از زمانی که انسان "خود" و "دیگری" را شناخت و از غار تنهاییهایش بیرون آمد، ستیز بر سر فراخ کردن قلمرو آغاز و رفته رفته نیاز به دژسازی پررنگ شد.
به گزارش راهنماتو، شاید بتوانیم توسعه شهرسازی استراتژیک و امن در ایران را در دورهای بگیریم که اورارتوها، قومی ارمنی، در سده هشتم و نهم قبل از میلاد با الهام از معماری بینالنهرینی بناهایی مستحکم میساختند که همچون سدی دفاعی عمل میکرد. این استحکامات در قالب حصاری پیرامون شهر ایجاد میشد و بعدها پایههای معماری کوهستانی ارامنه را تشکیل داد. اما، پیش از آن و در عصر آهن، در دل ایران نیز دژهایی وجود داشت که ردپای برخی از آنها همچنان پابرجاست.
حضور این دژها و اکتشافشان توسط باستانشناسها زمینهای برای شناخت تمدنهایی کهن در ایران را رقم زد. به عنوان مثال مراکز فرهنگی و سفالگری مثل آن آثاری که در تپه حسنلو کشف شد یا تمدن زیویه و غیره. خلاصه دژسازی در ایران ریشههایی باستانی و عمیق دارد که در این مطلب از راهنماتو چند مورد از آنها را معرفی میکنیم. اما، به دژها و قلعههای باستانی ایران بسنده نکرده و به دورههای پس از اسلام هم سری خواهیم زد.
زمانی که انسان از موجودی غارنشین تبدیل به موجودی شهرنشین میشد مسائل زیست محیطی که کاملا مربوط به حیات او میشد و از اصلیتر عناصر زندگیش به حساب میآمد حائز اهمیت قرار گرفت. عناصری مثل آب کافی، زمین مناسب برای کشاورزی و نزدیکی به شاهراههای اصلی.
اما طولی نکشید که انسان شهرنشین نه تنها خطر جانوران وحشی پیرامونش را احساس میکرد، بلکه متوجه انسانهای مهاجمی شد که سعی در فراخ کردن قلمرو خود و به دست آوردن منابع حیات همسایگانش داشت. در همین لحظات بود که نیاز به دژسازی، دیوارکشی پیرامون شهر و ساختن اماکن مهم نظامی بر فراز کوهها و مناطق صعبالعبور احساس شد.
در ایران باستان اما شکل معماری قلعهها و دژها به صورتی است که از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده و انگار در موارد گوناگونی به کار رفته است. درواقع این ویژگی در معماری قلعهها نه تنها در ایران بلکه در معماری خاور نزدیک نیز دیده میشود.
محققانی همچون زارعی و باباکمال بر این عقیده هستند که از نظر کارکردهای معماری قلعهها طیف وسیعی از سازهها را در برمیگیرند. تنوع در شکل ظاهری قلعهها موجب شده تا تصور شود که وجود آنها قبل از اینکه ناشی از ضرورت انطباق با محیط جغرافیایی خاص بوده باشد و یا نتیجه شدن گرفتن ناامنی، بیشتر متاثر از سبک معماری به خصوصی است.
حال بهتر است بدانیم که قلعهسازی در ایران از عصر آهن و در دژ حسنلو دیده میشود. در دوره مادها نیز دژ خاخار و کیشهسو دژهایی مستحکم بودند که نشانی از آنها باقی نمانده، اما در کتیبههای آشوری ردپای آنان دیده میشود. به هر رو شکوه آن مربوط به دوره اشکانیان و از آن مهمتر ساسانیان است. در دوره ساسانیان ایران زمین از شرایط جغرافیایی مناسب و منابع طبیعی غنی برخوردار بود. به همین خاطر مدام دستخوش تهاجم و لشکرکشی قرار میگرفت.
البته اگر بخواهیم به این موضوع اشاره کنیم، باید بدانیم که ایلامیها که بسیار پیشتر از ساسانیان در ایران میزیستند هرگز از تهاجم بینالنهرینیها در امان نبودند که این مساله نشان از غنی بودن منابع این کشور دارد. اما، قلعهسازی در دوره ساسانیان تبدیل به یکی از ملزومات شهرسازی شد و رد و شالوده آن به دوران پس از اسلام نیز منتقل گردید. عموما قلعههای ساسانیان برجهای نیمه گردی داشتند که جلوتر از دیوار دفاعی قرار میگرفت و این برجها انگار تنگ یکدیگر را در آغوش کشیده بودند که جلوهای زیبا به شکل کلی آن میبخشید.
