۱۴ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۴ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۶۵۵۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ - ۱۵-۰۷-۱۳۸۸
کد ۸۶۵۵۹
انتشار: ۱۱:۴۴ - ۱۵-۰۷-۱۳۸۸

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.


جام جم: پيام داخلي نشست ژنو

«پيام داخلي نشست ژنو» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛ موضوع هسته‌اي ايران، بدون ترديد در صدر مهم‌ترين موضوعات نظام از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ‌تاكنون در عرصه سياست خارجي و شايد پيچيده‌ترين آنها باشد. موضوعي كه در تابستان سال 81 كليد خورد و تاكنون ادامه يافته است.

طي 7 سال و اندي كه از اين موضوع گذشته، فراز و فرود‌هاي بسياري پشت سر گذاشته شده است. 25 گزارش دبير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، 9 قطعنامه شوراي حكام، سه توافق‌نامه سعدآباد، بروكسل و پاريس، تعليق تقريبا همه فعاليت‌هاي هسته‌اي كشور، ارجاع موضوع به شوراي امنيت سازمان ملل و صدور چهار قطعنامه اين شورا، فك پلمب از تاسيسات هسته‌‌اي و شروع مجدد فعاليت‌ها، دستيابي به اورانيوم غني‌شده، تكميل چرخه سوخت هسته‌اي، چندين بسته ردوبدل شده بين گروه 1+5 و ايران، ده‌ها نشست، هزاران اظهار نظر، تهديد‌ها و تحريم‌ها تنها بخشي از اتفاقات تلخ و شيريني است كه طي اين مدت روي داده است.پرونده هسته‌اي براي ايران ساخته شد نه فقط براي اين‌كه ما را از دستيابي به يكي از مهم‌ترين فناوري‌هاي روز دنيا محروم كنند، بلكه با اين هدف كه آن را حلقه اول چرخه‌اي قرار دهند كه مجبور شويم در موضوعات ديگر مانند فلسطين، حزب‌الله لبنان، صنايع دفاعي و. . . يكي پس از ديگري در برابر خواسته چند قدرت، گام‌هايمان را عقب بگذاريم و نهايتا «استقلال» كشور كه از مهم‌ترين دستاورد‌هاي انقلاب اسلامي ‌است، از دست برود يا آسيب جدي ببيند.

تمام تلاش دشمن در اين فرآيند را در يك جمله مي توان خلاصه كرد، «جمهوري اسلامي‌ ايران نبايد هسته‌اي شود» و همه آنچه امروز اتفاق افتاده است را نيز در يك جمله مي‌توان بيان كرد: «جمهوري اسلامي ‌ايران هسته‌اي شده است.» آنچه در نشست ژنو اتفاق افتاد و خود دشمن بصراحت از آن به عنوان «پيروزي ايران» ياد مي‌كند اتفاق ساده‌اي نبود.

اين نشست چند وجه تمايز با نشست‌هاي قبلي داشت. برگزاري نشست با دستور كار تعيين شده از سوي ايران يعني همان بسته پيشنهادي ايران، حضور6 كشور و از جمله آمريكا،در مذاكرات، نداشتن هيچ‌گونه پيش شرط از طرف گروه1+5 و حضور ايران در شرايطي كه سايت فردو اعلام ورزمايش موشكي برگزار شد از جمله ويژگي‌هاي اين نشست بود.نشستي كه يك پيام آشكار داشت و آن هم «دست برتر ايران در موضوع مذاكرات» بود.

اين كه دست چرا و چگونه برتر شد، پرسشي است كه پاسخ آن گره‌گشاي بسياري ديگر از مشكلات امروز و فرداي ماست.همبستگي و وحدت ملي حول حق هسته‌اي كشورمان، اقتدار و برخورد از موضع عزت، تلاش علمي‌ دانشمندان ايراني، طراحي نظام تصميم‌سازي و تصميم‌گيري مبتني بر كار كارشناسي و همه اينها ذيل تدابير و حمايت‌هاي ولي امر مسلمين ،مهم‌ترين عواملي هستند كه دست ايران را برتر كرد. عواملي كه هرگاه برخي آنها مثل اقتدار و برخورد از موضع عزت ضعيف مي‌شد (چنانچه در سال‌هاي 82تا84 شد) يا دشمن تصور مي‌كرد ضعيف شده است، مانند همبستگي و اجماع ملي (چنانچه رفتار مجلس ششم اين ذهنيت را به‌وجود آورد) تلخي‌هاي كارفزوني مي‌گرفت و آنگاه كه اين عوامل در اوج بود حلاوت پيروزي و موفقيت فراگير مي‌شد.

نشست ژنو يك پيام داخلي هم داشت و آن اين‌كه قدرت‌هاي بزرگ دنيا مساله انتخابات رياست جمهوري دهم و برگزيده آن را تمام شده مي‌دانند و منافع خود را در تعامل بيشتر با دولت دهم ارزيابي مي‌كنند، موضوعي كه برخي خواص داخلي هنوز آن را درك نكرده و به دنبال طرحي براي برون رفت از شرايط پس از انتخابات هستند!

ابتكار:موازنه نرم از طريق قدرت نرم

«موازنه نرم از طريق قدرت نرم» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي خوانيد؛ساختار نظام بين الملل با تغيير و دگرگوني روبرو شده است،قدرت نرم و به تبع آن جنگ نرم جايگزين قدرت سخت و جنگ نظامي شده است.زماني که آمريکاييها برغم قدرت نظامي گسترده خود نتوانسته اند موضوعات امنيتي عراق و افغانستان پس از اشغال را حل کنند کارآمدي قدرت سخت بيش از گذشته با چالش روبرو شد.بنابراين مولفه ي نظامي گري و قدرت سخت تاثير و کارآمدي خود را در حل مشکلات و معضلات جهاني و منطقه اي از دست داده است آنچنان که امروز در آمريکا سياست اشغالگري آمريکا با انتقادات شديد روبرو شده است.

آنان بر اين اعتقادند که آمريکا نه تنها به منافع استراتژيک خود نائل نشده بلکه حداقل هاي لازم را براي اعتبار استراتژيک از دست داده است به طور طبيعي نشانه هاي امنيتي سياست بين الملل با تغييرات همراه شده است.به طور مثال موازنه قدرت از طريق موازنه نظامي و سخت جاي خود را به "موازنه نرم "داده است."موازنه نرم" به هر نوع تلاش غير مستقيم و غير نظامي براي کاهش توانايي قدرت برتر و افزايش قدرت خود،اطلاق مي شود."موازنه نرم" دو سطح دارد يک سطح آن که شکل بيروني موازنه نرم است متکي، بر ديپلماسي عمومي است.ديپلماسي عمومي علم و هنر استفاده از قدرت نرم است.در شرايط کنوني قدرت حاصل ارائه اطلاعات و ايجاد جذابيت است.ديپلماسي عمومي از طريق مجريان چند گانه دولتي و غير دولتي که در تماس با افکار عمومي است انجام مي شود در نتيجه قدرت نرم از منابع قدرت يک کشور در عرصه بين الملل است بنابراين محورهاي پارادايم هاي سياسي جهان امروز در حال جابجايي از ژئوپولتيک و قدرت به سوي جهاني پسا مدرن از تصوير ونفوذ است.

