از همان سال اول دولت نهم متوجه این موضوع شدم.
نوع عملکرد را میدیدم. البته نظر ما این بود که در دولت هستیم و میتوانیم مشکلات را برطرف کنیم.
به همین خاطر احساس میکردم که باید از دولت خارج شد اما ضربه زدن به دولت مورد پسند نظام و مردم نبود و بر همین اساس بعد از گذشت زمانی استعفای کتبی دادم.
زمانی
که دیدم واردات بی وریه رشد یافته است و به طور مثال تولید شکر ما از یک
میلیون و 400 هزار تن به یک میلیون و 800 هزار تن رسید و واردات شکر از 800
هزار تن بود به 3 میلیون تن رسید استعفا دادم.
منافعی در پشت صحنه وجود دارد که نمیخواهند تولید داخلی رشد پیدا کند و به تولید داخل ضربه وارد شد. واردات بی رویه باعث شد علاوه بر کشاورزان تجار هم ضربه ببینند. زمانی که تولید 5 میلیون تن چغندر قند به یک میلیون تن می رسد حدود 4- 3 میلیون تن علوفه دام را هم از دست میدهیم.
دوبار شفاهی و دو بار هم کتبی استعفا دادم
بنده دوبار شفاهی و دو بار هم کتبی استعفا دادم.
موافقت نمیکرد اما احساس میکرد من موافق بسیاری از کارهای دولت نیستم.
من آخرین فردی بودم که پذیرفتم در دولت باشم و تقریبا با شروطی هم آمدم. آقای احمدی نژاد 3 شرط من را قبول کردند که البته عملیاتی نشد.
بله از زمان استانداری وی در اردبیل وی را می شناختم. آن زمان بنده استاندار فارس بودم.
نمیدانم. اما خیلی به حضور من در دولت اصرار کردند.
از این جهت که با آقای احمدی نژاد کار کردم پشیمانم. اما از این جهت که توانستم گامی در خصوص توسعه اشتغال بردارم پشیمان نیستم.
بله همینطور است. بحث بنگاههای زودبازده مطالعات قبل از وزارت من بود و در مجمع تشخیص مصلحت در این رابطه مطالعه داشتم. دولت آقای روحانی میتواند اسم زودبازده را تغییر دهد اما کلیت موضوع باید اجرایی شود.
بیشتر سیستم بانکی دوست نداشت این کار صورت بگیرد.
آقای احمدی نژاد موافقت داشت اما این که تا چه اندازه حمایت میکرد بحث دیگری است. در ابتدا آقای احمدی نژاد به خوبی حمایت کردند.
زمانی که مردم انتخاب کردهاند باید به این انتخاب احترام بگذاریم. شاید زمان انتخابات نظر دیگری داشته باشم اما زمانی که مثلا الان آقای روحانی انتخاب شده اند باید برای مردم کار کرد. من در دولت آقای خاتمی حضور نداشتم و در دولت های گذشته بودم اما همان زمان هم آقای جهانگیری وزیر صنایع بود و عبدالعلی زاده وزیر صنعت بودند و بعضی از دوستان ما در دولت بودند و اگر صحبت و مشورتی میخواستند بنده انجام میدادم.
نه به احمدینژاد رای دادم نه به هاشمی
خیر.
به فرد دیگری رای دادم.
بلاخره مسئول اشتغال در این کشور چه کسی است؟
باید فردی به جوانان بیکار پاسخگو باشد و یا باید رئیس جمهور باشد یا یکی از وزرا پاسخ دهد. من خودم را انداختم جلو تا بتوانم در دولت کار را انجام دهم. بحث اشتغال مربوط به یک وزارتخانه نیست و فرابخشی است. به طور مثال واردات بیرویه به اشتغال داخلی ضربه میزند و من به عنوان متولی اشتغال میتوانستم در این رابطه متذکر و پیگیر باشم.
