جناب قاسم روانبخش که همه او را با نشريه معرف حضور "پرتو" مي شناسند اخيراً مدعي شده است آن دسته از اصولگراياني که خارج از جبهه متحد اصولگرايان ليست داده اند ، قدرت طلب و سهم خواهند و مصداق آدم هاي بد اين قصه اش را هم ، این سه نفر " علی مطهري و حسن غفوري فرد و طاهره نظري(همسر منوچهر متکي) " دانسته است.
هر چند سخن در اين باره زياد است و تجربه نيز ثابت کرده است که هرگاه تندروها ، به افرادي حمله کرده اند ، ناخواسته بزرگ ترين خدمت را به همان افراد نموده اند ، اما براي ثبت در تاريخ هم که شده ، اين چند نکته ذکر مي شود تا آقايان تصور نفرمايند مردم و رسانه ها هيچ نمي فهمند و چشم و گوششان یکسره به دهان اينان دوخته شده است!
1 - اگر علي مطهري و حسن غفوري فرد و طاهره نظري ، خارج از فهرست جبهه متحد کانديدا شوند ، قدرت طلب و سهم خواه هستند و بايد مورد تهمت و اهانت و انگ آقايان به اصطلاح ارزشي قرار گيرند ولي اگر قاسم روانبخش و مرتضي آقاتهراني و حميد رسايي ، خارج از همان جبهه متحد ،براي خودشان جبهه پايداري تشکيل دهند و کانديدا شوند ، هيچ اشکالي ندارد!
احياناً از نظر جناب روانبخش هر کس خارج از اين دو فهرست کانديدا شود ، بي بصيرت است و اساساً براي چه خود را در معرض رأي مردم قرار داده است؟!
آيا ايشان تمايل دارند که مردم انتخابي جز افراد مندرج در اين دو فهرست نداشته باشند؟ آن هم در اين فضاي انتخاباتي که بزرگان نظام بر مشارکت حداکثري تأکيد دارند؟
در اين شرايط که عمده اصلاح طلبان مشارکت جدي در انتخابات ندارند ، از نظر آقايان جبهه فخيمه پايداري، اگر طيف مطهري و متکي و غفوري فرد و محجوب هم نمي آمدند اساساً رقابتي شکل مي گرفت و انگيزه اي براي حضور ايجاد مي شد؟
ديروز حميد رسايي در مناظره اش با صادق زيباکلام گفته بود اگر اصلاح طلبان مي آمدند ، به آنها سيلي مي زديم ولي گويا "هم فهرستي" او يعني روانبخش ، معتقد به سيلي زدن به اصولگراياني است که عضو اين دو جبهه نيستند! واقعاً تحمل تا چه اندازه بالاست !
2 - آقاي روانبخش خوب مي داند که در همين جبهه متحد اصولگرايي هم روندهاي دروني گزينش کانديداها ، حتي بر مبناي توافقات درون گروهي خودشان هم صورت نگرفت و رنجش بسياري از اصولگرايان و حتي رأس هرم جبهه متحد يعني آيت الله مهدوي کني را باعث شد. به عنوان مثال ، عالم و آدم فهميدند که علي مطهري در رأي گيري داخلي ، براي قرار گرفتن در ليست حدنصاب را آورد ولي سرانجام در پروسه اي غيردموکراتيک ، نام او را حذف کردند و کسي را جايگزينش کردند که اصلاً رأي نياورده بود.
حال اگر افرادي مشابه آقاي روانبخش - از نظر انحصارجويي و رقيب کشي - چهره هايي که خيلي هايشان توانمند تر از اعضاي فهرست کنوني هستند را به ضرب قدرت و لابي ، حذف کردند ، آيا اين افراد بايد بر دهانشان چسب سکوت بزنند و عرصه انتخابات را ترک کنند يا اين که برغم عدم برخورداري از تمکنات مالي و تبليغي فهرست هاي قدرتمند ، اين حق را دارند که ليست هاي مستقل بدهند و گزينه هاي انتخاب مردم را افزون تر کنند.