قدرت در چنين وضعيتي تنها از اقناع و اجبار بر نمي خيزد بلکه به شکل فزاينده اي حاصل ارائه اطلاعات است. شکل دروني "موازنه نرم" به توانمندي هاي داخلي شامل بسيج منابع داخلي، تلاش هاي سياسي، اقتصادي يک دولت برمي گردد. انسجام داخلي،وحدت ملي ورضايت مندي عمومي ارکان اصلي شکل دروني" موازنه نرم" را تشکيل مي دهندو در حقيقت موازنه نرم دروني پشتوانه موازنه نرم بيروني است به عبارت ديگر عمق استراتژيک هر کشور ميزان اقتدار آن کشور را نشان مي دهد و عمق استراتژيک هر کشور معدلي از موازنه نرم دروني و بيروني است. موازنه نرم از سه منبع شامل فرهنگ، ارزشهاي سياسي و سياست هاي خارجي نشات مي گيرد.

کشور ما ايران،به دليل ماهيت انقلابي و جذابيت پيام هاي عدالتخواهانه توانسته است به موازنه نرم بيروني قابل قبولي دست يابد به طوري که اکنون بدون توجه به موازنه هاي نظامي در منازعات منطقه اي از قدرت چانه زني بالادستي برخوردار است اما در حوزه موازنه نرم دروني همچنان با مشکلات و ناکارآمدي هايي روبروست.وضعيت بد اقتصادي، شکاف گروههاي سياسي، ابهامات و اختلافات داخلي، قرائت هاي متعارض از اصول... گپي را در حوزه موازنه نرم دروني ايجاد کرده است.اگر متوليان و مسئولان امر به اين مهم توجه نکنند و هرچه سريعتر براي ترميم چالش هاي داخلي بر نيايند بيم آنست که توفيقات سياست خارجي هم تحت تاثير مسائل داخلي تحليل رفته و فرصتهاي به دست آمده به ضد خود ودر نهايت تبديل به تهديد شوند.

جمهوري اسلامي:سردرگمي ناتو در افغانستان

«سردرگمي ناتو در افغانستان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛افغانستان اكنون روزهاي حساسي را پشت سر مي گذارد. شبه نظاميان طالبان اين هفته در يك روز ركورد تعداد كشته هاي اشغالگران را شكسته و با حملات غافلگيرانه 10 نفر را به هلاكت رساندند . بدين ترتيب تعداد نظاميان آمريكائي كه در افغانستان به هلاكت رسيده اند به 774 نفر رسيده است . اين خونين ترين روز براي آمريكا و ناتو در طول سال هاي اشغال افغانستان بوده است.

اگر چه اين حوادث نشان مي دهند آمريكا و ناتو در افغانستان روزهاي سختي رامي گذرانند ولي به نظر مي رسد « پنتاگون » وزارت دفاع آمريكا و مقامات ارشد نظامي دقيقا در انتظار دريافت چنين اخباري بوده اند تا با مانور سياسي تبليغاتي پيرامون آن براي افزايش تعداد نظاميان ناتو در افغانستان زمينه چيني كنند . طالبان بطور همزمان از اسارت 35 پليس افغان خبر داده و از تشديد حملات خود عليه نظاميان آلماني و انگليسي نيز سخن به ميان آورده است.

دقيقا در چنين شرايطي ژنرال « استنلي مك كريستال » فرمانده نيروهاي آمريكائي و ژنرال « ديويد ريچاردز » فرمانده جديد نظاميان انگليسي در افغانستان درباره ضرورت افزايش تعداد نظاميان ناتو بمنظور « مهار اوضاع انفجارآميز » در اين كشور موضع گيري كرده اند.

تجربه نشان داده است هر زمان اشغالگران به حادثه اي براي تامين اهداف سياسي تبليغاتي خود احتياج دارند طالبان به كمك آنان مي شتابد تا آنها را در تامين اهدافشان ياري نمايد. ولي نكته قابل تامل اينست كه در ماههاي اخير « ناتو » درصدد برقراري نوعي مصالحه با طالبان برآمده و تقريبا تمامي مقامات ارشد ناتو بويژه نظاميان آمريكائي و انگليسي درباره ضرورت تفاهم با طالبان و بازگرداندن آنها به قدرت اظهارات مسالمت جويانه اي داشته اند.

كشورهاي اروپائي عضو ناتو نه تنها با افزايش تعداد نظاميان در افغانستان مخالفند بلكه حتي ادامه حضور نظامي در اين كشور را غيرقابل توجيه ارزيابي مي كنند. در واقع سئوال اصلي اينست كه اگر قرار بر تفاهم با طالبان است بدين ترتيب ارتشهاي ناتو در افغانستان با چه كسي مي جنگند بعلاوه افزايش تعداد نظاميان چه توجيهي دارد مقامات آمريكا و انگليس در عين اعتراف به ناكامي نظاميان در جنگ عليه طالبان همچنان خواستار افزايش نيروهاي ناتو هستند ولي اخيرا با تغيير موضع خاطرنشان كرده اند افزايش نظاميان به خاطر « مقابله با جنگ رواني » طالبان است و نه جنگ نظامي ! بدين ترتيب طبعا سئوال مهمتر اينست كه وقتي از دست 100 هزار نظامي مستقر در افغانستان كار زيادي ساخته نيست ورود 40 هزار نيروي ديگر چه معجزه اي را مي تواند رقم بزند آمريكا و انگليس در يك توجيه انفعالي مي گويند خواستار كاهش تلفات هستند تا بتوانند با افزايش نظاميان ناتو مانع قدرت گرفتن طالبان و ميدان دادن به افراطيون شوند. اين در واقع سياست جديدي است كه به موجب آن آمريكا و انگليس طالبان را به دو دسته يعني « افراطي » و « ميانه رو » تقسيم كرده اند و ادعا مي كنند مي توانند « ميانه روها » را در قدرت مركزي شريك سازند و افراطيون را به حاشيه برانند!

