محمدنبهان؛ دانشجوی دکترای جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
• مساله عمران و عصر قاجار
در بررسی اسناد و مدارک تاریخی دوره قاجاریه (عصر ناصری و پس از آن)، تلاشهای اولیه برای توسعه و عمران خوزستان به خوبی قابل رویت است، دو شخصیت برجسته آن عصر، حاج سیاح و عبدالغفار نجمالملک ، هر یک برای توسعه و عمران خوزستان دیدگاههای خاصی داشتند، که میتوان این دیدگاهها را تحت تاثیر تجلی نگرش قدرت مرکزی و نیز شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن دوره در خصوص مساله خوزستان تفسیر کرد.
در آن زمان چشماندازهای عمرانی قابل توجهی وجود داشت که تاکنون یا محقق نشده و یا آنکه به دلیل وجود مخالفین جدی مساله عمران درحاشیه و نواحی دور افتاده کشور (با توجه به شرایط نامناسب اقتصادی در آن دوره و نبود راههای مواصلاتی و.. نیز نگاه مرکز-پیرامون) از سوی نزدیکان و صاحبین قدرت در گذشته، از دایره توجه، به عنوان یک راهبرد توسعهای دور شده بود. این سیاست نانوشته در توالی تغییر حکام همواره مدنظر و به عنوان یک عنصر اعمالی مورد استدلال سیاستگذران پیشین کشور واقع شده بود؛ با این اندیشه که نواحی حاشیه و مناطق دورافتاده از مرکز، همواره یا کم اهمیتاند یا اساساً مورد طمع همسایگان قرار میگیردند، لذا عمران این مناطق به عنوان یک راهبرد اساسی در حوزه کلان و مبدل شدن موضوع آن به یک «مساله» برای کانون قدرت در مرکز، قطعاً قابل بررسی نخواهد بود.
بهترین نمونه این نوع نگرش میرزا آقاخان نوری، صدر اعظم دوره ناصرالدین شاه است که بهخاطر سیاستهای محافظهکارانه خود و تمایل به همکاری با قدرتهای خارجی، با بسیاری از طرحهای توسعهای و عمرانی مخالفت میکرد. او که به واسطه فساد و وابستگی به انگلیسیها به شهرت رسید، مانع از توسعه زیرساختهای مناطق مرزی میشد تا موقعیت خود در دربار و نظام سنتی قاجار حفظ شود. اعتماد السلطنه نمونهی دیگری از رجال سیاسی است که در برخی از نوشته هایش تلاش میکرد که مقام علمی و اندیشههای عُمرانی نجم الدوله را بـیارزش جلـوه دهد. در نوشتۀ مربوط به ۲۱ صفر ۱۳۰۶ مینویسد:
«حاجی نجـم الملـک مـنجم باشـی کـه از معلمـین مدرسـۀ دارالفنـون اسـت و بعضـی اطلاعات از هندسه دارد، اما ناقص، و فقط چیزی کـه او را جلـوه می دهـد ریـش انبـوه فلفل نمکی است، مأمور به بستن سد اهواز شد. تفصیلی هم در این باب امـین السـلطان نوشت که در روزنامه بنویسم. من از حالا عقیده خودم را می گویم. اولاً نجم الملک مـرد بستن این سد نیست. البته دویست هزار تومان به گردن دولت خرج می اندازد، یا کلیۀ سد بسته نخواهد شد، یا اگر هم چیزی ساخته شود، در طغیـان آب کـارون معـدوم میشـود. خلاصه به من چه!»
عبدالغفار نجمالملک، جغرافیدان و نقشهبردار برجسته ایرانی در دوران ناصرالدین شاه، یکی از اولین افرادی بود که در زمینه جغرافیا و راهسازی خوزستان کار کرد و به اهمیت توسعه زیرساختها در این منطقه پی برد. او پس از نقشهبرداری از خوزستان، به پتانسیلهای طبیعی و جغرافیایی آن اشاره کرده و معتقد بود که منابع غنی آب و خاک خوزستان میتوانند مبنای توسعه کشاورزی و صنعتی در این منطقه باشند.
