قانون: صادرات غیرنفتی تنها به فرش و زعفران و پسته خلاصه نمیشود. دریایی اینجاست که قلاب بلندی برای گرفتن ماهی نیاز ندارد. کافی است اطراف کمی کاویده شود تا معلوم شود دریایی فرصت برای توسعه صادرات غیر نفتی همین جا در دسترس ماست و ما وابسته به نفت ماندهایم و 90 درصد درآمدهای ارزیمان همچنان از نفت تامین میشود و نفت و نفت.
«رمضان خانی جویآباد»، تولیدکننده ایستگاه مرکز بتن در ایران است. تولیدکنندهای با بیش از سی سال سابقه در این صنعت که به گفته خودش علیرغم تمامی مشکلات توانسته است به فعالیت در این صنعت ادامه داده و برندی در این حوزه را از آن خود کند و برای کالاهای تولیدیاش به دلیل کیفیت بالا و قیمت رقابتی بازار صادراتی بیابد و دستگاههایی را به تاجیکستان و دیگر کشورها صادر کند .
او که میهمان رسانه قانون بود برایمان توضیح داد که در واحد تولیدیاش 70 تن به صورت مستقیم اشتغال دارند و دهها تن نیز غیر مستقیم از فعالیت واحد نه چندان بزرگ تولیدی وی منتفع میشوند. وی درباره مشکلات پیشرو و افقهای گسترده این صنعت سخن میگوید.
ایستگاه مرکز بتن یکی از لازمههای هر کار تولیدی و عمرانی است. از ساخت مسکن گرفته تا پروژههای بزرگتر. ایران نیز در نقطهای قرار دارد که همسایگانش و اطرافیانش سخت در حال ساخت و ساز و بازسازی هستند. از عراق گرفته تا افغانستان و آسیای میانه.
وي از ظرفیتهای بزرگ پیش رو در این صنعت سخن گفت. مشروح گفتوگوی قانون با وی در پی میآید.
تولید بچینگ یا همان ایستگاه مرکز بتن از چه زمانی در ایران آغاز شد؟
قبل از انقلاب در ایران تنها کار نصب و بازسازی بچینگ صورت میگرفت این بچینگها وارد کشور میشد و در داخل عملیات نصب و راه اندازی صورت میگرفت. بعد از آن با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، در دهه شصت هیچ بچینگ یا ایستگاه مرکز بتنی وارد ایران نشد و فعالان این صنعت به کار بازسازی و تعمیرات دستگاههای موجود اشتغال داشتند. از دهه هفتاد به این طرف بود که تولید این دستگاهها در داخل کشور راه افتاد. خود من در دهه هفتاد ماهانه دو دستگاه در واحد تولیدیام میساختم. به هر حال کار بازسازی کشور شروع شده بود و نیاز به این دستگاه روز به روز بیشتر میشد. الان تولید ما به ماهانه 4 تا 5 دستگاه رسیده است. این دستگاه یک دستگاه فنی و تخصصی است و هر پروژهای که در آن قرار باشد از بتن استفاده شود به این دستگاه نیاز دارد. مثلا اگر قرار باشد در ساختمانی بتن استفاده شود باید با همین دستگاه بتن مورد نیاز ساختمان تامین شود.
از دهه هفتاد به این طرف واردات این دستگاه به طور کامل قطع شده است ؟
شاید یک درصد دستگاههایی که در کشور استفاده میشود وارداتی باشد اما توان داخلی ان قدر هست که بتواند جوابگوی نیاز کشور باشد.
دیگر همکارانتان نیز مانند شما در طول سالهای اخیر ظرفیت تولیدشان بالاتر رفته است؟
بله غالبا این طور است. الان که پروژههای مسکن مهر اجرا میشود هر پیمانکار مسکن مهر به یکی از این دستگاهها نیاز دارد و طبیعتا کار تولید آن رونق میگیرد.
مهمترین مانع پیش روی شما برای گسترش بازارهایتان چیست؟
خوب ما خیلی دوست داریم بتوانیم بازارهایمان را توسعه بدهیم اما مشکلات فروانی داریم که نمیشود این علاقه را عملی کنیم. مثلا ما هیچ دسترسی به تبلیغات در بازار كشورهای دیگر نداریم. باور کنید شاید تنها بتوانیم 5 درصد از کسانی که به این دستگاهها نیاز دارند را جذب کنیم اما 95 درصد از خریداران این دستگاهها در دیگر کشورها در معرض تبلیغات ما نیستند. بالاخره تبلیغ کردن ساز و کاری دارد و از هر کسی بر نمیآید.
من هم که نمیتوانم تنهایی راه بیفتم در یک کشور دیگر تبلیغات راه بیندازم. از سوی دیگر به دلایلی که نمیدانم چیست پیمانکاران دیگر کشورها به ما چندان اعتماد ندارند. مثلا من می روم کارم را و محصولم را به آنها معرفی میکنم و میگویم که چنین است و این کیفیت را دارد و ... . اما آنها به جای این که با من قرارداد ببندند میگویند برو این دستگاه را بساز و بیاور لب مرز تا من از شما بخرم. حاضر نیستند با تولیدکننده ایرانی قرارداد بنویسند.
