۰۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۸۲۱۴۹
تعداد نظرات: ۵۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۷ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۳
کد ۳۸۲۱۴۹
انتشار: ۱۲:۱۷ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۳

صفحه پرمخاطب یک چوپان در اینستاگرام: از زائیدن گاو تا برداشت کیوی (+عکس)

دقیق نمی دونم،شاید این بار صدم یا بیشتر باشه،واسه من که دیگه چیز عادییه،لگد زدن گاو به مچ دست یا لگد کردن انگشتای پا موقع دوشیدنشون،از بس تک تک انگشتام رو گاوا شکستن دیگه دردی احساس نمی کنم،اما واسه مادرم هنوز انگار بار اولمه...
صفحه یک روستایی ساکن در شمال ایران در اینستاگرام به یکی از پرطرفدارترین صفحات در این شبکه اجتماعی تبدیل شده است.

به گزارش عصرایران، "محمد قاسم" از اهالی روستای گز شرقی در مرز گلستان و مازندران است که صفحه اینستاگرامش به آدرس salarpolad طرفداران فراوانی پیدا کرده است. او در صفحه اش خود را اینگونه معرفی کرده است: یک دهاتی بی سواد چوپان کشاورز شمالی.

برخی از عکس نوشته های او را درباره حال و هوای زندگی در روستا بخوانید و ببینید.

عکس های اینستاگرامی یک

صدای شلیک گلوله در تمام دشت پیچید،با پارس کردن سگها و دویدنشون به طرف پایین مزرعه گندم مطمئن شدم کسی بی اجازه از نردهای چوبی عبور کرده و وارد مزرعه شده، ناخوداگاه ترمز تراکتور رو کشیدم و به طرفی که صدای سگها از اونجا میومد دویدم ،زمین که کلوخهای خاکی ریزو درشتش رو همین دیروز به کمک گاوآهن زاییده بود باعث شد تا با سر بخورم زمین و سرتا پا خاکی بشم،
زود پاشدم و تکونی به لباسهام دادم و باز شروع کردم به دویدن، حالا دیگه فقط صدای پارس سگها نبود که شنیده میشد، صدای جیغ و فریادو کمک خواستن یک ادم هم همراشون قاطی شده بود، سرعت خودم رو بیشتر کردم تا رسیدم به محل،
درست حدس زده بودم، بازم یکی از اون شکارچیها سرو کلش تو زمینهای ما پیداش شده بود،
سگها هم که خدا خیرشون بده،در حال پذیرایی از این مهمان ناخوانده بودن،
پاچه شلوار،یقه،پوتین،
و بخصوص شلوار مبارک این عزیز رو براش به شکل مد روز و جهانی جرررررر،دادن،
البته اون عزیز هم بیکار نبود و مشغول فحاشی به من و سگهای با فرهنگم بود،
خلاصه سگهام رو جم کردم و شکارچی دیگه میشه گفت ظاهرش کاملا شبیه به گداهای سر کوچمون شده بود روانه کردم،
اما در راه برگشت به طرف تراکتور چشمام خورد به این کوچولوی بیچاره که شکارچی به یادگار واسم جا گذاشته بود، یک گوشه افتاده بود و به خاطر خون زیادی که ازش رفته بود جون پرواز کردن نداشت،
خلاصه چند روزی مهمون مزرعه ما شده و شغل ما رو از کشاورز به پرستار تغییر دادش،
حالا دیگه ببینیم خدا چی میخواد،
مرگ یا زندگی
 
***
عکس های اینستاگرامی یک

دو برادر،
یکی با تحصیلات عالیه،
یکی دیگه تحصیلات تو مخش خالیه،
یکی قد بلند و خشکل و همیشه رهزن دل،
یکی دیگه همیشه سر خوش و شنگول، مث حبه انگول،
یکی استاد دانشگاه،
یکی استاد زایشگاه(گاو و گوسفند)،
یکی با کدو شلوار و لفظ قلم،
یکی هم با شلوار کردی و ممد شیش لول بند،
یکی پولدار و با یه ماشین سمند،
یکی دیگه گدا و همیشه دنبال رفیقای جفنگ،
اون یکی دنبال یاد گیری علم و دانش و فرهنگ،
این یکی تو مخش فکرای عجق وجق بود و همش دنبال بیل و کلنگ،
هیچی دیگه خلاصه کلام اینکه؛
ممدا،ممداااا مرد نکونام نمیرد هرگز،
مرده انست که لایک نکند

