نوروز باستاني كه از هزاران سال پيش تاكنون برگزار مي شود ، جشن رستاخيز طبيعت و نو شدن زندگي، جشن جنبش و تكاپو و كار وكوشش و جشن سرشت است. عيد نوروز و گرامي بودن آن نزد ايرانيان بسيار ديرين و كهن است.
استاد عبدالعظيم رضايي در كتاب خود با عنوان "تاريخ نوروز" مينويسد: گاهشماري به صورت كنوني در 73 سال پيش در ايران پديدار گشت وسال شمسي، سال رسمي ايرانيان قرارگرفت يعني گردش سال را از آغاز فرارسيدن بهار حساب كرده و كبيسه را در هر سال قرارداده و نوروز را كه در گردش بود، پابرجا و در آغاز نخستين روز بهاربنا نهادند.
پيش از آن در ايران، سال و ماه قمري بناي تاريخي و آغاز سال به شمار ميرفت و سپس پديده تاريخ در ايران، سال هجرت قرار گرفت وبه جاي سال شمسي و ماههاي ايراني ، سال و ماه قمري پديد آمد ولي زرتشتيان همچنان گاهشمار ساساني را نگه داشته و حساب سال وماهشان با سال و ماه شمسي بود.
در سال 1304 هجري شمسي برابر با 1343هجري قمري ، بنابر قانون مصوب يازدهم فروردين ، آغاز سال با آمدن بهار به گونهاي رسمي، آغاز سال ايران اعلام و به جاي ماههاي قمري ، ماههاي ايراني به كار گرفته شد.
ناگفته نماند كه قراردادن نوروز در آغاز بهار، ازروزگار ملكشاه سلجوقي (465 تا 485 هجري قمري ) برقرار گشت كه به نام سازنده آن (تاريخ جلالي - تاريخ ملكي ) نامگذاري شد. در اين هنگام به فرمان ملكشاه ، اخترشناساني همچون عمر خيام ، حكيم لوكري ، ميمون بن نجيب واسطي ، ابوالمظفر اسفزاري و چند تن ديگر به اصلاح تقويم دست يازيدند. بايد دانست كه پيش از آن ، نوروز درگردش بود و هيچ گاه در جاي اصلي خود يعني برج حمل و آغازين روز بهار،قرار نمي گرفت .
خريد نوروزياز ورود برج اسفند يعني ماه حوت بود كه كم كم انديشه عيد نوروز در دل هاي اغنيا و غم وغصه آن به خاطر فقرا نشسته و جنب و جوش دادوستد در بازارها و دكاكين ظاهر گشته ، مردم به تهيه وسايل عيد برميخاستند و مقدم بر همه رخت و لباس دوخته و ندوخته براي خود واطفال بود كه دغدغه و وقت زيادتر ميطلبيد.
البسه عيد اطفال غالبا از رنگهاي زنده سبز وسرخ و زرد و آبي تهيه ميشد كه نشاط داشته باشدو بعد از آن نوبت كفش و كلاه و احيانا جوراب ميرسيد كه ميبايست خريداري ميشد.
خانه تكانيبعد از آسوده شدن از رخت و لباس و كفش و كلاه خود و بچه ها نوبت به خانه تكاني ميرسيدو اين سنتي بود كه در خانه هيچ اعيان و گدايي تعطيل پذير نمي گرديد و كل و جزء خانه بايد بيرون ريخته و پاكيزه و نظيف و شسته و گردگيري شده و مرتب به جاهاي خود عودت داده ميشدند و با همين خانه تكانيهاي عيد هم بود كه اشياي زايد يك ساله بيرون ريخته و دلها به دريازده شده و حلبيها كه بيش از قيمت خود پول لحيم كاري برده بود و چراغ موشي هاي نشتي كه به كلفتي خود به اطرافشان قره قروت چسبيده و به داخلشان گچ ريخته شده بود و شيشه پيله هاي شكسته بي مصرف مانند كاسه پياله هاي ترك خورده و لب پريده كه تا اين هنگام دل به طرد و دور افكندنشان راضي نمي گرديد، به بيرون افكنده شده يا براي فروش به دوره گردها، كنارگذاشته ميشدند.
در اين خانه تكاني ها اطاق ها كاملا از اشيا واثاث تخليه گرديده و جزء و كل آن به حياطهاريخته شده تا پس از نظافت و خاك گيري وشستشو به جاهاي خود برگردانده شوند و ايضا درهمين خانه تكاني ها بود كه قيافه اطاقها تغييرات كلي يافته و ظروف چيني مكان عوض كرده و به جاي ديگر قرار ميگرفت و تنوعي به وجودمي آورد.
سبز كردن سبزهپس از آن نوبت سبزكردن سبزي ميرسيد كه به نسبت (سنگيني و سبكي ) دست سبزكننده ، ازبيست تا ده روز به عيد مانده صورت ميگرفت واين نيز به اين ترتيب بود كه زن خانه به تعدادجمعيت خانواده ، مشت مشت گندم ، عدس ، ماش و يا هر چه خواسته عقيده شان بود به طوريكه بعد از مشت كردن و به طرف ظرف بردن چيزي ازمشتش به زمين نيفتد، برداشته و در ظرفي سفالين ميريخت و با هر مشت ، نيت سلامتي و تندرستي وخوشي و خوشبختي و مال و گشايش و آنچه را كه به هر يك از افراد مربوط ميگرديد، كرده ، آب نيم گرم ريخته ، در جاي گرم و اگر هوا زياد سردبود و جاي گرم نبود، در پاي كرسي ميگذاشت وهر روز آب خورد رفته اش را به اومي رساند تادانه ها در ظرف كجه (نيش ) زده و به سفيدي گرايند.
آنگاه آن را در دستمال ريخته و سه روز نيز بارطوبت معتدل در دستمال نگاه ميداشت تانقره اي شده و كاملا نيش هايش بالا بيايد. سپس دردوري مسي يا بشقاب و دوري چيني و مانند آن ويا مطابق جمعيت خانه در ظروف كوچك و بزرگ پهن كرده و رويش را دستمال ميكشيد و آب پاشيده و روزها در معرض آفتاب و شبها درگرمترين اطاق يا مكان ميگذاشت تا سبزه ها رخ كشيده و رو به سبزي بياورند، آنگاه روبان قرمزي به دورش بسته ، پاپيون مانند گره زده و با گلهاي پارچه اي رنگارنگ كه به اطراف روبان ميدوخت ، آن را زينت كرده و آماده مينمود.
تنقلات نوروزياز همين روزها هم بود كه دكانهاي شيريني فروش ها، آجيل فروشها، خياطها، كفاشها،كلاهدوزها، گيوه فروشها، ماهي فروشها وسبزي فروشها رونق بسزا گرفته و ناهار بازارشان شروع ميگرديد. كسبه و پيشه وران ديگري نيزبودند كه به دور كوچه ها و گذرها به راه افتاده وورود بهار را بشارت ميدادند. از جمله نعناع ترخوني ها كه با لاوك هاي چوبي پونه وحشي هاي پرعطر و بوي ترخون هاي پاكوتاه وتربچه نقلي هاي آب زده خود، آهنگ آي گل پونه ، نعنا پونه ، نوبر بهاره گل پونه ، تربچه نقليه ، نعناو ترخون سر ميدادند و بستني فروشهاي چرخي و قالبي كه باراه انداختن چرخها و سرگرفتن بشكه قالب بستني شان بيا كه بهار آوردم ، نوبر بهار آوردم ،جيگر و جلا ميده بستني ، پر هل و گلابه بستني داد ميزدند و آب آلويي كه لگن هاي آلو خيس كرده خودرا سر هر سه راه و چهارراه بر روي چهار پايه هاي بلند خود گذارده و سرآبه آب آلو، تشنه بيا آب آلو، صفرا بره آلو داد ميزدند و همچنين باغبان ها كه بيل به دوش آي باغچه بيل ميزنيم ، آي مو هرس ميكنيم ،دادمي زدند.
آداب شب چهارشنبه سورياز يكي دو روز به شب چهارشنبه سوري مانده ،آب هاي حوض و حوضچه هاي خانه را خالي وعوض ميكردند به اين صورت كه قبلا زن ها ظروف دم دستي و سپس هر چيز كثيف و شستني خود مانند البسه ، علي الخصوص لباس هاي زير را داخل هم شسته ، آب كشيده و به روي بند پهن ميكردندو به نيت اتصال خانواده از بغل به همشان گره ميزدند.
بعد از آن كمي سركه و زغال به هر كدام ازحوض و حوضچه ها ريخته و آب حوض كش خبرمي كردند يا دسته جمعي كمك كرده و آنها راخالي و آبهايشان را به نيت بيرون ريختن سياهي وترشي و چرك دلي از خانواده به جوي كوچه ميريختند و هركدام از اهل خانه ، حب نبات ياحبه قندي در آب تازه حوض و حوضچه ميانداختند كسي تا در رفتن توپ سال نو وآمدن عمونوروز حق دست زدن به آبي كه روشنايي و صفاي تازه به خانه آورده ، را نداشته ودرصورت اضطرار بايد تا برگزاري چهارشنبه سوري صبر ميكردند.
فالگوشدر اين شب بود كه با فال گوش ايستادن وگوش به سخنان رهگذران دادن ، سرنوشت وآينده سال جديد معلوم ميگرديد و اين نيز چنين بود كه هر كس از زن و مرد، كه بيشتر آنها را زنان تازه سال و دختران به خانه مانده تشكيل ميدادند بعد از غروب اين شب ، در پس درهاي خانه ها و سرپيچ كوچه ها و بالاي بامها كه اشراف به كوچه داشته و خفاي گذرگاههاي كم تردد باشد به گوش دادن فال ايستاده و استراق سمع رهگذران ميكردند و اول رهگذري كه از آنهامي گذشت و چيزي بر زبان ميآورد يا جمعي كه با هم حرف ميزدند كلماتشان تفال آينده آنهامي گرديد به اين معني كه مثلا اگر رهگذر، درحرف يا آوازش كلمات پول و مال و وصال و ماننداين ها را آورده يا چند نفري كه با هم ميگذشتند،شوخي و خنده و نشاط داشته يا سخنان دل آويزسفر و زيارت و عروسي و كسب و رواج و مانند آن را بر زبان ميآوردند، دليل آن را بود كه آن سال بر آنها خوش گذشته و كامشان روا و حاجاتشان اداخواهد بود و هر آينه برخلاف اينها سخن از غم وبدبختي و بي كاري و مرض و بيماري و درد وناهمواري و مرگ ومير و اين گونه مسائل به ميان ميآوردند، نمودار آن بود كه در آن سال روزشان تباه و روزگارشان سياه ميبود و بايدانتظار بدبختي ها و مصائب پيش بيني نشده اي راداشته باشند.
قاشق زنياز ديگر كارهاي اين شب قاشق زني به وسيله زنها و دخترها بود كه از دو سه ساعت از شب گذشته كه تردد مردم در كوچه ها اندك گشته وآنها به خانه ها رفته بودند، شروع شده ، چادر به سر كرده و همراه پياله مسي و قاشق چوبي كه صداي بم لطيف داشته باشد به پشت در خانه هارفته و به زدن قاشق ها به لب پياله ها ميپرداختندو منتظر ميماندند تا از طرف ساكنان منازل چيزي در پياله هاي آنها افكنده شود كه باز اين نيز تفالي بود كه به وسيله اشياي دريافتي ، خود را در نيات كامروا يا ناكام ميانگاشتند.