منابع بانکی نیز هرچقدر به سمت تولید سوق پیدا کند به اشتغال کمک میکند. چند بازار را باید هماهنگ کرد تا مسئله بازار کار حل شود. این بازارها شامل بازار پول و سرمایه، بازار واردات و صادرات، بازار کار و بحث بهرهوری است و اینها در اشتغال و نیروی کار تاثیر دارد.
زمانی که یک نفر میگوید من متولی اشتغال هستم باید نقاط ضعف این حوزهها را تذکر بدهد و پیگیری کند و بر همین اساس من این موضوع را بررسی کردم. تا زمانی که کار پیش میرفت اتفاق های خوبی رخ داد.
به یکباره ترمز را در دوره بعد کشیدند. در دولت بعد هم آنطور که باید نتوانستند در رابطه با اشتغال کار کنند.
آقای احمدی نژاد رفته رفته تغییر کرد. به نظر من بخشی از این تغییر به دلیل افزایش توهمی بود که خود و اطرافیانش داشتند و هر روز افزایش مییافت و بخشی نیز مربوط به عملکرد مخالفان دولت بود.
مثلا مجلس در این تغییر رفتار احمدی نژاد نقش مهمی داشت و ضعف زیادی در حوزه نظارت داشت و این موضوع در زمان آقای حداد و لاریجانی مشاهده شد.
مجلس باید بعد از خانه نشینی رئیس جمهور را استیضاح میکرد
درست است. اما ضعفها با سوال و جواب مسئله حل نمیشود.
به نظر بنده همان موقع باید آقای احمدی نژاد استیضاح می شد.
متاسفانه هر دوره ای مجلس ما ضعیف تر شد. مجلس الان را خیلی ضعیف تر از دوره های چهارم و پنجم می دانم. نمایندگان به خودشان بیشتر می پردازند تا این که به مسائل ملی توجه کنند. قبلا نمایندگان بیشتر دغدغه مسائل ملی را داشتند.
ضعف مجلس فردی نیست و مشکل جمعی است. درست است از کل افراد جمع درست میشود اما این ضعفی که هم اکنون وجود دارد بیشتر جمعی است.
بستگی به نوع موضوع بستگی دارد. مجلس در اولین انتخاب وزرا خیلی خوب و محکم ایستادگی کرد و به 4 نفر از وزرای احمدی نژاد رای نداد اما همان افرادی که در دور اول معرفی رای نیاوردند بعضا وزرای دیگری شدند که مهمتر از وزراتخانه پیشنهادی قبل بود.
کسی که برای یک وزارتخانه کوچکتر رای نگرفت از همان مجلس برای یک وزارتخانه بزرگتر رای اعتماد میگیرد و این نشان میدهد رفتار مجلس باعث شده احمدی نژاد جسارت در برخورد با مجلس را داشته باشد.
من سفر استانی را ابتدا به نحوی که با برنامه عمل شود موافق بودم اما احساس میکردم بیشتر کار بیبرنامه است.
چنین موضوعی نبود. متاسفانه هم اکنون نیز آقای روحانی کار آقای احمدی نژاد را انجام می دهد و من مخالف این موضوع هستم. دلیل اصلی این که بهره وری در سرمایه گذاری ما نیست عدم مطالعه بر سرمایه گذاری است و این سفرها منجر به چنین سرمایه گذاریهایی میشود.
این موضوع در تمام دنیا وجود دارد اما سرمایه گذاری باید منطق داشته باشد. ما از اول انقلاب شعار حمایت از بخش خصوصی داده ایم اما بخش خصوصی را از بین برده ایم و از این بخش حمایت نمیکنیم. برای رفع مشکلات اقتصادی باید از بخش خصوصی حمایت کرده و آن را توانمند کنیم.
