صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۰۰۵۲۳
تعداد نظرات: ۸۷ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۳ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ - 12 February 2012

پاسخی به منتقدان مقاله سکوت استادان علوم سیاسی

اهورا جهانیان
عصر ایران - پیش از این، در یادداشتی با عنوان " سکوت استادان علوم سیاسی ؛ کنج عافیت و اندیشه عاقبت!"، عمومیت استادان علوم سیاسی ایران را از حیث روگردانی شان از رسانه های داخل کشور و روشنگری عمومی ، شایسته انتقاد دانستیم و بر این نکته تاکید کردیم که سکوت این چهره های آکادمیک، در حالی که جامعه ایران با انواع و اقسام مشکلات داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کند، قابل نکوهش است.

در واکنش به این یادداشت، خوانندگان عصر ایران نظرات گوناگونی را با ما در میان گذاشتند. برخی از این نظرات به سرنوشت استادان منتقد اشاره داشتند و ایجاد مشکلات کیفری ، بازنشسته شدن اجباری شان و یا خروج ناگزیرشان از کشور را دلیلی بر موجه بودن سکوت سایر استادان علوم سیاسی در ایران می دانستند. پاره ای از خوانندگان عصر ایران معتقد بودند استادان علوم سیاسی در دو دهه گذشته، گفتنی ها را گفته اند و مسوولان به حرف آنها وقعی ننهاده اند؛ بنابراین از تکرار مکررات چه سود؟ گروهی دیگر نیز استادان علوم سیاسی را به قلت بضاعت علمی و فرصت طلبی متهم کردند و سکوت آنها را بهتر از سخن گفتنشان دانستند.

فارغ از رای گروه سوم، در این یادداشت می کوشیم با توجه به انتقادات دو گروه نخست، نکات دیگری درباره سکوت استادان علوم سیاسی مطرح کنیم.

برخلاف آن دسته  از خوانندگان منتقد یاداشت " سکوت استادان ... "، باید گفت که زندانی یا بازنشسته شدن برخی از استادان علوم سیاسی در ایران، به معنای از دست رفتن امکان هر گونه اظهار نظر  درباره مسائل سیاسی کشور در عرصه عمومی و غیرتخصصی ( یعنی خارج از خانه و کلاس های درس ) نیست.
هر چند که برخی از استادان علوم سیاسی ایران، اخراج، اجباراً بازنشسته یا درگیر پرونده های حقوقی و پیامدهای آن شده اند، ولی برخی از دیگر اساتید علوم سیاسی نیز، مثل صادق زیباکلام، احمد نقیب زاده، هرمیداس باوند و ابراهیم متقی در مطبوعات ایران حضور دارند و مسائل داخلی و حارجی کشور را، در چارچوب خط قرمزهای پیش روی مطبوعات، تجزیه و تحلیل می کنند.

در اینکه فضای کنونی کشور برای سخن گفتن فارغ البال استادان علوم سیاسی مهیا نیست، تردیدی نیست؛ ولی مگر استادان علوم سیاسی این کشور فقط باید در فضای باز سیاسی اظهار نظر کنند؟ این مفروض از کجا آمده است؟ مگر در همین فضای کنونی نمی توان با ملاحظه بیشتر، مانع از قطع کامل ارتباط عالمان با عامه مردم شد؟ قطعاً چنین کاری امکان پذیر است. مهمترین دلیل این مدعا نیز همان سخن گفتن اساتیدی مثل صادق زیباکلام، هرمیداس باوند و ... است.

درباره تنگ شدن عرصه اظهار نظر و روا بودن سکوت استادان علوم سیاسی در چنین شرایطی، به دلیل هزینه هایی که برخی از استادان علوم سیاسی پرداخته اند، این نکته را هم می توان گفت که استادان علوم سیاسی، هر اندازه هم که درگیر رعایت خط قرمزها باشند، به اندازه اهالی مطبوعات در این زمینه گرفتاری ندارند. پس چگونه است که نشریات الکترونیک و غیرالکترونیک در ایران امروز، لااقل به شکل کجدار و مریز، می توانند افکار عمومی را مخاطب خود قرار دهند اما استادان علوم سیاسی نمی توانند چنین کاری کنند؟

علاوه بر این، اگر قرار باشد هزینه پرداختن بابت آگاهی بخشی به جامعه را دلیل موجهی برای سکوت کردن بدانیم، قطعاً باید روزنامه نگاران را بیش از استادان علوم سیاسی مستحق سکوت و بی تفاوتی نسبت به افکار عمومی بدانیم.