شب سال نو رشته پلوشب سال نو يعني شب بعد از تحويل سال ، شب خوردن رشته پلو بود كه با آن سررشته كارها به دست ميآمد مخصوصا اگر خرماي مفصلي هم لاي آن گذارده و كشمش پلوي سرخ كرده اي رازينت بخش روي آن ميكردند تا ضعف سستي برنج را از تنشان براي تا آخر سال دور كرده وقوتشان بدهد و همين رشته پلو بود كه خوردن آن در اين شب رشته كار و بخت و زندگي به دستشان ميداد در كارهايي كه با آن انجام ميدادند.
اگر مرد و سرپرست خانواده بود و رشته كسب وكار از دستش به در رفته بود، اولين بشقاب اين پلورا براي او ميكشيدند. اگر دختري بختش بسته ودر خانه مانده بود، زير ديگ اجاق را او روشن ميكرد و موقع كشيدن غذا، در ديگ را اوبرمي داشت .
اگر كسي بي پول بود، رشته غذا را خشك كرده و در كيسه پولش ميانداختند. اگر براي مهر ومحبت و عقد دوستي و مودت به خورد كسي ميدادند، محبت و پيوستگي شان هميشگي ميگشت و اين دستور براي بخت گشايي برو برگردنمي نمود به اين صورت كه كسي كه ميخواهند بختش باز شود بايد موقع كشيدن پلو از خانه بيرون رفته و در ميزد و مادر يا مادربزرگ اوبشقابي از آن غذا كشيده ، پشت در برده و باپرسيدن كي هستي و جواب او كه بگويد: بازبكن در را به رويش باز كرده و بشقاب پلو را به دستش ميداد و سوره «انا اعطينا» را خوانده و به صورتش فوت ميكرد و ميگفت كه از پلو بخوردو بخت بسته با دو لقمه خورده وارد خانه بشود وكاملتر و مجرب ترش اين كه تمام بشقاب پلو راپشت در بخورد اما آنچه اين عمل را خاطر جمع مينمود، اين بود كه بايد پزنده آن از ابتدا تاآخر، نه از آن چشيده و نه چيزي از آن به دهان ببرد.
نور و چراغاز ديگر اعتقادات شب سال نو اين بود كه بايدشعله و نور و چراغ زياد در خانه باشد يعني اجاقشان روشن و چراغهايشان ، هر چند كه دارند و حداقل در هر اطاق يكي دو چراغ ، روشن باشد، كه سواي سنت و روايت مذهبي نيزداخل آن شده بود روايتي كه مصرف نور وچراغ را هر چه باشد، اسراف ندانسته به همان گونه كه مصارف سفر حج هر چه تبذير و به هر خاطر كه شود، اسراف به حساب نيامده ومواخذه نخواهد داشت و همين چراغها بود كه بايد يك سره تا صبح يك روز بعد از سال نو يعني روز دوم نوروز روشن مانده و خللي در روشنايي آنها به وجود نيايد در حدي كه حتي درنفت گيري آنها بايد كمال دقت به عمل ميآمد تاخاموش نشده و لطمه اي به شعله و لوله و لاله آنهااصابت ننمايد و جالب اينكه عقيده داشتند اگر چراغها ازابتدا تا انتها همچنان صحيح و منور مانده ونورافشاني كنند، سال صاحب آن پربركت ونعمت و با دلخوشي و تندرستي و سلامت توام ميگرديد.
حاجي فيروزهاحاجي فيروزها با سياه كردن چهره و پوشيدن لباس سرخ به خاطرنشاط بخشي و داشتن نام فيروز، كه يكي از اسامي بعد از خريده شدنشان بود كه صاحبانشان به خاطرشگون به رويشان ميگذاشتند، مانند: مبارك ،سعادت ، شربت ، بشير، زمرد، الماس ، ياقوت وامثال آن .
محل هاي سيزده بدراماكني را كه در آن به سيزده به در ميرفتند عبارت بود از بيرون هر دروازه مانند: بيرون دروازه دولت ، زير سايه درختهاي باغ صنيع الدوله و كنار نهرهاي منشعب از آن و باغاتي كه از آن مشروب ميشدند. بيرون دروازه شميران ، كنار جوي خيابان شميران و سايه درختهاي اقاقيا و زبان گنجشك آن تا باغ صبا وبالاتر. بيرون دروازه دوشان تپه تا خود دوشان تپه و سليمانيه و باغ وثوق الدوله . بيرون دروازه دولاب تا منتهااليه دولاب و سبزي كاري ها وسرآسياب هاي آن و كنار جويها و زير هر تك درخت و رشته درختي كه ميتوانست قابل نشستن باشد، چه اين مرغوب ترين محل براي سيزده بدر بود كه تهراني ها به آنجا هجوم بردند.
همچنين بيرون دروازه خراسان كه آن نيز بازمنتهي به دولاب و اكبرآباد و گوشه زواياي آن ميگرديد و بيرون دروازه شاه عبدالعظيم كه به آب متكا و چشمه علي و باغ بي بي زبيده و باغات ابن بابويه و مسجد ماشاءا... و صفاييه و باغ شاه سلطنه و باغ درويش صفا و سرآسياب و خود شاه عبدالعظيم و غيره ميانجاميد، منهاي دروازه غارو دروازه خاني آباد; زيرا بيرون دروازه هاي آن ،جز براي بازي اطفال و بزرگسالان و قمار و الواتي و رذالت ، به كار ديگري نمي آمد و سبزه و درختي در آن به نظر نمي رسيد. ساكنان خود آن نيزنصفي به طرف دروازه گمرك و سبزه كاري هاي امين الملك و مثل آن و نصفي به طرف شاه عبدالعظيم و دولت آباد و منصورآباد و عبدا...آبادو باغات فرح آباد رومي آوردند.
مردم ازبكستان پس از رهايي از سلطه اتحاد جماهير شوروي و به بركت استقلال هر سال نوروز را به عنوان يكي از عمده ترين جشن هاي ازبكستان گرامي مي دارند.
اقوام مختلف نوروز را در اين كشور به شكل ها و در ابعاد متفاوت جشن مي گيرند و بيشتر آن ها نوروز را بدرقه فصل زمستان و پيشواز فصل بهار مي دانند. نوروز همانند ايران در ديگر مناطق آسياي مركزي و كشورهاي خاور نزديك جشن گرفته مي شود.
طي روزگار متمادي جشن نوروز از لحاظ مضمون عميق تر و در ظاهر نيز از غنا و شكوه بيشتري برخوردار شده است. اين جشن از قرون گذشته تاكنون در شهرهايي مانند بخارا، سمرقند، خوارزم، خوقند و شهرسبز باشكوه و شوكت خاصي برگزار شده كه آثار آن را در لابه لاي صفحات تاريخ مي توان مرور كرد.
با وجودي كه به علت عدم برگزاري جشن نوروز در دوران شوروي سابق (70 سال دوران كمونيسم)، اين مراسم ريشه هاي خود را از دست داده و كم رونق شده بود در آستانه استقلال برقراري مجدد جشن هاي مردمي توجه جامعه را به خود معطوف كرد. به همين علت در فوريه(اسفند) سال 1989 ميلادي در ازبكستان درباره تجليل 'جشن نوروز' تدابيري اتخاذ شد و به تصويب رسيد و در پي آن در مارس (فروردين)سال 1990 ميلادي جشن همگاني و مردمي 'نوروز' به عنوان روز تعطيل اعلام شد كه اين امر مورد استقبال مردم اين كشور قرار گرفت.
تشکیل ستادهای برگزاری جشن های نوروزتدارك براي برگزاري جشن نوروز از دو تا سه ماه قبل آغاز مي شود. ستادهاي بزرگداشت جشن در كل كشور، استان ها، شهرها، مناطق و كارخانه ها ايجاد مي شوند و برنامه ها و تدابير لازم را براي استقبال از نوروز تعيين و آغاز مي كنند.
پيش از برگزاري جشن شهرها و روستاها، محله ها، گذرها و كارخانه ها ظاهري عيدانه پيدا مي كنند. در آستانه نوروز كارهاي خيرخواهانه نظير كمك به نيازمندان، عيادت از بيماران و سالخوردگان صورت مي گيرد.
آیین نوروزیدر روز نوروز سمنك، حليم، سنبوسه اي گياهي از سبزيجات، بويژه آش پلو و طعام هاي گوناگون پخته مي شود. دختران لباس هاي زيبا مي پوشند و هنرمندان به نغمه سرايي مي پردازند. در همه جا آهنگ و نواي نوروز طنين انداز مي شود. به ويژه بچه ها با خوشحالي زياد مشغول بادبادك بازي مي شوند.
در باغ ملي 'علي شير نوايي' شهر تاشكند نيز هر سال نمايش هاي زيبا و جالب نوروزي با حضور رييس جمهوري ازبكستان، نمايندگان سازمان هاي بين المللي و سفراي كشورهاي مختلف مقيم اين كشور برپا مي شود.
هنرپيشگان با سرودها و نواها و آهنگ هاي دلنشين فرارسيدن بهار، احياي طبيعت، پاكي و پاكيزگي دل هاي انسان و آغاز كشت و كار بهاري را وصف و ترنم مي نمايند. بدين منوال نوروز كه زماني در حكومت شوروي مورد تعقيب و تحقير قرار داشت، در زمان استقلال رواج و رونق تازه اي پيدا كرد و با اهداف استقلال هماهنگ شد و از لحاظ مضامين و پيام هاي انساني باز هم غناي بيشتري يافت.
جشن نوروز در حال حاضر براي مردم اين كشور عامل پاكسازي روح و روان با طبيعت، عامل تحكيم مهر و مروت، دوستي، همبستگي، برادري ميان مردم، ترويج آسايش و اتحاد ميان اقوام مختلف، حفظ ثروت هاي طبيعي و دعوت به ترويج آن و پاكسازي اماكن عمومي است.
جشن هولي نوروز هنديانجشن هولي همان جشن نوروز در ميان هنديان است. اين جشن بهمدت پنجاه روز در فصل بهار برگزار ميشود. هولي هنديان مانند بهار رنگارنگ است.
آيين هنديان در جشن نوروزآيين اين جشن طي دو روز به انجام ميرسد. در روز اول غروب يا شبهنگام آتشي بزرگ روشن ميشود. قبل از آن، آتش بزرگ ديگري بر روي مکاني که از قبل آماده شده، روشن ميشود و تمثالي از هوليکا که از خيزران و بوريا ساختهشده ،در حرکتي دستهجمعي و منظم بههمراه خوانندگان و نوازندگان محلي بهوسيلهي برهمنها به محل حمل ميشود. تمثال در وسط آتش گذارده ميشود و دستيار برهمن هفتبار آنرا طواف ميکند و قبل از اينكه آنرا آتش بزنند، اشعاري را در ستايش هولي ذکر ميکند.
در روز دوم از صبح تا ظهر مردم با هر عقيده مذهبي بر سر و روي دوستان و خويشان گرد رنگ ميريزند يا با آبفشان آب رنگي بر سر و روي هم ميپاشند.
