کرد. به ایده ها اهمیت داد و موانع قانونی رو از سر راه برداشت.
میدونید هنوز ما قانون مدونی برای ثبت ایده نداریم. ایده ها ثبت میشن اما نه ایده هایی که فقط حاصل فکر باشن بلکه شما باید اون رو به یک چیز قابل ارائه تبدیل کنید تا قبت بشن.
هنوز مدیران ما نسبت به تولید فکر و ایده های خلاقانه موضع گیری میکنند و بد تر از اون کارشکنی میکنند.
لااقل در حوزه IT اینها در حال حاضر واقعیت ها هستند متاسفانه
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
بنام حق مطلق
احسنت و مرحبا
اصل حقیقت را برشمردید اگر گوش شنوایی باشد هرچند همه ی سران خود را عقل کل می دانند.
کاوه
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
همه اینها که گفتی تفسیر کلید واژه

"اقتصاد دانش بنیان"

بود.

یعنی اقتصادی که با خلق محتوا و برنامه درآمدزایی میکنه
ابولفضل
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مقاله جالب و آموزنده ای بود. ممنون.
حمید
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ما که از خیلی وقت پیش دنبال تولید محتوا بودیم این مساله تغییر پارادایم را هم درک کرده بودیم ولی نه به خوبی نویسنده ولی خوب یک مقدار درک کرده بودیم ولی وقتی میای پای کار خیلی سخت میشه همه چیز کم داریم ولی خوب خوبیش اینکه کار زیاده و هنوز تو ایران رقابت نداریم
محمد خزایی
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با سلام وسپاس
تحلیل ارزشمند حال وآینده تمدن بشری توسط جناب شعبانعلی مرا به یاد نئوری دگر دیسی لند می اندازد که می گوید یا نوآوری کنید یا بمیرید . حقیقت این است که دوران دوم به قول" لند "وموج دوم به قول "تافلر "به پایان رسیده است وما وارد دوران سوم شده ایم که اگر نجنبیم به بلای دیر آغاز گری دچار می شویم .
دوران کنونی دوران جهانبینی خلاق است دوران احتمالسازی جدید در فزضیات علمی وتخیل مثبت در نوآوری های فکر افزاری وآفرینندگی فکری ، بنابر این می بایست مراکز آموزشی ، خانواده ها ومسئولین کشور کاری کنند که این اطلاعات در خدمت اندیشه قرار گیرد تا شگفتی ساز شود .بیاییم برای اندیشه ظرفیت سازی کنبم و با اتصال به سرچشمه خالق خلاق در مسیر تعالی وظرفیت سازی قرار بگیریم وگرنه زاغه نشینان تمدن مدرن خواهیم شد ! محمد خزایی h
یک معلم بازنشسته
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
سلام بر شما

احسنت

بسیار عالی با مقدماتی جذایتر از متن
هرچند :
گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

اما ای کاش انان که فرصت سوزی میکنند
با توهم خدمت ،
به این نتیجه برسند
اما
لطفا اینگونه تحلیل های زیبا را تکرار کنید
این نیاز همه ماست تا به خود آییم
و دوستی که بحث زیر ساخت ها را مطرح نموده بود
""تا کجا میتونیم پیش بریم؟ ""
فرمایشاتشان حاوی نکات ظریفی است که خوب بود در تحلیل
گریزی به آن نیز زده میشد
هرچند در مقدمات مستتر است
خداوند حفظتان کند
باز هم منتظر مطالبی از این دست می مانیم
ناشناس
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
عاااااااااااااااااااااااااااااااالی بود
ناشناس
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
من هم عصر و نسل نویسنده محترمم و با پوست و گوشت و استخوانم حرف هایش را "درک" میکنم ولی میخواهم به او و خیلی های دیگر چون او خاطره ای را هدیه کنم:
حدود 25 سال پیش با یکی از همکلاسی هایم که الان استاد تمام یکی از دانشگاههای معتبر است از پیشرفت ساخت سخت افزار و حافظه های سرعت بالایی که بسرعت به بازار میآمد صحبت میکردیم که ناکهان او از کلمه "متاسفانه" استفاده کرد، در پاسخ سئوالم که چرا گفت :
آنها با شتابی "با تصاعد هندسی" در حال رشدند.ما هرگز با روند موجود به آنها نمیرسیم.
نویسنده محترم همه حرفات قبول ولی متاسفانه با روند موجود کشور هیچ خبر خوبی وجود ندارد.
امین رضا
۱۴:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ضمن تشکر از مقاله پرمایه و هوشمندانه تون، ذکر چند نکته به عنوان دغدغه ی منه شهرند:
1. الزاما باید نگرش جامعه نسبت به پدیده هایی مذموم همچون "مصرف گرایی" و "کپی برداری" و ارزش دونستن اونها تغییر پیدا کنه.
2.واسه تغییر شرایط موجود و گذر به مرحله جهانی شدن و همسو شدن با اون، نباید دل به دولت و متولیان امر دوخت. اگر چه در زمان فعلی، ظهور یک استیوجابز یا بیل گیتس از دل جامعه کنونی انتظاریست بسیار بعید، ولی میشه به حرکت های موردی و کاتوره ای امید بست که به گفته ی نگارنده مقاله، دنیای امروز، دنیایی ست دموکراتیک که این فرصت رو در اختیار هر یک از ما قرار داده که اگه فکری در سر هست و ایده ای برای تولید (مخصوصا از نوع محتوا آفرینی) گام‌های اثربخشی برداریم برای بهبود زندگی، رفاه و اقتصاد جامعه
عباس اسکندری
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
باید ببینیم کشور ما و ملت ما اصولا میتونه سوار این قطار بشه یانه ؟؟!!! امیدوارم بتونیم سوار بشیم و وقتی هم که سوار شدیم نمیگم بغل دست راننده بشینیم حداقل تا ته مسیر سرپا نه ایستیم.