محافل كنگره آمريكا با اين توجيهات فريبكارانه مخالفند و قويا معتقدند هرگونه حضور بيشتر در افغانستان به منزله فرو رفتن در عمق باتلاقي است كه حيثيت آمريكا و ناتو را در كام خود برده و « هضم » كرده است . « رپ اسكلتون » رئيس كميته نيروهاي مسلح كنگره آمريكا به اوباما و رهبران پنتاگون هشدار داده است كه درباره اتخاذ استراتژي جديد بيشتر بينديشند و ازشكست ها و ناكامي هاي گذشته درس بگيرند. با اينهمه تيم اوباما و مشاورانش در شوراي امنيت ملي وزارت خارجه و پنتاگون روزهاي پركاري را مي گذرانند كه در آن واحد از يكطرف مقامات كنگره را براي افزايش تعداد نظاميان و دريافت بودجه بيشتر از گذشته متقاعد سازند واز طرف ديگر با مخالفتهاي ساير اعضاي ناتو مقابله كنند.

در حال حاضر حتي متحدان آمريكا در ناتو هم دچار ترديد شده اند و حاضر نيستند توجيهات اوباما را بپذيرند. بعلاوه حتي برخي از نمايندگان دمكرات كنگره با سياستهاي كاخ سفيد در افغانستان به شدت مخالفند و اوباما را صراحتا به « بي تدبيري » و « ندانم كاري » متهم ساخته اند.

مشكل بزرگ اوباما اينست كه مديران جنگ در پنتاگون همان تيم نومحافظه كاران به رياست « رابرت گيتس » وزير دفاع آمريكا هستند كه در واقع سياستهاي تيم بوش را ادامه مي دهند و شكست آنها قطعا بنام اوباما و دمكراتها ثبت خواهد شد. اين بدان معني است كه « گيتس » و دستيارانش از بابت شكست در افغانستان نه تنها ضرري نمي كنند بلكه حتي به نفع جناح آنها تمام خواهد شد كه اوباما در افغانستان با شكست و ناكامي بيشتر و خفت بارتري مواجه گردد.

دقيقا به همين دليل است كه دمكراتها و تيم مشاوران اوباما اعتقاد چنداني به صحت گزارشات و دقت تحليل هاي پنتاگون و ارتش ندارند و مواضع ژنرال « مك كريستال » هم آنها را دچار ترديد و انفعال كرده است . تصادفي نيست كه اوباما پس از ديدار رسمي با « آندرس فوگ راسموسن » دبيركل ناتو در كاخ سفيد كوچكترين اشاره اي به گزارش ژنرال « مك كريستال » نكرد. او از كنار تحليل هاي اين فرمانده ارشد آمريكائي گذشت و حاضر نشد چنين تحليلي از اوضاع افغانستان را رسما تاييد كند ولي به ناتواني آمريكا و ناتو در نابودي القاعده و طالبان صراحتا اعتراف كرد.

مشكل بزرگ آمريكا و ناتو اينست كه سازمان ملل هم ديدگاه ديگري در قبال افغانستان دارد و مواضعش با كاخ سفيد كاملا در تعارض است . « كاي ايده » نماينده سازمان ملل در امور افغانستان بطور رسمي خواستار تغيير سياست آمريكا در اين كشور جنگ زده شده و هشدار داده است كه زمان به زيان آنها به پيش مي رود و لازم است به فكر گزينه هاي ديگري بجز راهكارهاي نظامي باشند. چرا كه روشهاي كنوني فقط باعث رنج و نابودي مردم افغانستان شده است.

مقامات ارتش آمريكا و پنتاگون مرتبا در خصوص تعداد كشتگان طالبان گزارش مي دهند و از مرگ چهار هزار تن از نيروهاي طالبان سخن به ميان آورده اند ولي گزارش منابع مستقل نشانگر آنست كه اين رقم دقيقا تعداد قربانيان غيرنظامي را تشكيل مي دهد و آمريكا تمامي قربانيان جنايات خود را پيشاپيش تروريست مي نامد! همين پديده باعث اعتراض رسمي حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان شده است . كرزاي تاكنون براي تشكيل چندين گروه تحقيق درباره ابعاد جنايات آمريكا عليه شهروندان بويژه روستائيان افغاني وعده داده ولي اين قبيل وعده ها عموما مشمول مرور زمان شده و كمتر به انتشار نتايج تحقيق رسمي انجاميده است . با اينهمه در چند مورد نادر آمريكا رسما از قتل غيرنظاميان افغاني بر اثر شليك موشك از هواپيماهاي بدون سرنشين اظهار تاسف كرده ولي آنرا « اجتناب ناپذير » معرفي نموده است !

اين حملات عليه مردم افغانستان تقريبا بدون وقفه ادامه دارد و به دنبال هر اقدامي از اين دست آمريكا آنرا موفقيتي بزرگ عليه تروريستهاي محلي قلمداد مي كند اقدام جنايتكارانه اي كه حتي اخيرا حامد كرزاي هم در محكوم كردن و وعده دادن براي بررسي و تحقيق در اين خصوص اصراري نمي ورزد!

كيهان: دست هاي بحران آفرين در يمن

«دست هاي بحران آفرين در يمن» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛
اينك دو ماه از آغاز «جنگ ششم» ميان دولت يمن و «مبارزان صعده» مي گذرد اما با اين وجود، دلايل و شواهد همه از تشديد اوضاع حكايت مي كنند.

افزايش حملات نظامي ارتش به مواضع حوثي ها و پيشروي «مبارزان صعده» در دو استان شمالي-عمران و صعده- و كشيده شدن درگيري ها به مناطقي خارج از اين استانها، سفر پياپي هيات هاي ديپلماتيك به يمن همه از دشواري هاي جنگ ششم و ناتواني ارتش يمن در خاتمه دادن به درگيري ها حكايت مي كنند.

روز گذشته سفر عمروموسي دبيركل اتحاديه عرب به صنعا در حالي انجام شد كه مردم شهرهاي مختلف- بخصوص جنوبي ها- راهپيمايي هاي گسترده اي را ترتيب دادند تا از طريق او به سران عرب پيام دهند كه حمايت صرف از علي عبدالله صالح كمكي به حل بحران موجود نمي كند. اين تظاهرات در الضالع به درگيري با پليس منجر شد. در درگيري هاي بخش «اقين» در استان صعده و مناطق « العند» و «الطلح» تظاهرات به خاك و خون كشيده شده و حتي ارتش يمن با جنگنده ها به صف تظاهرات كنندگان حمله كرده اند! درگيري ها در محضه، غمان، بني معاذ، آل عقاب و منبه نيز با تلفات توام بوده است.

اين قلم درخصوص درگيري هاي موجود در بخش شمالي يمن قبلاً نكاتي را نوشته ام اما با توجه به تشديد درگيري ها و گسترش دامنه آن به ساير استان ها تأمل دوباره اي نياز است كه به اختصار به آن وارد مي شويم.

