۲۴ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۴۰۴۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۲۹-۰۲-۱۴۰۱
کد ۸۴۰۴۱۶
انتشار: ۱۱:۲۱ - ۲۹-۰۲-۱۴۰۱
نگاهی به فیلم نامۀ «آینه‌های رو‌به‌رو»

در آثار بیضایی «جمعیت» جاهل است

در آثار بیضایی «جمعیت» جاهل است
رسول ملاقلی‌پور دربارۀ «آینه‌های رو‌به‌رو» گفته بود: آن را خواندم و فیلم‌نامه‌نویسی را یاد گرفتم. قبل از آن نمی‌دانستم فیلم نامه چیست و پلان و سکانس یعنی چه...

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش-  «آينه‌های روبه‌رو»، جزو آخرین آثار منتشر شدۀ بهرام بیضایی در داخل کشور است. اين فيلم‌نامه را البته انتشارات دماوند در سال 1359 منتشر کرده بود اما از سال 1396 به بعد  انتشارات "روشنگران" منتشر کرده و در چند سال اخیر، بسیاری از دوستداران جوان‌تر بیضایی بالاخره توانسته‌اند این فیلم‌نامه را بخوانند.

    رسول ملّاقلی‌پور دربارهٔ "آینه‌های روبه‌رو" گفته است:

  «وقتی که اولین بار می‌خواستم فیلم‌نامه بنویسم در جایی کار می‌کردم که اگر کسی اسم بھرام بیضایی را می‌برد بزرگ‌ترین جرم را صاحب می‌شد. من وقتی می‌خواستم اولین فیلم‌نامه‌ام یعنی "سقّای تشنه‌لب" را بنویسم، نمی‌دانستم فیلم‌نامه نوشتن چی است؟ سکانس یعنی چی؟ پلان یعنی چی؟ ھیچی نمی‌دانستم.

 

آینه‌های روبه‌رو؛ غیبت «جمعیت» در آثار بیضایی 

در آنجایی که من کار می‌کردم یک فیلم‌نامه‌ای بود که متأسّفانه بعضی از دوستان دیالوگ اول صفحهٔ اول آن را پیراھن عثمان کرده بودند ولی من ھر چه فکر می‌کردم می‌دیدم که آن دیالوگ خیلی درست است. من شب نشستم و تا صبح "آینه‌ھای روبه‌رو" را خواندم و فیلمنامه‌نویسی را از آنجا یاد گرفتم و از این رو سپاس‌گزارم از آقای بیضایی.»

  فيلم‌نامه داستان زندگي دختر جواني است كه برادرش در ميانۀ دهۀ 1330، به جرم فعاليت در سازمان نظامي حزب توده دستگير شده و در آستانۀ اعدام است. نزهت برای نجات برادرش از اعدام، مجبور مي‌شود هم‌خوابۀ يك تيمسار رژيم شاه شود اما ديری نمی‌پايد كه درمی‌يابد در همان روزهايی كه به خلوت‌گاه تيمسار می‌رفته، برادرش را اعدام كرده‌اند.

   نزهت كه پيش‌تر نامزدی‌اش را به هم زده بود تا بتواند درخواست نامشروع تيمسار را بپذيرد، بعد از اينكه می‌فهمد فريب خورده است، از خودش بيزار می‌شود و به ورطۀ انتقام گرفتن از خودش سقوط می‌كند.

  اين انتقام‌گیری از خود در اوج تنهايي و بي‌پناهی، كم‌كم نزهت را به يكي از روسپيان فقير تهران در دوران رژيم شاه بدل می‌كند. ضمناً نزهت با افراد فقیر جامعه همخوابه می‌شود تا در ذهن خودش از تیمسار هم انتقام بگیرد و آنچه را که تیمسار بدست آورده، یعنی آغوش خودش را، بی‌ارزش و بی‌اهمیت سازد.

  در آغاز فيلم‌نامه، مردم انقلابی به خانه‌های فساد حمله كرده‌اند و نزهت كه در يكی از همين خانه‌ها كار می‌كند، با كمك مردي به نام «قناعت» موفق می‌شود از ميان شعله‌های آتش فرار كند. فيلم‌نامه داستان زندگي نزهت و سپس داستان زندگی قناعت را از زبان خودشان روايت می‌كند.

در اين اثر بيضايی نيز، مثل بسياری از آثارش، اكثر آدم‌ها به نحو عجيبی بي‌رحم و سنگ‌دل‌‌اند. جدا از رفتار تيمسار با نزهت، اعضای خانواده نزهت و حتي رفقای چريك برادرش با بي‌رحمی باورناپذيری با او برخورد می‌كنند.

