روزنامه آفرینش نوشت:
در مورد اهميت، مزيت، پتانسيل و جايگاه صنعت گردشگري در جهان امروز مطالب بسياري عنوان شده و تكرار مكرات است اگر بگوييم كشورهايي همچون فرانسه، تركيه، امارات، برزيل و... تمركز مالي و بودجه سالانه خود را برپايه محور توريسم قرار دادهاند و حتي برخي از اين كشورها همچون فرانسه و تركيه به سبب بروز برخي نا امنيهاي اخير از بابت اين موضوع دچار ضررهاي اقتصادي سنگين شدهاند.
كشورما نيز از پتانسيلهاي طبيعي، تاريخي و فرهنگي بسياري برخوردار است، اما هنوز نتوانستهايم سهم خود را از صنعت جهاني توريسم به دست آوريم. مسائل مختلفي اعم از مانع تراشيهاي سياسي و ديپلماتيك، تا ضعفهاي مديريتي و تبليغاتي در ضعفهاي صنعت گردشگري دركشور ما دخيل هستند. اما بايد دركنار ضعفهاي زيرساختي در صنعت گردشگري، نسبت به فرهنگ توريسم پذيري عمومي در جامعه داخلي كشور اشاره داشت.
شايد ادعاي بي موردي نباشد كه هر شهر و استان كشور از جاذبه هاي گردشگري خاصي براي مسافران داخلي و خارجي برخوردار است. اما نحوه برخورد و فرهنگ پذيرش گردشگران از سوي مردم بومي ، به هيچ وجه با الگوها و چارچوبهاي استاندارد صنعت توريسم همخواني ندارد.
نمونه رفتارهاي نامناسب مردم بومي با مسافران داخلي و خارجي را به كرات ملاحظه شده و بعضاً شاهد گلايه گردشگران از نحوه برخوردهاي اخلاقي، گران فروشيهاي غيرمتعارف، تمسخرهاي قومي، و... بودهايم. هرچند كه توسعه صنعت توريسم نياز به سرمايهگذاريهاي كلان درامر زيرساختهاي گردشگري دارد، اما جذب و فرهنگ برخورد با مسافران به عنوان اصلي ترين ملاك جذب گردشگر، چيزي نيست كه براي آن رديف بوجه قرار داد.
مجموعه اين برخوردها را ميتوان در رفتار بوميان با مسافران براي راهنمايي آنها به نقاط گردشگري، كمك به اسكان مسافران در مناطق مناسب، مسئوليت پذيري نيروهاي پليس در قبال خواستههاي مسافران غريب، رعايت انصاف در فروش اجناس و اقلام محلي به گردشگران، و... خلاصه كرد و چكيده آن را در يك كلمه، يعني «اخلاق» گنجاند.
شايد گفته شود كه اين مسائل اخلاقي صرفاً دراروپا براي شهروندان ارزش داشته باشد و آنها به سبب تعهد و الزامي كه نسبت به قوانين دارند به اين موضوعات پايبند هستند. اما اينطور نيست و آنچه به عنوان مهمان نوازي و اخلاق مداري در مورد ايرانيان گفته ميشود حرف گزافي نيست. امروز شهر تبريز را ميتوان به عنوان نمونه نادر از رشد فرهنگ اجتماعي در يك جامعه مدني دانست كه مردمش براي ارتقاي جايگاه كيفي شهرشان در عرصه گردشگري به يك خواسته و هدف مشترك پايبند هستند.
رعايت نكات اصولي مديريت شهري از تميزي محيط گرفته تا نبود متكديان خياباني از جمله مواردي است كه بايد در الگوهاي فرهنگي جذب توريسم مورد توجه ديگر استانها و مسئولانشان قرار گيرد. همچنين تعهد همگاني در قبال مسافران و گردشگران خارجي، عامل ديگري است كه هر انساني را تحت تاثير قرار داده و جاذبهاي فراموش نشدني را در افكار آن قرار ميدهد.
بايد توجه داشت كه توسعه صنعت توريسم، صرفاً به داشتن صنايع دستي و سوغاتي خوراكي و لباسهاي محلي و... نيست. رفتار و فرهنگ اجتماعي درصدر مولفههاي جذب گردشگران داخلي و خارجي قرار دارد كه معياري براي قضاوت آنها از سفرشان به شهرهاي مختلف ايران قرار خواهد گرفت. مناسب ترين و ارزنده ترين سوغات براي مسافران اخلاق انساني و فرهنگ اجتماعي است.
بارها درمورد استفاده از تجارب و الگوهاي مختلف كشورهاي توسعه يافته در صنعت گردشگري تاكيد شده، اما بد نيست مقامات دولتي، استانداران و فرمانداران و... نگاهي به نحوه برنامه ريزي مديران تبريز و مردم اين شهر داشته باشند، تا بدون هزينههاي سنگين به ارتقاي جايگاه شهر خود در عرصه جذب توريست نائل شوند. هرچند كه در بسياري از شهرها و شهرستانهاي كشورمان مردم با خون گرمي و درحد بزاعتشان از مسافران استقبال ميكنند، اما داشتن برنامه و الگوي مناسب با توجه به پتانسيلهاي بومي، امري ضروري درجهت ارتقاي فرهنگ جذب توريست ميباشد. اميدواريم تمامي گردشگران اعم از داخلي و خارجي كه در واپسين روزهاي تابستان درحال سپري كردن اوقات خود هستند، اخلاق انساني و فرهنگ اجتماعي را به عنوان سوغات به شهر و كشورشان ببرند.