او توصیه کرده بود که از رودخانههای خوزستان برای آبیاری و توسعه کشاورزی استفاده شود و نیز راهها و مسیرهای ارتباطی بهبود یابند تا امکان بهرهبرداری اقتصادی از این منطقه فراهم گردد. نجمالملک به ایجاد زیرساختهای اولیه برای گسترش کشاورزی و ایجاد پلها و جادهها بهعنوان پایهای برای توسعه پایدار خوزستان نگاه میکرد. در دوره قاجاریه، توسعه و عمران در خوزستان به دلیل ضعف ساختار حکومتی و تمرکز سیاستها در مرکز کشور محدود بود. با این حال، از اواخر قرن نوزدهم میلادی، در زمان ناصرالدین شاه، شرکتهای خارجی به خصوص بریتانیاییها برای اکتشاف نفت به این منطقه علاقهمند شدند. این فعالیتها با اعطای امتیازنامههای نفتی به اشخاصی مانند ویلیام ناکس دارسی در اوایل قرن بیستم به طور جدی آغاز شد.
حاج سیاح، جهانگرد و نویسنده ایرانی دوره قاجار، به دنبال سفرهای خود به نقاط مختلف ایران و کشورهای دیگر، دیدگاه انتقادی نسبت به توسعه نیافتگی ایران بهویژه در مناطق دورافتاده داشت. او به مسائل و مشکلات خوزستان اشاره کرده و این منطقه را فاقد زیرساختهای اساسی برای عمران و توسعه میدانست. حاج سیاح کمبود جادهها و امکانات حمل و نقل را از موانع اصلی توسعه خوزستان برشمرده و نبود امنیت و نظم را عاملی برای ممانعت از سرمایهگذاری و رشد اقتصادی این منطقه ذکر کرده است. او معتقد بود که بدون بهبود امنیت و تأسیس جادهها و راههای ارتباطی، تلاشها برای توسعه اقتصادی و عمرانی خوزستان به نتیجه نخواهد رسید.
با آنکه رجال سیاسی وقت همچون نجمالملک و حاج سیاح با اندیشه مبتنی بر توسعه و عمران تلاش کردند طی یادداشتها، گزارشها و طرحهای عمرانی، زمامداران امور کشور را به سمت عمران مملکت سوق دهند، اما در مقابل حکام محلی ممالک محروسه قاجاریه در سویی دیگر، با تایید ضمنی سیاست بیتوجهی حکومت مرکزی به مناطق حاشیه و پیرامونی خود، برای تسلط بر منابع محلی و دور نگاه داشتن سیطره حکومت مرکزی بر عدم توسعه و عمران این مناطق (حاشیه و مرزی) تاکید داشتند. لذا خوانین و رؤسای قبایل مرزی مانند سران قبایل بلوچ، ترکمن، و کُردها با هرگونه توسعه در مناطق مرزی مخالف بودند، زیرا این توسعه به معنای نفوذ بیشتر دولت مرکزی و کاهش استقلال محلی آنها بود.
شیخ خزعل نیز رهبر محلی عرب در خوزستان، یکی از مخالفان توسعه زیرساختهای دولتی در این منطقه بود و از هرگونه توسعهای که میتوانست منجر به تقویت نفوذ دولت مرکزی قاجار در خوزستان شود، جلوگیری میکرد. برخی از شاهزادگان قاجار نیز به دلیل فساد، رقابتهای درون دربار و منافع شخصی، با توسعه عمرانی مناطق مرزی مخالف بودند. آنها اغلب ترجیح میدادند، قدرت متمرکز در دربار حفظ شود و از تقویت نفوذ دولت مرکزی در مناطق دورافتاده جلوگیری کنند. قدرتهای خارجی مانند روسیه و انگلیس نیز بهطور غیرمستقیم مانع توسعه مناطق مرزی ایران بودند.