بخش خصوصی هم اکنون در طرح های بزرگ به دلیل منابع مالی حضور ندارد و باید بخش خصوصی را توانمند کنیم. زمانی دولت تمام سرمایه گذاری ها را بر عهده داشت و هم اکنون نوبت به شبهه دولتی ها رسیده است. قبول دارم در یک زمان کوتاه به سرمایه گذاری این شرکت ها نیاز داریم اما باید محدوده زمانی و روش آن را مشخص کنیم و بر همین اساس بانک ها و یا تامین اجتماعی باید سرمایه گذاری کنند اما باید بدانند کجا باید سرمایه گذاری کرد و باید به سمت کارهای زیربنایی و زیرساخت های توسعه اقتصادی هدایت شوند.
دلیل این موضوع این است که متاسفانه حتی همین الان اگر تمام بانک ها و شرکت های شبهه دولتی بیش از این که به فکر توسعه کشور باشند به فکر منافع سازمانی خودشان هستند.
هم می توان به فکر منافع عمومی بود و هم به منافع سازمانی تفکر کرد اما رفتن به سمت دلالی یکی از آسیب های اصلی است. شرکت های سرمایه گذاری بانک ها کارهای بازرگانی می کنند و این کار باید در اختیار بخش خصوصی باشد و این شرکت ها در بخش های غیر مولد و خرید و فروش سهام می کند و این کارها ارتباطی با این سازمان ها ندارد.
احمدی نژاد حرف های کارشناسی را قبول نداشت
مخالف بودم. کمک به محرومان خوب است اما این کمک از طریق سهام عدالت نیست و باید پول را برای مردم سرمایه گذاری میکردند.
آقای احمدی نژاد حرف های کارشناسی را قبول نداشت.
اعتقاد بنده این بود که وزارت تعاون و سازمان تامین اجتماعی از وظایف وزارت کار است. تامین اجتماعی از ابتدا برای وزارت کار بود و بعد از مدتی جدا شد و به وزارت بهداشت و درمان رسید که به آن ربطی نداشت و تنها قسمتی از فعالیت های تامین اجتماعی به وزارت بهداشت و درمان مربوط است.
خود قانون تامین اجتماعی و یا اداره تامین اجتماعی در اشتغال تاثیر بسیار زیادی دارد. در گذشته نیز جدا کردن تامین اجتماعی از وزارت کار اشتباه بود که صورت گرفته بود. این شرط من بود و هیچکدام از شرط های بنده تحقق پیدا نکرد. اما آقایان کل وزارت رفاه را منحل کردند در شرایطی که وزارت رفاه وظایف دیگری داشت.
دولت قبل چهار وزارتخانه صنایع سنگین و سبک و معادن و تجارت را با یکدیگر ادغام کرده اند و یکی از مشکلات وزارت صنعت و معدن این است که انقدر سنگین شده است که نمی تواند حرکت کند. زمانی این وزارتخانه می تواند موفق باشد که اول اختیارات و وظایفی که باید واگذار شود را به مردم واگذار کنیم و بعد به کوچک سازی دولت بپردازیم.
ما هنوز دوست نداریم واگذاری ها صورت بگیرد و بر همین اساس زمانی که وزارت بازرگانی و صنایع را ادغام می کنیم یکی از آنها ضعیف می شود. پیش از این وزیر بازرگانی در راس وزارتخانه قرار گرفت و صنعت معدن ضعیف شد و هم اکنون یک وزیر صنعتی مسئولیت گرفته و تجارت ضعیف شده است. در این ادغام نیز معادن چندین سال است که تضعیف شده و این در شرایطی است که معادن می تواند به اندازه نفت برای کشور سرمایه ایجاد کند.
مشایی در دوره شهرداری احمدینژاد را مسخ کرده بود
من قبول ندارم که کسی به آقای احمدی نژاد در حوزه اقتصادی خط میداد. در این زمینه به برنامه ریزی که خودش عمل میکرد و مصداق آن هم قانون هدفمندی یارانهها بود.
مشایی در مسائل اقتصادی ورود نمیکرد. آقای مشایی بیشتر در مسائل اعتقادی فعالیت میکرد.