1- درگيري هاي يمن اينك بطور آشكار وارد فرآيندي منطقه اي و بين المللي شده است سفر دو هفته پيش «ژنرال ديويد پترائوس» فرمانده نظاميان آمريكايي در خاورميانه به يمن و سفر دو روز پيش «ژنرال ويليام مكراون» فرستاده ويژه آمريكا به يمن و گفت وگو با علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن و اظهارات صريح مكراون عليه مبارزان صعده نشان دهنده علاقه آمريكايي ها به بين المللي كردن بحران يمن است. سفر ده روز پيش ابوالغيط و ژنرال سليمان وزير امور خارجه و رئيس سازمان اطلاعاتي مصر به صنعا و اعلام حمايت صريح آنان از دولت يمن و سفر ديروز ديپلمات نام آشناي مصري -عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب- به صنعا و اظهارعلاقه او به ايفاي نقش ميانجي نيز بيان كننده علاقه مصري ها به منطقه اي شدن بحران يمن است.
بين المللي شدن بحران داخلي يمن هيچ كمكي به حل درگيري ها نمي كند و اساساً هدف آن كاستن از درگيري ها نيست، حضور دولت هاي فرامنطقه اي و منطقه اي باعث تشديد بحران و تطويل آن خواهد شد دقيقاً به دليل تشديد حمايت هاي بين المللي و عربي از دولت صنعا- در مقابل جنبش شمال- علي عبدالله صالح بر شدت درگيري ها افزوده و در مقابل، اين اقدام به تشديد مقاومت و حتي حمله پيشروانه حوثي ها- در مناطقي فراتر از دو استان درگير عمران و صعده- منجر گرديده است و از همه مهمتر اينكه اين درگيري ها مبارزان جنوب را نيز به تحرك تازه اي واداشته و حتي فرياد جدايي آنان از بخش شمالي را بلند كرده است با اين وصف مي توان با قاطعيت گفت كه بين المللي و منطقه اي كردن بحران يمن فقط خدمت به كساني است كه در بين المللي كردن بحران براي خود كلاهي فرض كرده اند.

2- تشديد درگيري ها در صعده و عمران و كشيده شدن دامنه درگيري ها به سه استان- از 6 استان- جنوبي اين كشور بطور واضح از ناتواني ارتش يمن در كنترل بحران حكايت مي كند. ارتش به رغم گذشتن دو ماه از دور ششم درگيري ها نتوانسته كاري از پيش ببرد طبق گزارش ديروز شبكه سعودي-اسرائيلي «العربيه»، حوثي ها در جريان درگيري هاي دو روز پيش موفق شده اند تا جاده ارتباطي صعده به صنعا را به كنترل خود درآورده و بر مناطق وادي واسط، رهضه، الخوفان و حباشه مسلط شوند با اين وصف ارتش يمن ناچار است فرمولي غير از افزايش حملات نظامي را براي كاستن از درگيري ها بيابد وگرنه با توجه به توسعه دامنه درگيري ها به 3 استان جنوبي احتمال تجزيه يمن را بايد جدي گرفت. اين تجزيه قطعاً به ضرر ملت يمن و به نفع سياست هاي سعودي كه سيطره بر يمن را در دستور كار دارد، خواهد بود.

3- نقش تسليحاتي عربستان بسيار عيان تر از آن است كه بتوان با تبليغات سياسي و رسانه اي از انظار دور نگه داشت، با اين وجود اين روزها مقامات سعودي و يمني از وجود سلاح هاي چيني خبر مي دهند، سلاح هايي كه جعل شده و به كشور ديگري تعلق دارند! طبعاً كسي باور نخواهد كرد كه اين سلاح ها از خارج از شبه جزيره وارد مناطق شمالي و جنوبي شده باشند به همين دليل آنان ناچار به جعل يك خبر روي آورده اند تا وانمود شود اين سلاح ها از طريق حزب الله لبنان به صعده گسيل شده اند. موسسه امنيتي استرادفورد آمريكا ادعا كرد كه در درگيري هاي صعده 12 عضو حزب الله لبنان كشته شده اند! و حال آنكه اساساً يمني ها نيازي به كمك حزب الله ندارند و آنان مي دانند كه حضور يك عضو حزب الله در ميان آنان دولت هاي عربي شبه جزيره و كشورهاي وابسته منطقه شاخ آفريقا را به حمايت عملياتي تر از دولت عبدالله صالح تشويق و تحريك مي كند. به ميان كشيدن پاي حزب الله در درگيري هاي يمن براي توجيه دخالت آشكار و عملياتي وهابي هاي سعودي در دو سوي درگيري صورت مي گيرد.

4-براساس شواهد و قرائن خبري، بعد از آنكه عمليات نظامي عليه مبارزان صعده به بن بست رسيد يك مثلث اطلاعاتي مركب از دستگاههاي اطلاعاتي يمن، عربستان و رژيم صهيونيستي تشكيل شد تا اولا مطالعات مشتركي را براي يافتن نحوه مقابله با مبارزان صعده انجام دهند و ثانياً پايه هاي يك رژيم امنيتي را براي مهار انقلاب اسلامي در حوزه عربي بنا كنند. از ديدگاه مقامات تل آويو و رياض براي استقرار چنين رژيمي و هماهنگ كردن كشورهاي حوزه عربي با آن به تشديد درگيري ها در يمن نياز است. از نظر اين مثلث، با تشديد درگيري ها، ايران ناچار است از بيطرفي كنوني خارج شده و به يك طرف درگيري تبديل گردد در اين صورت مي توان اين اتهام كه ايران به گسترش نهضت شيعي در حوزه عربي سرگرم است را جا انداخت و جبهه عربي را در مقابل آن قرار داد. ورود موسسه امنيتي استرادفورد آمريكا به ماجرا و دروغپردازي درباره حضور حزب الله لبنان در صعده و عدم پذيرش نقش ايران بعنوان ميانجي از سوي دولت يمن و تاكيد بر نقش آفريني ايران در درگيري هاي داخل يمن همه بر اين مبنا شكل گرفته اند.

5- دولت علي عبدالله صالح در عين اينكه طي هفته هاي اخير با طرح هاي آمريكايي، سعودي و صهيونيستي همراهي نشان داده است اما نگراني هاي خاص خود را نيز دارد او به خوبي مي داند كه تجزيه طلبان جنوب- نيروهاي علي سالم البيض رئيس جمهور سابق يمن جنوبي- و مبارزان صعده اگر به يكديگر الحاق كنند، كاربر دولت او سخت مي شود و كمك هاي مثلث رياض، تل آويو و واشنگتن نيز نمي تواند مشكل او را حل كند از اين رو او برخلاف تاكيد اين مثلث بر لزوم سركوب شديد «مبارزان شمال»، راههاي توافق با حوثي ها را نيز دنبال مي كند. علي عبدالله صالح از يك سو طي روزهاي گذشته با بعضي از شيوخ- از جمله شيخ طايفه آل حميد- تماس گرفته و آنان را به وساطت فراخوانده و از سوي ديگر بيش از كار با محور عربستان به كار با محور مصر مي انديشد. رئيس جمهور مصر با فرستادن دو نامه به ملك عبدالله و عبدالله صالح اولين اقدام را براي كمك به دولت يمن در كنترل بحران انجام داد و سپس با اعزام وزيران خارجه و اطلاعات خود به پايتخت يمن راههاي «توافق» را به بحث گذاشت. حضور مصري ها در بحران هاي يمن سابقه دارد و هيچگاه مورد استقبال عربستان نبوده است. با اين وصف طي هفته هاي آينده نوعي رقابت ديپلماتيك و اردوكشي در حوزه عربي بر سر بحران يمن شاهد خواهيم بود.