***
عکس های اینستاگرامی یک

دو قلو بودن
یکی مثل روز سفید
یکی مثل شب سیاه
سیاهه که پسر بود زیر فشار زایمان,دوام نیاورد و...
اما خواهرش...
باز هم جای شکرش باقیه
وگرنه بیچاره مادره دیپرس(افسرده) میشد
اونوقت مجبور بودیم ببریمش روان درمانی
اونم تو این سوز و سرمای زمستون و روستا ما که یک دکتر عمومی که هیچی,یک دامپزشک که هیچی، یک حکیم که هیچی، یک امپول زن درستو حسابی هم نداره,
ولی حالا درسته که دهات ما دوا و دکتر درستو حسابی نداره ، اماااا
ادمهای کاکول بسر و گوگوری مگوریی داره

............

عکس های اینستاگرامی یک
دقیقا نمی دونم،
هشتصدتا،
نهصدتا،
شایدم هزارتا،
پوست بزو گاو و گوسفند کندم،
تقریبا میشه گفت تو تمام مراسم‌های عروسی و عزا که تو روستا میشد منو خبر میکردن واسه این کار،
تعریف از خود نباشه تو این کار(قصابی و سلاخی)از نظر تیز و فرزی رو دست نداشتم،
راستشو بخوای سوای یک تیکه گوشت(رون یا فیله) که به قصاب(خودم)میرسید،پول خوبی هم بهم میدادن،
اماااااا،
چند وقته دیگه این کار رو گذاشتم کنار،
از اون به بعد رفیقام منو بچه سوسول صدام میزنن،
تازگی ها هم میگن #سوسن#خانم#،چشم عسلی،
واسه همین دیگه زیاد تو محل افتابی نمیشم،همش تو مزرعم

..........

عکس های اینستاگرامی یک
امروز عصر در مزرعه،
از مناره‌های مسجد روستا صدای اذان بلند شده بود،
دیگه کار بسه، وقت برگشتن به خونه بود،
با تنی خسته از جام بلند شدم تا برگردم خونه،
هوا دیگه داشت تاریک میشد،
داشتم از باغ بیرون میومدم که چشمام خورد به درخت گیلاسی که امسال اول عید گوشه باغ کاشته بودم.

علف های هرز دورش داشتن اون رو خفه میکردن،
از کنارش رد شدم،
چند قدم جلوتر وایستادم،
درخت بیچاره داشت فریاد میزد و کمک میخواست،
سرم رو برگردوندم طرفش،
بچه ای رو میدیدم که تو باتلاق داره دست و پا میزنه،
دیگه مکس نکردم و رفتم طرفش ،
پاش زانو زدم و مشغول کندن علف های هرز دورش شدم.

یکی،
دوتا،
سه تا،
این یکی خیلییییی ریشش عمیق بود،
با دو دستم گرفتمش و باتمام قدرت کشیدمش که یک مرتبطه،،،
انگشت دستم سوخت،
دستم رو که از تو علفها بیرون کشیدم دیدم یک چیز سیاه و نازک و بلندی از انگشتم آویزانه،
تاریک بود، بلند شدم و دستم رو گرفتم طرف نور ماه،
خدای من،چی داشتم میدیدم،
یک مار کوچولوی هشتاد سانتی با دندوناش انگشتمو فشار میداد،
انگشتم رو از تو دهنش در اوردم،
از رو زمین یک قلبه سنگ برداشتم بزنم تو سرش که یاد حرف پدرم افتادم،
"نیش عقرب نه از کینه ست،بلکه اقتضای طبیعتش این است"

بعد از گرفتن چند تل عکس تو چشماش نگاه کردم و ولش دادم رفت،
انگشتم سیاه و کبود شده بود،
سرم گیج گیجی میرفت و چشام سیاهی،
سریعا با کمک برادرم رفتیم دکتر و دوا درمون کردیم،
دکتر گفت "خیلی شانس اوردی،به خیر گذشت،مارهای منطقه شمال زیاد سمی نیستن،برو خدا رو شکر کن تو کویر این بلا سرت نیومد وگرنه الان، فاتحه"

