عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 17 مرداد روز خبرنگار است. اصطلاح «خبرنگار» همه کارکنان رسانه ها اعم از نشریات مکتوب و خبرگزاری ها و صدا و سیما را در برمیگیرد.
در حالی که بخشی از خبرنگاران در استخدام دولت هستند مانند صدا و سیما و روزنامهها و خبرگزاریهای دولتی و با دغدغه امنیت شغلی رو به رو نیستند و به عکس استقلال حرفه ای آنان گاه نقض می شود و ناگزیر از انجام امور رسانه ای یی هستند که شاید قلبا به آنها علاقه نداشته باشند. بخش دیگر اما چه بسا استقلال حرفه ای دارند اما احساس امنیت شغلی نمی کنند زیرا اگرچه می توانند مکنونات قلبی خود را به روی کاغذ یا مونیتور بیاورند اما از فردای خود اطمینان ندارند که به خاطر نوشته یا تیتر یا عکسی که دیگری در صفحه خود منتشر شده کل نشریه یا تارنما به مخاطره می افتد یا نه.
درباره خود اصطلاح خبرنگار نیز برخی ترجیح می دهند جدای آن واژه «روزنامه نگار» را نیز بیاورند تا میان کسانی که به عرصه خبر می روند و گزارش تهیه می کنند و واقع گراتر هستند تا آنان که در کارگاه ذهن خود به تحلیل می پردازند و آرمان گرایانه تر قلم می زنند تفکیک قایل شوند اما این مرز چندان دقیق نیست چون هم خبرنگار باید در تنظیم گزارش از دانسته ها و تحلیل خود استفاده کند و هم روزنامه نگار از استناد به داده های خبری بی نیاز نیست.
چالش های اصلی خبرنگاران و روزنامه نگاران را می توان در ابتدا احساس کمبود در امنیت شغلی و استقلال حرفه ای دانست که در برخی اولی مهم تر است و در بعضی دومی. موضوع مهم تر اما این است که روزنامه نگاران از امکان گردآمدن در محلی که متعلق به خودشان باشد و به آنان احساس تعلق صنفی بدهد محروم اند چرا که 6 سال است ساختمان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بسته است. اتفاقی که در گرماگرم حوادث و التهابات تابستان 88 رخ داد با تصور «تجمع» از «مجمع» و انتظار می رفت پس از پایان دوران آن مشکل مرتفع شود و به جای حل این معضل تلاش هایی برای ایجاد تشکل های موازی صورت پذیرفت که طبعا مورد استقبال بدنه روزنامه نگاران و خصوصا آنان که این حرفه را به سبب جنبه های دموکراتیک آن برگزیده اند قرار نگرفت.
در هفدهم مرداد و به یاد خبرنگار شهید هم می توان بر ضرورت استقلال حرفه ای خبرنگاران و روزنامه نگاران تاکید کرد و هم بر امنیت شغلی آنان ولی تامین این دو با نشست های دولتی حل و فصل نمی شود و فراچنگ نمی آید. این گونه امور را باید در تشکل های صنفی سامان داد و تشکل صفی باید فراگیر و نماینده اکثریت باشد.
به همین خاطر هفدهم مرداد ضمن گرامی داشت یاد خبرنگار شهید خبرگزاری جمهوری اسلامی فرصت مناسبی است تا یادآوری کنیم «خبرنگار، خانه ندارد». خانه دارد، اما بر درِ آن قفل زده اند.
سال ها پیش کودکان ایرانی برای آن که با رنج آوارگی فلسطینی ها آشنا شوند این داستان را می خواندند که اسب خانه دارد، نام آن اصطبل است. عقاب، خانه دارد. نام آن آشیانه است. ماهی خانه دارد و در رود و دریا زندگی می کند. فلسطینی اما خانه ندارد. روزنامه نگار ایرانی البته آواره نیست. محل کار و درآمد و سکونت دارد اما خانه- به مفهوم تشکل صنفی – ندارد. دارد، اما بسته است. این خلاء را نیز نه می توان با فرهنگ سرای رسانه پر کرد. نه با سرای اهل قلم. چندان که در این 6 سال هم دیدیم که پُر نشده است.
خانه روزنامه نگار جایی است که از آن به عنوان «پاتوق» هم استفاده کنند. متعلق به خودشان باشد. انتخابات برگزار کنند. هیات مدیره جدید برگزینند و به مشکلات متنوع خود فارغ از گرایش های طبیعی سیاسی و فرهنگی رسیدگی کنند.
خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی از تبریکات و گرامی داشت ها خرسندند و سپاس می گویند اما بهترین هدیه به آنان در وهله نخست امکان دست یابی آسان به اطلاعات و داده های قابل انتشار و تحلیل است و در مرتبه بعد تضمین امنیت شغلی و استقلال حرفه ای و در کنار اینها و شاید اولی بر این دو بازگشایی خانه روزنامه نگاران و خبرنگاران ایرانی.