همه خوانندگانی که منتقد یادداشت " سکوت استادان ... " بودند، نیک می دانند که روزنامه نگاران ایرانی در چند سال گذشته، به مراتب بیش از استادان علوم سیاسی هزینه پرداخته اند. اما خیلی از روزنامه نگارانی که برای آگاهی بخشی به جامعه هزینه پرداخته اند و نیز آنهایی که شخصاً هزینه ای نپرداخته اند اما از مشکلات همکاران مطبوعاتی شان باخبرند، هنوز در مطبوعات داخلی ایران قلم می زنند و سعی می کنند با رعایت خط قرمزهای موجود، جامعه را از خبر و تحلیل بی نصیب نگذارند. روزنامه نگاران دموکراسی خواهی که امروز در ایران فعالیت دارند، می دانند که کناره گرفتن آنها از عرصه خبر و تحلیل، معنایی جز سپردن افکار عمومی به دست رسانه های محافظه کار از یک سو و رسانه های اپوزیسیون خارج کشور از سوی دیگر ندارد. یکجانبه بودن اخبار و تحلیل های صدا و سیما و اکثریت رسانه های جناح راست در کنار یکجانبه گرایی و پرت افتادگی اکثر رسانه های اپوزیسیون از کنه تحولات و مسائل جامعه ایران، ضرورت فعالیت رسانه های مستقل یا میانه رو داخلی را بیش از پیش آشکار می سازد. در این روند آگاهی بخشی ملایم و حداقلی، استادان علوم سیاسی نیز می توانند نقش خود را ایفا کنند و از " سکوت یا سخن گفتن حداکثری " خارج شوند.

اما درباره انتقاد گروه دوم، که سکوت استادان علوم سیاسی را با توجه به بی تفاوتی مسوولان نسبت به سخنان آنان روا می دانند، باید این نکته اساسی را مطرح کرد که مخاطب اصلی عالمان سیاسی، نهایتاً مردم اند نه حکومت.
این مردم هستند که در انتخابات یا سایر بسترهای بروز کنش سیاسی شرکت می کنند. گیرم که حکومت به رای و اندیشه استادان علوم سیاسی بی توجه بوده باشد. آیا همه مردم هم به آموزه ها و تعیلمات آنان بی توجه بوده اند؟ اگر بی توجه بوده اند، پس این همه تحول در جامعه ایران زاییده چیست؟ آیا ذهینت مردم ایران نسبت به مقولاتی چون دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و ...، همان ذهنیت بیست سال پیش است؟
بعید است که پاسخ خود استادان علوم سیاسی هم به این سوال منفی باشد. اگر پاسخ این سوال مثبت باشد، پس چرا باید باب روشنگری را بست و سر در برف سرد سکوت کرد؟ استادان علوم سیاسی ایران، در طول سالیان اخیر، بارها و بارها از رفتار سیاسی ملت ایران سخت شادمان و خرسند شده اند و در حوزه عمومی یا محافل خصوصی به آن بالیده و افتخار کرده اند. آن شادمانی ها با این سکوت، قرابت چندانی ندارد.

شاید استادان علم سساست در ایران امروز، بگویند: " نیزه بازی اندر این کوهای تنگ / نیزه بازان را همی آرد به تنگ ." اما آنها نباید فراموش کنند که مخاطبانشان نیز در همین کوهای تنگ می زیند و به گشایش در وضعیت کنونی جامعه شان امیدوارند. روگردانی عالمان سیاست از عموم مردم، به بهانه ناشنیده ماندن صدایشان از سوی دولت، عذر موجهی نیست. اگر زکات علم نشر آن است، آیا عالمان سیاست با رویگردانی از این وظیفه خود، انتقام نارضایتی از دولتمردان را از ملت نمی گیرند؟