در غروب همانروز مردم شيريني تعارف ميکنند و دوستان سهبار همديگر را در آغوش ميگيرند و براي هم آرزوي خوشبختي ميکنند.
اين جشن همزمان با ماه فوريه و مارس است و اصل آيين در دو روز برگزار ميشود.
مردم چين طبق آيين هاي كهن به هنگام شب سال عيد نوروز كاغذهاي سرخ را بريده و به شيشهها و چارچوب پنجرهها ميچسبانند. کاغذها بايد به رنگ قرمز باشد وپيرترين زن خانواده بايد اين برشها را تهيه کند.
آويختن كاغذهاي رنگي به پنجره هاچينيها عقيده دارند که اين کاغذها مي تواند روح شيطان را از آنان و خانوادهشان دور کند.
امروزه اين رسم در چين تغيير کرده و انواع کاغذها به رنگهاي شاد و زيبا به پنجرهها آويخته ميشود. چيني ها عقيده دارند اين کاغذها سبب خوشبختي در سال نو مي شود.
افغانستان
پیشینه تاریخیآغاز جشن نوروز که با اول فروردین مصادف است تنها یک سالروز سالنامه ای که شروع یک دور تازه را در گردش زمین مشخص می سازد، نیست بلکه نماد دنیا دنیا فرهنگ و آیین هایی است که سینه به سینه به مردم افغانستان منتقل شده است. جشن نوروز در افغانستان همراه با رسوم خاصی برای هر روز است.
نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت زندگی، طبیعت و ارزش های انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشوردارد گرچه در مورد چگونگی و زمان پیدایش نوروز پژوهش ها از گمانه زنی ها فراتر نرفته و استنادهای موثق دردست نیست اما عمر آن را هم اندازه پیشینه اقوام آریایی می دانند.
برافراشتن پرچم حضرت علي (ع) در مزار شريفعبدالقیوم قویم استاد دانشگاه کابل پیشینه آیین های جشن نوروز در افغانستان را به سه هزار سال قبل نسبت داد و گفت: این جشن بزرگ ریشه های عمیقی در نظام مذهبی زرتشتیان داشت که تا پس از ورود اسلام براین سرزمین نیز رایج بود.
وی با بیان اینکه نوروز درافغانستان هیچگاه به کیش یا گروه ویژه ای منحصر نبوده است، اظهراداشت: حتی ظهور و گسترش اسلام که اعیاد مذهبی ویژه ای را با خود آورد، مانع برگزاری آیین های نوروزی نشد. نوروز درافغانستان با ارزش های دینی درآمیخت و غنای بیشتری یافت چنانچه اینک برافراشتن پرچم حضرت علی (ع)، در شهر مزارشریف، اوج آیین های نوروزی درافغانستان محسوب می شود.
این استاد دانشگاه گفت: با گسترش دین اسلام به قلمرو آریانای کهن، این جشن هم از سوی خلفای اسلامی و هم توسط امیران محلی خراسان برگزار می شده است ونقش سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و غوریان در ادامه برگزاری این جشن برجسته بوده است.
مركزيت جشن نوروز در مزار شريفوي خاطرنشان كرد: اگرچه نوروز نزد همه مردم افغانستان جایگاه ویژه ای دارد اما استان بلخ به مرکزیت شهر مزارشریف در شمال افغانستان همه ساله با نزدیک شدن فصل بهار و جشن باستانی نوروز، حال و هوای دیگری به خود می گیرد و آماده پذیرایی هزاران مسافر و زائر از نقاط مختلف افغانستان و کشورهای همسایه می شود. زیارتگاه منسوب به حضرت علی (ع) در شهر مزار شریف، در آستانه نوروز آذین بندی می شود و پیش از برگزاری آیینی باشکوه با حضور هزاران افغان پلاکاردهای ویژه خوش آمد گویی برای زائران نوروزی نصب می شود.
فیض الله محتاج از کارشناسان فرهنگی افغان نيزگفت: در سرزمینی که امروز افغانستان نامیده می شود، بزرگترین جشن های آریایی از جمله نوروز، در بلخ باستان برگزار می شده است. به باور وی، بر پایه اسطوره های ملی، پنج هزار سال پیش در عهد 'یما' در بلخ، جشن باستانی نوروز پایه ریزی شد که تاکنون با همان شکوه برپا می شود. وی خاستگاه نوروز باستانی را شهر بلخ معرفی کرد.
این کارشناس فرهنگی اضافه کرد: همچنین براساس برخی افسانه های کهن، 'کیومرث' نخستین فرمانروای آریایی نام برده شده که نوروز را بنیان نهاده و تاریخ را از آن آغاز کرده است. مردم افغانستان در ایام نوروز لباس های نو می پوشند و به دیدوبازدیدهای خود و نیز گردش در تفریحگاهها بیشتر از گذشته می پردازند.
از آیینهای خاص افغانها در اولین روز عید نوروز پرچم امام علی(ع) است که با مراسمی ویژه و باشکوه در صبح آن روز برافراشته می شود و بدین گونه، جشن نوروز رسماً آغاز می گردد.
آيين و رسوم نوروزي در بلخنوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می شود. در روزهای اول سال همه دشت های بلخ و دیوار و پشت بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن می سوزد. این گل فقط در بلخ به وفور می روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می رود. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می توان به شستشوی فرش های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
آيين نوروز در پاكستاندر پاکستان غالبا صفت عالم افروز را در مورد نوروز به کار می برند و این حکایت از علاقه مندی مردم این کشور به نوروز دارد. بسیاری از خانواده های پاکستانی مراسم نوروز را گرامی می دارند به طوریکه برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، می فرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانه تکانی می کنند، لباس نو می پوشند، به دید و بازدید می روند و سعی می کنند کدورت و غم را از دل ها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند. خانواده های پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین می گسترانند و انواع شیرینی و میوه ها را بر آن می چینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه می دهند. از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل لدو، گلاب حامن، رس ملائی،کیک برفي،شکرپاره، کریم رول، سوهن حلوا و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.
مقصد نوروز امنيت و صلح در جهان اسلامپاکستانی ها بر این باورند که مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین می گردد. نوروز در ترکیه مردم عثمانی که ترکیه امروز بخشی از آن امپراطوری بشمار می رود عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می گرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که نوروزیه نامیده می شد جهت پادشاهان و درباریان تهیه می نمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می شده که شفابخش بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می شده است.
مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در کنار شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته اند.
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود.
در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.
رسوم نوروزي براي جواناندر شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که «سوقیم» نام دارد غذایی به نام «اویقی آشار» همراه با آویز میپزند و در قبال آن آینه ، شانه و عطر هدیه میگيرند که آن را «سلت اتکیتر» مینامند.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش در ساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریق مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه ( آش) که تهیه آن به معنی خداحافظي با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین میباشد.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت.
مسابقه نوروزي قول ترزاقمسابقات معروفی نیز در این ایام در قزاقستان برگزار میشود که مهمترین آنها «قول توزاق» است که بین گروههای مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات میتوان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.
در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز میشود که مسابقه شعر و شاعری است.
روسيه
عيد نوروز در ميان 25 ميليون مسلمان از حدود 40 قوميت در روسيه، به شكلي جذاب و با آداب و سنن متفاوت كه ريشه در تاريخ هر يك از آنها دارد، جشن گرفته مي شود.
عيد نوروز كه خاستگاه آن ايران باستان بوده است با توجه به تاثير فراوان و عميق فرهنگ ايران بر كشورها و ملل منطقه بويژه مناطق آسياي مركزي و قفقاز، جايگاه ويژه اي در ميان اين ملت ها يافته و بدين ترتيب تقريبا از يك هزار سال پيش به روسيه راه يافت.
عيد نوروز چه در ميان اقوام بومي ساكن روسيه همچون لزگي ها، آوارها، اوستيايي ها و چه اقوام مهاجر همچون تاجيك ها، افغان ها، قرقيزها، ازبك ها، آذري ها و قزاق ها بصورت گسترده جشن گرفته مي شود.
توجه به برگزاري منظم و باشكوه جشن نوروز در سال هاي پس از فروپاشي شوروي سابق چشمگير بوده و در پنج سال اخير نمايندگان بيش از 30 قوم و مليت از جمله ايراني ها، ترك ها و قزاق ها هر سال در ايام نوروز مراسم ويژه جشن و شادي بصورت دسته جمعي برگزار مي كنند.
برپايي نمايشگاه آثار هنري در نوروزآيين رسمي جشن نوروزي در جمهوري فدراتيو روسيه هر سال از سوي فدراسيون مهاجران روسيه با حمايت شهرداري مسكو برگزار مي شود و در حاشيه آن نمايشگاه هاي آثار هنري كشورهاي شركت كننده داراي اين آيين كهن نيز برپا مي شود.
توجه به عيد باستاني نوروز در ميان خود روس ها نيز در سال هاي اخير افزايش يافته و مردم اين كشور نوروز را به عنوان عيد آغاز بهار و شكوفايي طبيعت مي شناسند.
تقارن نوروز با عيد بومي ماسلنيتااين عيد با توجه به تقارن با عيدي بومي به نام 'ماسلنيتسا' در روسيه كه پيام آور آغاز بهار است، در ميان روسها مقبوليت خاصي دارد. در آيين ويژه برگزاري جشن 'ماسلنيتسا' مترسك ها را آتش مي زنند و اين نشانه رخت بستن سرما و زمستان و آغاز فصل بهار است.
مردم ساكن در قلمرو اتحاد شوروي سابق هنوز خاطره تلخ ممنوع بودن برگزاري مراسم عيد نوروز در دوران پيش از استقلال را در ذهن دارند. ممنوعيتي كه مانع ترويج اين عيد بزرگ در ميان اقوام ساكن شوروي در سطح عمومي شده بود.
با اين حال اقوام و مليت هاي ساكن شوروي توانستند در همان سال ها نيز در چارچوب محيط خانواده و محل زندگي آيين هاي جشن هاي ويژه عيد نوروز را زنده نگهدارند تا جايي كه امروز در برخي مناطق كشور پهناور روسيه بويژه منطقه قفقاز و ولگا همچون جمهوري هاي مسلمان نشين داغستان و تاتارستان عيد نوروز بصورت باشكوه جشن گرفته مي شود.
دكتر 'نوري محمد زاده' مدير مركز ايران شناسي دانشگاه دولتي داغستان در اين زمينه مي گويد: برگزاري عيد نوروز در داغستان نشانگر تاثير عميق تاريخي و علاقه شديد مردم داغستان به تمدن كهن ايران است. چرا كه اين عيد از زمان ساسانيان در داغستان با شكوه و عظمت خاصي جشن گرفته مي شود.
پروفسور 'محمد عبدوسلام اف' معاون رئيس دانشگاه دولتي داغستان نيز با اعلام اينكه اقوام مختلف ساكن داغستان با عشق فراوان آيين نوروز را جشن مي گيرند تاكيد مي كند كه عيد نوروز در اين جمهوري به يك سنت حسنه تبديل شده است.