بازم خدا رو شکر بچمون رو یتیم نکرد

***

عکس های اینستاگرامی یک

هم اکنون در منزل.
دقیق نمی دونم،شاید این بار صدم یا بیشتر باشه،واسه من که دیگه چیز عادییه،لگد زدن گاو به مچ دست یا لگد کردن انگشتای پا موقع دوشیدنشون،از بس تک تک انگشتام رو گاوا شکستن دیگه دردی احساس نمی کنم،اما واسه مادرم هنوز انگار بار اولمه،مثل همیشه شروع کرد به درمان دستم،با داروهای گیاهی شفابخشی که اطلاعاتش نسل به نسل از نیاکان مون بهش رسیده،با یک چراغ این موقع شب رفت تو زمینهای اطراف خانه تا گیاه مورد نظرش رو پیدا کنه و ببنده به دستم،یک دو ساعتی تو این هوای سرد زمستونی بیرون گشت تا پیداش کرد.

همینطور که واسه دستم گریه میکرد و اشک میریخت دستمو با یک پارچه بست،با دیدن دستهای مادرم از خودم خجالت کشیدم،چند برابر دستای من زمخت بود و پینه داشت.

بهشت زیر پای مادران است.
دوستت دارم مادر

گلچینی از برخی دیگر از عکس های این جوان روستایی

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

گاومان زایید

عکس های اینستاگرامی یک


عکس های اینستاگرامی یک


عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک


عکس های اینستاگرامی یک


عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک



عکس های اینستاگرامی یک


عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک

عکس های اینستاگرامی یک


ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۵۶
در انتظار بررسی: ۸۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
12
846
عالی بود
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
مثل اینکه دوسه نفر اجیر شدن منفی بدن عجب آدمهایی هستن والله
سعید رضائی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
10
657
خدا کنه هر کی هرجا مشغول می شه کارش را با عشق بکنه (مثل این دوست عزیزمون) نه از روی اجبار
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
خدا بهش دل خوش عنایت کنه که با اشتیاق به کارش ادامه بده و به دسترنجش برکت!
hamid
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
6
477
ممنون گزارش جالبی بود ساده و جذاب خدا قوت داداش زحمتکش
ناشناس
GERMANY
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
9
286
Very Very Nice
الياس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
10
349
لطافت روح يك روستايي را ببين كه حاصل معاشرت با طبيعت است
آنوقت مقايسه كن با روح زمخت يك شهري...البته نه همشون! كه ماحصل معاشرت با تكنولوژي و ماشين است
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
5
323
بهش بگیم هنرمند بیراه نگفتیم عکساش خیلی قشنگه
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
7
278
واقعا عكسها عاليه دستش درد نكنه.خدا قوت.به بيسوادي آدم نيست اي برادر به فهم و شعور و درك آدميه
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
5
184
خیلی خیلی عالی بود. دستشون درد نکنه
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
5
158
عالی بود لذت بردم
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
5
133
دمش گرم
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
3
130
خوش به حالش
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
5
118
خوش به حالش
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
تو هم برو روستا با مشقت زندگی کن حالشو ببر
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
6
257
این همین اینستاگرامی هست که آقایان میخاستن فیلتر کنن. میبینید که همش کفر نیست دشمن نیست ایادی استکبار جهانی نیست !! چیز های قشنگ خیلی خیلی بیشتر از ایادی استکبار جهانی هست اینجا .. بگذارید مردم انتخاب کنن.....
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
5
139
این نشون میده اصالت ما به طبیعت بر می گرده امیوارم یه روز بعد از بازنشستگی که زیاد دور هم نیست بتونم به یک روستا برم و مابقی زندگیمو که اونم زیاد نیست در اونجا بگذرونم چنین قصدی رو دارم انشاء...
مهدی جرجافکی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
3
126
خیلی با حال بود..طبع شاعرانه و ملایمی هم داره ..رفتم صفحه اش رو هم دیدم ..سفارش میکنم برین سر بزنید..
پیام
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
3
105
واقعاً فقط تحسین!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
3
94
خیلی با حال بود
جلیل
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
6
108
خوشا به حالت ای روستایی
خوشحال و خرم در روستایی
علیرضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
3
86
عالی بود.
علی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
