با دانستن این نکته که «دروغ ذکر نیست»، میتوان این گونه نتیجه گرفت که تنها در حوزه رفتار شخصی گنجانده نشده و به نوعی، خروجی تعامل رفتار شخص با جامعه خواهد بود.
به گزارش «تابناک»، با مطرح کردن بیست پرسش اساسی رهبر انقلاب درباره ویژگیهای ما ایرانیان، «سبک زندگی» به سرعت تبدیل به ژانر مورد علاقه برخی شد تا جایی که ساخت فیلمهای مرتبط با آن هم مطرح شده و این شایبه قوت گرفت که مبادا بار دیگر یک موضوع بسیار مهم، دستمایه کارهای سطحی شده و به جای پروراندن و ثمره گرفتن از آن، اصطلاحا ذبح شود.
حضور حجتالاسلام شهاب مرادی در غرفه «تابناک» در نوزدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها و دغدغههای وی در زمینه برخی معضلات امروز جامعه ایرانی ـ که در قالب «کلاس مجردها» منجر به تجربه نشستهای چند هزار نفری با حضور جوانان شده ـ بهانهای به دست داد تا با وی درباره سبک زندگی به گفتوگو نشسته و بپرسیم که آیا ویژگیهای زشتی مانند دروغگویی در حوزه اخلاق شخصی افراد میگنجد یا بناچار بخشی از سبک زندگی ما ایرانیان به شمار میرود؟
مرادی در پاسخ میگوید: برخی سبک زندگی را اعم از فرهنگ میدانند که مثلا دین و ایمان هم شامل میشود و برخی میگویند که نه؛ سبک زندگی بخشی از فرهنگ است؛ به این معنا که روشی از زندگی را در بر میگیرد. مثلا یک مسلمان به رستوران میرود و غذایی میخورد، در حالی که غیر مسلمان هم به رستوران میرود، ولی شاید غذای دیگری بخورد و محدودیتهای اولی را نداشته باشد. به نظر من، ما باید روی این روش زندگی کار کنیم و بگوییم که چرا در روش زندگی فردی و اجتماعیمان دروغ میگوییم؛ حال آن که این دروغ، ناشی از ناامنی روانی است؟
وی در ادامه این ناامنی روانی را ناشی از نوع تعاملهای ما با یکدیگر دانسته و با بیان این که «دروغ ذکر نیست که کسی به خودش بگوید»، ایجاد فضای ناامنی را ناشی از تصمیمات ما دانسته و افزود: بیشتر این گونه دروغ میگوییم که با انجام کاری ناشایست (خیانت و دزدی) مجبور میشویم برای پوشاندن آن دروغ بگوییم؛ این فرایند یعنی سبک زندگی، یعنی روشی که مجبورمان میکند راست نگوییم، باعث میشود که آرامش ما کم شده و تنش در میان افزایش یابد. اینجاست که تنش در جامعه آن قدر بالا خواهد رفت که منتظریم با یکدیگر دعوا کنیم و یقه همدیگر را بگیریم.
مرادی افزود: شرایط پدید آمده، نشان میدهد که بسیاری از ما ـ به صورت پیش فرض ـ مضطربیم و این چیزی نیست جز حاصل روشها و تصمیمگیریهای ما و البته تصمیمگیریهایمان هم از نگاهها و انتخابهایمان ساخته میشود؛ به عبارت دیگر، در عین حال که میتوانیم سبک زندگی را از هر جایی از این روند تنظیم کنیم، اما نمیشود گوشهای و بخشی به آن نگاه کنیم.
وی در ادامه سبک زندگی را تغییرنیافتنی دانسته و راهکار اصلاحی را در تغییر ریز رفتارهایی میداند که در مسائل کلان کشور هم تأثیر داشته و ممکن است در قالب مسائلی مانند پایین آمدن سطح تولید ملی یا کاهش اقتدار کشور بروز کنند.