نوروز در منطقه ولگاي روسيه
برخي از اقوام ساكن منطقه ولگاي روسيه، همچون 'باشقيرها' نيز، جشن نوروز را با تقليد از قبايل ايراني كه زماني در دره اورال زندگي ميكردند، جشن مي گيرند.
از آيين هاي رايج جشن نوروز در اين منطقه روسيه آن است كه مردان جوان محصولات كشاورزي را براي درست كردن غذاي معمول و به دست آوردن جوايز جمع ميكنند و جوايزي نيز به برندگان مسابقات دو و آواز اهدا ميشود.
در ميان برخي اقوام ساكن منطقه ولگا در روسيه نيز مراسم عيد نوروز با دعا براي آرام كردن نيروهاي طبيعت و ارواح نياكان براي اطمينان از سالي موفق شروع ميشود و علاوه بر غذاي معمول، هر خانواده براي جشن نوروز خوراك خاصي از آرد گندم سياه و بلغور جو درست ميكند.
نوروز در جمهوري تاتارستاندر جمهوري مسلمان نشين تاتارستان هم، نوروز كه تا پيش از انقلاب كمونيستي در سال 1917 بصورت گسترده جشن گرفته مي شد و در دوره حاكم شدن اتحاد جماهير شوروي ممنوع شد، در دو دهه اخير احياء شده است و شمار افرادي كه آن را جشن مي گيرند سال به سال افزايش مي يابد.
البته برگزاري نوروز در اين منطقه روسيه، به روند مهاجرت از كشورهاي آسياي مركزي پيوند خورده است و آيين باستاني نوروز را تاجيك ها، قرقيزها، ازبك ها و تركمن ها بطور باشكوه و با آداب و سنن خود جشن مي گيرند.
نوروز در ميان ازبك هاي روسيهازبك هاي مقيم روسيه معمولا در ايام نوروز لباس هاي محلي به تن كرده و گروه هاي موسيقي براي اعلام از راه رسيدن بهار، ترانه هاي محلي را با ابزار آلات موسيقي سنتي مي نوازند. قرقيزها نيز در اين ايام لباس هاي ملي خود را به تن كرده و به آواز خواني و رقص هاي محلي مي پردازند. به گفته 'فريد محمتشين' رييس مجمع خلق هاي تاتارستان، نوروز در اين جمهوري به جشن ملي و اصلي ساكنان آن تبديل و عامل وحدت بخش ميان مردم منطقه شده است.وي معتقد است نوروز، باستاني ترين عيدي است كه تا امروز حفظ شده و قدمت آن به سه هزار سال پيش برمي گردد. به گفته محمتشين، در تاتارستان عموم مردم بر اين باورند كه نوروز نماد پيروزي نور بر تاريكي و نيكي بر شر است.
در هر حال اينك جشن هاي ويژه نوروز در جمهوري فدراتيو روسيه به عاملي وحت بخش در ميان اقوام مختلف ساكن اين كشور تبديل شده است و اين وضعيت مي تواند الگويي براي همگرايي كشورهاي منطقه با تكيه بر يك عنصر فرهنگي كهن باشد.
پيشينه نوروز در تركيهمردم عثمانی که ترکیه امروز بخشی از آن امپراطوری به شمار میرود ،عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که نوروزیه نامیده میشد جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان ،برخی روز مقدس در کنار شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی(ع) و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته اند.
نوروز عيد رسمي تركيهنوروز تا نخستین سالهای تشکیل جمهوری ترکیه در میان ترکان این کشور برگزار میشد اما به تدریج این مراسم اهمیت پیشین خود را از دست داد وتا مدتها این جشن در مناطق کردنشین و در پارهای از مناطق شمال رسم و آئین نوروز موجودیت خود را حفظ کرد. اما در چند سال اخیر دولت ترکیه برگزاری این عید را به صورت رسمي اعلام کرده است تا جايیکه وزارت آموزش و پرورش ترکیه در اواسط ژانویه 2005 طی بخشنامه ای به مراکز آموزشی این کشور، خواهان برگزاری آئینهای ویژه عید نوروز به عنوان عید رسمیشد.
در اساسنامه جدید آموزشو پرورش ترکیه، عید نوروز به عنوان عید رسمي این کشور پذیرفته و به مراکز آموزشی ابلاغ شد که از این پس در روز اول فروردین آئینهای فرهنگی و هنری برای بزرگداشت این عید برگزار شود.
در این بخشنامه با اشاره به اینکه عید نوروز در کشورهای منطقه و آسیای میانه جشن گرفته میشود از مسئولان مراکز آموزشی خواسته شده است که عید نوروز را به عنوان یکی از عیدهای ملی به دانشآموزان معرفی کنند.
علاوه بر این مسئله عید نوروز در شهرهای جنوب شرقی ترکیه، مانند دیاربکر، شانلی اورفا، ماراش و مرسین به صورت باشکوهی برگزار میشود که بیشتر منعکس کننده فولکلر مردم آن نواحی است.
از ویژگیهای آن یکی نواختن پر سر و صدای سورنا و دهل و دیگری ایراد سخنرانیهای آتشین در کنار کپههای آتش است. این آئینها در میدانهای بزرگ و اصلی شهرها و روستاها برگزار. در خانهها پختن شیرینیهای خانگی و غذاهای خاص نوروز از سنتهای دیگر مراسم نوروزی است.
آلباني
در آلباني سلطان نوروز به عنوان يک جشن ملي هر ساله با شکوه برگزار مي شود. باشکوه ترين مراسم در تکيه اصلي بکتاشي ها در تيرانا و با حضور درويش بابا رشادي، رهبر فعلي آنان و شرکت مريدان برپا مي شود. مريدان بکتاشي يا آرشيک ها به زيارت گور رهبران پيشين که در باغ تکيه قرار دارد ،مي روند و با بابا رشادي يا کورجوش، ديدار مي کنند.
صبح روز بيست و دوم مارس، مردم در باغ تکيه جمع مي شوند. در آغاز برنامه سرود ملي کشور نواخته مي شود.ﭙس از آن بابا رشادي با همراهي دراويش ديگر برنامه خواندن سرود سلطان نوروز را آغاز مي کند:
خوش آمدي، خوش آمدي سلطان نوروز
مرحبا مرحبا ! سلام سلطان نوروز
تا آنجا که مي تواني بنگر
ورق به ورق بخوان
و در هستي تعمق کن..
خوش آمدي، خوش آمدي سلطان نوروز
مرحبا مرحبا ! سلام! سلطان نوروز
سپس نوبت به سخنراني بابا رشادي مي رسد.ﭙس از سخنراني، شعرهايي از نعيم فراشي شاعر آلباني که بکتاشي نيز بوده است، خوانده مي شود.
نعيم فراشي نه تنها به زبان آلبانيايي شعر مي سروده است، بلکه به يوناني، ترکي و به زبان فارسي نيز شعر دارد.
ديوان اشعار فارسي نعيم فراشي منتشر شده است. در اين ديوان شعري به نام بهار وجود دارد:
نوبهارا! دلکش و جانﭙروري
دختر نازک تن و سيمين بري
روي خندان طبيعت روي توست
بوي باغ و بوي گلشن بوي توست.
بر زمين ما فرستادت خدا
دستگيرت کرد بهر هر گدا
بوي يار آيد مرا از بوي تو
خوي او باشد ﭙديد از خوي تو
اين زمين مرده از تو يافت جان
زان همي بينم جهان را شادمان
از سماوات آمدي اي نوبهار
تا کني اين خاکدان را لاله زار
مراسم سلطان نوروز با ديدار مردم با بابا رشادي و ديگررهبران فرقه ادامه مي يابد. به هر فرد درزمان خروج، لقوم (راحت الحلقوم) تعارف مي شود..
مردم ژاپن در عيد نوروز از جامه هاي سنتي خود (كيمونو) استفاده مي كنند.
كيك موشي،غذاي نوروزيرسم پختن و خوردن کيک موشي يک رسم ديرينه در ميان مردم ژاپن است. کيک موشي آرد برنج پخته است که با هاون خميرشده و با مواد مختلفي همراه و خورده ميشود.
امروزه در خانههاي کوچک کنوني جايي براي کوبيدن و پختن اين نوع کيک نيست. مردم از ماشينهاي کيکپز که ويژه موشيپزي است، استفاده ميکنند که به آن موشيتاکي ميگويند.
در گذشته مردم ژاپن در هنگام فرار رسيدن بهار و عيد نوروز از جارو كردن جلوي درب خانه هايشان خودداري مي كردند زيرا معتقد بودند اين رسم موجب ماندگاري خير،بركت و سلامتي خواهد شد.
جشن نوروزي در تانزانيادر زنگبار (تانزانيا) به مراسم نوروز ، نوروزی گفته می شود. زنگی یک واژه فارسی است به معنی تیره رنگ، قهوه ای و سیاه، بار یعنی جایگاه ، محل، کاخ مانند و نیز به معنی ساحل، کناره و کرانه و زنگبار یعنی ساحل سیاهان و یا سرزمین سیاهان. غیر اعراب این واژه را ، به گویش " زنجبار" به کار می برند و اروپايیان آن را "زنزیبار" می خوانند. زنگبار، در سواحل شرقی قاره آفریقا قرار دارد و ایرانی ها از دوران هخامنشی ها با این بخش از آفریقا دررفت و آمد بازرگانی بوده اند. در زمانهای کهن ، به ویژه پس از یورش تازیان به ایران زمین ، گروه بزرگی از مردم شیراز به زنگبار، کوچ کردند و از همان زمانها ، آيین های ایرانی مانند نوروز را نیز با خود به همراه بردند و اینک سالهاست که نوروز جشنی شناخته شده به نام نوروزی در زنگبار می باشد.
کدبان علی عطار، مستند ساز ایرانی می نویسد: در دوران پایانی سده ۱۹ و ابتدای سده بیستم ، دولت انگلستان جزیزه رنگبار را که در نزدیکی کرانه باختری آفریقا قرار دارد به تصرف خود درآورد و برای پیشبرد بخشی از کارهای فنی در آنجا ، گروهی از پارسیان هند را که در گجرات هندوستان زندگی می کردند استخدام و به آنجا فرستاد و به این ترتیب ۱۵۰ خانواده پارسی نیز در زنگبار ماندگار شدند وهمه ساله جشن ملی نوروز را برپا داشتند.
عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است. اگر اسفند ۲۹ روز باشد اول فروردین و اگر ۳۰ روز باشد در روز دوم فروردین برگزار می شود. مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک می بیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند.
مسابقات نوروزي در قرقيزستاندر شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابان های اطراف این جشن برگزار می شود. در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل بش بارماق، مانته برسک، و کاتما مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن پخش می شود.دراین روز افزون بر جشن برگزاری یک سری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به گونه چشم گیری در این روز مسابقات دنبال می شود و جوایز ارزنده ای به نفرات برتر داده می شود.
نوروز در میان تاجیکان قرقیزستانبیش از ۱۰ میلیون جمعیت تا جیکستان، قرقیزستان و ازبکستان در وادی فرغانه زندگی می کنند. در کنار تاجیکها، قرقیزها و ازبکهای این وادی هم نوروز را جشن می گیرند و رسوم و آداب نوروزی مشابهی دارند از جمله در قرقیزستان بیش از ۵۵ هزار تاجیک زندگی می کنند. آنها عمدتا در مناطق جنوب-غرب این کشور سکونت دارند.