6- تداوم درگيري ها در يمن- و در هر نقطه ديگر ميان مسلمانان- به نفع صهيونيست ها خواهد بود به همين دليل هرگاه دو گروه درگير به هم نزديك مي شوند با تحريك دشمنان مشترك خود مواجه مي گردند. در اين درگيري ها مبارزان صعده مظلوم واقع شده اند چرا كه هم آماج حملات نظامي و هم آماج حملات تبليغاتي و رسانه اي بوده اند ولي با اين وجود به نظر مي رسد در شرايط كنوني ختم بحراني كه هيات هاي آمريكايي، اسرائيلي و سعودي براي تشديد آن از يك طرف ماجرا حمايت مي كنند، قطعاً به نفع مبارزان يمن خواهد بود.

رسالت:دو بر يک به نفع ايران

«دو بر يک به نفع ايران» عنوان سرمقالهِ‌ روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛رفتار مقتدرانه نمايندگان ايران در مذاکرات ژنو و تغييرات مثبت ادبيات حاکم بر اين دست مذاکرات، بازي حاصل جمع مثبت و البته با امتيازات بيشتري براي ايران بود. روزنامه تايمز در اين باره نوشت: “نتيجه اين همه گرد و خاک حاصل از نشست ژنو، دو بر يک به نفع ايران تمام شد.”

رفتار مقتدرانه نمايندگان ايران در مذاکرات ژنو و تغييرات مثبت ادبيات حاکم بر اين دست مذاکرات، بازي حاصل جمع مثبت و البته با امتيازات بيشتري براي ايران بود.

روزنامه تايمز در اين باره نوشت: “نتيجه اين همه گرد و خاک حاصل از نشست ژنو، دو بر يک به نفع ايران تمام شد.”
انتظار چند ساعته نماينده آمريکا براي مذاکره با سعيد جليلي و اينکه با اصرار موفق مي شود پس از پايان نماز نماينده ايران با او دست بدهد و چند دقيقه اي به گفتگو بپردازد از حواشي قابل تامل مذاکرات اخير است.مذاکرات ژنو به طور موفقيت آميزي حول بسته پيشنهادي جمهوري اسلامي ايران پيش رفت و آژانس  بين المللي انرژي اتمي متعهد شد تا سوخت هسته اي ايران را با غناي20  درصد تامين کند. حفظ فناوري بومي غني سازي براي جمهوري اسلامي ايران و تغيير مسير مذاکرات حول بسته پيشنهادي، پيروزي ديپلماتيک بزرگي براي تهران است که در صورت تداوم اين روند مي توان تحولات مثبت و سازنده اي را در روابط ايران و غرب پيش بيني کرد.

تا پيش از انجام مذاکرات موسوم به ژنو 2-، ادبيات آميخته با “ديپلماسي تهديد و تحريم”، گفتمان مسلط در موضع گيري ها و اظهارات غربي ها بود. در مذاکرات اخير واژه هاي جديدي از سوي5+1  همچون “آغاز سازنده”، “مذاکرات راضي کننده”، “مذاکرات جدي و صميمانه”، “نشست مثبت”  مطرح شد.

اين مهم بدون ترديد حکايت از بازسازي و احياي اقتدار ملي ايران است که دشمن تلاش زيادي کرد تا در انتخابات اخير به آن لطمه بزند.

اقتدار ملي جمهوري اسلامي طي200  سال اخير چه در سطوح منطقه اي و چه در عرصه بين المللي بي سابقه است.
همان طور که پيش بيني مي شد با فروکش کردن قيل و قال هاي انتخابات يک دولت مقتدر سر بر آورده است که قادر است منافع ملي را با کمترين هزينه ممکن و بيشترين برد متصور تامين نمايد.

يکي از دغدغه هاي مقام معظم رهبري پيش از انتخابات دهم رياست جمهوري راي بالاي رئيس جمهور منتخب و تشکيل يک دولت مقتدر به منظور تقويت جايگاه ايران در ابعاد منطقه اي و جهاني و همچنين تحکيم انسجام ملي بود.

اقتدار ملي ايران به معناي مجموع توانمندي هاي ملت در سطوح مختلف رهبري، کارگزاران، توده مردم و نهادهاي مربوط، طي سالهاي اخير رشد قابل توجهي پيدا کرده است که به ارتقاي نقش و جايگاه منطقه اي و بين المللي ايران منجر شده است.

کالبد شکافي اقتدار ملي درايران نشان مي دهد جمهوري اسلامي در حالي وارد چهارمين دهه از عمر با برکت خود شده است که با تاکيد بر مجموعه منابع نرم و سخت بومي تنها رمز پيشرفت را اعتماد به نفس ملي، اميد به آينده و تکيه بر توانمندي هاي جوانان اين مرز و بوم مي داند.

به يمن ايستادگي مسئولان، خودباوري علمي دانشمندان ايراني و  مديريت دانش محور؛ جوانان ايراني خط قرمز غني سازي که غربي ها مدعي آن بودند را پشت سر گذاشتند. جمهوري اسلامي ايران اکنون در بين7  کشور دنيا قرار گرفته است که مجموعه سوخت هسته اي را به طور کامل در اختيار دارد. امروز از نظر ايران مسئله هسته اي تمام شده است.

ديروز در همين زمينه رهبر معظم انقلاب در دانشکده دريايي امام خميني(ره) نوشهر دستيابي به اقتدار حقيقي را حق و وظيفه هر ملت دانستند و افزودند: “ايمان به خدا، عنصر اصلي اقتدار حقيقي است که در پرتو آن، عزم و اراده و معنويت و پيشرفت علمي، سياسي و اقتصادي نيز به وجود مي آيد.”

نوعا اعتقاد بر اين است هيچ يک از الگوهاي قدرت بدون داشتن انطباق با مباني فرهنگي يک جامعه، نمي توانند به “اقتدار” تبديل شوند و توانمندي هاي موجود را در مسير هدفمندي هدايت کنند.