استاد کلاس مجردها در ادامه با انتقاد از دستپاچگی پدید آمده در اثر توصیههای اخیر رهبری درباره سبک زندگی و با ابراز ناراحتی از برخورد شعاری و تبلیغی با موضوعاتی از این دست، گفت:ما بیشتر به جای اینکه توصیههای رهبر انقلاب را به روش، دستورالعمل و آیین نامه تبدیل کنیم، از آن شعار و بنر و عکس درمیآوریم و کار فرهنگی روی آنها نمیشود؛ به عبارتی، این توصیهها هرگز فیلم نمیشود، بلکه تنها در حل کلمه میماند؛ درست مثل فیلمی که به مناسبت هفته ناجا ساخته میشود، ولی خروجی آن توصیه سلامت رفتاری به مردم نیست بلکه میخواهد بگوید که پلیس زحمت میکشد، پلیس مظلوم است و... .
اما آیا این نوع برخورد با مسائل ـ که گاه به نابودی واژه انجامیده و ماجرا را بیسرانجام میکند ـ خود روش نادرستی نیست که گرفتارش شدهایم و بنابراین، باید نخست از آن رهایی جوییم؟ مثل کاری که بر سر واژههایی چون «مردمسالاری»، «اصولگرایی» و... آوردیم و نگذاشتیم پرورش بیابند؟
مرادی با تأکید بر اینکه توصیهای درباره مسائل سیاسی ندارد، گفت: «اصولگرایی»، «اصلاح طلبی» و الفاظی از این دست هم ذبح شده و پیاپی خراب خواهند شد، چون قانون احزاب در کشور ما ایراد دارد و روشهای سیاسی جاری، گاه روش شرافتمندانهای نیست. اینجاست که با نزدیک شدن به انتخابات، جبههها و حزبها سر برآورده و یکسری حرفههای مشابه مطرح میکنند. ذبح واژهها، مصادره شدن، مستعمل شدن و حتی تغییر مفهوم واژهها رخدادی است که باید برای جلوگیری از بروز آنها، به سراغ اصلاح اصل ماجرا برویم. مثلا میگویند فلانی «چترباز» است. این لغت از آن واژههایی است که چرخش معنی پیدا کرده و مفهوم آوار گرفته و البته خود این لغت هم چرخش معنی یافته و دیگر به معنای پایین آمدن سقف نیست؛ چندین و چند بار چرخش رخ داده تا به اینجا رسیدهایم.
مرادی راهکار جلوگیری از این رویداد را در نقد دانسته و یکی از آییننامههای جدید حوزه علمیه را برای نمونه میآورد که به باور وی، بخشهایی از آن موهن است؛ جایی که ظاهرا «بهداشت بدن» از ملزومات فرد دانسته شده است. به باور مرادی، گنجاندن آن در دستورالعمل با این پیش فرض ذهنی انجام گرفته که بهداشت توسط افراد رعایت نمیشود؛ یا جای دیگری از آن که گفته منزل طلبه در چه حدی باشد و در چه حدی نباشد.
اما از دید کسی که سالهاست با جوانان سر و کار داشته و بارها در کلاسهایش سرآغاز مشکلات را هنگامی دانسته که زندگی را همچون برگه امتحانی از روی دست دیگری مینویسد، از او میپرسیم که بزرگترین مشکل سبک زندگی ما چیست و «شهاب مرادی» چه انتقادی در این باره به خود دارد؟
و وی میگوید: «آدم عوام فریبی نیستم و انتقاد به خود را شبیهسازی الگوهای سیاسی میدانم؛ اما در عین حال نسبت به رفتارهای خودم، یک رصد همیشگی داشته و الحمدلله همیشه در زندگیام رشد دارم».
معنی دیگر این سخنان آن است که وی به رغم بررسی و شناسایی نقاط ضعف، انتقادی از خود مطرح نخواهد کرد؛ اما دغدغه اصلیاش برای جامعه همچنان مسأله «ازدواج» است؛ همان موضوع محوری که نشستهای فرهنگی مرادی با آن آغاز شد و بعدها با مسائل مربوط به خانواده نوپا گره خورد.
او با تأکید بر موضوع نسل، آمارهای طلاق را بسیار نگران کننده دانسته و دغدغههایی مانند ازدواج و خانواده را مهمترین ایراد پدیدار شده در اثر سبک زندگی کنونی ما ایرانیان میداند که باید بسیار مفصلتر و جامعتر به آنها پرداخت.