  البته اين يك وضعيت تكراري در آثار بيضايی است كه كسی مظلوم واقع شود و تنها بماند و ديگران، چه بيگانگان و چه آشنايان، به جاي هم‌دلی با فرد مظلوم يا پرس‌وجو از او كه حقيقت ماجرا چه بوده است، يكی يكی از راه برسند و با سنگ‌دلی او را طرد و تحقير كنند. اين تكرار نشان می‌دهد كه بيضایی از «جمعيت» بيزار است.

آینه‌های روبه‌رو؛ غیبت «جمعیت» در آثار بیضایی

  در آثار بيضايي، كم‌ پيش می‌آيد با يك كنش جمعی آگاهانه و اخلاقي مواجه ‌شويم. در جهان بيضايی، كنش جمعی غالبا سرشتی جاهلانه و بي‌رحمانه دارد. يعني «جمعيت» معمولاً فاقد آگاهی راستين است و بر مبنای جهل و سوءتفاهم مشغول قضاوت نادرست و دشمنی ناجوان‌مردانه عليه «فرد» است.

  در «آينه‌هاي روبه‌رو» نيز خاندان نزهت، كه دختری بسيار جوان است و برادرش اعدام شده و پدرش هم از اندوه اعدام پسر و بلايی كه بر سر دخترش آورده‌اند دق كرده، چنان با قساوت قلب او را قضاوت و طرد می‌كنند كه حقيقتا غير قابل باور است.

  البته وقوع چنين وقايعی در زندگي واقعی، محال نيست اما سؤال اين است كه چرا در جهان بيضايي، استثنا بدل به قاعده شده است؟ اين رفتار استثنايی در آثار بيضايي مدام تكرار می‌شود و اين ناشی از نگرش خاص او به انسان و روابط انسانی است.

  با اين حال در «آينه‌های روبه‌رو» دو ويژگی متفاوت هم (در قياس با اكثر آثار بيضايی) به چشم می‌خورد. نخست اينكه در اين فيلم‌نامه، جدا از قهرمان داستان (نزهت)، حداقل دو شخصيت مثبت ديگر نيز حضور دارند: آقای قناعت و مادام. قناعت عاشق ديرين نزهت است و مادام زن كافه‌داری است كه پناه نزهت بی‌گناه است.

  ويژگي دوم اين است كه بيضايي در اين فيلم‌نامه تا حدي به خوردن و نوشيدن توجه كرده است. بنابراين آدم‌های قصه يك‌ريز مشغول حرف زدن نيستند و در ميانۀ حرف زدن، گاهي غذا می‌خورند يا قهوه می‌نوشند.

   اما مهم‌ترين ويژگي مثبت «آينه‌هاي روبه‌رو» قصۀ بسيار جذاب آن است. آينه‌های روبه‌رو، داستان زندگي دو انسان شريف و نرمال و در آستانۀ خوشبختي است كه سياستف زندگی‌شان را تباه، خودشان را آنرمال و خوش‌بختی قريب‌الوقوع‌شان را نابود كرده است.

   قناعت با بالاترين معدل ممكن از دبيرستان فارغ‌التحصيل شده و در آستانۀ ورود به دانشگاه است. نزهت نيز ديپلمش را گرفته و قرار است با آقاي افتخاری مرفه ازدواج كند. اما اعدام سروان حق‌نظر (برادر نزهت)، از نزهت يك فريب‌خوردۀ رها شده مي‌سازد و از قناعت يك كارمند بی‌انگيزه و ناكارآمد.آینه‌های روبه‌رو؛ غیبت «جمعیت» در آثار بیضایی

  قرينه‌سازی‌های بيضايی در پارۀ‌ دوم فيلم‌نامه دل‌نشين و هوش‌مندانه است. پايان اثر هم، برخلاف بسياري از آثار بيضايي، خوش‌آيند است و تلخی عميق قصه را جبران می‌كند. اين پايان خوش‌آیند و پراميد، شايد با زمان نگارش فيلم‌نامه هم مرتبط باشد؛ چه، بيضايی «آينه‌های روبه‌رو» را در سال‌های نخست پس از انقلاب نوشته است.

  فيلم‌نامه از سال 1357 اما قصه از سال 1335 آغاز مي‌شود. يعني سالی كه خود بيضايی هم مثل آقاي قناعت جوان، هجده ساله بود.

-----------------------------------

  *‌مطابق رسم‌الخط یا زبان‌نگارۀ کتاب، «‌رو‌به‌رو» به صورت «روبرو» و «فیلم‌نامه»، «فیلمنامه» نوشته شده و بالطبع همکارمان و نویسندۀ متن بالا نیز. ما اما به صورت جدا آورده‌ایم.

ارسال به دوستان