علاوه بر این، چنانکه در یادداشت پیشین هم گفتیم، بسیاری از استادان علوم سیاسی ایران، به غیر از شأن آکادمیک، شأن روشنفکرانه نیز برای خود قائل اند. جلوه گری در پیش روی عامه مردم به گاه احساس امنیت، و سکوت خائفانه و دوری جستن از مردم به گاه احساس خطر، شرط روشنفکری و روشنگری نیست. روشنفکر کسی است که نه فقط نظراً که عملاً نیز پیشتر از عامه مردم حرکت می کند نه اینکه در روزهای سخت، در پشت مردم پنهان شود و عقب تر از همه حرکت کند.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۸۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حسین احمدی
۰۹:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
آقایانی و خانم هایی که دانش علوم سیاسی را دارند بدون شک می دانند اینجا ایران است مثال علوم هسته ای با علوم سیاسی مثال یک کارشناس سیاسی نیست نظام اسلامی از همه علوم بهره می برد ولی خود در حوزه های مختلف نظرات مبتنی بر قوانین الهی دارد اما دوستان حرفهای عالمانه را در بخش های مجازی می توانند مطرح بفرمایند تلنگر های دانشی درست باید از طریق عالم های عاقل زده شود گفتم عاقل چرا؟ مولی علی ع عاقل را اینگونه تعریف فرمودند: فردی است که هرچیزی را در جای اصلیش قرار دهد بدون شک مصداقهایی داریم که در کشور جای خود نیستند و باید عاقلانه عمل شود اما شما را بخدا منصفانه نقد بفرمایید خوب ها را ابتدا سپس دیگر موارد. موفق و پیروز باشید ح. ا
ناشناس
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
به طور کلی طرح این مسئله کار بسیار پسندیده ایست و جای تامل و نفکر دارد و بحث در مورد آن حتی در ذیل این مطلب هم خوب و راه گشاست گرچه اساتید فن راه خود را خوب می دانند ولی افکار افراد پراکنده متوجه یک موضوع و به طبع شرایط موجد می شود علی رغم تبلیغاتی که هست ..
شهید آینده راه انقلاب
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
سکوت در جواب اساتید سیاسی فقط کتک زدن آنها است. چون در انقلاب اسلامی که منجر به استاد شدن یک عده از اینها شده است باید بفهمند که اگر جوانان سیاسی که در زمان جنگ جزو شهدای جنگ شدند آگاهی سیاسی آنهازیاد بود که موقعیت مملکت خود را شناختند و در این راه ماندگار شدند ولی اینها چه در این موقعیت خود را از مردم جدا کردند و سکوت به عنوان اعتراض گزیدند اینها باید گاز میچروندند در روستای خودشان بخدا حالا اسم استاد را به خود دادند.
ناشناس
۰۶:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
البته نگفتید که لزوما بخش قابل توجهی از استادان مربوطه اساسا با شما هم فکر نیستند و درک واقعبینانه تری نسبت به مسائل روز دارند.
ناشناس
۲۳:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
با نویسنده موافقم. واقعا" معلوم نیست عالمان جامعه ما چه بدبختی گرفته اند که از جامعه و زندگی عمومی بریده اند و فقط سر در لاک برده اند به بهانه های بنظر من واهی!
ناشناس
۲۱:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
یه بار که چوب تو آستینت کردن دیگه بیخیال روشنفکری میشی، بهت قول میدم.
توکل
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
سکوتم را ...

در سکوت می شکنم!...

تا صدایش...

صور دومی باشد!...

