صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۷۳۳۱۲
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۷ - ۲۷ تير ۱۳۹۰ - 18 July 2011
حفظ جامعه با حفظ افراد جامعه

12 سال از كوی دانشگاه گذشت، با اعتماد دانشگاهیان چه كردیم؟

از زمانی كه با كوی دانشگاه تهران در سال 1378 آن گونه برخورد شد كه عده ای به آنجا حمله كرده و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد در دفعات دیگر دانشگاه با خطاب های دوستانه همراه نشد، كم كم دانشگاه از دخالت در تصمیم های اجتماعی جدا شد. در تبلیغات قبل از انتخابات 1388 در برنامه ای كه در صداوسیما از دانشگاهیان كشور نشان داد یك جور مسخره كردن آنها بود. این برنامه بر اساس تریبون آزاد بود ولی با تدوینی كه در سازمان از آن می شد، نتیجه مسخره شدن دانشگاهیان بود
 آینده ؛ عبدالله موحدزاده- مردم، یكی از اجزاء تشكیل دهنده هر حكومتی هستند كه در كنار سرزمین، دولت و حاكمیت، حكومتی را مستقر و استوار می سازند. در گذشته وجود مردم در یك سرزمین برای برپایی یك حكومت كفایت می كرد، اما امروزه وجود مردم باید با «همراهی و مشاركت» آنها باشد تا تداوم  مطلوب حكومتی را به دنبال داشته باشد.

ممكن است سوال شود این همراهی و مشاركت به چه معناست؟ معنای همراهی و مشاركت در هر زمانی می تواند متفاوت باشد. نكته مقدماتی در مورد همراهی و مشاركت این است كه این مقوله به دوران جدید برمی گردد. از آنجا كه مردم در هر جامعه ای از صنف ها و اقشار متفاوت تشكیل شده اند، این همراهی و مشاركت باید به نحوی باشد كه اكثریت قاطع افراد جامعه را شامل شود. در تقسیم بندی مبتنی بر درآمد و مولفه های فرهنگی و اجتماعی كه نوع نیازها و تعاملات آنهاست، هر اجتماعی به 3 دسته تقسیم می شود؛ گسترده ترین و مهمترین دسته در هر اجتماعی قشر متوسط است كه از كارمندان، دانشگاهیان، فرهنگیان، افراد دارای شغل آزاد و غیره را در بر می گیرد.

از این قشر، به واسطه تحصیلات آكادمیك و دانشگاهی و حضوری كه در رشد و پیشرفت اجتماع به واسطه مشاغل خود دارند، به عنوان قشری مهم یاد می شود. سهم این قشر در به دست گیری مشاغل اجتماع زیاد است؛ آنها امید دارند آینده اجتماعی روشنی داشته باشند، امید دارند در موقعیت های خود به ارتقاء دست پیدا كنند، امید دارند بتوانند در موقعیت های اجتماعی بزرگ سهیم باشند، امید دارند پشتوانه رفتارهای سیاسی اجتماعی، عقلانی و علمی باشد، امید دارند رفتار اجتماعی از منطق فهم برخوردار باشد. امید دارند سیستم اجتماعی بر اساس اصل پاسخگویی با آنها تعامل كند و غیره.

هر اجتماعی برای اینكه بتواند در رفتار های خود منطق عقلانی داشته باشد، باید از این قشر حمایت كند و آنها را به عنوان پشتوانه خود نگه دارد. از زمانی كه با كوی دانشگاه تهران در سال 1378 آن گونه برخورد شد  كه عده ای به آنجا حمله كرده و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد در دفعات دیگر دانشگاه با خطاب های دوستانه همراه نشد، كم كم دانشگاه از دخالت در تصمیم های اجتماعی جدا شد. در تبلیغات قبل از انتخابات 1388 در برنامه ای كه در صداوسیما از دانشگاهیان كشور نشان داد یك جور مسخره كردن آنها بود. این برنامه بر اساس تریبون آزاد بود ولی با تدوینی كه در سازمان از آن می شد، نتیجه مسخره شدن دانشگاهیان بود.

اگر اجتماعی قشر فرهیخته و علمی را پشت سر خود نداشته باشد، مسلما در پیشبرد كارهای خود با مشكل مواجه می شود. اگر كسی موافق با بحث فوق نیست، لطفا به این سوالات پاسخ دهد. البته پاسخ ها باید به نحوی باشد كه جواب به عموم آنها برگردد و نه تعدادی محدود و قابل شمارش؛ چرا كه فرض این نوشتار بر این است كه دانشگاه از عرصه همراهی و مشاركت اجتماعی كنار نهاده شده است.

1- در حال حاضر سهم دانشجویان در سوال انگیزی های اجتماعی چقدر است؟

2- سهم فارغ التحصیلان دانشگاهی باسواد در به دست گیری مشاغل بدون داشتن آشنا چقدر است؟ یعنی منطق استخدامی این جامعه چیست؟

3- سهم اساتید در شكل دهی به روند های علمی درست در جامعه چقدر است؟

4-  سهم اساتید در طرح معضلاتی كه آنها مثل طبیب مسلما زودتر می بینند و حل آنها چقدر است؟

5- تریبون اساتید در عرصه اجتماع در تعامل با مردم و عموم اجتماع كجاست؟

6- چرا اگر در نهادها  تصمیمات به نحو عقلانی و علمی گرفته می شود، نشان داده نمی شود سهم دانشگاهیان خوش فكر چقدر است و اصولا چرا این فكر منطقی و عقلانی به سرعت با واكنش مواجه می شود؟ به عنوان مثال طرح تفكیك جنسیتی در دانشگاه ها.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200