ممکن است تا کنون نام قلعه دختر را در بخشها و شهرهای مختلف ایران شنیده باشید و مدام برایتان سوال باشد که چرا به برخی قلعههای برجای مانده از دوران ایران باستان قلعه دختر میگویند. جالب است بدانید که "قلعه دختر" رد داستانها و افسانههای خاصی را بر دوش میکشد که دانستن حدودی این داستانها ممکن است جذاب باشد.
پیش از هر چیز بهتر است عنوان کنیم که نامگذاری قلعه دخترها زمانی صورت گرفته که مدتها از زمان بنای آنها میگذشته و چه بسا در دورهایی اتفاق افتاده است که این قلعهها دیگر متروکه شده بودند. در آن زمان نیروی خیالپردازی مردم به کار آمده و وابسته به قصههایی خاص نام این قلعهها، قلعه دختر شده است. در این میان سه قصه وجود دارد که دانستنش خالی از لطف نیست و چه بسا بسیار زیباست.
قلعه دختر میانه: در این داستان، شاهزاده خانمی با زیبایی شگفتانگیز در قلعهای بلند در دل کوه زندگی میکرد. برای ملاقات با چوپانی عاشق، او دستور میدهد پلی بسازند که به پل دختر معروف میشود. اما پس از ساخت پل، عشق چوپان به او فروکش میکند و داستان به پایان میرسد.
قلعه دختر تنگاب فیروزآباد: این داستان مشابه حکایت زال و رودابه است. شاهزاده خانم که در قلعهای محبوس است، گیسوان بلندش را به عنوان نردبان برای ملاقات با دلباختهاش از دیوار قلعه آویزان میکند. این داستان نماد عشق و فداکاری است که در دل قلعهای بسته میماند.
قلعه دختر بامیان: در این روایت، دختر حاکم بامیان به یک سردار مغول دلبسته میشود و برای تسلیم شهر، به او کمک میکند. پس از تسلیم شهر، دختر به دلیل خیانتش به پدرش، به مرگ محکوم میشود. این داستان به ماجرای عشق و وفاداری در برابر سرنوشت اشاره دارد.
حال که تاحدودی با قلعهسازی در ایران باستان آشنا شدیم و قصههای زیبای آن در مورد قلعه دخترهای ایران را شنیدیم بهتر است به سراغ معرفی زیباترین قلعههای ایران برویم که هنوز پایههای آن وجود دارند. برخی از این قلعهها مربوط به دوران باستان و برخی دیگر مربوط به دوره اسلامی میشوند که در متن مطلب به آن تاریخ آن اشاره خواهد شد.
دژ حسنلو، واقع در شمال غرب ایران، شاهدی بر تمدن پیشرفته عصر آهن در این منطقه است. کاوشهای باستانشناسی در این محوطه، تصویری شگفتانگیز از معماری پیچیده و زندگی شهری در حدود ۳۰۰۰ سال پیش ارائه میدهد.
دژ حسنلو با دیوارهای دفاعی مستحکم، برجهای نگهبانی و تالارهای بزرگ، نمادی از قدرت و شکوه یک تمدن پیشرفته بوده است. کشف سه تالار ستوندار بزرگ، که بهطور متوالی ساخته شدهاند، نشان از توسعه معماری و پیچیدگی ساختاری این بنا دارد. این تالارها که احتمالا کاربری مذهبی داشتهاند، با تزئینات و نقاشیهای دیواری، شکوه و عظمت این تمدن را به نمایش میگذارند.
یکی از مهمترین اکتشافات در قلعه حسنلو، جام زرین بینظیری است که در اواسط قرن بیستم کشف شد. این جام با نقش و نگارهای ظریف و پیچیده، داستانهای حماسی و اساطیری را به تصویر میکشد و نشاندهندهی مهارت بالای هنرمندان این دوره در فلزکاری و زرگری است. جام زرین حسنلو، علاوه بر ارزش هنری، از نظر تاریخی نیز اهمیت فراوانی دارد و اطلاعات ارزشمندی در مورد باورها، آداب و رسوم مردم این منطقه در اختیار باستانشناسان قرار داده است.