منظومه اقتدار ملي در چند سال اخير حول توانمندي هاي بومي آحاد ملت ايران در عرصه هاي مختلف شکل گرفته است و هيچ قدرتي نمي تواند خواست خود را بر اين ملت تحميل کند. جنس اقتدار ملي در ايران از “قدرت معنوي ومردمي” است.
ورود به باشگاه هسته اي و دفع تهديدات موجود با کمترين هزينه ممکن، ورود به باشگاه هوا فضا، نقش موثر در معادلات منطقه اي به خصوص در قضيه عراق، افغانستان، فلسطين و...، تاکيد بر ظرفيتهاي بومي و اسلامي به عنوان نقشه اقتدار ملي، دفاع از اقتدار و عزت ملي در برابر تهديدات آمريکا و واداشتن سياستمداران ايالات متحده به درخواستهاي مکرر براي مذاکره با تهران، مواجهه عقلاني با بحران اقتصادي جهاني و... بخش اعظمي از مسير پروسه ترميم و بازسازي اقتدار ملي را هموار کرد.

امروز جمهوري اسلامي ايران علاوه بر اينکه داراي يکي از ارتشهاي قدرتمند غير هسته اي جهان است در عرصه نبرد نرم نيز از منابع سرشار اجتماعي، فرهنگي و مذهبي برخوردار است و قادر است با تکيه بر عوامل بازدارنده از اين کارزار نيز با سربلندي بيرون بيايد. جنگ نرمي که دشمن در انتخابات اخير تدارک ديده بود به مراتب پيچيده تر و سخت تر از8  سال جنگ تحميلي بود که البته باعنايت حضرت ولي عصر(عج) و مديريت هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با شکست روبرو شد.
 
دنياي اقتصاد:قدرتي از جنس فقط حرف

«قدرتي از جنس فقط حرف»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛واگذاري 50 درصد به اضافه يك سهم از غول مخابراتي ايران، موجي از اظهارات له و عليه اين رويداد در محافل اقتصادي و سياسي برپا كرده است كه به نظر مي‌رسد ادامه دارد. منتقدان اين اقدام مي‌گويند فروش اين ميزان از سهام مخابرات به يك كنسرسيوم شبه‌دولتي، برخلاف خصوصي‌سازي است و نمي‌توان اين كار را با خصوصي‌سازي واقعي سازگار كرد. در ميان منتقدان اما، برخي اعضاي اتاق‌هاي بازرگاني و صنايع و معادن ايران و تهران از اين رويه كه به اعتقاد آنها به رويه‌اي جاري تبديل شده است، اظهار نگراني شديد كرده‌اند.

به نظر مي‌رسد براي اجتناب از اين رويه در فروش سهام ساير شركت‌هاي دولتي در آينده به شركت‌ها و كارتل‌هاي شبه‌دولتي، بايد با موضوع به صورت ريشه‌اي برخورد شود و اگر قرار است كاري صورت پذيرد، از آن نقاط كار را شروع كرد. واقعيت اين است كه قدرت بخش خصوصي ايران دست‌كم تا همين امروز كه اين مطلب نوشته مي‌شود، از جنس حرف است و بس. به اين معني كه بخش خصوصي ايران اگر قدرت واقعي داشت، بايد در روزهايي كه قانون فروش سهام شركت‌هاي دولتي مطابق با تفسير تازه از اصل 44 قانون اساسي در دولت و مجلس تدوين مي‌شد، راه تصويب ماده مربوط به مجاز دانستن فروش سهام شركت‌ها به شركت‌هاي شبه‌دولتي را مي‌بست. در حالي كه اكثريت نمايندگان مجلس قانونگذاري ايران اين ماده قانوني را بدون توجه به پيامدهاي آن تصويب مي‌كردند، فقدان نمايندگاني از بخش خصوصي در مجلس كاملا مشهود بود و هست.

وقتي قدرت نهاد بخش خصوصي در ايران (بنگاه‌ها، خانواده‌ها و احزاب) فقط از جنس حرف، نصيحت و هشدارهاي بدون الزام اجرايي است، در بر همين پاشنه خواهيد چرخيد. به نظر مي‌رسد براي اجتناب از رويدادي كه به هر حال مساله درست كرده و قابل هضم نيست، بايد كار از نقطه قانونگذاري شروع شود و نهادهاي مدني در بخش خصوصي مي‌توانند و بايد با قانونگذاران و به ويژه روساي كميسيون‌هاي مرتبط با اين ماجرا بحث كرده و پيامدهاي منفي ايجاد انحصارهاي تازه در كسب و كار را به صورت واضح نشان دهند تا آنها با ارائه طرح تازه، اين ماده قانوني را از قانون يادشده حذف كنند.

علاوه بر اين، بخش خصوصي بايد بتواند قدرت سياسي را مجاب كند كه هدف از خصوصي‌سازي و فلسفه اين اقدام، افزايش كارآيي اقتصادي و توزيع عادلانه قدرت اقتصادي در جامعه است تا در تعامل گروه‌هاي اجتماعي با يكديگر و نهادهاي دولتي و خصوصي نوعي توازن برقرار شود. بخش خصوصي ايران بايد دست‌كم قدرت حرف زدن خود را نيز تقويت كند و با بررسي‌هاي كارشناسانه و به هنگام، راه را بر تداوم چنين رويدادهايي در آينده مسدود كند.

 مردم سالاري:تعطيلي سه روزنامه و طرح چند پرسش

«تعطيلي سه روزنامه و طرح چند پرسش»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم نويسنده : پژمان موسوي است كه در آن مي‌خوانيد؛همين ديروز بود که يکي از نمايندگان عضو فراکسيون اقليت مجلس خبر از ناخوشي اوضاع مطبوعات در آينده نزديک داد و به صراحت اعلام نمود که مطبوعات افق روشني را در پيش رو ندارند و از سوي ديگر رئيس دانشگاهيان مجلس نيز از دولتي شدن ترکيب هيات منصفه مطبوعات گلايه کرده بود. به فاصله چند ساعت پس از طرح اين اظهارنظر، خبري بر روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفت که مطابق با آن سه روزنامه آرمان، فرهنگ آشتي و روزنامه محلي تحليل روز شيراز به محاق توقيف  گرفتار آمده بودند و بدين ترتيب چراغ سه روزنامه ديگر هم در اين کشور به خاموشي گراييد. هر چند عللي شکلي و صوري علت توقيف اين سه روزنامه منتقد اعلا م شده است اما وقتي به عمق ماجرا مي نگريم همان حکايت هميشگي را مي بينيم و بس... هيات نظارت بر مطبوعات بنا به وظايف ذاتي خود مي بايست مطابق انتظار افکار عمومي نقش حمايتي و البته نظارتي خود را به نحو احسن به انجام رساند و اينگونه نباشد که ما از اين هيات نقشي اين چنين را ببينيم و حسرت بخوريم که آخر چرا؟ البته با روي کار آمدن وزير ارشاد که در طول اين مدت در ا ظهارنظرهايش دائما از آزادي مطبوعات سخن گفته بود انتظاري غير از اين بود.