مجتبی
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
حرفای قشنگی بود
ولی بذار من حرف های درد اوری بزنم
من دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شیمی هستم.
پایان نامه من یک پروژه ای هست مال یه شزکتی هست. استاد راهنمای من قرارداد داره با این شرکت که این کار رو انجام بده و بهشون تحویل بده. فقط همینو بگم جلو رقم قرار دادش این قدر صفر داشت که مخم سوت کشید.
حدود 6-7 تا دانشجوی ارشد و یکی دوتا هم دانشجوی دکتری روی این موضوع دارن کار میکتن.
گرنتی که به استادها میدن رو بیخیان ولی از اون مبلغ وحشتناک قرار دادشون حتی یک ریال هم به داشجو ها نمیده.
حالا دانشگاه های خارج این طوریه؟ فکر میکنید این همه دانشجو که میرن اونطرف درس میخونن فوتوسنتز میکنن یا کارگری میکنن؟ نه عزیز دل از استاد هاشون بابت کاری که میکنن پول میگیرن و به راحتی زندگی میکنن. حالا به نظرت با این وضع کسی محتوا میتونه تولید کنه؟
shams
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با سپاس از شما برای توجه به مسایل اساسی
ناشناس
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
در کشور مغز های متفکر زیادی وجود دارد .طوری بودجه کشور را میخورند واختلاس های میلیارد می کنند که آب از اب تکان نمی خورد
محمد
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
بیکاری باعث فرارمغزهاست
ناشناس
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
در ايران چيزي كه اصلاً ارزش ندارد فكر و دانش است . دانشگاهها عقب گرد دارند و صنايع و توليد ديگر صرفه اقتصادي ندارد . و توان رقابت ندارند .
اهل نظر
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مقاله خوبی بود. متاسفانه تولید محتوا حمایت می خواهد حتی به صورت حداقل! من کارهایم را دیگر نمی توانم به صورت متعارف سیستم فلان و بهمان تعریف کنم! بلکه به صورت سیستمهای براساس فن آوری ... و ... ... تعریف می کنم. مثلا فنآوری های gsm , gps, gprs , sms, ... بعلاوه شبکه های بی سیم (ad hoc) حسگر ها و روبات ها می توانند در سیستم های مونیتورینگ و کنترل و تبادل اطلاعات تاسیسات مختلف به کار گرفته شوند حتی امروز شبکه به مفهوم رایج بستر ارتباطی بی/با سیم تلقی نمی شود بلکه فنآوری هایی اند که خود محتوی برای چنین شبکه هائی هستند. کافیست یکی دو تا دکل نصب شود تا یک پشت کوه به شاهراه اطلاعاتی وصل شود! همه اینها منتهی مدیر می خواهد که درد مونیتورینگ و کنترل و... داشته باشد و مدیران باسمه ای فعلی اصلا حال گوش دادن و توجه به مسائل حوزه تحت مسئولیت خود ندارند و برای همین بی توجهی پاداش های آنچنانی هم دریافت می کند....
ناشناس
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با سلام مقاله خوبی بود و تا آخرش رو خوندم. حتی نظرات دوستان عزیز را هم با دقت خوندم. فکر می کنم عصر ایران در همین حوزه باید بیشتر مطلب بگذارید.
یکی از مهم ترین انتخاب ها قبول نقش تعقیب کننده است. من فکر می کنم با اینکه به قول این مقاله ما عقب افتادیم، اما همش ته دلمون فکر می کنیم هنوز هنر نزد ایرانیان است و بس. اگر قبول کنیم باید تعقیب کننده خوبی باشیم نه رهبر خوبی، فکر کنم بشه شتاب بهتری گرفت.
ناشناس
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
بازم لذت بردم. خیلی خوب به اصل ماجرا اشاره کردی! خوب اشاره کردی به انبار های پر و غنی ...
تنها یک نکته رو در مورد دیدت به محتوا بگم که یک مقدار سادس که البته خیلی بهتر از یک آدم عادی به موضوع نگاه کردی و معلومه که نسبت به این موضوع واقعاً زیاد و خوب فکر کردی. در حال حاضر ارائه کننده ها هستند که درامد رو از آن خودشون میکنند. محتوا فقط یکی از چیزهاییه که ارائه میشه. فیسبوک محتوا ارائه نمیده به هیچ وجه. فیسبوک بدون کاربرانش تقریباً خالی از محتواست ، چیزی که فیسبوک ارائه میده رو ما بهش میگیم سرویس ، که به فارسی میشه خدمت ، سرچ انجین گوگل هم سرویس ارائه میده. گوگل توی سرویس های خودش ارائه دهنده محتوا نیست. در حالی که تولید کننده های فیلم محتوا ارائه میدن. نویسنده ها محتوا ارائه میدن. عده ای هم واسطه گری میکنند و بسیاری هم برای بهره وری بیشتر تمام این نقش ها رو ترکیب میکنند.

چیزی که ایرانی ها باید یاد بگیرند اینه که بدونن چه چیزی براشون صرف داره و نظرشونو روش معطوف کنند. به عنوان مثال در استرالیا من زندگی میکنم اقتصاد متکی بر صنایع سبک وجود نداره به نسبت امریکا و کانادا و حتی در امریکا و کانادا هم این اقتصاد تا حد زیادی برچیده شده و به چین منتقل شده.