اندرق از بزرگترین روستاهای قرقیزستان است، که مردمانش تاجیک هستند و به زبان فارسی تاجیکی صحبت می کنند. این جا یک منطقه کوهستانیست و این روستا در دامن سلسله کوههای ترکستان واقع است. دامداری و کشاورزی شغل اساسی مردم این روستاست. در یکی از دو مدرسه این روستا شاگردان به نوروز آمادگی می بینند یک هفته قبل از نوروز، صبح روزی که ما به این روستا آمدیم، همه جا را برف پوشانده بود. آمادگی ساکنان این روستا به نوروز چند روز پیشتر آغاز شده. اکرم جان کلانف و همسرش آییم نسا کلاناوا سالهای طولانی آموزگار بوده اند و اکنون بازنشسته هستند. خانواده آنها هم برای استقبال از نوروز آمادگی می بینند. آییم نسا کلاناوا در باره نوروز گفت: با نزدیک شدن نوروز ما حولی (حیاط) و خانه خود را تازه (تمیز) می کنیم. حرکت می کنیم همه جا سبز باشد، موافق امکان لباس نو برای خود آماده می سازیم تا در روز عید آن را به تن کنیم. مردم ما این جا به عید نوروز اعتقاد زیاد دارند. این خانواده برای تهیه سمنک یا همان سمنو گندم سبز می کنند محتشم، دختر آییم نسا کلاناوا با چند زن دیگر در اتاقی نشسته بودند.محتشم کلاناوا، آموزگار مکتب اندرق، در باره سبب نشستشان گفت: ما برای آن جمع آمدیم، که یکجا به عید نوروز طیّاری بینیم و یکجا سمنک بپزیم. یک چند روز است، ما برای سمنک گندم گذاشتیم و با نوبت آمده آن را نگاه و بین می کنیم این خانواده برای پختن سمنک گندم سبز می کند همه این زنها در سال ببر یا پلنگ تولد شده اند و امسال هم سال ببر محسوب می شود.
طبق رسوم رایج در روستای اندرق، امسال مسئولیت تهیه غذاهای نوروزی برای همه مردم ده به عهده این زنهاست، که طالعشان ببر است اما هزینه آن را جوانان می پردازند. در این جا کودکان و نورسان هم برای نوروز از چند روز قبل آماده می شوند. در دو مکتب یا مدرسه روستا، که از جمله هفت مدرسه تاجیکی قرقیزستان محسوب می شوند، گروهی از شاگردان با کمک آموزگاران خود تمرین می کنند و شعر و ترانه های نوروزی می خوانند تا در روز جشن هنر خود را به اهل ده نمایش بدهند. معمولاً در روزهای جشن نوروز کودکان و نورسان این روستا سرگرمی هایی از قبیل خروس جنگي،تخم مرغ جنگک هم دارند. طبق رسوم رایج در روستای اندرق، امسال مسئولیت تهیه غذاهای نوروزی برای همه مردم ده به عهده این زنهاست که طالعشان ببر است این روستا بیش از شش هزار جمعیت دارد. امّا بسیاری از جوانان و مردان اندرق نوروز را معمولاً در خارج از کشورشان جشن می گیرند. همه ساله تا یک هزار نفر از ساکنان اندرق مثل روستاهای دیگر وادی فرغانه برای کار به روسیه مهاجرت می کنند.در فصل زمستان تعدادی از آنها به روستای خود برمی گردند و پس از جشن نوروز و گرم شدن هوا دوباره به روسیه می روند. در این روستا هیچ کارخانه ای فعال نیست. بعضیها از اندرق برای کار به شهر خجند، مرکز استان سغد تاجیکستان می روند، که تقریباً ۱۰۰ کیلومتر از این جا دور است. خودروها و سه چرخه های کهنه ساخت روسی و این وسایل سنّتی حمل و نقل بیانگر سطح زندگی مردم اندرق است.نظیرجان طاهرف، ريیس جمعیت تاجیکان ناحیه لیلک قرقیزستان دراین باره گفت:قیرقیزها هم نوروز را جشن می گیرند. آنها هم مانند ما، تاجیکها، به این عید آمادگی می بینند. عرف و عادتها، طعامهای نوروزی آنها و ما یک خیل است فقط ما تاجیکها، نوروز می گوییم، آنها ناوروز می گویند.
هرچند تاجیکهای قرقیزستان توانسته اند رسم و سنّتهای ملّی خود به ویژه نوروز را حفظ کنند، امّا زبان مادری آنها ظاهراً با خطر نابودی روبروست. مثلاً در اندرق بیش از یک و نیم هزار شاگرد با کمبود کتب درسی به زبان فارسی تاجیکی مواجه هستند. مشرب الله یوسفف، مدیر مدرسه اندرق در این رابطه گفت: یکی از معمّاهای اساسی نرسیدن کتابهای تاجیکی است. برای رواج و رونق فرهنگ ملّی، اگر ما را با کتابهای درسی به زبان تاجیکی تأمین می کردند، بسیار خوب می شد.بیش از یک و نیم هزار شاگرد در روستای اندرق با کمبود کتب درسی به زبان فارسی تاجیکی مواجیه هستند تاجیکهای این روستا اکنون به دولت تاجیکستان چشم دوخته و امیدوارند، که مقامهای آموزش و پرورش این کشور به آنها کتابهای تاجیکی بفرستند. این تنها راه برای جلوگیری از بسته شدن این دو مدرسه تاجیکی از سوی مقامات قرقیز است. ساکنان اندرق از آن نگرانند، که فرزندانشان بدون آموزش زبان مادری ممکن است فرهنگ و سنّتهای ملّی، از جمله آیینهای ویژه نوروزی را، بتدریج فراموش کنند.
ماهيت ديني نوروز در آذربايجاندر ميان مردم آذربايجان عيد نوروز با ماهيت ديني از ارزش خاصی برخوردار است. عید نوروز که فرهنگها و باورهای باستانی مردم آذربایجان و ارزشهاي اسلامی را در خود جمع نموده است در زمان شوروی سابق ممنوع بود اما مردم در چارچوب محیط خانواده و محل زندگی توانستند این عید را زنده نگه دارند. دولت شوروی در زمینه زبان و فرهنگ ملی به خاطر التفاتی که به زعم خود نشان داده بود سعی داشت تا تاریخ و فرهنگ هزار ساله، آداب و رسوم و اعتقادات دینی مردم را به صورت حساب شده از میان بردارد. در آن زمان همه آداب و رسوم تاریخی و اعیاد از جمله عید نوروز به عنوان میراث مضر گذشتگان تبلیغ و اعیاد جدید و ساختگی شوروی جایگزین آنها ميشد. اول ژانویه نخستین روز سال میلادی به عنوان عمومی مردم برگزار ميشد و عید نوروز به عنوان باقیمانده دین و ارتجاع معرفی ميگشت.
نامگذاري كودكان به نام بايرام و نوروزبرای اولین بار در سال ۱۹۶۷ بود که شیخعلی قربانف دانشمند و نویسنده میهن دوست آذربایجان سعی نمود تا عید نوروز به صورت کاملا آشکار از طرف مردم برگزار كند اما او و برخی از گروهها مورد تعقیب دولت شوروی قرار گرفته و از کار برکنار شدند و از آن به بعد نیز به برگزاری عید نوروز اجازه داده نشد. علیرغم ممنوعیتهاي بسيار به مناسبت عید نوروز تغمه و داستانسرایی ميشد . به بچه هایی که در این ایام به دنیا ميآمدند اکثرا اسامی مانند نوروز و بایرام ميگذاشتند. مردم نوروز را و نوروز مردم را زنده نگاه داشته بود. نوروز موجودیت مردم را نشان ميداد و با اعیاد بیگانه شوروی تفاوتهاي اساسی داشت.
تبديل نوروز به مراسم رسميپس از استقلال جمهوری آذربایجان در ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱ عید نوروز از خانهها به محلهها و سپس به میادین شهرها گسترش یافت و تبدیل به یک آیین و مراسم رسمی شد.
ويژگي هاي نوروز از دیگر خصوصیات بارز عید نوروز آن است که مردم از آن به عنوان عید صلح و دوستی و وحدت و یکپارچگی یاد ميکنند و طبق آیینهاي باستانی، آنهایی که قهر هستند آشتی ميکنند و قهر و کینه از میان برداشته ميشود. مراسم عید نوروز که از چهارشنبه سوری آغاز ميشود تا ۲۱ مارس ادامه دارد. در آذربایجان بر خلاف ایران مراسم سیزده بدر برگزار نمی شود تنها روز ۲۱ مارس تعطیل است اما حال و هوای نوروز هنوز ادامه دارد. عید نوروز که احترام به آتش، آب و سر سبزی را در خود حفظ نموده است.
از چیزهایی مردم آذربايجان در سفره هفت سین می گذارند سمنو است. سمنو تنها به معنای سرسبزی و طراوت نیست بلکه به معنای برکت نیز می باشد. سمنو به عنوان لذیذ ترین غذا در عید نوروز می باشد و بعد از طبخ، آن را در میان خویشاوندان و همسایه ها تقسیم می کنند.
همچنين سمنو در میان آنها عامل تداوم بخش نسلها شناخته می شود .رسمی است که در زمان نوروز سمنو را در میان زنانی که دارای اولاد نمی شوند می گردانند و می گویند: آی بونو گؤیردن تانری، بو گلینی ده گؤیرت، آرزوسونا کاما یئتیر. مطلبینه، مورادینا چاتدیر. عهدینی اومیدینی بیتیر(ای خدایی که این سمنو را بارور کردی این عروس را هم بارور کن، آرزویش را اجابت کن، به خواسته اش برسان، به امیدی که دارد برسان) در مراسم سمنو آذربایجان موسيقي هم اجرا می شود.
آيين نوروزيمراسم عید در آذربایجان از روز سه شنبه (چهارشنبه سوری) آغاز ميشود. در این روز مردم در حیاط خانهها یا در محلهها، آتش روشن ميکنند یا تفنگها و با گلولههاي مخصوص به تیراندازی ميپردازند و همهجا را روشن ميسازند وهر کس به اندازه توانایی اش از روی آتش ميپرد و ميگوید همه دردها و رنجهایم بر روی آتش ریخته شود. بچهها مراسم عید نوروز را با شوق بیشتری برگزار ميکنند آنها نوروز را تبدیل به یک عید کودکانه ميکنند. آنها با تخم مرغهاي رنگ کرده با هم مسابقه ميدهند و به ترتیب از روی آتش ميپرند. در بعضی از روستاها بازیهاي مخصوص عید به صورت ایلی و دسته جمعی برگزار ميشود و بازی هایی مانند کوسا، گود و به صورت تئاتر به نمایش در ميآید و از جنگ بین خروسها و یا سنگها هم به حالت تفریحی استفاده ميشود. در چهارشنبه سوری پس از خاموش شدن آتشها بر سر سفره عید مينشیند و سپس مراسمی مانند پاییدن در، از در و دیوار کیسه و کلاه انداختن به اجرا در ميآید. دختران جوان در را ميپایند و اولین جملههایی را که ميشنوند، تفسیر ميکنند. در عین حال فال انگشتر، حنا بستن، پوشیدن لباس پسر از طرف دختران و رفتن به خانه همسایه از صحنههاي دیدنی این مراسم است. از صبح روز چهارشنبه به کنار چشمهها و رودخانه ميروند، از روی آنها ميپرند، آب چشمه به منزل ميآورند و حتی حیواناتشان را در آب چشمه سیراب ميکنند که این مراسم در بعضی از روستاها واجب و ضروری شمرده شده و از آن به عنوان خیر و برکت یاد ميکنند.