آقای مشایی را از زمانی که مدیرکل اجتماعی وزارت کشور در اوایل دهه 70 بود میشناسم. آقای مشایی آدم توداری است و آن اوایل هم این مسائل اخیر را نداشت. مشایی آن زمان آقای متدینی بود و فکر میکنم سیر و سلوک انحرافی داشت. زمانی که آقای احمدی نژاد در شهرداری بود توسط آقای مشایی مسخ شد.
آقای احمدی نژاد بعضی حرفهایی که 100 درصد هم با عقل جور نمیآمد را میگفت. زمانی که به انتخابات شوراهای اسلامی نزدیک میشدیم در هیات دولت می گفت تیم نزدیک به ما 100 درصد پیروز میشود واینموضوعباعقلجور در نمیآمد و در ذهن من این بود که از تیم 15 نفره آقای احمدی نژاد شاید 2 یا 3 نفر وارد شورا شوند و همینگونه هم شد.
آقای احمدی نژاد در مواقعی اعلام میکردند که 100 درصد کار انجام میشود اما اینگونه نمیشد. درباره حضور آقای مشایی در انتخابات، آقای احمدی نژاد فکر می کرد دست غیبی مشکل مشایی را حل می کند.
ما باید در سال حدود 80 میلیارد دلار نفت و حدود 40 میلیارد دلار کالا بفروشیم و حدود 70 میلیارد دلار نیز باید در سال کالا وارد کنیم و نمی توان با ارتباط بسته و بدون تعامل دو طرفه به این موضوع رسید.
تحریم ها یک مسیر مثبتی دارد و آن این است که باید به فکر باشیم و بعد از انقلاب نیز به فکر افتادیم و در مسائل مختلفی همچون تولید علم، پزشکی و نظامی خوب پیشرفتیم.
یکی از مجله های فرانسوی با بنده مصاحبه کرد و من اعلام کردم اگر جای فرانسوی ها بودم تمام نیازهای ایران را برطرف می کردم. در آن مصاحبه گفتم غرب هواپیمای جنگی به ایران نفروخت و ایران هم اکنون تولید کننده هواپیمای جنگی است. آن زمان اعلام کردم تحریم برای ایرانی ها خوب نیست و شاید برای عرب ها و کشورهایی که هوش لازم را برای اجرای طرح های بزرگ ندارند تحریم مناسب باشد.
تحریم
ها این نقطه مثبت را دارد. اما نقطه منفی تحریم این است که توسعه کشور را عقب می
اندازد و من فکر می کنم بهتر از این می توانستیم در موضوع هسته ای از اول وارد شویم.
ما از همان ابتدا به دنبال ساخت بمب نبوده ایم اما دنیا به دنبال بهانه علیه ایران
است و مسئله هسته ای یک بهانه است. اما با تمام این مسائل می توانستیم با تعامل
بهتری موضوع را بررسی کنیم.
اگر مسئول بودم نمیگذاشتم بالای 160 میلیارد دلار در سال زیان ببینیم
بنده نمی گذاشتم که این پرونده هسته ای زیان بالای 160 میلیارد دلار در سال را به کشور وارد کند.
از زمان آقای خاتمی به بعد معتقدم می وانستیم بهتر عمل کنیم.
با توجه به چراغ سبز مقام معظم رهبری تیم مذاکرات در مسیر صحیح حرکت می کند. البته من اعتقاد دارم مسیر امروز را باید 18 سال قبل می رفتیم.
آقای هاشمی در دولت اول خود خوب کار کرد و در دولت دوم سیاست خود را تغییر داد. آقای هاشمی اولین رئیس جمهوری است که در دوره دوم انتخابات کمتر از دوره اول خود رای آورد و این هم به دلیل سیاست تعدیل اقتصادی بود. روسای جمهور ایران بعد از آقای هاشمی در رای خود در انتخابات روند صعودی داشته اند و احتمالا با روند موجود رای آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده بیشتر از انتخابات سال 92 خواهد بود.
در مسائل سیاسی اگر موفق عمل کند خواهد ماند.