این کشورها تلاش داشتند با نفوذ در سیاستهای داخلی ایران، توسعه زیرساختها و عمران مرزی را کُند کنند تا دولت مرکزی قاجار نتواند کنترل بیشتری بر این مناطق اعمال کند. قرارداد 1907 که ایران را به مناطق نفوذ تقسیم کرد، نمونهای از تلاش این قدرتها برای جلوگیری از «توسعه متوازن» و «استقلال کامل ایران» بود.
در حقیقت، با بررسی تحلیلی گزارههای تاریخی در عرصه توسعه با مجموعهای از روابط قدرت مبتنی بر مرکزمحوری متفقعلیه از سوی طرفهای مختلف و گاهاً متنازع در دوره قاجاره، روبهرو هستیم که چرخه عمران و توسعه کشور علی الخصوص در مناطق حاشیه و پیرامونی را به صلاح منافع خویش نمیدیدند، لذا به طور مشخص میتوان چنین استلال کرد که همه طرفهای داخلی و خارجی، منطقهای و جهانی با دیدگاههای عمرانی در ایران، به انواع مختلف طُرق، مخالف بودند و این مخالفتها و عدم توسعه نایافتگی خوزستان رسماً در آن دوره قابل توجیه و تبیین به نظر میرسد.
• مساله عمران و توسعه، عصر پهلوی
در دوره رضا شاه، با گسترش ساختارهای حکومتی و توجه به توسعه ملی، خوزستان به یکی از محورهای اصلی سرمایهگذاری تبدیل شد. احداث خط لوله نفت از مسجدسلیمان به آبادان و تأسیس پالایشگاه نفت آبادان در سال ۱۹۱۲ یکی از نخستین پروژههای مدرنسازی و صنعتیسازی خارجی در منطقه بود.
این پروژهها نهتنها به توسعه زیرساختهای نفتی کمک کرد، بلکه باعث ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود زیرساختهای شهری در آبادان و اهواز شد . اما در این دوره به دلیل سرکوب مردم از سوی پهلوی اول در همه سطوح (فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی)، تقریبا مردم در توسعه و عمران استان خوزستان هیچ نقش موثری برعهده نداشتند و بخش عمدهای از سیاستهای اجرائی نیز عملاً توسط کشورهای خارجی همچون بریتانیا در این مناطق اعمال میشد.
در دوره محمدرضا شاه پهلوی، توجه بیشتری به توسعه خوزستان به خصوص در بخشهای کشاورزی و صنعتی معطوف شد. یکی از مهمترین طرحها در این دوره، پروژه نیشکر هفتتپه بود که در دهه ۱۳۴۰ به منظور افزایش تولیدات کشاورزی و ایجاد اشتغال در منطقه به اجرا درآمد. همچنین، توسعه زیرساختهای حملونقل، بهبود جادهها و ساخت نیروگاههای برقآبی مانند نیروگاه سد دز از اقدامات مهم این دوره بود. این پروژهها با هدف تبدیل خوزستان به قطب صنعتی و کشاورزی کشور دنبال شد. در دوره پهلوی دوم به دلیل تمرکز تمام ارکان حکومت بر مدل توسعه فوردیسم، به افزایش وابستگی به صنعت نفت و نادیده گرفتن سایر بخشهای اقتصادی منجر شد. سیاستهای اقتصادی دولت در راستای فوردیسم منجر به ایجاد شکافهای عمیق اجتماعی و اقتصادی شد. سرمایهگذاریهای عمدتاً در صنایع بزرگ و کلان، در حالی که به مناطق و جمعیتهای حاشیهای توجه کمتری میشد، سبب افزایش نابرابریهای منطقهای و طبقاتی گردید. توجه به صنعت نفت و سیاستهای مرتبط با فوردیسم به تضعیف بخشهای دیگر اقتصاد خوزستان، مانند کشاورزی و صنایع کوچک و متوسط، منجر شد. این مسأله سبب کاهش قابلیتهای اقتصادی و تقاضای داخلی گردید.