دژ حسنلو و جام زرین آن، به عنوان نمادهای درخشانی از تمدن عصر آهن در ایران، در موزههای مختلف جهان به نمایش گذاشته شدهاند و همچنان به عنوان گنجینههایی ارزشمند مورد مطالعه و تحقیق پژوهشگران قرار میگیرند.
برای رفتن به دژ حسنلو باید به استان آذربایجان غربی، ۹ کیلومتری شمال شرقی شهرستان نقده، بین روستاهای امینلو و حسنلو بروید.
اگر بخواهیم با قصه این مطلب را پیش ببریم، قصههای قلعه قهقهه تمامی ندارد. این قلعه مخوف که حتی در دوره صفویان مورد استفاده قرار میگرفت، زمانی زندان شاه اسماعیل دوم فرزند شاه تهماسب اول نیز بود. اما، پایههای ساخت آن به دوره ایران باستان بازمیگردد.
معماری قلعه قهقهه، ترکیبی از سادگی و استحکام است. استفاده از مصالح طبیعی و روشهای سنتی ساخت، به این قلعه ظاهری خشن و در عین حال زیبا بخشیده است. حفرههای تعبیه شده در دل سنگها برای ذخیره آب باران، نشان از هوش و درایت سازندگان این قلعه دارد.
تاریخچه قلعه قهقهه به دوران پیش از اسلام بازمیگردد و در طول سلسلههای مختلف، از جمله ساسانیان، صفویه و قاجار، مورد استفاده قرار گرفته است. این قلعه در دوره صفویه به اوج شکوفایی خود رسید و به یکی از مهمترین زندانهای ایران تبدیل شد. بسیاری از رویدادهای تاریخی مهم در این قلعه رخ داده و داستانهای غمانگیزی از زندانیان آن نقل شده است.
قلعه قهقهه امروزه به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده و مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار دارد. بازدید از این قلعه، فرصتی است برای آشنایی با بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب ایران و تجربه حس بودن در یک دژ تسخیرناپذیر.
برای رفتن به قلعه قهقهه باید به استان اردبیل، ۸۵ کیلومتری شمال شرقی مشکین شهر، نزدیکی روستای کنچوبه و قره آغلاج کلان بروید.
قلعه دختر فیروزآباد، شاهکاری از معماری دفاعی در دوران ساسانیان است که در دل کوههای استان فارس جای گرفته است. این دژ استوار، نه تنها از نظر تاریخی و معماری، بلکه از نظر اسطورهای نیز اهمیت فراوانی دارد.
اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانیان، با هوشمندی خاصی پایتخت خود را در دشت فیروزآباد بنا نهاد و برای حفاظت از آن، قلعهای مستحکم بر فراز کوههای اطراف احداث کرد. این قلعه که به قلعه دختر شهرت یافت، به عنوان دژی تسخیرناپذیر، از پایتخت ساسانیان در برابر هرگونه تهدیدی محافظت میکرد. شاید در آن دوران اردشیر هنوز خراجگزار اشکانیان بوده است.
قلعه دختر با استفاده از سنگ و ملات گچ ساخته شده و دارای دیوارهای بسیار ضخیم و برجهای نگهبانی است. موقعیت استراتژیک این قلعه بر روی تپهای مرتفع و صخرهای، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. این قلعه با سیستم دفاعی پیچیدهای طراحی شده بود که شامل دیوارهای بلند، برجهای نگهبانی، دروازههای مخفی و چاههای آب میشد.
نام "قلعه دختر" ریشه در اسطورههای ایرانی دارد.همانطور که پیشتر نیز به قصههای آن اشاره شد، برخی معتقدند این نام به آناهیتا، الهه آبهای ایران باستان، اشاره دارد که نماد پاکی و بکارت بود. برخی دیگر نیز بر این باورند که این نام به دلیل وجود دختری در این قلعه که به دلیل زیبایی و هوشمندی شهرت داشته، انتخاب شده است.