آقاي روانبخش که جبهه پايداري اش با قدرت مالي ميلياردي ، همه کشور را درنورديده و تنها رقيب خود را جبه متحد مي داند ، چرا از کانديداتوري اين سه نفر (مطهري، نظري(متکي) و غفوري فرد) مي ترسد و از بين حدود 600 کانديداي تهران بر اين ها مي تازد؟
3 - روانبخش در حالي اينان را قدرت طلب و سهم خواه مي خواند که اتفاقاً در بين اصولگرايان اين افراد کمترين قدرت طلبي را داشته اند. اگر علي مطهري قدرت طلب بود که در مجلسي با آن همه وکيل الدوله ، اين قدر مته به خشخاش نمي گذاشت و دنبال سوال از رئيس جمهور نبود و سر به زيري پيشه مي کرد تا اولاً سهمي از دولت بستاند و محبوب الدوله شود و ثانياً نامش به راحتي به فهرست برود و ناگزير نباشد که صداي ملت تشکيل دهد. يا اگر متکي به دنبال حفظ میز بود ،مانند خيلي هاي ديگر ، به بله قربان گويي و تملق رئيس مي پرداخت و با افرادي مانند بقايي در نمي افتاد تا بلای سنگال گیت بر سرش نیاید و حالا حالا ها در رکاب "دکتر" وزیر باشد. یا غفوری فرد تنها کسی است که در نظام جمهوری اسلامی این سابقه را دارد که توانسته در تهران ، به عنوان کاندیدای مستقل خارج از فهرست ها رأی بیاورد.البته این حرف ها به معنای تأیید کامل همه مواضع و عملکردها نیست ولی واقعاً جای تأسف دارد که فردی مانند روانبخش چنین ادبیاتی را درباره دیگران طوری به کار می برد که گویی خود امامزاده ای است که جز خدمت خلق سودایی در سر ندارد و هر که مانند او نمی اندیشد قدرت طلب است.
قدرت طلب کسی نیست که از به باد رفتن سر سبزش به خاطر زبان سرخش بیم ندارد ، بلکه آن جریانی است که از همین حالا که نه به بار است و نه به دار ، داد می زند که مجلس بعدی باید با دولت همسو باشد و بی خیال سوال از رئیس جمهور شود. قدرت طلب کسی است که تاب تحمل چند کاندیدای غیرخودی را هم ندارد و قدرت طلب کسی است که برغم ظاهرسازی هایش ، آرزو می کند انتخابات با رونق کمی برگزار شود تا خود و دوستانش با رأی اندک رأی دهندگان سنتی و با تکیه بر شبکه های خودی رأی ، به مجلس بروند ولو این که در نهایت رأی 5 درصد مردم را داشته باشند.
نکند جبهه پایداری ، جبهه ای است برای پایداری در برابر اراده ملت؟ نه! حتماً این گونه نیست! ان شاءالله
قصد داشتم در انتخابات شرکت نکنم ولی فقط به خاط رای به علی مطهری و کاتوزیان وعباس تهرانی شرکت میکنم
معرف ( شناساننده ) حضور کلمه اشتباهی استکه متاسفانه در جامعه باب شده است.معروف ( شناخته شده ) حضور صحیح تر است .
باز خدا را شکر یک روحانی هم دیدیم که از حق دفاع کرد
در ضمن وقتی که منطق و سطح دانش و بینش و جهان بینی ، پائین باشد و در مقابل رقیب احساس ضعف بشود ؛ رقیب را با سیلی و مشت و لگد تهدید می کنند .
بنازم به این خدمت به خلق که برای پس راندن رقیب به سیلی و مشت و لگد توسل میشود . چه خدمت شیرینی !!
بزارید تیر و تخته با هم جور شه!