این ها میدونن در این زمینه مزیت رقابتی ندارند پس خیلی راحت ازش دست میکشند ولی متاسفانه در کشور ما گاهاً دید غلطی به اقتصاد وجود داره و با اینکه در موضوعی مزیت رقابتی نداریم باز هم براش هزینه میکنیم بعد سعی میکنیم به طور مصنوعی و با تعرفه و مالیات براش مزیت رقابتی ایجاد و به فروشش کمک کنیم.

به جرئت میگم ، این دید در اقتصاد مرکانتیلیستی وجود داشت یعنی اقتصاد چهار پنج قرن اروپا که همون موقع هم عده ای میگفتند این دید به اقتصاد غلطه و ما هنوز به آدام اسمیت اقتصاد نرسیدیم چرا که اگر به توصیه های اقتصادی اسمیت دویست و چهل سال پیش هم عمل میکردیم در حال حاضر وضع اقتصادی بهتری داشتیم که البته در این راه گوش فرا دادن به پیشگویی های بی پایه ی مارکس از اقتصاد هم در عقب انداختن اقتصاد کشورهایی نظیر ایران سهم به سزایی داشته. این نظر رو لطفاً منتشر نکن ، این یک نظر نیست و خیلی طولانی تره. اگر خوندی و به اینجاش رسیدی ازت تشکر میکنم واقعاً ، اگر هم نخوندی بازم ممنون.
رضا
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
خوب گفتي ولي يه سري تو اين كشور حقوق مي گيرن ظرف هامونو بشكنند من خيلي موقع ها نظر مي دم همين شما جرات نشون دادنش رو نداريد هر موقع محتوايي مي آفرينيم نخست بايد ببينيم تو ظرف فكري از ما بهترون مي گنجه يا نه
هادی
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
عالی بود نمونه کاملی از یک تولید محتوا.
چقدر جای چنین مطالبی در سایتهای ایرانی خالی است.
موفق باشید
توكلي
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مطلب خوبتري مي شد اگر به محدوديتهاي توليد محتوا و پرداختن به فكر آوري در كشورمان كه ناشي از محدوديتهاي فن آوري و نرم افزار و سخت افزار است مي پرداخت.تمام اين محتواي ارزشمند در كشورهايي توليد شده كه ظرفيت ايجاد محتوا را داشته اند.وقتي فيسبوك ايجاد شد چيزي به نام فيلترينگ نبود كه مانع آن شود.در واقع اين مقاله را بايد دولتمردان و حاكمان ايران بخوانند.اكنون مردم ايران تمام وقت به فكر يك فيلترشكن خوب براي استفاده از محتواي موجود در دنيا هستند.تفكري كه همنوعان خود را كودن،درگير غريزه و مجرم فرض مي كند اگر بر جامعه حاكم شد مردم را با همين صفات مي شناسد و بدنبال محدود كردن همه جانبه رعيتش خواهد بود و اين مردم هرگز پيشرفتي نخواهند كرد جز در كارگري و رعيتي
ناشناس
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
پیشنهاد می کنم یه نظر سنجی از فارغ التحصیلان انجام بدید ببینید چند درصد آونها مایل به رفتن از کشور هستند به اعتقاد بنده بیش از 50% اگه شرایط براشون فراهم باشد تمایل دارند از کشور بروند. چرا؟
باید دنبال این چراها بود و راه چاره ای اندشیده شود.
شیرفرهاد
۰۹:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ای که گفتی یعنی چه؟
ناشناس
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
امیدوارم مسئولین این دفعه موضوع را درک کرده و بستر را فراهم نمایند.
نسیم
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
پیشرفت ما یعنی ساختن RD از روی پیکان خیلی تئوری بافی نکنید
ناشناس
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
اگر به فکر تولید محتوا باشیم . چه کسی حجاب ، ساپورت ، فیلترینگ ، پارازیت و....... را مستمسک قراردهد.
مورچه
۰۸:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
شعبانعلی عزیز مقاله بسیار خوبی بود من مدتی هست به فکر تولید محتوای خوب هستم و خیلی در این زمینه کار کردم.
چند نکته به ذهنم رسید بگم:
1- تولید محتوا با ایده شروع میشود و با کار و فکر زیاد به نتیجه میرسد که ما ایرانی ها در این بخش ضعیف هستیم.
2- خودم را خیلی درگیر کپی رایتش کردم پس طبق گفته ی تو باید سخت نگیرم
3- هنوز هم مار در کشور مشکل پاراگراف آخر رو داریم مثلا من هنوز این استرس را دارم که اگر محتوای من خوب نتیجه داد آیا از دولت کشورم ایران چوب لای چرخ محتوای من خواهند گذاشت یا نه؟
محمود
۰۸:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ساختنش سخته
استفادش خيلي راحت تره
ناشناس
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
تو که هیچی نفهمیدی پس منتظر قطار 100 سال بعدی باش.
اميد
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
از خوندن اين مقاله لذت بردم، ياد گرفتم و اميدوارم كه بتونم هر روز يك محتواي خوب رو درك كنم و روزي برسه كه خودم محتواي ارزشمندي رو توليد كنم.
بنده
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
دیدگاه خوبب و قابل تاملی بوید اما کاش کمی ملموس تر میگفتید.
با تشکر
ناشناس
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
به نظرم عصر ايران نيز در اين راه گام برداشته است .وارد درگيريهاي بي مورد و نزاعهاي بي حاصل سياسي و عقيدتي نمي شود بلكه به تمام مسائل نگاه عالمانه و منتقدانه دارد .از اينرو ست كه ارام ارام در حال تسخير بازار رسانه در ايران است .