برای آنانکه صور اول را شنیده اند!...
ناشناس
۲۰:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
جای تعجب است که در نوشته قبلی و این نوشته مفروض آنست که استادعلوم سیاسی باید یا حرف نزند ویا مخالف خوانی کند. صورت دیگری نیست. یعنی استادان یا روشنفکران هیچ وظیفه ای در حمایت از نظام ندارند؟اما برای اظهارات تضعیف کننده نظام و تامین خوراک برای دشمنان آماده اند؟این از الزامات روشنفکر بودن ست؟ اگر روشنفکری یا نخبگی انسانرا آنقدر کور یا بی غیرت میکند که مردمی ترین نظام دنیارا نبیند یا خدرا موظف به دفاع از آن نداند این روشنفکری نست بلکه نهایت پستی است.
امید
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
وقتی سکوت نمی کنند و اظهار نظر می کنند در مواجهه با مشکل مردم تنهایشان می گذارند.آنگاه استادان می گویند ما به خاطر مردم خودمان را در معرض خطر قرار می دهیم اما کمترین حمایتی از طرف مردم نمی شویم.در این صورت حق دارند که سکوت کنند.گرچه گاهی سکوت خود بلندترین فریاد است.
محسن
۲۰:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
اساتید علوم سیاسی که از بار علمی بسیار بالائی برخوردار هستند وفرهنگ سیاسی کشور رو و چگونه گی برخورد حاکمان سیاسی رابا اساتید فن میدانند سعی در احتیاط صحبتها ونظرات سیاسی اجتماعی خود دارند.لطفا ایراد نگیرید در کشوری که همه افراد ان اعم ازمردم کوچه وبازار خود را ساست شناس ویا به نوعی سیاستمدار میدانند دیگرجایگاه اساتید علوم سیاسی درکجای کشور قرار دارند.
رضا
۲۰:۰۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
اصلا ما با ماهیت دروس علوم سیاسی و تربیت یافتگان آنها مشکل داریم از دانشجویی که از اول تحصیل در دانشگاه حجم وسیعی از مطالب لیبرال و غربی به خوردش داده شده بعد هم که به درجه ی استادی میرسه طبیعتا همون محفوظاتش را ارایه میده و آنها هم چیزی جز مطالب مغایر با مبانی فرهنگی و دینی ما نیست در نتیجه امید به ایجاد اصلاح واقعی توسط پرورش یافتگان مکتب لیبرالیسم آن هم در کشور اسلامی آب در هاون کوبیدن است برادر...(لطفا منتشر کنید اگر واقعا به آزادی بیان معتقدید)
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
این هم جوابت عصر ایران
حسین
۱۹:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
توجه کنید که عدم سکوت زیبا کلام و چند نفر دیگر هم بهبودی حاصل نکرده و نگارش این مقاله دلیلی بر حرف من است چون در غیر اینصورت چنین مقاله ای نباید نوشته می شد. علت این عدم بهبود هم این است که برادر من در داخل خط قرمز ها نمیتوان مشکل کشور را مطرح کرد چون حل مشکل آن طرف خطوط قرمز است. من هم بودم سکوت میکردم چون دنبال دردسر نمیگردم.
ناشناس
۱۸:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
دیگه نه استادی مونده و نه دانشجویی و نه دانشگاهی .....یاد باد آن روزگاران یاد باد....
ناشناس
۱۷:۰۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
گيرم كه حرف بزنند كو گوش شنوا؟
علی
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای خواهد که به پایش اندرافتد که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
حسین
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
شما باید کمی به سراغ اساتید حقوق عمومی بروید. که بسیار هم فعال هستند این شان حقوق عمومی (public law) که به این دست مسائل بپردازد
سیاوش
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
به جز آقای زیبا کلام که ظاهرا دارای نوعی مصونیت هستند الباقی استادان چاره ای جز سکوت ندارند. این البته تنها شامل علمای علوم سیاسی نمی شود، استادان فلسفه و تاریخ و جامعه شناسی و... را نیز در بر می گیرد بنگرید به سرنوشت آقاجری، مردیها و.... از بین دانشگاه، اخراج، اوین و مهاجرت یکی
حسین
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
مقالات زیبا کلام واقعا روشن گرانه است.
علی
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
اینجوری پیشبره یه نفر میگه این کارو انجام بدیم همه هم میگن بل یارو خودشم تعجب میکنه میگه به به عجب نظری دادم
ناشناس
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
سخن به حق گفتید.
این روزها نه تنها استادان علوم سیاسی که حتی بعضی مردم آگاه تر هم در میان بحث ها سکوت می کنند.
شاید این موضوع به دلیل نا امیدی باشد که در جامعه گسترده شده است.