دولت هاشمی از دولت خاتمی و احمدینژاد بهتر بود
دولت آقای هاشمی را علی رغم انتقادات مختلفی که به اطرافیانش وارد است موفق تر از دولت خاتمی و احمدی نژاد می بینم.
آقای هاشمی بعد از جنگ رئیس جمهور شد و شرایط رکود کامل حاکم بود و موفق شد. رکود در دوران آقای خاتمی ادامه داشت و قیمت نفت کم بود اما موفق نبود. درباره دولت آقای احمدی نژاد نیز باید گفت پول زیاد این دولت را شکست داد.
فکری در این رابطه نکرده ام.
هم اکنون فکر دیگری دارم.
الان قبول نمی کنم.
امیدوارم موفق باشد چون مشکلات برای مردم می ماند.
بله.
من جدا نسبت به نوع رفتار مسئولان اجرایی و نظام و قضایی دلخور هستم.
بعضی ها حلالیت می طلبند و برخوردهایی که با بنده می شود بسیار خوب است. اکثر مردم برداشتشان نسبت به شخص بنده همان چیزی است که خود بنده دارم.
خدا کند مانند احمدی نژاد نشویم.
از کسی که خوب نتواند کشور را اداره کند و مسئولیت بپذیرد گله مند هستم.
اگر اصلاح طلبان نمیآمدند احمدی نژاد رئیس جمهور نمیشد
من خیلی تلاش کردم اصلاح طلبان نامزد معرفی نکنند و با خود آقای کروبی حضوری صحبت کردم که نیایند. چون معتقد بودم اصولگرایان پیروز هستند و اگر اصلاح طلبان نیایند و اجازه بدهند رقابت درون اصولگرایی باشد احمدی نژاد رای نمی آورد. اصولگرایان هم مانند اصلاح طلبان یک طیف نیستند و تعدد سلیقه وجود دارد.
بله. احمدی نژاد در دور اول انتخابات با فحاشی به هاشمی و در دور دوم هم با فحاشی به دیگران رای گرفت.
حرف بنده را قبول نداشت. برداشت آقای کروبی این بود که آن 5 میلیون رای که در دوره نهم گرفته به 11 میلیون رای می رسد.
بله. آقای کروبی با شعار 50 هزار تومان 5 میلیون رای آورد و آقای احمدی نژاد شعار 250 هزار تومان را مطرح کرد.
به آقای روحانی رای دادم. استدلال بنده این بود که شرایط کشور به آرامش نیاز دارد. البته دو هفته آخر تصمیم گرفتم به روحانی رای بدهم و قبل از آن می خواستم به آقای ولایتی رای بدهم. استدلال من این بود که کشور به تعامل بین الملل نیاز دارد و فکر می کردم آقای ولایتی بهتر می تواند این موضوع را پیگیری کند. بعد از آقای ولایتی آقای روحانی بود و 10 روز مانده به انتخابات احساس کردم آقای روحانی جلوتر است و به وی رای دادم.
من تصور نمی کردم رئیس جمهور شود. آقای قالیباف در تهران کار زیاد کرده است و بعید می دانم مردم به نظامی رای دهند.
نه تنها در مسائل انتخابات بلکه نظامی ها در اقتصاد نیز نباید حضور پیدا کنند.
احمدی نژاد به دنبال اجرای سیاست پوتین مدودف در ایران بود و اعتقاد داشت که این موضوع اجرایی می شود.
اگر شورای نگهبان، شورای نگهبان باشد احمدی نژاد تایید صلاحیت نمی شود
اگر شورای نگهبان، شورای نگهبان باشد که هست بعید می دانم احمدی نژاد را تایید صلاحیت کند.
بعضی ها جریان هستند اما احمدی نژاد نمی تواند جریان باشد. چون عقبه ای ندارد. کسانی که هم اکنون از احمدی نژاد طرفداری می کنند به دلیل مخالفت با روحانی است.
اگر احمدی نژاد بد بود چرا استیضاح نشد؟
پس همه مقصرند
معني اين كار شما چي ميشه؟!!!!!
نگو ديگه اين حرفارو!!