عصر ايران- هر چند حسين شريعتمداري رييس موسسه كيهان با يك هفته تاخير در تالار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران حاضر شد و با اين كه همان ادعاهاي هميشگي را - كه بارها و بارها در نوشته هاي خود آورده - تكرار كرد اما صرف اين كه فضاي دانشگاه بار ديگر سياسي شد اقدامي قابل توجه است.
از تفاوت هاي جدي اصولگرايان راديكال با سنتي ها يكي همين است كه راديكال ها فضاي دانشگاه را سياسي مي خواهند اما متناسب و همسو با خودشان در حالي كه محافظه كاران سنتي چندان با فضاي سياسي دانشگاه ميانه اي ندارند.
(در قبال هنرهاي مدرني چون سينما نيز اين تفاوت محسوس است. راديكال ها مي گويند سينما باشد اما سينمايي كه سينماگر آن همفكر ما باشد و محتواي آن نيز تبليغ انديشه ما در حالي كه سنتي ترها با خود سينما ميانه اي ندارند چندان كه از زبان خانم نماينده مجلس در برنامه تلويزيوني و شبه مناظره با رسول صدرعاملي شنيديم كه مي گفت فيلم تماشا نمي كند و در عين حال دستور توقيف 8 فيلم را صادر كرده بود!)
درباره مراسم روز دوشنبه 24 آذر 93 چند نكته گفتني است:
1- صرف طرح مباحث سياسي در دانشگاه ولو نام سخنران آن، حسين شريعتمداري باشد و مثل نقل و نبات به برجسته ترين شخصيت هاي سياسي مملكت اتهام بزند و براي هزارمين بار، كسي را كه 8 سال رييس جمهوري بوده و همچنان محبوب است "متحد جرج سوروس" لقب دهد و بي هيچ طرف گفت و گو و مناظره اي احساس مصونيت كند، با اين اوصاف هم فضاي دانشگاه را از جوّ غير سياسي به در مي آورد و شائبه هايي درباره تعمد در غير سياسي كردن دانشگاه ها را - كه در گفتار اخير و بحث انگيز دكتر يوسف اباذري هم آمده بود - دور مي كند.
2- در حالي كه غالب روزنامه ها از نقل همه شعارها خودداري كرده اند گزارش خود
كيهان از اين برنامه جامع و جالب است زيرا شعارها و اعتراض ها را هم آورده است. تيتر روزنامه ديگري نيز درخور تامل است كه جلسه را مناظره شريعتمداري با شعارها توصيف كرده است. حاضران شعار مي دادند و رييس كيهان واكنش نشان مي داده و بعد از آن دانشجويان دو دسته مي شدند: گروهي در له و گروهي عليه سخنران شعار مي دادند.
كيهان در گزارش خود به دو دسته شعار اشاره كرده است. از يك طرف اين شعار كه: "علمدار بصيرت، حاج حسين شريعت" و از آن سو هم اين شعار: "وجدان نداري – شريعت نداري" و "مرگ بر دروغ گو". از اين حيث گزارش خبرنگار كيهان از اين مراسم خواندني است. زيرا در عين انعكاس همه سخنان رييس خود، كار حرفه اي خود را انجام داده و از اين نظر بايد الگوي ديگر روزنامه نگاران اين طيف قرار گيرد كه گزارش را با تفسير اشتباه مي گيرند.
3- آقاي شريعتمداري مدام در اين سخنراني از اسنادي سخن گفت كه عليه ديگران و اصلاح طلبان در دست دارد. سند پژوهان اما در تعريف "سند" از هر گونه مكاتبه رسمي سخن مي گويند كه ثبت شده و قابل استناد تاريخي باشد.
مثلا وزير خارجه انگلستان به سفير خود نامه اي نوشته يا در يك سازمان اطلاعاتي به ثبت رسيده باشد. در نگاه كيهاني اما هر اظهار نظري در خارج از كشور سند است. اگر ستايش خودشان و همفكران شان باشد، اعتراف و اذعان و اقرار و تن دادن به واقعيت است ولي اگر درباره رقيبان شان باشد، مي شود سند تاريخي و قابل اتكا ؛ او حتي از سفر سال ها قبل "يورگن هابر ماس" به ايران به عنوان يك سند ياد مي كند!
از جمله اسناد ادعايي، يكي اين است: "شخصي كه شما او را عاليجناب سرخ پوشش مي ناميديد و امروز زير علمش سينه مي زنيد در پيشنهاد خود به "مايكل پوستل" سفير وقت اتريش گفته بود اگر غرب شيپور تقلب در انتخابات و نقض حقوق بشر را به صدا درآورد به ادامه كار ما كمك شاياني خواهد كرد. اگز آقايان اين سند ويكي ليكس را قبول ندارند چرا انكار نمي كنند؟"
اين اتهام متوجه يك شخص عادي نيست. عليه آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني است! بر اساس اين منطق اولا بايد پرسيد اسناد ويكي ليكس قابل استناد هستند يا نه. اگر آري چرا مجموعه كامل آن را در كيهان منتشر نمي كنيد و اگر نه چرا تنها به برخي استناد مي كنيد؟
بگذريم از اين كه برخي در صحت انتساب اين عبارات به سايت ويكي ليكس هم ترديد دارند!