در طول تاریخ، قلعه دختر شاهد رویدادهای مهمی بوده است. این قلعه به عنوان زندان، پناهگاه و پایگاه نظامی مورد استفاده قرار میگرفته است. بسیاری از شاهزادگان و شورشیان در این قلعه زندانی شده و به سرنوشت تلخی دچار شدهاند.
کاوشهای باستانشناسی در قلعه دختر، اطلاعات ارزشمندی را درباره زندگی مردم در دوران ساسانیان در اختیار ما قرار داده است. آثار کشف شده در این قلعه نشان میدهد که ساکنان آن از سطح بالایی از تمدن و فرهنگ برخوردار بودهاند.
برای رفتن به قلعه دختر فیروزآباد باید به استان فارس، شهر فیروزآباد، کیلومتر ۱۰ جاده فیروزآباد به کوار بروید.
قلعه بابک، دژی استوار و تاریخی، بر بلندای کوهی در منطقه ارسباران واقع شده است. این قلعه که در طول تاریخ به نامهای مختلفی همچون دژ بابک، بذ، قیزقلعهسی و قلعه جمهور شناخته میشد، به عنوان یکی از مهمترین نمادهای مقاومت و پایداری در تاریخ ایران به شمار میرود.
این دژ که قدمت آن به دوران ساسانیان میرسد، در زمان قیام بابک خرمدین به یکی از مهمترین سنگرهای مبارزه با خلفای عباسی تبدیل شد. بابک خرمدین، سردار دلیر ایرانی، به مدت بیش از ۲۰ سال در این قلعه به همراه یارانش به مقاومت پرداخت و ضربات سختی بر پیکره امپراتوری عباسی وارد کرد. موقعیت استراتژیک قلعه بابک بر فراز کوه و درههای عمیق اطراف، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود.
معماری قلعه بابک نیز نشان از هوش و درایت سازندگان آن دارد. استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ و ساروج، دیوارهای ضخیم و برجهای نگهبانی، این قلعه را به یک سازه دفاعی بسیار قوی تبدیل کرده بود. همچنین، وجود آبانبارهای زیرزمینی و سیستمهای پیچیده آبرسانی، نشان از پیشبینیهای دقیق سازندگان برای مقابله با محاصرههای طولانیمدت دارد.
داستانهای بسیاری در مورد قلعه بابک و بابک خرمدین روایت میشود. برخی از این داستانها جنبه افسانهای دارند و برخی دیگر بر اساس روایات تاریخی نگاشته شدهاند. با این حال، همه این روایتها بر اهمیت این قلعه و نقش آن در تاریخ ایران تأکید دارند.
بابک خرمدین به عنوان یک قهرمان ملی، در دل مردم ایران جای دارد. او نماد مقاومت و مبارزه است. قیام او علیه خلفای عباسی، نشان از روحیه آزادیخواهی و استقلالطلبی مردم ایران دارد.
برای رفتن به قلعه جمهور (بابک) باید به استان آذربایجان شرقی، شهرستان کلیبر، پنج کیلومتری جنوب غرب شهر کلیبر، قلعه بابک بروید.
قلعه فلکالافلاک، نگینی درخشان بر تارک تاریخ ایران و یکی از باشکوهترین بناهای دفاعی جهان است. این دژ استوار که در دل شهر خرمآباد جای گرفته، بیش از هزار و چهارصد سال است که بر فراز تپهای مشرف به شهر خودنمایی میکند. فلکالافلاک نه تنها یک بنای تاریخی، بلکه گنجینهای از رویدادهای تاریخی، اسرار معماری و نمادی از هویت و فرهنگ ایرانی است.
بنای اولیه قلعه فلکالافلاک در دوره ساسانیان و به دستور شاپور اول ساخته شد و به همین دلیل «دژ شاپورخواست» نامیده میشد. این قلعه با موقعیت استراتژیک خود بر روی تپهای مشرف به شهر و رودخانه، نقش مهمی در دفاع از مرزهای غربی ایران ایفا میکرد. معماری دفاعی این قلعه با دیوارهای بلند، برجهای نگهبانی و دروازههای محکم، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود.