راستي چرا با وجود اينکه هيات نظارت بر مطبوعات مي توانست با مذاکرات شفاهي و کتبي مشکلا ت حقوقي دو روزنامه آرمان وفرهنگ آشتي را حل وفصل کند، ناگهان به توقيف اين هر دو همت مي گمارد؟ مگر در طول روزها و ماه هايي که از انتشار اين دو روزنامه مي گذرد، اعضاي هيات به اشکالا ت صوري آنها واقف نبوده اند که ناگهان حکم به توقيف آن مي دهند؟ آيا بهتر نبود به جاي توقيف و در نتيجه بيکاري عده زيادي از روزنامه نگاران و ساير همکاران فني، با تذکري جدي، زمينه رفع مشکلا ت به وجود آمده را فراهم  مي آوردند؟ آيا گمان مي شود که توقيف سه  روزنامه منتقد، وجهه مطلوبي را براي حکم کنندگان به ارمغان مي آورد؟ آيا بهتر آن نيست که با تحمل  صداهاي مخالف و منتقد، زمينه را براي تضارب آرا و افکار در حوزه رسانه اي فراهم آورده و در نتيجه اتهام ها را در اين خصوص از حول  وحوش خود بزداييم؟  از سوي ديگر، روزنامه محلي تحليل روز دراستان فارس با کمال تاسف لغو امتياز مي شود يعني حتي  اين روزنامه هيچ راهي را هم به سوي دادگاه نخواهد داشت.

آيا با چنين تصميماتي مي توان گفت هيات نظارت بر مطبوعات حامي مطبوعات محلي است؟ واقعيت اينجاست که روزنامه نگاري در روزگار ما به راه رفتن برلبه تيغ مي ماند و با تمام احتياط ها و محدوديت هايي که از درون خود روزنامه ها بر روزنامه نگاران اعمال مي شود، باز هم افکار عمومي شاهد اخبار ناگواري از جنس توقيف آرمان و فرهنگ آشتي هستند; اخباري که بي شک موجي جديد از نااميدي را بر فکر و ذهن اهالي مطبوعات حاکم خواهد کرد. از همين رو بر اين باوريم که نيکوست  تا با فراهم آورد زمينه رفع توقيف  اين سه  روزنامه و ساير روزنامه هاي توقيف شده، بار ديگر فضاي چند صدايي را در درون مرزهاي کشورمان به عرصه رسانه اي کشور باز گردانيم تا مردم براي کسب اخبار و اطلا عات، روزنامه هاي وطني را منبعي معتبر و البته قابل تامل بدانند. به اميد آن روز...

قدس: ايران هراسي؛ مانور سياسي «غربي- عربي»

«ايران هراسي؛ مانور سياسي غربي- عربي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛برخي رسانه هاي عربي همسو با رسانه هاي غربي به جاي متمرکز شدن بر تجاوزگريها و جنايتهاي پي در پي رژيم صهيونيستي عليه فلسطينيها، سعي دارند با انتشار خبرهاي نادرست، ايران را براي کشورهاي عربي خطرناک جلوه دهند.

روزنامه السياسه چاپ کويت مدعي شد عربستان، کويت و امارات هدف اصلي 3 هزار جاسوس ايران در کشورهاي حاشيه خليج فارس هستند.

موضوع ايران هراسي سوژه اي جديد نيست، بلکه تاکنون سه موج از اين اقدام کشورهاي غربي عليه ايران سپري شده است. تکرار سوژه مذکور از سوي بلوک غرب استراتژي تهديد نرم است که به فراخور زمان، ابعاد گسترده رسانه اي و ديپلماسي به خود مي گيرد.

ولي نکته حايز اهميت به کشورهاي عربي بر مي گردد که در اقدامي همسو با دولتهاي غربي، مواضع آنها را تقليد و تکرار مي کنند. ناگفته پيداست، ايران تاکنون در مناسبات سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود با کشورهاي منطقه بيشترين تعامل را داشته است و تلاشهاي ايران براي اعاده صلح و ثبات به منطقه، بر کسي پوشيده نيست.

اکنون بايد موضوع ايران هراسي عربي را بومي سازي پروژه ايران هراسي ناميد که مي توان عنوان مذکور را در چارچوب مناسبات و رفتارهاي منطقه اي ايران و دولتهاي عربي مورد کنکاش قرار داد. برخي دولتهاي عربي از بدو انقلاب با وجود تلاشهاي صلح جويانه ايران، در همسويي با بازيگران فرامنطقه اي بناي مخالفت را با تهران گذاشتند.

پيگيري سوژه مذکور قبل از آنکه اقدامي مستقل باشد، متغير تابعي از اقدامهاي واشنگتن در حوزه خليج فارس است که دولتمردان آمريکايي با همراهي متحدان منطقه اي، هدفهاي خويش را پيگيري مي کنند. در واقع اگر ادعاي مطرح شده بازسازي استراتژي نيکسون و کسينجر در ابعاد جديد با کارکردهاي متنوع تعبير گردد، سخني به گزافه نيست.

آمريکا پس از ناکامي در راستاي تلاشهاي ايران هراسي و توفيق نيافتن در هدفهاي تعيين شده، در اقدامي ديپلماتيک تلاش نموده است با به صحنه آوردن ظرفيتهاي منطقه اي، هزينه فعاليتهاي ضد ايراني را با کشورهاي منطقه تقسيم نمايد.

مناسبات نظامي، اقتصادي و سياسي واشنگتن با پايتختهاي عربي بيانگر ادعاي مذکور است، به گونه اي که رابرت گيتس در نشست بحرين به اين موضوع اذعان نمود به هرجا که رو برمي گردانيد، با سياستهاي ايران در برانگيختن بي ثباتي و آشوب مواجه مي شويد. از سوي ديگر، سران رژيم صهيونيستي نيز در راستاي تشريک مساعي با حاميان خويش تلاشهاي فراواني را در اين زمينه انجام دادند، به نحوي که «شيمون پرز» رئيس جمهور اين رژيم در رابطه با مسأله ايجاد شده بين مصر و حزب ا... اظهار داشته: «دير يا زود جهان مي بيند که ايران سعي دارد همه خاور نزديک را به چنگ بياورد! »

جمهوري اسلامي همواره پيشگام صلح در منطقه بوده است، به نحوي که پس از سقوط صدام باوجود ناامني هاي گسترده عراق، ايران اقدام به بازگشايي سفارت در بغداد نمود و تلاشهاي فراواني را براي اعاده ثبات به اين کشور انجام داد. اين در حالي است که دولتهاي عربي از بازگشايي سفارت خويش در عراق سر باز زدند. با اين توجيه که شرايط کنوني اين کشور به دليل ناامني هاي گسترده، امکان برقراري رابطه در سطوح عالي را از آنها سلب نموده است.

