سال ۱۹۴۵، ساکنان اوک ریج در ایالت تنسی آمریکا، از فهمیدن هدف واقعی کارشان شگفتزده شدند. بیشتر ۷۵۰۰۰ نفری که در این «شهر مخفی» به شدت تحت کنترل زندگی میکردند، تا زمانی که خبر حمله ویرانگر به هیروشیما منتشر شد، نمیدانستند که به پردازش اورانیوم برای ساخت بمب اتمی کمک میکردهاند.
به گزارش فرادید، آنها تنها با وعدههای مبهم مبنی بر اینکه تلاشهایشان به پایان جنگ کمک میکند به این شهر منزوی آمدند و هرگز نفهمیدند بخشی از یکی از مهمترین پروژههای نظامی تاریخ هستند. این هدف روز ۶ آگوست ۱۹۴۵ برملا شد، وقتی بمب ویرانکنندهی هیروشیما با سوخت اورانیومِ اوک ریج، به جنگ جهانی دوم پایان داد.
تابلویی در وردی اوک ریج که از ساکنان میخواست تا هرچه در آنجا میبینند، هر کاری که در آنجا میکنند و هر چه در آنجا میشنوند را همانجا نگه دارند.
کارهایی که در تأسیسات به شدت محافظتشدهی اوک ریج انجام میشد، نه تنها عظیم بود، بلکه حتی برای کسانی که آنجا زندگی و کار میکردند، مخفی بود. عکسهای کمیابی که توسط تنها عکاس مجاز شهر گرفته شده، اسرار عجیب این جامعه مرموز را فاش میکنند.
در این عکسها، زندگی روزمره ساکنان اوک ریج ثبت شده، از لحظات عادی حومه شهری تا صحنههایی از داخل نیروگاههای هستهای با امنیت بالا که در آنها، مردم وظایف مرموزشان را انجام میدادند.
سال ۱۹۴۲، دولت فدرال ایالات متحده، اوک ریج تنسی را یک مکان کلیدی برای پروژه «منهتن» (اقدام فوقسری برای توسعه سلاحهای هستهای) انتخاب کرد. این تصمیم توسط سرلشکر لِزلی گرووز، رئیس نظامی پروژه انجام شد که آنجا را برای مزایای استراتژیکی که داشت، ایدهآل میدانست. تراکم کمجمعیت منطقه، تملک زمین را نسبتاً ارزان کرد، در حالی که دسترسی به آن از راه بزرگراه و راهآهن، حمل و نقل کارآمد را تضمین میکرد.
چالش بیحدوحصر بود: مهندسان پروژه منهتن باید نه تنها کارخانههای تولیدی پیشرفته، بلکه یک شهر کامل را برای اسکان ۳۰۰۰۰ کارگر میساختند. حتی پیش از اینکه رئیس جمهور، فرانکلین دی. روزولت، روز ۱۹ سپتامبر ۱۹۴۲، پروژهی منهتن را رسماً مجاز اعلام کند، کار در محوطه تنسی شرقی در حال پیشرفت بود. گرووز خرید ۵۹۰۰۰ هکتار در امتداد رودخانه کلینچ، واقع در ۲۰ مایلی غرب ناکسویل را تأیید کرد.
تعدادی از کارکنان مراکز نظامی اوک ریج در حال بازگشت از سر کار به خانه
همچنین حذف تعداد نسبتاً معدودی از خانوادههای ساکن در زمینهای کشاورزی حاشیهای و آمادهسازی گستردهی محوطه برای تأمین نیازهای حمل و نقل، ارتباطات و آب و برق شهر و کارخانههای تولیدی که قرار بود منطقهی توسعهنیافتهی قبلی را اشغال کنند، تصویب شد.
این مکان که ابتدا «محوطهی X» نامیده میشد، بعداً به کارگاه مهندسی کلینتون تغییر نام داد و نامش را از نزدیکترین شهر قرض گرفت. چیزی که به شکل بخش کمجمعیتی از زمین آغاز شد، به سرعت به مرکز شلوغ و با امنیت بالایی برای تلاشهای علمی و نظامی تبدیل شد.
هدف برنامههای اولیه برای رزرو نظامی اوک ریج، اسکان حدود ۱۳۰۰۰ نفر در خانههای پیشساخته، تریلرها و خوابگاههای چوبی بود. با این حال، با گسترش پروژه منهتن، برآوردها برای جمعیت شهر به ۴۵۰۰۰ نفر افزایش یافت و با پایان جنگ، اوک ریج با ۷۵۰۰۰ نفر جمعیت، به پنجمین شهر بزرگ تنسی تبدیل شد.
هجوم سریع کارگران و خانوادههای آنها از توانایی ارتش برای ارائه مسکن و خدمات کافی پیشی گرفت و مبارزه مداوم برای برآورده کردن تقاضا ایجاد شد.