در طول تاریخ، قلعه فلکالافلاک بارها مورد استفاده حکومتهای مختلف قرار گرفت و کاربریهای متنوعی یافت. از آن جمله میتوان به استفاده از آن به عنوان مقر حکومتی، پادگان نظامی، زندان، خزانه سلطنتی و سایر کاربریهای نظامی و سیاسی اشاره کرد. این قلعه در دورههای مختلف تاریخی، شاهد رویدادهای مهمی بوده و نقش محوری در تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه داشته است.
معماری قلعه فلکالافلاک ترکیبی از سادگی و استحکام است. استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ، آجر و ملات گچ، به این قلعه ظاهری خشن و در عین حال زیبا بخشیده است. دیوارهای ضخیم، برجهای نگهبانی، دروازههای محکم و چاههای عمیق، همه و همه نشان از هوش و درایت سازندگان این قلعه دارد.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد قلعه فلکالافلاک، وجود چاهی عمیق در دل آن است. این چاه که در طول تاریخ به عنوان منبع تامین آب ساکنان قلعه مورد استفاده قرار میگرفته، از نظر معماری و مهندسی بسیار جالب توجه است. حفر چاهی به این عمق در دل سنگهای سخت، شاهکاری از مهندسی و معماری ایرانیان باستان به شمار میرود.
قلعه فلکالافلاک، همچون بسیاری از بناهای تاریخی، اسرار و رمزهای بسیاری را در دل خود نهفته دارد. کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد که این قلعه در طول تاریخ دستخوش تغییرات و بازسازیهای بسیاری شده است. لایههای مختلف معماری و آثار کشف شده از این قلعه، اطلاعات ارزشمندی را در مورد سبک زندگی، آداب و رسوم و باورهای مردم در دورههای مختلف تاریخی در اختیار باستانشناسان قرار داده است.
برای رفتن به قلعه فلک الافلاک باید به استان لرستان، خرم آباد، خیابان امام خمینی (۱۲ برجی) بروید.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید در کنار دژها و قلعههایی که تاکنون نام برده شد که همگی مربوط به دوره ایران باستان شده و برخی از آنها تا دورههایی پس از اسلام نیز مورد استفاده قرار میگرفت، مستحکمترین قلعهها جایشان را به قلعههای مربوط به اسماعیلیان میدهند که عموما در رشته کوه البرز ساخته شدند.
اسماعیلیه که مربوط به فرقههای امامیه است از اسماعیل بن جعفر گرفته شده و بر این عقیده است که امامان شیعه هفت تن هستند. درواقع اسماعیلیان، فرقهای از شیعیان، در دوران سامانیان ظهور کردند و برای سدهها به تبلیغ عقاید خود پرداختند. پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولها، اسماعیلیان نزاری که در ایران مستقر بودند، بسیاری از متون و منابع خود را از دست دادند. در مقابل، اسماعیلیان مستعلوی که در مصر و هند پراکنده بودند، توانستند بخش قابل توجهی از منابع اولیه خود را حفظ کنند، هرچند به دلایل مختلف از انتشار عمومی آنها خودداری میکنند.
جدای از بحث در مورد عقاید اسماعیلیان و اینکه آنها چه کسانی بودند باید اشاره کنیم که قلعههای باقی مانده از آنان در بخشهای مختلف ایران بود. اما، آن قلعههای دست نیافتنی با موقعیت استراتژیکشان بیشتر در رشته کوه البرز ساخته شده بود. این مساله تا جایی ادامه یافت که اکثر قلمروها و قلعههای اسماعیلیان شکست خورد، الا قلعه الموت. تا زمانی است که مغولها این قلعه را نیز فتح کرده و تمام کتب آنان را سوزاندند. در آن دوران حسن صباح رهبری اسماعیلیان را برعهده داشت و شکست این قلعه، شکست مرکز دینی آنان در ایران به حساب آمد. در ادامه برخی از قلعههای باقی مانده از دوره اسماعیلیان را معرفی میکنیم که همچنان استوار بر فراز کوهها ایستاده و در انتظار بازدید ما هستند.
قلعه الموت، این نگین درخشان بر تارک تاریخ ایران، بر فراز صخرهای بلند در منطقه الموت قزوین جای گرفته است. این دژ که به عنوان پایگاه مرکزی فعالیتهای حسن صباح و اسماعیلیان شناخته میشود، به دلیل موقعیت استراتژیک و معماری دفاعی بینظیرش، سالیان درازی به عنوان یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت در برابر حکومتهای مرکزی عمل میکرد.