میترسم
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ما هنوز میترسیم اسم وادرس خود را زیر نظراتمان بدهیم ............ما هنوز اینترنت پر سرعت یک تکنولوزی ارزوهایمان است ...........ما خیلی قبلها مورد هدف قرار گرفته ایم وبطرف ما شلیک هم شده است فقط هنوز اصابت نکرده است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چون دشمن محتوایی فکر میکند نه سطحی زمان را برای اصابت نگهداشته اند........... حالا فهمیدی داداش فکر نکنم !!!!!!!!!وقتی م فهمی که دیگه ازاین خوشمزگیا نکنی
سلیمانی
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
عالی بود عصر ایران . ای کاش از این دست مقاله ها بیشتر منتشر کنید
جعفر
۰۷:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با تشکر از تحلیل خوبتون - عرض می کنم که در کشور ما متاسفانه نه تنها از تکنولوژی بخوبی استفاده نمی کنیم و آن را بکار نمی گیری بلکه هم اکنون توسط برخی از مسئولین ترمز بکارگیری فناوری را نیز می کشند و بدشون نمی آید که دور فناوری اطلاعات را کلا خط بکشند و شب و روزط از بدی آن می گویند.
حمید
۰۷:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با سلام
من و دوستم دوتا محتوی جدیدتولید کردیم. آیا کسی هست حمایت کند؟
1- سیستم تصفیه شیرابه زباله با روش جید که از روش فعلی بازار ارزانتر و به صرفه تر است.
2- سیستم تصفیه روغن سوخته تحت خلا(دوبرابر ارزانتر و دوبرابر تمیزتر از روش فعلی رایج)
هر دو فکر به عنوان اختراع ثبت شده است
پاسخ ها
شيخ اجل
| |
۰۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
محتوا توليد كردي؟با تصفيه شيرابه زباله و روغن سوخته؟اصلا مقاله را خوندي؟جل الخالق
محمدرضا شعبانعلی
| |
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
حمید جان.
مهم ترین نکته در استراتژی محتوا اینه که محتوای قوی به حمایت نیاز نداره. پس اگر حمایت می‌خواد یعنی قوی نیست.
شما محتوایی تولید کرده‌اید که «مشخصات فنی قوی» داره و این الزاماً به معنای محصول قابل تبدیل به ثروت نیست. (من به عنوان کسی که خودم هم سالها سابقه کار صنعتی دارم و خواندن نوشته شما برام هیجان انگیز هست می‌نویسم)
محمدرضا شعبانعلی
| |
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
سیستم تصفیه روغن، «میزان قدرت در تصفیه خوب روغن» نیست. همچنانکه موفقیت یک سیستم «تصفیه شیرابه» به دلیل «به صرفه تر بودن» فروش نمیره. وقتی از استراتژی تولید محتوا حرف می‌زنیم معمولاً یک پرتفوی محتوا می‌تونه مفید باشه.
به عنوان مثال، اگر شما بخواهید محصول خودتون رو به تعدادی سازمان عرضه کنید، الان محصول قبلی مشابه یا ضعیف‌تر وجود داره که فروخته شده و ذی‌نفعان زیادی در سازمان درگیر اون هستند. از اپراتور تا مهندس کارشناس تا مامور تدارکات که راه کسب سود از طریق اون دستگاه رو ممکنه یادگرفته باشه.
پس شما باید جنسی از محتوای آموزشی یا علمی در کنار کارتون بگذارید که در اون سازمانها خوانده بشه و اثرش این باشه که هزینه‌ی بقا بر تصمیم قبلی رو برای دست‌اندرکاران کاهش بده.
ما معمولاً در این مرحله یاد بروشور و کاتالوگ می‌افتیم. اما مقاومت مخاطب در برابر محتوا در بیشترین حدش در برابر بروشور دیده می‌شه.
ناشناس
| |
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
اینها فناوریه! لطفا مقاله را دوباره بخوانید
ناشناس
| |
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
خیر
ناشناس
۰۷:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مقاله بسيار خلاصه، غني و قابل درك وفهم بود ، ممنون
ناشناس
۰۴:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
طوری گفته شده که مثلا تمام این کارها فقط بر عهده ی ماست.
نه جانم , یکم باید با واقعیت روبرو بشیم ما زیر ساخت درست حسابی هم ندارم , یکم خودتون حساب کنید آیا میشه پا به پای دنیا حرکت کرد؟
ما اینجا محدودیت هایی داریم که برای بقیه ی دنیا مثل جوک میمونه ! پس اول باید این محدودیت ها رو برداریم بعدشم دیگه نیاز به اینگونه مقاله ها نیست , بچه هامون خودشون میرن تو واگن اول میشینن
پاسخ ها
محمدرضا شعبانعلی
| |
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
تولید محتوا زیرساخت فکری می‌خواد نه فیزیکی. ضمن اینکه تنها زیرساخت وب نیست. شما محتوای درست به صورت مکتوب هم تولید کنید (با استانداردهای امروز که تقریباً میشه گفت کسی در ایران یا نمی‌دونه یا رعایت نمی‌کنه) اون هم برای خلق ثروت کافیه. اما در خصوص وب هم همینطور. شما سرویستون رو خارج از ایران مستقر کنید و به مشتری غربی سرویس بدی و خودتون در ایران باشی مشکلی ندارید که. اساساً محتوا اصطلاحاً Crowdbusiness هست و دولتها توش نمی‌تونند نقش خیلی بزرگی داشته باشند. البته می‌فهمم اگر کسی یک کسب و کار محتوا محور ایجاد کنه و ماهی صد میلیون درآمد داشته باشه بگه الان به گلوگاه تکنولوژی خورده‌ایم و برای افزایش درآمد تا ماهی یک میلیارد، زیرساخت‌ها اجازه نمی دهند.