3
82
ایول داره....
maryam
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
1
127
واقعا لذت بردم ممنون وجهه ی متفاوتی از روستاییان عزیز :)
ساسان
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
4
121
بعد پنجاه و اندی زعُمر
نعره برمیآیدم از هر رگی
باز بودم باز دور از هر کَسی
چادری و گوسفندی و سگی ...
شایان
ROMANIA
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
1
24
چه آدم خوبیه. امیدوارم تو زندگیش چیزی کم نداشته باشه
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
1
16
گزارش تک وخیلی جالبی بود بازم ازاین کارا بکن عصر ایران ممنون
imtish
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
13
اهل دل است گویا
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
13
عالی بود ددددددددد
شهاب
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
15
دمت گرم جوان، خدا قوت
شمیم
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
15
واقعا لذت بردم. صفحه اش بعنوان صفحه برگزیده باید انتخاب بشه. چه استعدادهایی وجود داره!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
16
اگه ادبیات می خوند یه نویسنده خوب می شد
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
9
ا بالاخره نفهمیدیم اینستاگرام خوبه یا بده. عضوش بشیم یا نشیم. جرم هست یا نیست
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
10
چوخ جوخ گوزل
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
4
13
بابا این چوپان نیست مردم سرکار گذاشته .... برای این چنین نگارشی باید دکترا داشت
رسول مشهدي
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
11
معركه بود.ممنون.
ناشناس
ROMANIA
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
1
15
چه قدرت قلمی هم داره. می تونه کتاب بنویسه
رضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
16
در زمانی که به اصطلاح یک چوپان صفحه ای به این پر مخاطبی دارد ایا میتوان این امکانات را فیلتر کرد ایا می توان از قدرت رسانه ها غافل شد. بیایید درست استفاده کنیم و به دیگران تجربه های خوب را انتقال دهیم.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
2
6
حالم به هم میخوره از زندگی شهری
بازم سالها پیش قابل تحمل بود
میهمان ایرانی
CANADA
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
12
ای عزیز هم اینجور از اینستاگرام استفاده میکند که چه زیباست و بعضی ها هم فقط لودگی ، فخر فروشی و سبک مغز بودن و ....... را به رخ دیگران می نمایانند.
دو شکل استفاده از یک ابزار !
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
10
ای جان
محمدرضا فردپارسا
SWEDEN
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
1
10
زنده باد...
غبطه آور است...
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
13
من بهش میگم هنرمند که هم هنر خوب نوشتن داره و هم هنر عکاسی
جواد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
9
حسين آقا خيلي مخلصيم!! خيلي خوشحال شدم عكستو ديدم! انشااله پاينده باشيد!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
0
8
دمت گرم همشهری خداقوت
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۵۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
8
حسش اشکمو در آورد
ریحانه
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
10
خییییییییییلی لذت بردم به نظرم صداقت با زندگی وادمارو تو این جور جاها میشه پیدا کرد وبا آرامش زندگی رو سپری کرد
فرحناز
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
12
آقای محمد قاسم معلومه باهوش وذکاوت هستی و روان مینویسی موفق باشی
MOHAMAD
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
11
واقعا جذاب بود.
خوشبحالش واقعا
فائزه
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
10
واقعا دلم یه مزرعه میخواد..
amin
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
8
سلام
واقعاً عالی بود آفرین.....
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
12
این بیسواد نیست
اتفاقا از نوشته هاش و عکس هایی که میندازه شعور یه پروفسورا رو داره
یک گلستانی
ROMANIA
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
12
من تی فدا برار جان
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
1
8
الان فالوش میکنم
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
1
11
خوشا به حالت ای روستایی!!!
الهام
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
0
24
چقد قشنگ بودن این عکسا..
واقعا دستش درد نکنه با عکسا و حرفاش میون این دغدغه ها شهر آروم شدم.
خدا قوت ...