این قلعه که در قرن یازدهم میلادی ساخته شده، از دو بخش اصلی تشکیل شده است: قلعه بالا و قلعه پایین. قلعه بالا، بخش اصلی و استراتژیک دژ بوده و شامل برجها، آبانبارها، اتاقها و فضاهای مختلفی برای زندگی و دفاع بوده است. قلعه پایین نیز به عنوان یک منطقه پشتیبانی و کشاورزی مورد استفاده قرار میگرفته است. معماری قلعه الموت با استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ، آجر و ملات گچ، به گونهای طراحی شده بود که در برابر حملات دشمنان مقاوم باشد. دیوارهای بلند، برجهای نگهبانی، خندقهای عمیق و تونلهای مخفی، از جمله ویژگیهای بارز این قلعه دفاعی هستند.
قلعه الموت در طول تاریخ، شاهد رویدادهای مهمی بوده است. این قلعه به عنوان پناهگاه اسماعیلیان، نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کرده است. مقاومت طولانیمدت اسماعیلیان در برابر حملات متعدد دشمنان، نشان از روحیه استقامت و پایداری این فرقه دارد.
پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولان، این دژ به تدریج رو به ویرانی گذاشت. با این حال، قلعه الموت همچنان به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران به شمار میرود و هر ساله پذیرای گردشگران بسیاری از سراسر جهان است.
برای رفتن به قلعه الموت باید به استان قزوین، معلم کلایه، شمال شرق روستای گازرخان بروید.
قلعه گردکوه، دژی استوار و تاریخی، بر بلندای کوهی در نزدیکی دامغان واقع شده است. این قلعه که قدمتی طولانی دارد، در طول تاریخ شاهد رویدادهای مهمی بوده است و نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کرده است.
معماری قلعه گردکوه، نشان از هوش و درایت سازندگان آن دارد. استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ و ساروج، دیوارهای ضخیم و برجهای نگهبانی، این قلعه را به یک سازه دفاعی بسیار قوی تبدیل کرده بود. موقعیت استراتژیک این قلعه بر روی کوهی مرتفع و صخرهای، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. این قلعه با سیستم دفاعی پیچیدهای طراحی شده بود که شامل دیوارهای بلند، برجهای نگهبانی، دروازههای محکم و چاههای آب میشد.
قلعه گردکوه در طول تاریخ، به عنوان پایگاهی برای مبارزان و شورشیان مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. این قلعه در دوره اسماعیلیان به یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت در برابر حکومتهای مرکزی تبدیل شد. اسماعیلیان با استفاده از این قلعه، به مدت طولانی در برابر حملات دشمنان مقاومت کردند و ضربات سختی بر پیکره امپراتوریهای بزرگ وارد کردند.
پس از سقوط قلعه گردکوه به دست مغولان، این دژ به تدریج رو به ویرانی گذاشت. با این حال، قلعه گردکوه همچنان به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران به شمار میرود و هر ساله پذیرای گردشگران بسیاری از سراسر کشور و جهان است.
برای رفتن به قلعه گردکوه باید به استان سمنان، ۱۸ کیلومتری غرب دامغان بروید.
قلعه لمبسر، یکی از باشکوهترین و استوارترین قلعههای ایران است که در منطقه الموت قزوین قرار دارد. این دژ تاریخی که در دوره ساسانیان بنا شده و در دوران اسماعیلیان به اوج شکوفایی خود رسیده است، به دلیل موقعیت استراتژیک و معماری دفاعی بینظیرش، سالیان درازی به عنوان یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت در برابر حکومتهای مرکزی عمل میکرد.
معماری قلعه لمبسر، ترکیبی از سادگی و استحکام است. استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ و ساروج، دیوارهای ضخیم، برجهای نگهبانی، دروازههای محکم و چاههای عمیق، این قلعه را به یک سازه دفاعی بسیار قوی تبدیل کرده بود. موقعیت استراتژیک این قلعه بر روی کوهی مرتفع و صخرهای، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. سیستم پیچیده آبرسانی و انبارهای غله، این قلعه را برای مقاومت در برابر محاصرههای طولانی مدت آماده کرده بود.