در عیدنوروز دیدار بزرگان خانواده و خویشان وبستگان زیارت قبور و دیدار خانوادههاي داغدار از جمله مراسمی است که اهمیت فراوانی به آن داده ميشود.
مردم جمهوری آذربایجان به واسطه اعتقادات به آیین و مراسم نوروز برای با شکوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارک ویژه ای مانند سرودن ترانه ها پیش از نوروز تدارک بساط شادی ایام نوروز،تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره نوروز ،تهیه چیستان های نوروزی ،ستایش و نفرین های نوروزی ،پند و امثال نوروزی ،اعتقادات نوروزی ،عادات نوروزی،تماشای نوروزی و انجام آیین و مراسم نوروزی مي بينند.
استقبال از نوروزدرمیان مردم آذربایجان رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز می روند. در رابطه با عید نوروز جای مهمی به اعتقادات و فال ها داده می شود به طوریکه در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب وموافقی بشنوند آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی می شنیدند نیتشان عملی نمی گشته است بنابراین برمبنای آیین عید ،مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری می جویند.
با وجود اينکه فرهنگ ايراني از احترام ويژهاي در ميان لبنانيها برخوردار است اما عمده مراسم نوروز توسط کردهاي لبناني برگزار ميشود. هزاران کرد لبناني، هر سال عيد نوروز مصادف با اولين روز بهار و نو شدن طبيعت را به عنوان روز ملي همچون ديگر ايرانيان در درون و بيرون از ميهنشان، جشن ميگيرند.
لبنان کشوري است که مردم آن به واسطه حضور پر رنگ فرهنگ غربي در کنار فرهنگ عربي - اسلامي، بسياري از آداب و رسوم کشورهاي غربي را در کنار آيينهاي اسلامي و عربي به اجرا در ميآورند اما شايد سخت باشد تصور کنيم که عيد نوروز در اين کشور جشن گرفته ميشود.
اصولا بايد گفت که مردم لبنان، فارغ از انديشههاي سياسي، علاقه ويژهاي به ايران، ايرانيها و سنتهاي آنها دارند.
نوروز براي کردها، از جمله کردهاي ساکن لبنان، دو معنا يا به عبارت ديگر، دو مناسبت همزمان محسوب ميشود: يکي «عيد آزادي» و ديگري «عيد بهار».
به باور اين قوم ، 2706سال پيش، حاکمي مستبد به نام «ضحاک» که آشوري بود، در نينوا (موصل کنوني در عراق) بر کردها حکومت و به آنان ستم ميکرد. به گونهاي که بسياري از کردها از ترس ظلم و ستمهاي وي به کوهها پناه ميبردند.
شخصيتي به نام «کاوه»، کردها را گرد هم آورد و آنان به رهبري وي بر ضحاک ستمگر شوريدند و کاوه جزو نخستين کساني بود که به کاخ آن حاکم بيدادگر حمله کرد و او را به قتل رساند.
بدين ترتيب، کردها از بند ظلم ضحاک رها شدند و پس از رسيدن به نعمت آزادي، در ارتفاعات، کوهها و کوهستانها به جشن و شادماني پرداختند و با روشن کردن آتش، شادي خود را اعلام کردند.
سنت روشن کردن آتش در شب نوروز
به عقيده کردها، آن روز پيروزي مصادف با اول بهار بود و از اين رو کردها همه ساله اين روز را به عنوان «عيد بهار» جشن ميگيرند و به همين مناسبت، سنت روشن کردن آتش در شب نوروز هنوز در ميان کردها پابرجاست.
در بيروت و ساير مناطق لبنان نيز کردها که بيشتر از مذهب شافعي تبعيت ميکنند، همين آداب و رسوم را به جا ميآورند. براي تفريح به ساحل درياي مديترانه يا کوههاي اطراف ميروند، به ديد و بازديد اقوام ميپردازند و سال نو را به يکديگر تبريک ميگويند.
برخي جمعيتها و انجمنهاي کرد موجود در لبنان، چند سالي است که جشنوارههايي به مناسبت نوروز برگزار ميکنند، کردها را گردهم ميآورند و به طور گروهي به جشن و شادي ميپردازند.
بيشتر کردهاي ساكن در لبنان کردهايي هستند که از سوريه، ترکيه، عراق و ايران به اين کشور مهاجرت کردهاند و جمعيت آنان حدود ۳۵ هزار نفر برآورد ميشود. به عبارت ديگر، حداقل 35 هزار نفر از مردم و ساکنان لبنان همه ساله نوروز را در نخستين روز بهار جشن ميگيرند.
رشيد ملا، رئيس دفتر شبکه تلويزيوني ماهوارهاي کردستان در بيروت ميگويد: «برگزاري مراسم عيد نوروز و برپايي مراسم سنتي در لبنان در سالهاي اخير رواج و رونق بيشتري يافته است و کردهاي مقيم لبنان اکنون اهميت بيشتري به اين سنت ايراني ميدهند و آن را عيد ملي ميدانند.»
وي در ادامه ميافزايد: «در گذشته، کردها در برخي کشورها اجازه برگزاري آيين جشن نوروز را به طور علني نداشتند و مجبور بودند مخفيانه نوروز را جشن بگيرند اما اکنون کشورهايي مانند عراق، سوريه و ترکيه همانند ايران اين روز را تعطيل رسمي اعلام کردهاند و اجازه ميدهند کردها عيد نوروز را به عنوان عيد مادر جشن بگيرند و آزادانه سنتها و آيين نوروزي خود را برگزار کنند. اين موضوع در لبنان نيز صادق است. کردهاي لبنان نيز ميتوانند آزادانه به برگزاري جشن و آيين نوروزي خود بپردازند.»
رشيد ملا همچنين ميگويد: «جمعيتهاي کردي فعال در لبنان اهميت بيشتري نسبت به گذشته به برگزاري جشنها و جشنوارههاي نوروزي ميدهند. حزب روزگاري، مهمترين حزب کردي در لبنان است که طرفداران بسياري دارد و براي برپايي مراسم نوروز همتي ويژه دارد.»
غير از حزب «روزگاري»، حزب دمکراتيک کردستان در لبنان نيز مهمترين فعاليت خود را سر و سامان دادن به وضع کردهاي مقيم اين کشور و زنده نگه داشتن روز ملي آنان يعني نوروز اعلام کرده است.
بنابراين ميتوان گفت که در کنار کشورهاي ايران، عراق، ترکيه، افغانستان، سوريه، قزاقستان، آذربايجان، ازبکستان، قرقيزستان، پاکستان، مصر، هند، و ترکمنستان لبنانيها نيز جشن نوروز را برگزار ميکنند و براي آن مراسم برپا ميدارند.
همچنين شماري از ايرانيان که در گذشته دور دست از ايران مهاجرت و در مناطق بعلبک در شرق لبنان و جنوب به ويژه شهر صور زندگي مي کنند نيز مراسم عيد نوروز را برگزار مي کنند
عراق یکی دیگر از کشورهای منطقه است که عید نوروز را جشن میگیرد. دولت عراق به مناسبت عید نوروز پنج روز تعطیل رسمیاعلام میکند و بیشتر مقامهای عالی کشور به ویژه کردها مراسم ویژه نوروز برگزار میکنند.
پيشينه نوروز در عراقاز نخستین روز تاسیس حکومت کنونی عراق در این کشور نوروز تعطیل رسمیبوده و یکی از اعیاد و روزهای مهم عراق محسوب میشده است.در زمان حکومت صدام حسین با وجود اینکه وی دشمنی سرسختانهای با آيینهای غیر عربی داشت، مراسم عید نوروز برگزار میشد. با سقوط رژیم بعث و تاسیس نظام جدید و نوپای فعلی در عراق نوروز اهمیت ویژهای در این کشور پیدا کرد. به گونهای که در نخستین روز بهار که مصادف با اول فرودین میشود، مقامهای سیاسی این کشور عید نوروز را به ملت عراق تبریک میگویند.
آيين نوروز كردهاي عراقکردهای عراق در نوروز رسم دارند که اگر کسی در طول سال عزیزش را از دست داده باشد، در خانه خود میماند و اقوام و دوستانش برای به اصطلاح ابلاغ جای خالی عزیز از دست رفتهاش ،به دیدن وی میآیند.
در میان کردهای عراق اقوام دیگری نیز وجود دارند که همانند کردها نوروز را برگزار میکنند.این قوم ایزدیها هستند که عموما در شمال عراق زندگی میکنند.
دکتر خلیل جندی رشو، استاد دانشگاه گوتینگن آلمان، درباره جشن سال این اقوام میگوید: "جشن چهارشنبه سوری در واقع جشن اول سال ایزدیهاست که در بین ملتهای دیگر مثل ایرانیان نوروز خوانده میشود. ولی ایزدیها این جشن را هر ساله چهارشنبه سور یا چهارشنبه سرخ مینامند. این جشن در شب اولین چهارشنبه ماه آوریل که ایزدیها بر اساس نام ماههای سریانی نیسان میگویند، برپا میشود.
ایزدیها در عید تخم مرغ رنگ میکنند، چرا که شکل تخم مرغ شبیه زمین است و رنگ کردن آن به این معنی است که میخواهند دنیا به این رنگها باشد و باعث سبزی دشت و صحرا شود. رسم جالب دیگر آنها این است که صبح زود سال نو به دشتها میروند و دست و روی خود را با قطرات شبنم مسح میکنند و باور دارند که اگر کسی مریض باشد با این عمل بیماریاش شفا مییابد.
آرد نیز در جشن سر سال ایزدیها نقش مهمی دارد. آنها در شب جشن به دشت میروند و با آردی که با خود بردهاند ،خمیر درست میکنند. بعد دسته گلی در وسط این خمیر فروکرده و آن را بالای در خانههاشان آویزان میکنند. بدین معنا که بهار به خانه شان آمده است.
همچنین زنان نانی به نام سوک میپزند که برای خیرات به گورستان میبرند. ایزدیها نیز مانند برخی از اقوام کرد آيینی را به جا میآورند که به آن طواف و گاهی نیز جمی میگویند.
نخستین طواف در یک ده ایزدی به نام باشک وبخرانه در روز جمعه پس از چهارشنبه سور شروع میشود و پس از آن تقریبا در همه روستاهای ايزدي ها آغاز میشود. هرطواف کننده یک فرشته دارد که تنها ویژه ایزدیهاست. این طوافها تا آخر ماه ششم میلادی که ایزدیها به آن هزیران میگویند، ادامه پیدا میکند و این نشان نوروز دربین ایزدیهاست.
آنها همچنين پس از سیزده روز دوباره جشن میگیرند که با سیزده بدر ایران قابل مقایسه است.