ضمناً اگر محدودیت رو برداریم هم اتفاق دیگری نمیفته. مشکل این است که ما برای خلق ارزش اقتصادی معتقد باشیم محدودیت‌ها مانع هستند! جامعه‌ای که نگاه مانع بین داشته باشه همیشه می‌تونه مانع پیدا کنه. مثل همین الان که تولید محتوا که تقریباً ربطی به زیرساخت داخل ایران نداره باز هم فکر ما رو به سمت بهانه‌های قدیمیمون می‌بره. «محدودیت اندیشی» بیشتر یک مدل فکری است تا یک واقعیت تحلیلی.
این رو به عنوان یک تئوریسین نمی‌گم (که اصلاً نیستم!) این رو به عنوان کسی می‌گم که سومین سایت شخصی کشور رو داره و بر اساسش مدل درآمدی تعریف کرده و یک تیم بزرگ رو مدیریت میکنه.
محمدرضا شعبانعلی
| |
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
یک مطلب دیگه هم یادم رفت بگم.
اون بچه‌هامون یا بچه‌هاتون که اشاره کردید الان نمی‌دونم کجان. شاید در گهواره‌ها باشند. چون با مراجعه به فیس بوک و اینستاگرام و لینکدین و ... همین الان در مقایسه با عرف دنیا نمی‌دونن چه استفاده‌ای بکنن و نمی‌تونن مدل درآمدی داشته باشند.
آیا دیده‌اید که لینکدین به عنوان یک شبکه اجتماعی برای افزایش سرمایه اجتماعی اینجا به یک سایت اشتراک گذاشتن رزومه تبدیل شده؟
چند صفحه‌ی خوب فیس بوک وجود داره که بچه‌هامون به جای نوشتن از دل‌درد و دل‌پیچه و لایک گرفتن، بروند و یک محتوا یا یک کسب و کار رو تبلیغ کنند.
نگید مشکل فیلتر و ... هست. صفحه‌ی لواشک در فیس بوک ایران چندصدهزار لایک داره. اونها از «روساخت» نمیان! از همین «زیرساخت‌های ضعیف فاجعه» که واقعاً حال همه‌ی ما رو بد کرده و حال من رو هم بد کرده میان.
الان تو ایران شرکت‌ها میلیاردی بودجه تبلیغات می‌دن.
یکی بیاد بگه من یک صفحه در مورد لبنیات درست می‌کنم و توش سیصدهزار لایک می‌گیرم، من خودم حاضرم اون صفحه رو ازش ماهیانه بیست میلیون تومان اجاره کنم.
اما می‌دونید مشکل چیه؟
اولین تصویری که از چنین صفحه‌ای در ذهن میاد عکس یک عالمه ماست و پنیره.
درحالی که چنین صفحه‌ای باید «محتوا»ی کوتاه خاص مفید با استاندارد خاص داشته باشه. فواید. نکات علمی. مضرات. رژیم‌ها و ...
چیزی که بچه‌هامون ندارند اینه ما پدرانشون به جای اینکه بهشون استاندارد نگارش اون محتوا و نحوه درآمد زاییش رو یاد بدیم توجهشون رو به یک مطلب واقعی اما کم اهمیت نامربوط مثل نبودن زیرساخت منحرف می‌کنیم.
ناشناس
| |
۱۸:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ممنون از پاسخگویی و توضیحات تکمیلی تان آقای شعبانعلی عزیز
ناشناس
۰۴:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
". شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، می‌کوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند. "

اين عالي بود ، اما اگر بپذيريم حرف شما درست باشد بايد بپذيريم كه اينبار بسيار بدتر از يك قرن پيش عقب خواهيم ماند ، زيرا اولا"‌هنوز درگير همان درگيري هايي هستيم كه قرن پيش بوديم و دوم اينكه به قول شما مرزها از بين رفته و ايران به عنوان رتبه اول فرار مغزها بزرگترين صادر كننده توليد كنندگان محتوا شده ،

امروز اگر مي بينيم باشگاههاي فوتبال قوي تر از تيم ملي ها شده اند ، وطن پرستي هم تبديل به هم وطن پرستي شده يعني منتظر مي مانيم تا يك ايراني در ليگ خارجي ، شركت خارجي ،دانشگاه خارجي و كشور خارجي افتخار بيافريند و ما هم براي او هورا بكشيم .

امروز ديگر دنيا به جهان اول و دوم و سوم تقسيم نمي شود بلكه در هر قاره 2 الي 3 مقصد نهايي وجود دارد تا مردم 200 كشور ديگر در آرزوي مهاجرت به آنها هر شب سر به بالين بگذارند .
mansoure
۰۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ممنون خیلی تحلیل خوبی بود... کاش این بار دیگه خواب نمونیم
ناشناس
۰۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
خیلی خوب نوشته شده دقیق و با حوصله
موفق باشید
ناشناس
۰۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
تا کجا میتونیم پیش بریم؟ بنظر شما اگر قراره از دنیا عقب نمونیم، یعنی با اون ها رقابت کنیم، اول از همه عضویت در سازمان تجارت جهانی شروع کارمون نیست؟ زبان انگلیسی چطور؟
یک سایت معروف ژاپنی معرفی کنید؟ مطمئنم حتی یکی رو هم نمیتونید نام ببرید. مردم ایران با کلمه Ok هم مشکل دارند. وقتی میگی Ok بهت میگن اینجا ایرانه، فارسی حرف بزن! ما روحیه جهانی شدن داریم، تا جاییکه مجبور نشیم جهانی بشیم! بهتره بقیه بیان با ما ایرانی ها آشنا بشند!