4- در همين سخنراني گفته شد: "ما 7 دهم درصد راي بيشتر را احترام مي گذاريم. اما 7دهم درصد راي بيشتر اين همه پز دادن ندارد."
اين در حالي است كه راي حسن روحاني در 24 خرداد 92 به تنهايي از مجموع آراي همه نامزدهاي ديگربيشتر بود ضمن اين كه اگر قرار بر قياس باشد اين مقايسه بايد ميان آراي روحاني و كانديداي مورد تبليغ كيهان صورت پذيرد كه در نهايت كمتر از 10 درصد كل آرا را به دست آورد.
وانگهی ، سخن از 7 دهم درصد نیست، بلکه سخن از رأی بیش از نیمی از مردم ایران است.
از سوي ديگر اين همه تاكيد بر7 دهم درصد در حالي است كه چنانچه آراي روحاني از مرز 50 درصد نمي گذشت آن گاه انتخابات به مرحله دوم مي كشيد و آن گاه با اختلاف بيشتر، رييس جمهور مي شد ضمن اين كه در هر صورت، اساسا كانديداي كيهان راهي به مرحله دوم نمي يافت.
5- كاش به جاي شعار امكان طرح پرسش هم بود تا از سخنران مي پرسيدند: اگر اين افراد تا اين اندازه مطرود و ملعون شمايند چرا در آستانه هر دو انتخابات 84 و 88 آن همه از آنان نقل مي كرديد و حال ناگزير شده ايد همه شماره هاي چند ماه منتهي به انتخابات را از سايت خود حذف كنيد؟
6- هنگامي كه دانشجويان شعار دادند: "وجدان نداري - شريعت نداري" پاسخ داده است: چون براي دفاع از اسلام و نظام آمده ام و اين شعار، عليه شخص من است پاسخ نمي دهم. البته طاقت نياورد و اين عبارت را به سايت راديو اسراييل نسبت داد.
در اين مملكت گر بر سر خاشاك يكي پشه بجنبد جنبيدن آن پشه عيان در نظر ايشان است و در هر جنبيدني نيز دست اسراييل در كار! آيا اسلام و نظام هيچ مدافع ديگري ندارد كه تنها ايشان احساس تكليف مي كند؟ سعدي عليه الرحمه در اين گونه موارد مي گويد: "گر تو قرآن بدين نمط خواني.... "
7- آرتور شوپنهاور - فيلسوف نامدار آلماني - در كتاب "هنرهميشه بر حق بودن" 38 نكته را براي غلبه بر حريف در بحث و مجادله توصيه مي كند كه البته بيشتر افشاي ترفندهاي طرف مقابل است. برخي از اين ترفندها را از اين قرار بر مي شمرد:
"براي اثبات صدق قضيه اي، مي تواني از قضاياي قبلي يي كه صادق نيستند استفاده كني، به رغم شكست مدعي پيروزي شو، نتيجه را از رقيب نخواه خودت نتيجه گيري كن، به بحث جنبه شخصي بده و توهين كن."
آيا آقاي حسين شريعتمداري در كنار زماني كه صرف استنباط و استخراج مطالب از اسناد و رمزگشايي از گفته هاي اين و آن و كشف جزييات ديدار ادعايي خاتمي – جورج سوروس مي كند، كتاب "هنر هميشه بر حق بودن"
آرتور شوپنهاور را نيز خوانده است كه در كنار هنرهاي متعدد ديگر به اين هنر نيز آراسته است؟
میتونی قبول نداشته باشی ولی خداییش فقط شریعتمداری اینجوریه؟
تا تکلیف روشن بشه.
خود گویی و خود خندی عجب ..... هنرمندی!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما نتیجه هشت سال این جایگزین چی شد ؟فقط روسیاهی !
این بنده خدا برای ماست مالی شراکتی در خسارت های جبران نا پذیر دست نشانده شان هی آدرس غلط می ده برای شکست سنگینشان در سال 84 و 92 است
حرف شریعتمداری حق هست، و حرف حق جواب نداره، بیخودی در و دیوار رو به هم ندوزید
در عمل "شهریار" ماکیاولی
بالاخره یک نفر باید پیدا بشه و رودررو از شریعتمداری بپرسه که آیا همیشه حرفها و اسناد دشمنان قابل اتکا هست؟
اگر هست-که هست-چرا همه آن را قبول نمیکنید؟مخصوصا ویکی لیکس که در موضوعاتی درباره ایران ادعاهای جالبی را مطرح کرده که به مذاق آقایان خوش نمی آید(درحالیکه عملا هم اثبات شد درست بوده ادعای ویکی لیکس)
و اگر نیست-که نیست-پس چرا ایشان مطالبی را که به نفع خود و جریانش هست را گلچین میکند و به خورد مردم میدهد؟
بسه این لجبازیا.تحمل شنیدن سخن مخالف انقد سخته؟
بذارید کمکتون کنم، منظور اینه: رای مردم در سال 88 معتبر نبود و در 92 معتبر شد؟؟؟؟
میدونم نمایش نمیدین ولی ما مینویسیم که بدانید پشت گوش مردم مخملی نیست!!!!