سانگ ران نوروز تايلندي هاتايلنديها عيد نوروز را «سانگ ران» مينامند هرساله در روز 13 ماه آوريل يا 25 فروردين آغازميشود و به اين مناسبت جشنوارهاي به مدت سه روز برگزارميشود كه به «جشنواره آب» مشهور است.
«سانگ ران» كه در زبان تايلندي به معناي حركت است فرصتي را براي گردهم آمدن اعضاي خانواده فراهم ميآورد تا به بزرگترهاي خانواده اداي احترام كنند. در اين مراسم بزرگترها با ريختن آب معطر بر روي دستان كوچكترها آنها را متبرك كرده و به خانه خويش ميفرستند. «سانگ ران» همچنين روزي براي يك پاكسازي بهاري است كه در آن براساس باورهاي مذهبي هرچيز كهنه و بياستفاده بايد دورانداخته بشود تا بدشانسي از صاحبش دور شود.
مراسم پاشيدن آب به يكديگريكي از مشهورترين آداب اين جشنواره پاشيدن آب به روي يكديگر است كه مردم تايلند با اين باور كه از اين طريق بدشانسيها را از يكديگر ميزدايند و سعادت و خوشبختي را جايگزين آن ميكنند. آنها همچنين به معابد مي روند تا ضمن عبادت براي راهبان معابد غذا ببرند. در اين روز تصاوير و مجسمههاي بودا را نيز تميز ميكنند و معتقدند اين كار براي آنانخوشبختي ميآورد.
هرچند در اصل اين سنت آب ريختن به روي يكديگر به معناي احترام گذاشتن به يكديگر است اما با توجه به اينكه اين جشن در گرمترين ماه سال در تايلند برگزارميشود مراسم آب ريختن اين جشن را به مراسمي مهيج براي جوانان تبديل كردهاست كه در آن با انواع ظرفها يا تفنگهاي آبي اقدام به ريختن آب به يكديگر در خيابانها ميكنند.
نوروز در ويتنام اواسط بهمن ماه است. اين عيد به طور رسمي، سه روز است كه گاه ممکن است تا يک هفته کامل طول بکشد.
آيين نوروزي در ويتناممردم ويتنام در نوروز براي احترام به ارواح ،اجداد و بزرگان فاميل مراسم ويژه اي برگزار ميكنند. همچنين هدايايي از انواع غذا و اشياي زيبا ميان دوستان و همسايگان مبادله ميشود.
ويتناميها ميکوشند خود را به خانه و جمع خانواده برسانند و کيک چهارگوش پرتقالي همراه با غذاهاي سنتي صرف کرده و در دعاي خانواده شرکت کنند. مرباي زرد رنگ نارگيل نيز تهيه ميشود.
در بازارها انواع کاردستيها مانند درخت و انواع شکلات به اشکالي مختلف ساخته و عرضه ميشود که همه سمبلي از زندگي و آينده خوش است.
دورهگردها در شهر با باري پر از هلو روي دوچرخهها روان ميشوند به حدي که خيابانها شبيه به جنگلي صورتي رنگ و درحرکت به نظر ميرسد.
ويتناميها پيش از عيد، خانههاي خود را تميز ميکنند و لباسهاي نو ميپوشند و ادارات و مراکز تجاري با روبان و پارچههاي قرمز که تبريک سال نو بر آن نوشته شده، تزيين ميشود.
مراسم نوروزدر ويتنام، هرساله صدها توريست خارجي را به اين كشور جلب ميكند.
نوروز در مصر برگرفته از فرهنگ ايراننوروز قبطی در مصر با نوروز در ایران هر چند از لحاظ زمان برگزاری تفاوت دارد ولی در اصل یکی است زیرا مصریان جشن نوروز را از ایرانیان گرفته و با همان نام و آداب و سنن برگزار می کردند. نوروز مصری ( قطبی ) هر سال با آغاز فصل زراعی و زمانی که رود نیل طغیان کرده و زمین های اطراف خود را سیراب می سازد، آغاز می شود به عبارت دقیق تر روز دهم یا یازدهم از ماه سپتامبر یعنی روز اول ماه توت که یکی از ماههای مصر باستان است .
نوروز جشن ملي مصرمصریان باستان با آمدن فصل بهار و قرار گرفتن خورشید در برج حمل سال فلکی خود را آغاز سال می کردند و این روز به عقیده آنان آغاز خلقت نیز می باشد، توت حکیم معروف مصری آغاز سال نو مصریان را مقارن با ظهور ستاره شعرای یمانی در برج خورشید قرار داد و مصریان برای زنده نگهداشتن نام این حکیم فرزانه آغاز سال نو را به نام او ثبت کرده و آن روز به عنوان جشن ملی مصریان شناخته شد. از آنجایی که کشور مصر با داشتن رود نیل استعداد کشاورزی یافته و نیل تنها منبع در آمد آنان به شمار می آمد، کاهنان مصری برای رود نیل و روزی که در آن طغیان می شود، احترام خاصی قائل بوده و آن را مقدس می شمارند و گاهی صفت الهی نیز به آن داده اند.
هرودوت معتقد است که مصریان باستان اولین کسانی بوده اند که سال را به ۱۲ ماه تقسیم کرده و به پایان آن ۵ روز اضافه کردند قلقشندی صاحب کتاب صبح الاعشی می گوید: نوروز که یکی از مشهور ترین اعیاد مصر است از ایران باستان گرفته شده و به آن نام نیروز قطبی داده اند. این عید با همان نام و آداب و سنن ایرانی در مصر برگزار می شود. وی در کتاب مناهح الفکر نیز می گوید: مصریان در آن روز شادی کرده، آتش می افروزند و آب بر روی یکدیگر می پاشند که از مراسم ایرانیان به مراتب مفصل تر است و مردم شام نیز همین آیین را در اول ماه نیایش که یکی از ماههای رومی است،برگزار می کنند.
روايات گوناگون از پيدايش نوروز در مصرپيرامون چگونگی پیدایش نوروز در مصر روایت های مختلفی وجود دارد.عده ای معتقدند که نوروز از زمان کمبوجیه وارد این سرزمین شده است، یعنی از سال ۵۹۵ ق.م. که کمبوجیه سرزمین مصر را تسخیر کرد. گروهی نیز معتقدند که نوروز در زمان خسرو پرویز سال ۶۱۹ وارد مصر شده است . برخی هم بر این عقیده اند که نوروز پس از ورود اعراب به مصر متداول شده است.
دکتر محمدی که یکی از اساتید برجسته مصر است در این مورد می گوید: نوروز در زمان خسرو پرویز وارد مصر نشده زیرا حکومت نامبرده در مصر بیش از ده سال دوام نداشت در حالی که کمبوجیه و جانشینان وی مدت زیادی در آنجا حکومت کردند. بنابر این به احتمال قوی می توان گفت که کمبوجیه نوروز باستان را به مصر برده است.
دکتر فوادعبدالمعطی صیاد که استاد دانشکده ادبیات عین الشمس است با نظر دکتر محمدی مخالف بوده و معتقد است: تاریخ ورود نوروز به مصر باستان در عهد حکومت داریوش جانشین کمبوجیه بوده است. در زمان این پادشاه روابط فرهنگی میان مصریان و ایران محکم و استوار بوده است.
مورخان و پژوهشگران نقل کرده اند که داریوش بعضی از اصطلاحات تقویم مصری را به سرزمین خودآورده است. عقیده افرادی که ورود نوروز در مصر را پس از ورود اعراب به این سرزمین می دانند نیز مردود است چرا که ابن ایاس روایت هایی برای ما نقل کرده است که نشان می دهد مصریان قبل از ورود اسلام به مصر نوروز را برگزار می کردند که با آداب و سنن ایرانیان نیز شباهت فراوانی داشت.
در زمان بطلمیوس و رومی ها معبد ( دندره بزرگ ) ساخته شده است. زمان ساختن این معبد بزرگ در عهد بطلیموس سوم آغاز شد و در زمان تیباریوس ( قیصر روم ) به پایان رسید. این معبد بزرگ ۱۲ ستون به نمایندگی از ۱۲ ماه سال دارد. در این معبد بزرگ معمولا" آغاز سال نو را جشن می گرفتند و پادشاه همراه با ۱۳ کاهن پرچم به دست که نشانه هایی از خدایانشان بر آن حک شده بود وارد معبد می شدند و مراسم مذهبی خاصی را برگزار می کردند. بدون شک این معبد بزرگ از عظمت برگزاری جشن نوروز حکایت می کند
لوی می گوید: در خیابان های شهرهای مصر و عراق بازی های خشنی توسط اسب ها صورت می گرفت که بر گرفته از آداب و سنن ساسانیان بوده است. در زمان برگزاری این بازی های تابستانی و پرهیاهو کسی جرات نمی کرد که با لباس های تمیز و ظاهری آراسته به خیابان برود.
برپايي عيد نوروز در آغاز ماه توتمصریان در آغاز سال نو جشن نوروز را با شکوهی هر چه تمامتر برگزار می کردند. هر چند که زمان برگزاری آن بر اثر تحولاتی که در تقویم آنها صورت گرفت تغییر یافته است. مردم مصر عید نوروز را در آغاز ماه توت جشن می گیرند. آتش می افروزند و بر یکدیگر آب می پاشند. به کارمندان دولت و خانواده هایشان لباس و پوشاک داده می شود و طبق عادت دیرینه مردم نیز به همدیگر هدیه می دهند. حتی پس از فتح مصر از طرف اعراب نیز این جشن باستانی ادامه داشت. در زمان حکومت فاطمیان، عید نوروز به یک جشن ملی تبدیل شد. در این عید رسمی خلیفه و خانواده اش و تمام مسئولان کشوری شرکت می کردند، خصوصا" در زمان ظهور حکومت شیعیان در ایران، چرا که رابطه فاطمیان با ایران در تمام طول حکومتشان قطع نشده بود.
مقریزی درباره عید نوروز در میان فاطمیان می گوید: نوروز یکی از اعیاد رسمی مصر در آن زمان بود، در آن روز رفت و آمد در راهها کم می شد، لباس و پوشاک بین کارمندان و خانواده شان تقسیم می شد، عیدی ونیازهای نوروز به آنها داده می شد و مردم در آن روز آتش می افروختند و اب بر سر و روی یکدیگر می پاشیدند.
وي به نقل از این زولاق می گوید: در سال ۳۶۳ قمری خلیفه فاطمی ( المعزلدین الله ) افروختن آتش و پاشیدن آب را در نوروز منع کردولی سال بعد افروختن آتش و پاشیدن آب از طرف مردم شدت یافت، مردم به کوچه و بازار ریختند و آن بازی ها را به شهر قاهره کشاندند و به مدت ۳ روز به لهو و لعب پرداختند، بازارها را چراغانی و آذین بندی کردند به همین سبب خلیفه ناچار شد دستور دهد تا در خیابان ها جار بزنند که مردم دست از این اعمال بردارند و چون مردم به دستور او توجه نکردند، تعدادی از آنها را دستگیر کرد و در زندان ها انداخت و تعداد دیگری را برای تنبیه سوار بر شتر به دورشهر گرداند. علی رغم این مخالفت های خلیفه فاطمی به خاطر حفظ حرمت و زیان نرسیدن به مردم این مراسم همچنان به قوت خود باقی ماند و نوروز جزو اعیاد رسمی کشور مصر محسوب شد و این جشن به طور واضح و عقیده افرادی که ورود نوروز در مصر را پس از ورود اعراب به این سرزمین می دانند نیز مردود است آشکار در زمان خلافت الامربالله ( ۵۴۹-۵۲۴ ه.ق. ) متجلی گشت و شکل نهایی خود را باز یافت.