موتور جستجوی Baidu رو می شناسید؟ یک موتور جستجو هست که چینی ها طراحی کردند و بیشتر بدرد زبون خودشون میخوره. معروف شد چون چین 1.3 میلیارد جمعیت داره! پس اینکه محتوای بومی درست کنیم زیاد ما رو به دنیا نزدیک نمی کنه.
ما تجارت الکترونیکی نداریم. چیزی که داریم محدود به مرزهای ایران هست.
زیر ساخت اینترنت نداریم! پهنای باند ما چقدر هست؟ اینترنت ایران بزحمت جوابگوی خود ایرانیان هست. چه برسه به اینکه 100 میلیون نفر دیگه از سراسر دنیا هم بخوان از پهنای باند سایت های ایرانی استفاده کنند.
بخش دیگه ای از مشکل نبود یا در بعضی نقاط محدود، کمبود شبکه فیبر نوری هست. سیم مسی ظرفیت خیلی محدودی داره.
مطمئنم تا وقتی ما بخوایم این مشکلات رو از سر راه برداریم، دوره تولید محتوا تمام شده! پس به بعدش فکر کنید.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
سلام.اگر تولید محتوا را بچسبیم. مطمئن باش سیمهای مسی موجود درشبکه نیز ارتقای چندین برابری (کیلوبه گیگ) راخواهند داشت.
رضا
| |
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
به شما مي گن جهان نوين جهان فراوري محتواست شما شما نگران اين هستيد كه مردم چرا توكشور خودشون انگليسي سخن نمي گن جناب ناشناس خيلي بي ربط نوشتيد
ناشناس
| |
۲۱:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
بی ربط نیست آقا رضا. شما برو با خط الرسم فارسی تولید محتوا کن ببین چند تا طرفدار تو کل دنیا پیدا می کنی!
آمریکایی، انگلیسی، آلمانی،... همه میگن Motor. حالا یک حرف پس و پیش. یک نفر جستجو کنه ممکنه به یک سایت ایتالیایی هم برسه. اما به فارسی میشه "موتور" تازه ایرانی ها براش جایگزین "پیشرانه" رو هم ساختند.
سایت های تخصصی رشته کامپیوتر اکثراً هندی ها مطلب می نویسند و انگلیسی صحبت می کنند. ولی خیلی از ایرانی ها میرن تو سایت های بین المللی با زبان رسمی انگلیسی، فارسی کامنت میزارن. فقط تفاوت رو ببین و خودت قضاوت کن چقدر محتوای ما شانس دیده شدن داره با این همه مقاومتی که در مقابل بقیه زبان ها میشه.
رضا
| |
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
ناشناس ارجمند اگر راه گسترش محتوا يادگيري زبان انگليسي و يا هر زبان ديگري است من هم موافقم ولي اين دليل نمي شود كه با تيشه بيافتيم به جان زبان فارسي
ناشناس
| |
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
ناشناس ۲۱:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹دقیقا یکی از یا بهتر بگم اولین مشکل تولید محتوا در سطح جهانی برای ما همینه.
ناشناس
۰۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
عالی بود . باز هم مقالاتی در این باب بنویسید
شهریار
۰۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
به نظرم مشکل توی به وجود اومدن فکر نیست بلکه مشکل توی کم بها دادن بهش هست. یعنی وقتی من بابت تولید فکری که دارم هیچ پولی دریافت نمیکنم پس برای چی تولید فکر کنم؟ حتی اگر اینکارو بکنم هم جامعه از اون فکر استقبال نمیکنه چون براش استفاده نداره یا بهتر بگم بلد نیست استفاده کنه وگرنه براش بهای اقتصادی میذاشت!
غول‌های ثروت‌اندوز کشور اول باید به این نتیجه برسن که فکر ارزشمنده بعد بگیم حالا فکر تولید بشه. راستی جدای از اینکه ثروت‌اندوزی حرومه ولی کاش اقلاً غول‌های ثروت اندوزمون توی بخش خصوصی بودن تا تا قبل از خوردن سرشون به سنگ به فکر می‌افتادن! طبقه ثروت‌اندوزمون هم چابک نیست متاسفانه.
پاسخ ها
محمدرضا شعبانعلی
| |
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
دوست عزیز من شهریار جان.
تولید محتوا از جمله معدود کسب و کارهایی است که می‌تونه در مقیاس یک نفری هم انجام بشه. اگر کسی نمی‌تونه برای محتوایی که تولید کرده پول در بیاره دو حالت داره. یا جامعه هدف رو خوب شناسایی نکرده یا مدل کسب و کار رو.
ویژگی مهم مدلهای کسب و کار محتوا محور، حوصله و دقت و مخاطب شناسیه. من اولین کسب و کار محتوا محور خودم رو به عنوان رادیو مذاکره دو سال پیش با عرضه فایل‌های صوتی رایگان راه اندازی کردم و هنوز هم دارمش. هنوز هم رایگان است و رایگان هم خواهد ماند. اما معناش این نیست که سود ده نیست. معناش اینه که سوددهی اقتصادی رو باید با مدل‌های درآمدی مکمل مبتنی بر مخاطب محتوا محور طراحی کرد که من هم برای یک تیم بزرگ طراحی و اجرا کرده‌ام. کسی که خودش به تنهایی در شرایط امروز ایران نتونه از تولید محتوا ماهی چند میلیون درآمد ایجاد کنه اگر بودجه میلیاردی هم بهش بدهند اون رو نابود می‌کنه. پیشنهاد من بررسی دقیق‌تر مدل‌های کسب درآمد از محتوا است. دوران محتوا دوران میکرو بیزنس هست. غول‌های ثروت اندوزی الان جای دیگری سرگرم هستند و بعید هم هست به زودی این توده بزرگ سود‌ده میکرو بیزینس رو ببینند. اساساً بازار بزرگ محتوا نیازمند سرمایه‌گذاری فیزیکی نیست که پول بخواد. این بازار فقط سود داره
ناشناس
| |
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
شما می توانی طوری فکر آوری کنی که کاربر مجبور به پرداخت هزینه شود. حالا یا مستقیم یا غیر مستقیم.
