عصر ایران ؛ نهال موسوی - توجه به شبکه نمایش خانگی در ایران از زمان کرونا به بعد با یک جهش مواجه شد و در روزگار امروز تبدیل به یکی از پایههای ثابت سبد فرهنگی خانوادهها شده است. مخاطبان یا از طریق خود پلتفرمهای نمایش خانگی یا از طریق دانلود این محصولات را پیگیری میکنند حال ممکن است سریال داستانی باشد یا برنامههای گفتگو محور، مسابقه محور و ...
آنچه که در این روزها به چشم میآید این است که بیشتر تولیدات در حال تکرار سریالها یا برنامههایی هستند که در گذشته موفق عمل کردهاند و به نوعی پرچمدار بودهاند.
برای مثال پر بیننده شدن سریال پوست شیر باعث شده است تعداد زیادی سریالهای پلیسی (جنایی - معمایی) تولید شود که همگی سعی دارند همان راه سریال پرچمدار را دوباره طی میکنند. یا سریال جیران باعث توجه به دوران قاجار و علی الخصوص حرم و دربار ناصر الدین شاه قاجار را پیش کشید که البته محصولات بعدی هیچ گاه نتوانست به آن توجه و اقبال بینندگان دست پیدا کنند.
در سینمای ایران هم ما هر چند سال به شکل دورهای فیلمهایی را داشتهایم که بر اساس موفقیت فیلمهای دیگر ساخته شدند، مثلا دوره تقلید از فیلمهای عباس کیارستمی و اصغر فرهادی که به دلیل موفقیتهای جهانی که در جشنوارههای جهانی به دست آورده بودند تعداد زیادی فیلمساز سعی کردند که از آنها کپی کنند ولی الان که دوباره به آن مقطع نگاه میکنیم میبینیم که آن فیلمها فقط کپی برداری بودند و حتی فیلمسازان زیادی بودند که بعدتر کاملا رویکردی متفاوت با آن فیلمها پیدا کردند.
الان هم در نمایش خانگی همین رویه در حال تکرار است و برای مثال از همین الان میتوان حدس زد بنابر موفقیتی که اخیرا مثلا سریال در انتهای شب به دست آورد چند ماه دیگر حتما تعداد معتنابهی سریال خواهیم دید که بر اساس همان فرمول و متکی بر روابط بین زن و شوهر در مرز جدایی خواهند بود.
حتی این قضیه بر تولیدات بر محصولات تلویزیون هم اثر گذاشته است و مثلا سریال طوبی که همین الان در حال پخش است در چارچوب داستان و روند ماجراها نیم نگاهی به سریال زخم کاری داشته است.
اما واقعیت این است که در نمایش خانگی به دلیل این که مانند تلویزیون بودجه آن از بیت المال تامین نمیشود و بهرحال حیات آن به بینندگان و ادامه جذب مخاطب بسیار وابسته است، هر برنامه یا سریالی که توانایی جذب مخاطب را نداشته باشد از گردونه رقابت حذف خواهد شد.
چه بسا سریالهایی که حتی تولید شدند و دیگر ادامه پیدا نکردند و یا حتی بعد از چند قسمت با یک سرهم بندی عجیب و غریب پایان آنها را اعلام کردند به دلیل اینکه نتوانسته بودند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و ادامه دادن به آن به هیچ عنوان از طرف پلتفرم سازنده به صرفه نبود.
حسن این اتفاق این است که سازندگان مجبور خواهند شد در تولیداتشان دقت عمل بیشتری به خرج دهند والا به سرعت با عکس العمل مخاطب مواجه خواهند شد.
بهرجهت مهمترین قضیه این است که پلتفرمهای نمایش خانگی این مهم را مورد توجه قرار دهند که هر قصه یا هر موضوعی که یکبار موفق شده است هیچ تضمینی وجود ندارد تکرار آن با چند بازیگر دیگر یا حتی همان تیم منجر به موفقیت شود. برای مثال سریال داریوش که در شاکله اصلی آن همان بازیگران و تیم سازنده پوست شیر قرار دارند اما اصلا نتوانست آن تجربه را دوباره تکرار کند.
در جهان امروز که از طرف پلتفرمهای بزرگ چهانی مانند نتفلیکس، آمازون، اچ بی او، اپل، اف ایکس، هولو و ... هر روز یک سریال جدید در دسترس هر مخاطبی در هر جای جهان قرار میگیرد واقعا توانایی رقابت بسیار سخت است.
در پایان باید این را گفت که مخاطب ایرانی همیشه نشان داده است که نسبت به آثارداخلی بسیار توجه بیشتری دارد و اگر سازندگان سریالها و برنامهها یک موضوع جذاب و غیر تکراری با ساختاری استاندارد را به او عرضه کنند حتما از آن استقبال میکنند برای مثال در این اواخر برنامههایی چون صداتو، گل یا پوچ، جوکر، شبهای آهنگی و ... یا سریال «در انتهای شب».
سازندگان داخلی هرچه مخاطب امروزی را جدیتر و باهوشتر فرض کنند و برای بینندهای که سریالها و برنامههای مختلف جهانی را رصد میکند، محصول تولید کنند، شانس موفقیتشان بیشتر میشود.