تابلویی در اوک ریج که از ساکنان میخواست تا مراقب اطلاعاتی که از طریق تلفن به افراد بیرون از شهر میدهند باشند
برای رفع کمبود مسکن، مصالح در مدت زمان کم تولید میشدند و نخستین خانهها باسیمان پیشساخته و پانلهای آزبست معروف به تخته سمستو ساخته شدند. به این خانهها لقب «خانههای الفبا» داده شد، زیرا به طرحهای آنها حروف اختصاص داده شده بود. خانههای کوچک دوخوابهی «A»، خانههای «C» بزرگتر با اتاقخوابهای اضافه و خانههای «D» با اتاقهای غذاخوری از معدود چیدمانهای استانداردشده بودند که در مجموع حدود ۳۰۰۰ خانه را شامل میشدند.
به مرور زمان، خانههای پیشساخته به شکل بخشبخش دارای دیوار، کف، لولهکشی و سیمکشی رسیدند که به خدمه اجازه میدادند روزانه ۳۰ تا ۴۰ خانه را تکمیل و به ساکنان جدید تحویل دهند.
محرمانه بودن شهر یه موضوع جدی بود. بیلبوردهای سراسر اوک ریج به ساکنان یادآوری میکردند ساکت و متمرکز بمانند، حتی اگر هدف کارشان را کاملاً درک نکردهاند.
حتی یک ضربالمثل رایج بر فرهنگ پنهانکاری تأکید میکرد: «اگر کسی بپرسد: «آنجا در اوک ریج چه میسازید؟» بگویید: «۷۹ سنت در ساعت». اقدامات امنیتی شدید بود و نواحی شهر، چه نظامی چه غیرنظامی، حصارکشیشده و محافظتشده بود.
بازرسی وسایل نقلیه برای همه از جمله مقامات عالیرتبه اعمال میشد. ماموران دولتی به دقت ساکنان و کارگران را زیر نظر میگرفتند و کسانی که سوالات زیادی درباره وظایف خود میپرسیدند یا از اصطلاحات ممنوعه مانند «هلیوم» یا نام تجهیزات خاص استفاده میکردند، به سرعت اخراج میشدند.
عدمشفافیت در مورد ماهیت کار بر روحیه آنها اثر گذاشت. کارگران میدانستند مشارکتهایشان مهم تلقی میشود، اما از نتایج تلاشهایشان بیخبر بودند.
شایعات و گمانهزنیها فضا را پر کردند و یک نظریه میگفت اوک ریج یک آزمایش سوسیالیستی الگو است که توسط النور روزولت برای ترویج کمونیسم در آمریکا تنظیم شده است.
دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، کنترل اوک ریج به نظارت غیرنظامی تحت کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده منتقل شد. عملیات اجتماعی، از جمله ترتیبات مسکن و حمل و نقل عمومی، توسط شرکت روآن اندروسون از طریق یک قرارداد دولتی مدیریت شد و سال ۱۹۵۹ این شهر به ثبت رسید.
تاسیسات ساختهشده در طول پروژه منهتن نیز دستخوش تغییرات قابلتوجهی شد. کارخانه انتشار حرارتی مایع S-50 که در غنیسازی اورانیوم نقش داشت، اندکی پس از جنگ برچیده شد.
تاسیسات K-25 که به دلیل استفاده پیشگامانهاش از انتشار گاز برای غنیسازی اورانیوم شناخته میشود، تا سال ۱۹۸۵ به فعالیت خود ادامه داد و سپس بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ تخریب شد.
از چهار محوطه اصلی تولید در زمان جنگ، دو محوطه هنوز فعال هستند. تاسیسات Y-12 که ابتدا برای جداسازی اورانیوم الکترومغناطیسی ساخته شد، اکنون به عنوان مرکز پردازش سلاحهای هستهای و ذخیره مواد عمل میکند.
در همین حال، محوطهی X-10، محل راکتور گرافیتی که برای تحقیقات هستهای اولیه استفاده میشد، به آزمایشگاه ملی اوک ریج (ORNL) تبدیل شده است.
پس از جنگ، یکی از کارگران اوک ریج به نام مری آن بافارد در یک برنامه رادیویی در مورد وظایف مرموز و عجیب خود چنین گفت:
«اصلاً منطقی نبود. من در خشکشویی شرکت شیمیایی مونسانتو کار میکردم و لباسهای فرم را میشمردم. دقیقا به شما میگویم چکار میکردم. لباسها اول شسته میشدند، بعد اتو میکشیدند، تمام دکمههای نو را میدوختند و به من تحویل میدادند. من یونیفرم را بالای یک دستگاه خاص نگه میداشتم و اگر صدای تق میشنیدم، آن را پس میفرستادم تا تمام آن مراحل دوباره انجام شود. این تمام کاری بود که من انجام میدادم، در تمام طول روز.»