ناامیدی که جوان ها را به مهاجرت سوق می دهد و بزرگترها را افسرده دلگیر کرده است.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
موافقم
مهدی
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
جوابیه ی خوبی بود.موافقم.
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
پیداست نفست از جای گرم در می اد.
الهام
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
دست مریزاد.عالی
ناشناس
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
برای اظهار نظر مستقل و بعضا"مخالف باید هزینه پرداخت کرد و کسانی که حاضرند این هزینه را بپردازند اندک هستند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
هزینه اش انقدر زیاده که شاید صرف نداشته باشد!
ناشناس
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
شما هم نشستید بیرون گود و میگید لنگش کن!
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
دوست عزيز اگر سياسي بودي مي دانستي كه سكوت بزرگترين فرياد است. استادان علوم سياسي دارند كاري كارشناسانه مي كنند . آنان كار خود را بلدند.
پاسخ ها
مهدی
| |
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
سکوت علامت رضا است یا فریاد؟لطفا سیاسیون اظهار نظر کنند که چگونه می خواهند فریاد بزنند؟
ناشناس
| |
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
دوست عزیز این هندوانه ها را یک کم کوچک ترش کن زیر بغل اساتید جا بشه
ناشناس
| |
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
بابا یواشتر گوشم کرشد اینقدر داد نزنید.
ناشناس
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
یک سوال از تصمیم گیران نظام دارم:
چرا همانطور که به دانشمندان هسته ای بها می دهید(که باید هم بدهند)،به دانشمندان علوم سیاسی اهمیت نمی دهید و مدام چوب لای چرخشان می گذارید؟مگر غیر از اینست که هر دو دسته دانشمندند؟بهانه غربی بودن علوم را نیاورید!مگر همین علوم هسته ای را غربی ها کشف نکردند؟!لابد این علوم انسانی غربی فایده ای داشته که هنوز در غرب کاربرد دارد و کشورشان را جلو می برد.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
دوست عزیز کمی تاریخ را مطالعه بفرمایید متوجه میشوید علوم هسته ای سرچشمه اش از ایران خودمونه نه غرب
ناشناس
| |
۰۲:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
آن یکی شیر است اند بادیه آن یکی شیر است اندر بادیه
آن یکی شیر است کادم می‌خورد آن یکی شیر است کادم می‌خورد
یک علم داریم آدم او از وابستگی در میاره.یک علم داریم آدم و وابسته میکنه.
البته علوم انسانی بهترین علوم هستند . و باید بهش و بها داده بشه تا از وابستگی در بیایم و خودمون حرق واسه گفتن داشته باشیم .نه اینکه حرف هارو تکرار کنیم.
کوشا
| |
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
دوست گرامی اگر راهنمایی بفرمایید کجای تاریخمان سرمنشا علوم هسته است ممنون می شوم.
ناصر قاسمی بوشهر
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
سلام ماازمقالات استاد متقی زیباکلام باوند همیشه استفاده می کنیم امیداست اساتید دیگر هم فعال تر باشند
ناشناس
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
:)
دکترحاتمی:
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
اغلب اساتیددرایران فاقداحساس مسئولیت اجتماعی هستندوخودراازمردم دورکرده اند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۹:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
دانشجویان علوم سیاسی از بهره علمی اساتید خوب خبر دارند!!! از کجا معلوم میتوانند مستقل و خارج از کلبشه جزوه های درسی اظهار نظر کنند؟
ناشناس
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
شما خوب میدانید که فردی مانند آقای افروغ با گفتن جمله ای در سیما چگونه خود و خانواده اش مورد هجوم قرارگرفتند و هرکسی تا اندازه ای قدرت ریسک پذیری دارد و همینطور شاید سخن میگویند و حرفشان بازتاب ندارد و خلاصه اینکه وقتی انسان در محاصره عده ای آدمهای خطرناک است باید از جان گذشته باشه تا خیلی حرفها را بشود زد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
فکرشو بکن اگر حسین ابن علی علیه السلام هم همچین تفکری داشت چی میشد!!!؟
ناشناس
| |
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
اقای افروغ استاد علوم سیاسی نیست!
گرگانی
| |
۲۱:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
تازه افروغ تقریبا از همفکران نزدیک ایناست
تعداد کاراکترهای مجاز:1200