ذکر اين نکته خالي از لطف نيست که برخي کشورها، ايران را به دخالت در عراق متهم نمودند، در حالي که نخست وزير عراق در اظهاراتي از تلاشهاي ايران براي بازگرداندن امنيت به مردم اين کشور تقدير نمود.

تلاشهاي ناموفق آمريکا در روند صلح خاورميانه موضوعي است که دولتمردان غربي را وادار نموده است تا با بهره گيري از پتانسيل حوزه خليج فارس با اتهامهاي مذکور در انحراف افکارعمومي از شکست واشنگتن در روند مذاکرات خاورميانه بکوشند.

اقدام رسانه اي اخير بيانگر انگيزه اي آمريکايي است تا شوراي همکاري خليج فارس با هدفهاي تدوين شده گذشته فعال گردد. اين رفتار مي تواند مقدمه تشکيل ناتوي عربي با ترکيب شوراي همکاري خليج فارس، دو کشور مصر، اردن و آمريکا 1 + 2 + 6 را فراهم نمايد.

نظام سلطه، انزواي تهران را در دستور کار قرار داده است تا از اين منظر جمهوري اسلامي را از متن مناسبات با همسايگان به حاشيه ببرند و قدرت تأثيرگذاري ايران را به حداقل برسانند. تهران در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با پيشرفت در عرصه هاي گوناگون توانسته است با وجود تحديدها و تهديدها، مسير توسعه را بدون همکاري و پشتيباني دولتهاي غربي طي نمايد و اين موضوع جمهوري اسلامي را به عنوان يک الگوي موفق در جهان اسلام و صحنه روابط بين الملل معرفي کرده است.

گفتني است، جبهه استکبار نمي تواند ايران مقتدر و توسعه يافته را تحمل کند، زيرا پذيرفتن جايگاه برتر ايران به منزله اعتراف به شکست از سوي آنهاست، ولي اگر برخي مواقع حقايقي را در ارتباط با رشد ايران رسانه اي مي کنند، نه به معناي اذعان به ارتقاي جايگاه جمهوري اسلامي بر اساس شاخص هاي توسعه است، بلکه با هدف ترساندن ديگران از ايران مي باشد تا ضمن تشکيل اجماع ضد ايراني، کاستيهاي اقدامهاي ناموفق خويش را جبران کنند.

همان گونه که مقام معظم رهبري، حضرت آيةا... خامنه اي فرمانده معظم کل قوا، ديروز در مراسم مشترک دانش آموختگي، تحليف و اعطاي سردوشي دانشجويان دانشگاه هاي افسري ارتش جمهوري اسلامي، تأکيد کردند: «زورگويان جهاني در اجراي پروژه ايران هراسي ناکام خواهند ماند، چرا که اقتدار ملي جمهوري اسلامي، نه تنها تهديدي براي ملتها نيست، بلکه الگويي براي پيشرفت و عزت و افتخار ملتها به شمار مي آيد.»

مانور سياسي ايران هراسي «غربي- عربي» زمينه مسابقه تسليحاتي را براي کشورهاي عربي فراهم مي کند تا از اين رهگذر مجتمعهاي تسليحاتي و نظامي آمريکا از رونق کاري برخوردار گردند و نهايت رضايتمندي جامعه، مشروعيت و محبوبيت هيأت حاکمه را تصديق خواهد نمود. موج سوم پروژه ايران هراسي سبب گرديد کشورهاي منطقه حدود 70 ميليارد دلار قرارداد نظامي با آمريکا امضا نمايند.

جمهوري اسلامي ايران از بدو پيروزي با نگاهي مثبت و خواهان همکاريهاي گسترده، بويژه با همسايگان و کشورهاي اسلامي بوده است، ولي آنچه تاکنون توانسته است اين خواسته ايران را با کندي و بعضاً با موانعي روبه رو سازد، فضاسازي منفي برخي کشورهاي فرامنطقه اي مي باشد که منافع آنها در گسست کشورهاي اسلامي قابل تعريف است.

بنابر اين، مي طلبد که دولتهاي عرب با واقع بيني و ترجيح منافع امت اسلامي بر همکاري با قدرتهاي بيگانه، بستر همگرايي اسلامي را با تمسک به آموزه هاي اسلامي مهيا نمايند تا دشمنان با طرح ادعاهاي کذب، زمينه واگرايي را در بين کشورهاي اسلامي فراهم نکنند. در شرايط کنوني در حالي که انتظار مي رود توان جهان اسلام و عرب براي حمايت ملت مظلوم و ستمديده فلسطين بسيج گردد و اقدامهاي ضد انساني اشغالگران قدس با عنايت به تلاشهاي آنها براي تخريب بيت المقدس رسانه اي و از ظرفيتهاي جهاني براي ممانعت از اقدامهاي صهيونيستها اقدام گردد، متمرکز شدن بر موضوع ايران نمي تواند در ساحت ملتهاي اسلامي قابل دفاع باشد. 
 
ارسال به دوستان
رئیس سازمان امور اجتماعی کشور : آمار و ارقام دقیقی از کودکان کار در ایران نداریم ترامپ : بایدن از انتخابات کنار می‌کشد و بعد با کامالا هریس طرف هستیم سفر به ایران قدیم؛ یک خیاط اصفهانی از پیرگاردین شکایت کرد!(+عکس) بزرگراه همت امشب پنجشنبه ، مسدود می شود قرمزی چشم نشانه چیست؟ سازمان ملل : تعداد آوارگان غزه به ۱.۹ میلیون نفر رسیده است هشدار هواشناسی ؛ تابستان داغ‌تر می‌شود محققان مکزیکی : بی خوابی می‌تواند انسان را به یک احمق تمام عیار تبدیل کند خراسان جنوبی / ۴ کشته در تصادف پژو - لیفان بی‌خوابی می‌تواند انسان را به یک احمق تمام‌عیار تبدیل کند مدارک لازم برای رای دادن در مرحله دوم / چند ساله ها می توانند رای بدهند؟ سوداگران به تشی هم رحم نمی‌کنند(+عکس) وزیر دفاع سابق اسرائیل: درخواست حمله اتمی به ایران / گزینه ای جز رویارویی مستقیم با ایران وجود ندارد نحوه محاسبه کمیسیون املاک از چه فرمولی تبعیت می‌کند؟ این پنج ادعای اقتصادی سعید جلیلی در مناطره اخیر ، همه اش غلط بود