اصلا نمی دانم چرا؟ این بیاعتمادی از کجا میآید. خوب وقتی او به من اعتماد ندارد من هم نمیتوانم سرمایهام را خرج کنم و دستگاهی بسازم که معلوم نیست آن را میخرند یا خیر. شاید من این دستگاه را تا لب مرز بردم اما کسی حاضر نشد آن را بخرد. تکلیف چیست؟
فکر میکنید علت وجود چنین بی اعتمادی چیست؟
نمیدانم . آنها به ایران اعتماد ندارند. میگویند اگر مشکلی پیش بیاید ما نمیتوانیم پولمان را پس بگیریم. خوب ما هم نمیتوانیم به آنها اطمینان کنیم.
به نظر شما علت این بیاعتمادی چیست؟
نمیدانم. فقط میدانم که واردات و صادرات خدمات فنی و مهندسی ما به عراق و افغانستان و دیگر همسایگان زیر سایه همین بیاعتمادی است. اصلا نمیشود تعهد ایجاد کرد.
اما تا جایی که من شنیدهام شما به عراق حداقل صادرات داشتهاید. این کار را در سایه بیاعتمادی موجود چطور انجام دادید؟
بله. این کار را میکنیم اما صادرات را از طریق عواملی انجام میدهیم که دلالی میکنند و برای ما بازار پیدا میکنند و بعد هم پورسانتشان را میگیرند.
وضعیت قیمتی تولیداتتان چطور است ؟
قیمت دستگاههایی که ما میسازیم از سایر دستگاههای مشابه ساخت ترکیه و آلمان ارزانتر است. اگر این دستگاه در آلمان ساخته شود قیمتی در حدود 250 میلیون تومان دارد. اگر در ترکیه ساخته شود حدد 175 میلیون دلار و اگر در ایران ساخته شود حدود 75 میلیون دلار.
باور کنید در ترکمنستان عکس تولیدات ما را گرفته بودند و برایمان فرستاده بودند که ما از این دستگاه با این قطعات نیاز داریم اما خوب اعتماد ندارند که پای قرارداد بیایند. اگر این اعتماد وجود داشت همه بازار منطقه در اختیار ما قرار میگرفت چون هم قیمتمان پایین است و هم کیفیت تولیداتمان بلاست اما متاسفانه این اعتماد وجود ندارد.
در بازار داخلی نیز با مشکلی مواجه هستید؟
بله. مهمترین مشکلمان این است که قیمت جنسها هر روز تغییر میکند. مثلا ما قرارداد را در این ماه مینویسیم تا وقتی بخواهیم جنس را تحویل دهیم همه چیز گران شده است. از طرف دیگر هزاران مشکل ریز و درشت نمایندگان وزارت کار و بهداشت بیمه و ... برایمان ایجاد میکنند.
مثلا میآیند کارگاه و میگویند کارگر شما باید گوشی بگذارد. اگر سرزده به بازرسی بیایند و کارگر ما گوشی نداشته باشد ما را جریمه میکنند. به هر حال این مسائل ما را اذیت میکند.
فکر نمیکنید اینها اذیت نیست و از ضروریات کار است؟ به هر حال لازم است که کارگر شما مراقب سلامتیاش باشد.
نه این کارها وقتگیر است. مزاحمت ایجاد میکند و تمرکز کارگر ما را به هم میریزد. ما هزار تا مشکل بزرگتر از این داریم که کسی به آن توجه نمیکند.
مثلا وقتی نماینده بهداشت میآید و به گوشی گیر میدهد و جریمه مینویسد من میگویم در این منطقه آب بهداشتی نیست. میگوید این به من ربط ندارد و نمیتوانم درستش کنم.
خوب خوردن آب غیر بهداشتی سلامت محیط کار را به خطر نمیاندازد ؟
حرف ما این است که مشکلات بزرگ را رها کردهاند و گیر میدهند به مشکلات کوچکی که در کارگاهها وجود دارد.
از طرف دیگر بروکراسی اداری برای ما مسئله ساز شده است. من به خاطر مسائل اداری تا به حال نتوانستهام از شبکه بانکی وام بگیرم. من تولید کننده باید آن قدر بدوم که با هزاران مشکل دیگر برای دریافت وام روبرو شوم به همین خاطر عطای وام گرفتن را به لقایش میبخشم.
باور کنید خودمان کمکم داریم حس میکنیم مسائل کارگری ما افزایش یافته است و خیلی بیشتر شده. خوب ما داریم در این مملکت کار میکنیم. کالایی تولید میکنیم که اگر نبود مجبور بودیم سالانه میلیون ها دلار ارز برای وارداتش مصرف کنیم.
شما اتحادیهای ندارید تا از حقوق اعضای صنف حمایت کند و رایزنیهای کلان در این زمینه با شرکایتان در خارج از کشور و دولت در داخل داشته باشد؟
ما سالها قبل اتحادیه تشکیل دادیم و اعلام کردیم مرکز بتن این کارها را میتواند انجام دهد. همان موقع 700 شرکت پیمانکار ساختمانی و ... شناسایی شدند. اتحادیه ما هم بین 50 تا 60 عضور دارد اما از زمان افتتاح در اوایل دهه هفتاد تا به حال فقط دو بار جلسه تشکیل داده و بعد هم اعضا متفرق شدهاند. اتحادیه اسم دارد اما فعالیت رسمی ندارد و ما هم آن قدر کار داریم و باید با مشکلات سر و کله بزنیم که نمیتوانیم تلاشی برای راهاندازی آن بکنیم.