• توسعه و انقلاب اسلامی
با رخداد انقلاب اسلامی و پس از آن آغاز جنگ ایران و عراق، خوزستان به عنوان خط مقدم جبهه جنگ، آسیبهای شدیدی دید و زیرساختهای بسیاری از جمله پالایشگاهها، پلها، جادهها و ساختمانهای دولتی تخریب شد. پس از پایان جنگ، دولت برنامههای بازسازی گستردهای را در خوزستان آغاز کرد. این برنامهها شامل بازسازی مناطق جنگزده و احیای زیرساختهای نفتی و صنعتی بود. همچنین، توجه ویژهای به بازگرداندن جمعیت و احیای فعالیتهای اقتصادی در خوزستان شد.
در دهه هفتاد الی هشتاد، دولت به سرمایهگذاری در صنایع مرتبط با نفت و گاز و ایجاد شهرکهای صنعتی در خوزستان ادامه داد. توسعه فازهای مختلف پالایشگاههای آبادان و احداث پروژههای پتروشیمی در ماهشهر از مهمترین برنامههای این دوره بودند. علاوه بر این، توجه به زیرساختهای آموزشی و بهداشتی از جمله ساخت دانشگاهها، بیمارستانها و مدارس در سطح استان از دیگر اقداماتی بود که در راستای بهبود شرایط زندگی و افزایش سطح تحصیلات در منطقه اجرا شد.
در دهه ۱۳۹۰ تاکنون، چالشهای زیستمحیطی و کمبود آب، مسائل عمدهای در استان خوزستان ایجاد کرد. افزایش فعالیتهای نفتی و صنعتی و مدیریت نادرست منابع آبی، بحرانهای محیطی از جمله آلودگی هوا و خشکشدن تالابها را به دنبال داشت. در سالهای اخیر، دولت و نهادهای بینالمللی به پروژههای زیستمحیطی برای احیای تالابها و بهبود مدیریت منابع آب توجه بیشتری کردهاند. از جمله طرحهای مهم میتوان به طرح احیای کارون و مهار گرد و غبار اشاره کرد که در راستای کاهش آثار منفی زیستمحیطی و بهبود کیفیت زندگی در خوزستان انجام شدهاند.
• توسعه و عمران خوزستان و بایستگیهای آن
تاریخچه توسعه و عمران خوزستان نشاندهنده تلاشهای مستمر و چندجانبه در راستای بهرهبرداری از منابع طبیعی و افزایش رفاه عمومی در این منطقه است. اما به دلیل توجه عمده بر مساله استراتژیک نفت و عدم تمرکز بر چالشهای خاص اقلیمی و زیستمحیطی، همچنان در شرایط اقتصادی، اجتماعی و حتی گاهاً سیاسی دچار تنشهای گوناگونی است.
توسعه پایدار در خوزستان نیازمند برنامههای جامع و عملی است که بتواند چالشهای خاص این منطقه از جمله مساله نفت را به خوبی مدیریت و توازن منطقی را با سایر منابع اقتصادی غیرنفتی در استان برقرار کند. از سوی دیگر باید تاکید کرد که توجه به یک سیاست و ترک ویا عدم توجه به سیاستهای دیگر توسعه، با استناد به پیشینههای تاریخی استان، مسالهآفرین خواهد بود.