ناشناس
| |
۰۷:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
دقیقاً آقای محمدرضا خان که زیر نظر شما نظر دادند حرف درستی میزنند. همین الان دوستانی هستند که از کمترین تولید محتوا درامد بالایی دارند. یعنی خیال نکنید این افراد نشستن همشون هشت ساعت در روز دارند محتوا تولید میکنند. بعضاً من دیدم از روزی یکی دو ساعت وقت گذاشتن و اداره یک صفحه در سایت فیس بوک درامد نسبتاً بالایی دارند. حداقل با اون درامد توی ایران میشه زندگی شاهانه داشت ، شاید ماهی دو هزار دلار یا دو هزار و پونصد دلار اینجا درامد زیادی نباشه. ولی از یک کار هفته ای ده ساعته درامد بسیار بالایی محسوب میشه کما اینکه با همون درامد توی ایران میشه بدون هیچ مشکلی زندگی بسیار عالی داشت.
مهرداد
| |
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
جناب آقای محمدرضا شعبانعلی عزیز
سلام اول اینکه از گزارش تحلیلی بسیار ارزنده شما ممنونم و محتوای جالبی داشت
دوم اینکه بیشتر دلیل نوشتن این پاسخ بود جواب شما به عنوان نویسنده به نظرات خوانندگان است از این که به خوانندگان خود آنقدر ازرش قائل شدید که تک تک نظرات را خواندید و پاسخ دادید به شما تبریک می گویم کار بسیار ارزشمندی است
شهریار
| |
۰۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۸
با تشکر از نظرات همه دوستان خصوصاً خود نویسنده مطلب، به جرات میتونم بگم توی مسائل اقتصادی یک دریچه بزرگ به روم باز شد.
امیدوارم بتونم ازش استفاده حداکثری بکنم.
ناشناس
| |
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
آقا مهرداد کاش اینو جدا می نوشتی بتونیم لایک کنیم.
منم واقعا آقای شعبانعلی رو بخاطر این پندار,این کردار و این گفتار تحسین می کنم.
ناشناس
۰۲:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
اگر این بار هم عقب بمانیم شاید قطار بعدی 100 سال دیگر بیاید ، شاید هم دیتر ، کسی چه می داند؟
ناشناس
۰۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ها من هيچي نفهميدم از اين مقاله
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مهم فهميدن اين مطلب نيست ، مهم اينست كه شما هم بخشي از اين دنياي مجازي هستي كه توليد كننده هستي و يا مصرف كننده و جالب اينكه مرز بين توليد و مصرف ديگر وجود ندارد اگر بتواني حتي به عنوان يك آشپز محتواي فكري براي كار خود در دنياي مجازي توليد كني ، توليد كننده و برنده هستي.
احسان
| |
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
عزیزم شما ذهنتو دست نخورده بذار باقی بمونه .
این مقاله برای شما نوشته نشده
مینا
| |
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
دوست عزیز آقای احسان ،این چه حرفیه؟منم خیلی متوجه منظور این مقاله نشدم .اگر واقعا شما فهمیدید یه خلاصه 3 4 خطی بگید که دوستانی مثل ایشون و من که از شما ضریب هوشیمون پایین تره ولی الزاما مغزمون دست نخورده نیست،هم متوجه بشیم.مثلا منظور از محتوای فکری چیه؟
احسان
| |
۲۳:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
دوست من ربطی به ضریب هوشی نداره . به این ربط داره که ما همیشه داریم به عنوان یه مصرف کننده زندگی می کنیم . محتوای فکری و تولید محتوا مثل لباس برای یه آدم هستش . سخت افزار مثل لباس زیره و محتوا های مختلف هم لباس های موقعیت های مختلف اون هست ....
همین
ناشناس
۰۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
بپذیریم که این مغزهای متفکر هستند که با تعداد کمشان دنیا را فتح می کنند نه شما زیاد جمعیت.این تفکر جدید و تکنولوژی ایست که دنیا را فتح می کند...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
افرین
ناشناس
۰۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
یکی از مقالات استراتژیکی است که در رسانه ها منتشر شده. هند،آمریکا،ژاپن به عنوان پیشگامان تولید محتوا خوب پیش رفتند. نکته اینه که تولید محتوا بسیار ارزان تمام می شود و عمدتا فکر افزار است. مثلا همین بازی پرندگان خشمگین که در مقاله فوق به آن اشاره شده، هزینه زیادی برای تولیدش نشده ولی مثل یک چاپخانه تولید پول برای کمپانی تولید کننده اش است. یا فیس بوک و توئیتر ، بیش از آن که فن محور باشد فکرمحور بودند.
