صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۰۰۱۷۴۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۲ - ۲۲ مهر ۱۴۰۳ - 13 October 2024

با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سی‌ام : پنداشت ستمگر که جَفا بر ما کرد / در گردن او بماند و بر ما بگذشت (+صدا)

پادشاهی به کشتنِ بی‌گناهی فرمان داد. گفت: ای ملِک! به موجبِ خشمی که تو را بر من است، آزارِ خود مجوی که این عقوبت بر من به یک نفس به سر آید و بزهِ آن بر تو جاوید بماند.

عصر ایران ــ پادشاهی به کشتنِ بی‌گناهی فرمان داد. گفت: ای ملِک! به موجبِ خشمی که تو را بر من است، آزارِ خود مجوی که این عقوبت بر من به یک نفس به سر آید و بزهِ آن بر تو جاوید بماند.

 

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر این‌جا بشنوید

  دورانِ بقا چو بادِ صحرا بگذشت

  تلخیّ و خوشیّ و زشت و زیبا بگذشت

 

  پنداشت ستمگر که جَفا بر ما کرد

  در گردن او بماند و بر ما بگذشت

 

  ملک را نصیحت او سودمند آمد و از سرِ خون او برخاست.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۲
سعدی را دوست دارم به خصوص ‌ه خیلی متشرع بودند ...
محسن
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۲
چه کرده این سعدی؟! بعد از ۷۰۰ سال هنوز بهش نرسیدیم!
محمد
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۲
سلام و تشکر از شما برای نشر و خوانش این حکایت زیبا.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200