بررسی پژوهش محور مساله توسعه در استان، ایجاد تراکم علمی در ابعاد مختلف حوزه توسعه و عمران، شناخت بنیان مساله، طرفهای متنفع و متضرر از توسعه، منابع، فرصتها و چالشها و نیز به کارگیری نیروی متخصص بومی و تعریف نقشهای فعال برای مردم میتواند مقدمات طراحی یک الگوی پویای بومی را فراهم آورد. بدین سبب در گام اول تاسیس یک مرکز مطالعات پژوهشی توسعه محور با تمرکز بر مطالعات محلی- منطقهای و جهانی در راستای تمرکز دادهای، شناخت دقیق منابع، تحلیل و پایش لحظه به لحظه رخدادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی محیط زیستی میتواند از تصمیمگیری و تصمیمسازیهای بیاثر، از چالشهای بیهوده و ظهور چالشهای پیشینی و خلق مسائل جدید جلوگیری به عمل آورد. ضمن آنکه این مرکز پژوهشی میتواند گزارشهای علمی-تحلیلی مبتنی بر میدان و بستر مورد مطالعه را با ارائه راهکارهای کاربردی برای حل مسائل اقتصادی و توسعهای در استان و کشور، به سادگی فراهم آورد.
در فرازی دیگر ضرورتهای دیگری همچون «توسعه زیرساختهای حملونقل و ارتباطات» میتواند تجارت خارجی استان خوزستان را تسهیل و فرصتهای اشتغال بیشتری را ایجاد نماید. «احیای کشاورزی و مدیریت منابع آبی»، «توسعه صنعت و و ایجاد تنوع درصنایع پاییندستی پتروشیمی»، «مدیریت بحرانهای زیستمحیطی» بهبود کیفیت هوا و حفظ منابع طبیعی، احیای تالابهای هورالعظیم و شادگان و کنترل منابع آلودگی نفتی در صنایع منطقه عملاً به ارتقای سلامت عمومی و افزایش کیفیت زندگی و ایجاد شرایط مناسب برای جذب توریسم در استان خوزستان کمک میکند و زمینه پایداری زیستِ محیطی را نیز در این خصوص افزایش میدهد. «تقویت آموزش و بهداشت» به کاهش مهاجرت افراد و توسعه نیروی انسانی منطقه و نیز به طور مستقیم به رشد اقتصادی و اجتماعی خوزستان کمک کرده و باعث افزایش رفاه و کیفیت زندگی میشود.
در نهایت مجموعه فعالیتهای فوق سبب میشود شرایط بستری و محیطی برای ورود سرمایهگذاران خارجی و داخلی، به استان خوزستان تسهیل و زمینه ایجاد یک تحول بنیادین ارگانیسمی پایدار، توسعه صنعتی و رشد اقتصادی را فراهم آورد. و به موازات آن نیز شرایط مطلوب برای ارتقای کیفیت زندگی مردم در خوزستان با برنامهریزی دقیق، اجرای موثر و ارزیابی مستمر این طرحها در کنار تأمین منابع مالی و انسانی کافی، میتواند بسیار موثر واقع شود.
منابع:
• اتحادیه، منصوره. (1369). سیاست خارجی ایران در دوره قاجار. تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.
• سیاح، ح. (۱۳۸۰). خاطرات حاج سیاح. تهران: نشر نگاه.
• لمبتون، آن ک. س. (1378). مالکیت زمین و اصلاحات ارضی در ایران. ترجمه: محمد رفیعی مهرآبادی. تهران: نشر نی.
• نجمالملک، ع. (۱۳۸۵). سفرنامه خوزستان حاج میرزا عبدالغفار نجم الملک. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
• اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات ،ص ۵۹۹.
• شجیعی، محمد. (1379). تاریخ ایران در دوره قاجاریه. تهران: انتشارات علمی.
• کاتوزیان، ه. (2003). دولت و جامعه در ایران: سقوط قاجار و ظهور پهلوی. ترجمه: ر. رضایی. تهران: نشر مرکز.
• قاسمی، ایرج. (1381). تاریخ توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر قاجار. تهران: نشر نی.
• شفعتی, معصومه, & بابایی, محبوبه. (1398). تحلیل موانع توسعه اجتماعی-اقتصادی ایران در دوره حکومت پهلوی دوم (با تأکید بر تئوری توسعه ابن خلدون). فصلنامه علمی نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان, 9(1), 167-195.