ممنون از این مقاله آینده نگرانه
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۷:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
برای تولید محتوا باید خیلی سرمایه داشته باشید دوست من. اتفاقاً چیزی که تو این دوره گرونه فکره! شما در این کار تخصص دارین؟ توی ایران چرا یک شرکت نمیاد یه بازی پرندگان خشمگین بسازه؟ خیال میکنید به خاطر تحریم هاست؟ اشتباه میکنید. من و بسیاری از افراد مثل من مدت ها سعی کردیم حتی در اوج تحریم ها که چند وقت پیش و همین حالا باشه به شرکت های ایرانی اینو بگیم که اگر کار ارزنده ای دارین ما میتونیم براتون وارد بازار جهانی کنیم و اصلاً نگران تحریم نباشید. پس کو؟؟؟؟ خیال نکنید تولید محتوا خیلی آسونه ...
جوان سوخته
۰۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
عصر ایران تحلیل بسیار جالبی بود.این اتفاق زمانی می افتد که مردم و جوانان ما این واقعیت رو قبول کنند که نگاه کردن به سریال های با موضوع خیانت در ماهواره و یا این که در فضای مجازی اینترنت عضو شدن افتخار بزرگی نیست چون این ها هستند که باعث خواب جوانان می شوند و وقت با ارزش ما رو میگیرند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۳:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
خب دوست من تا وقتی که چیز با محتوایی وجود نداشته باشه که با این ها مقابله و رقابت کنه, همین آش و کاسه خواهد بود...
ciavash
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
با این فرار مغزها فکری میمونه که بخواد تولید محتوا کنه؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
باز هم توجیه ...
مهدی
| |
۰۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
شما از این سیاهه فقط تونستی این نتیجه گیری رو بکنی؟
پری
| |
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
نابغه !مغز ،مغز است چه فرار کرده باشد چه ته پستو زیر لحاف ننه بزرگ خفته باشد.مهم تولید فکر و علم و محتوا است مرز دیگر معنی نداره.
مهاراجه کوپال
| |
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
ای کاش تو هم زودتر فرار کنی
محمدرضا شعبانعلی
| |
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
دوست عزیز.
در دنیایی که مرز نداره، فرار مغز معنی نداره. مغز فقط با مردن می تونه از دنیا فرار کنه که باز هم محتوای تولیدی توسط صاحبش باقی می‌مونه. ضمن اینکه حتی ایرانی‌هایی که مهاجرت می‌کنند هم می‌تونن از بیرون ایران محتوا تولید کنند برای داخل ایران یا برعکس. ایرانی‌های داخل برای خارج. نمونه‌های موفق متعددی رو سراغ دارم که ساکن آمریکای شمالی هستند اما درآمدشون تولید محتوا برای ایرانه. ضمن اینکه هنوز خیلی‌ها پتانسیل بالای این بازار اقتصادی بزرگ رو و تشنگی ایرانی‌ها رو برای محتوای خوب درک نکرده‌اند
ناشناس
| |
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
در اين دنياي جديد ديگر مرز معنا ندارد ، خيلي از كامنت هاي همين مطلب ماوراي مرزها نوشته مي شوند.
مجتبی
| |
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
باز هم توهین!
توهین، توهین و فقط توهین!
ناشناس
| |
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
حتما منتظری که دولت یک بخشنامه بدهد که محتوا تولید کنید.
اگر عرضه داری تولید کن، اگر نه بنشین و مصرف کن. این قانون امروز دنیاست.
احسان
| |
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
مغز هم داخل ایران میتونه کار کنه هم خارج ایران .
همه ی اینا بهانه الکیه .
اگه خودمون بخوایم و تلاش کنیم می تونیم به یه جایی برسیم .
آدم حداقل شروع کنه که بعدا مدیون خودش نباشه
حسین
| |
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
فیلم ماتریکس رو بارها ببینید تا بفهمید دنیا به کدوم سمت میره....
در دنیای Open Source رقابت بسیار شدید و خطرناک شده چرا که اکثرا عده کمی که فکر تازه ای دارن با حاشیه سود پایین تجارت میکنن و بقیه برشکست میشن...
تولید فکر نیروی کار زیادی نمیخواد بلکه افراد نخبه و خلاقی رو میخواد که صد البته تعدادشون هم کم هست...برای تولید این محصولات هم فعلا نیروی کار ارزون هست که صد البته به زودی ربات ها جای اون ها رو هم خواهند گرفت.
در دنیای پیش رو یا باید خلاق و نخبه بود و یا در رقابت با ماشین بازنده خواهی بود.
ناشناس
| |
۲۳:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
تحلیل جالبی بود
یک قدم فراتر از تصور ما تحلیل شده بود
هر کجای دنیا که از مسائل تفرقه آمیز و عقاید افراطی و ... دور بوده میتونید آثار پیشرفت رو ببینید
انقلاب صنعتی اومد بعد جنگ جهانی راه انداختن تا از ابزار هاشون استفاده کنن یعنی هر کاری که دلشون میخواست میکردن اما با این وجود الان خیلی جلوتر از ماها هستن چون همون مسیر رو دارن ادامه میدن
اما اینجا کسی از جنگ های بزرگ حرفی نمیزنه اما خیلی بیشتر از جنگ جهانی با یکدیگر مشغول درگیری هایی که در اثر عقاید افراطی به وجود اومده هستیم که اثرش خیلی بیشتر از جنگ جهانی هستش چون دائما با این مسائل درگیر هستیم و فرصت فکر کردن به فن آوری و فکرآوری و از این دست کلمات نداریم
سعید
| |
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۷
من این رو امروز خوندم، می دونم خیلی عقبم ولی خب باز خوشحالم که خوندم! و خیلی ناراحت شدم که اولین کامنتی که خوندم کامنت یه ایرانی تیپیکال بود! برای خودم متاسفم که چنین هموطنی دارم
تعداد کاراکترهای مجاز:1200