مقریزی ادامه مي دهد: در زمان این خلیفه فاطمی در عید نوروز لباسهای مردانه و زنانه و مایحتاج نوروز از قبیل مواد غذایی و خربزه، انار، خوشه های موز، سبدهای خرما، حلیم با گوشت مرغ، گوسفند، گاو ونان میان مردم تقسیم می شد، مردم در این مراسم از میان خود مردی را به نام میر نوروز انتخاب می کردند و او معمولا" صورت خود را با آرد یا ذغال می پوشاند، سوار بر الاغ می شد و جامه قرمز به تن می کرد و در کوچه و بازار شروع به گشت و گذار می نمود. او از مردم طلب عیدی می کرد و مانند مامور مالیات دفتر مخصوصی در دست می گرفت و در صورت عدم دریافت پول و عیدی به صورت آنها ابی آغشته به کثافات می ریخت . مردم در آن روز به شوخی می پرداختند و به طرف یکدیگر پوست و آشغال پرتاب می کردند. در آن روز معمولا" در خیابان ها به گشت و گذار مشغول می شدند و اغنیا و ثروتمندان از خانه های خود بیرون نمی آمدند. پلیس هم با مشاهده این اعمال اعتراض نمی کرد و سکوت اختیار می نمود. اگر کسی از این موضوع اطلاع نداشت و به خیابان می رفت، دیگران به عنوان مزاح به او آب های کثیف می پاشیدند و لباسهای او را آلوده می کردند. مگر اینکه به آنها پولی می پرداخت و خود را از این مخمصه نجات می داد، چه بسا محصلان درمدارس به عنوان شوخی به معلمان خود هجوم آورده و آنها را تهدید به انداختن در چاه می کردند مگر آنکه پولی به آنها می دادند و خود را رها می ساختند. متز می گوید: به نظر من آداب و سنن رایج در مصر شباهت زیادی به آداب جشن کارناوال داشت. اروپاییان نیز در روزهای آخر سال میان شب میلاد و شب( غطاس ) چنین آیینی را انجام می دهند. در بعضی از شهرهای آلمان فرزبدان پدران و اقوام خود را به شوخی کتک می زدند. در بلغارستان نوکران، ارباب خود را در این روز می زدند. روز آغاز سال ( نوروز) خلیفه فاطمی سوار بر اسبی می شد که لولوه نام داشت و به میان مردم می آمد تا در شادی و سرور آنها شرکت کند. چون این گونه اعمال مردم عامی در خیابان ها خارج از نزاکت و ادب بوده و باعث اخلال در نظم و امنیت می شد، بعضی از حکام مصر مجبور به اتخاذ تصمیماتی می شدند که از این اعمال جلوگیری کند، مانند سلطان الظاهر برقوق که در قرن ۸ هجری ( ۱۴ م ) حکومت می کرد و کوشش کرداز انجام این مراسم جلوگیری کند و دستور داد انجام دادن این مراسم در نوروز لغو شود ا و متخلفان را به اشد مجازات تهدید کرد. از این پس جشن نوروز تنها به صورت شادی و قدردانی از نعمت های الهی که به واسطه رود نیل به آنها اعطا شده تبدیل شد. با این حال مردم با ادیان ومراسم مختلف آن را انجام می دادند. کشاورزان در این روز همراه بازن و فرزندان و احشام خود از خانه خارج می شدند و به کنار رود نیل می رفتند و در آنجا ساعت های خوشی را می گذراندند و به هنگام بازگشت به عنوان تبرک و سپاس از نعمت های الهی، مقداری از آب رود نیل رابه خانه های خود می آوردند. این همان تصویری است که مقریزی و سایر مورخان درباره آداب و سنن مصریان در عید نوروز در زمان خلافت فاطمیان برای ما ترسیم کرده اند .
در این روز فرخنده مردم بهترین تبریکات خود را به یکدیگر ابراز می کردند و شعرا نیز بهترین اشعار خود را در رقابت با یکدیگر می سراییدند، از این قصاید می توان به سروده ای که تمیم بن المعزالدین الله فاطمی به مناسبت نوروز به برادرش العزیز بالله خلیفه فاطمی تقدیم کرده، اشاره نمود. در این قصیده ۱۸ بیتی او پس از مدح برادرش العزیزبالله چنین می گوید: فان طاب نوروز و عید فانما بنورک اضحی ذا و ذا و هو طیب اگر نوروز و عید بر ما خوش و گوارا شود به لطف و برکات وجود شماست و وجود شما بر ماگواراست در شعر معاصر نیز درباره نوروز می توان به قصیده ۲۷ بیتی که به مناسب فرا رسیدن بهار و شکوفه کردن درختان در تاریخ ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۴۷ م توسط احمد زکی ابوشادی سروده شده اشاره کرد. در این قصیده شاعر به وطن خویش که از آن دور است بهترین آرزوها و پاک ترین بوسه ها را که همچون نفس تازه بهار معطرند مردم مصر عید نوروز را در آغاز ماه توت جشن می گیرند. آتش می افروزند و بر یکدیگر آب می پاشند. تقدیم می کند.
در قصیده دیگری نیز که به مناسبت آغاز سال نو و خاطره دلخراش شهادت مصریان به دست دقیانوس پادشاه ستمگر رومی ها، توسط محمد الاسمر شاعر معروف مصری سروده شده,چنین آمده است: قیل عید النیروز قلت و ذکری هی عندی بالشعر و النثر احری این منها کل المسمی بنیروز هنا اوهناک فی ارض کسری ماریاض الربیع اجمل عندی من ریاض الاخلاق غصنا" و زهرا . شاعر در این قصیده ۶۰ بیتی چنین می گوید: گفتند که عید نوروز آمد و خاطره به شهادت رسیدن مصریان به دست ستمگران رومی تداعی شد. گفتم بهترین تجلیل از این خاطره گفتن نثر و سرودن شعر است. آنچه نامیده می شود به نام نوروز در این سرزمین و یا در سرزمین خسرو پرویز کجا هستند. از این حادثه گلستان بهار نزد من زیباتر از گلستان های اخلاق و شکوفه های آن نیستند.
نیاکان ترکمن عید نوروز را به عنوان سنبل و نماد زندگی دوباره، برکت ، مکنت ، سعادت و رفاه تلقی کرده اند. در ترکمنستان یکم و دوم فروردین مطابق با ۲۱ و ۲۲ ماه مارس هر سال به مناسبت عید نوروز تعطیل رسمی بوده و جشن های مختلف مردمی در سراسر این کشور برپا می شود.
در کشور ترکمنستان، نوروز به نشانه احیاء آداب و رسوم دیرینه است . ترکمن ها آداب خاصی برای نوروز مانند غذاهای خاص نوروز و برپایی بازی ها و مسابقات گوناگون دارند.
عید نوروز در ترکمنستان جشن کشاورزانی است که آذوقه مردم را تامین می کنند و به همین دلیل کشاورزان دامنه های کوه "کپت داغ" و کناره های آمودریا با عظمت خاصی نوروز را جشن می گیرند. پس از استقلال کشور ترکمنستان رییس جمهوری این کشور به منظور احیای رسم دیرین کشورکه از نسل های پیش وجود داشته ، سال نو را نوروزاعلام نمود و امروز عید نوروز به عنوان جشن ملی به رسمیت شناخته شده است.
غذاهاي نوروزيمردم تركمنستان در این ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند نوروزکجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازی های مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی می دهند. درایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار می شود که می توان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، و غیره اشاره نمود.
عید نوروز در تاجیکستان و برخي دیگر از نقاط آسیای مرکزی "عید سر سال" یا "عید سال نو" نامیده می شود. تاجیکان همچون دیگر ایرانی نژادها آیین و آداب خاصی برای جشن نوروز دارند. روز نوروز در تاجیکستان با سال شمار دهقانی تاجیکی اول ماه حمل و با حساب میلادی ۲۱ یا ۲۲ مارس شروع می شود که به نام 'خیدیر ایام' یعنی جشن بزرگ معروف است.
مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان در ایام عید نوروز خانه تکانی و ظروف خانه را کاملا تمیز می کنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید طلوع کرد دو جارو را که سرخ رنگ است و درفصل پاییز از کوه جمع آوری کرده و تا جشن نوروز نگاه داشته در جلوی خانه راست می گذارند، زیرا رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانواده می کوشد هرچه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یکپارچه قرمز را بالای سر در ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال است . سپس درها و پنجره ها باز می شوند تا هوای نوروزی و بهاری که حامل برکت و شادی است وارد خانه شود.
تاجیک ها هم تقریبا همچون ایرانی ها سفره هفت سین می چینند که به آن سفره "دسترخان" می گویند اما جشن نوروز را برخلاف ایرانی ها به خیابان ها می کشاندند تا همه در آن شریک باشند در واقع نوروز در تاجیکستان فقط به خانه ها نمی آید بلکه تمام شهر را متحول می کند.
مسابقه بزكشيمسابقه بزکشی هم یکی دیگر از برنامه های جدا نشدنی از جشن نوروز در تاجیکستان است. لاشه بز را وسط میدان می گذارند و از بلندگویی که روی کانتینری آن سوی میدان نصب شده در هر دور، مقدار جایزه و نام کسبه ای که هزینه جایزه این دور را متقبل شده اعلام می کنند. بعضی ها شرکت می کنند و آن هایی که جایزه باب میلشان نباشد اطراف میدان سوارکاری یورتمه می روند تا دور بعدی آغاز شود. مسابقه تا جایی که جایزه دهنده ای باشد ادامه پیدا می کند. در زمین بازی میدان بزکشی دو تکه پارچه قرمز بیش از هر چیز جلب توجه می کند، یکی پرچم جایی که مقصد نهایی لاشه بز است و دیگری دستار داور مسابقه که با ریش سفید و بلندش وسط میدان ایستاده است . مسابقه بزکشی شاید تنها میراث باقی ماند ه ای است که حس جنگ های سلحشورانه باستان را در ذهن هر تماشاگری تداعی می کند. آش پلو، سومنک (سمنو)، کلوچه، انواع شرینی، سمبوسه، نان فتیر، نان چپاتی، انار، ماستابه، انگور، سیب، مویز، گردو، بادام، برگه ی زردآلو و هلو از جمله خوراکی های سنتی است که در عید نوروز بر سفره ی هر خانواده ی تاجیک دیده می شود.
غذاهاي نوروزي
تاجیک ها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف می کنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه می آویزند که آن را نشانه بهروزی و خوش بختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کرده اند به طرزی نیکو می چینند، سپس پنجره ها را می گشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید. همه لباس تازه به تن می کنند و کوچکترها در حالی که غنچه ای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها می روند و با گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو می کنند. در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند وگندم غذای مخصوصی تهیه می کنند که به آن "باج" می گویند
منبع:
وبسایت جشن جهانی نوروز