قلعه لمبسر در طول تاریخ، شاهد رویدادهای مهمی بوده است. این قلعه به عنوان پایگاهی برای مبارزان و شورشیان مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. اسماعیلیان با استفاده از این قلعه، به مدت طولانی در برابر حملات دشمنان مقاومت کردند و ضربات سختی بر پیکره امپراتوریهای بزرگ وارد کردند.
پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولان، قلعه لمبسر نیز به مدت یک سال در برابر آنها مقاومت کرد. با این حال، این قلعه نیز در نهایت به دست مغولان فتح شد. با وجود گذشت قرنها، قلعه لمبسر همچنان به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران به شمار میرود و هر ساله پذیرای گردشگران بسیاری از سراسر کشور و جهان است.
برای رفتن به قلعه لمبسر باید به استان قزوین، شهرستان قزوین، بخش الموت غربی، سه کیلومتری شمال شرق شهر رازمیان بروید.
قلعه شاهدژ نهبندان، یکی از بزرگترین و باشکوهترین قلعههای کوهستانی ایران است که در استان خراسان جنوبی واقع شده است. این دژ تاریخی که قدمتی طولانی دارد، در طول تاریخ شاهد رویدادهای مهمی بوده است و نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه داشته است.
معماری قلعه شاهدژ، ترکیبی از سادگی و استحکام است. استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ و ساروج ، دیوارهای ضخیم و برجهای نگهبانی، این قلعه را به یک سازه دفاعی بسیار قوی تبدیل کرده بود. موقعیت استراتژیک این قلعه بر روی کوهی مرتفع و صخرهای، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. این قلعه با سیستم دفاعی پیچیدهای طراحی شده بود که شامل دیوارهای بلند، برجهای نگهبانی، دروازههای محکم و چاههای آب میشد.
قلعه شاهدژ نهبندان در طول تاریخ، به عنوان پایگاهی برای مبارزان و شورشیان مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. این قلعه در دوره اسماعیلیان به یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت در برابر حکومتهای مرکزی تبدیل شد. اسماعیلیان با استفاده از این قلعه، به مدت طولانی در برابر حملات دشمنان مقاومت کردند و ضربات سختی بر پیکره امپراتوریهای بزرگ وارد کردند.
پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولان، قلعه شاهدژ نیز به مدت یک سال در برابر آنها مقاومت کرد. با این حال، این قلعه نیز در نهایت به دست مغولان فتح شد. با وجود گذشت قرنها، قلعه شاهدژ همچنان به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران به شمار میرود و هر ساله پذیرای گردشگران بسیاری از سراسر کشور و جهان است.
برای رفتن به قلعه شاهدژ نهبندان باید به استان خراسان جنوبی، شهرستان نهبندان، بخش مرکزی، هفت کیلومتری شرق نهبندان، دامنه کوه شاهدژ بروید.
قلعه مازیار، این نگین درخشان بر تارک تاریخ ایران، در روستای امامه واقع شده است. این قلعه که قدمتی بیش از هزار سال دارد، در دوران زیاریان ساخته شده و به عنوان یکی از استحکامات نظامی منطقه به شمار میرفته است. معماری این قلعه با استفاده از سنگ، ملاط و ساروج، نشان از دانش و مهارت بالای سازندگان آن دارد.
موقعیت استراتژیک قلعه بر روی کوهی مرتفع و صخرهای، آن را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. با توجه به سفالهای کشف شده، قدمت این قلعه به دوره اسلامی میرسد. این قلعه که زمانی پناهگاهی امن برای مبارزان مازندرانی بوده، امروزه به عنوان یکی از جاذبههای تاریخی و گردشگری استان تهران محسوب میشود.
برای رفتن به قلعه مازیار باید به استان تهران، شهرستان شمیران، دهستان رودبار قصران، روستای امامه بروید.
مسلما قلعههای زیبای فراوانی از جمله قلعه رودخان و دیگر قلعهها در ایران وجود دارند که جایشان در این مطلب خالی است اما سعی کردیم تنها به برخی از ناشناختهترین و استراتژیکترین قلعهها بپردازیم.