دکتر سوگل مشایخی استاد دانشگاه و محقق شعر پارسی با اشاره به سالروز گرامیداشت خواجه شمسالدین محمد شیرازی متخلص به «حافظ» افزود: با کمی تامل این سوال در ذهن متبادر می شود که چگونه از بین دیوان های نفیس بیشماری که در این سرزمین وجود دارد، دیوان غزلیات حافظ جایگاهی متفاوت را در دل و روح مردم ایران داشته و کمتر خانه ای را می توان یافت که حداقل یک دیوان حافظ در آن موجود نباشد!
وی افزود: یقینا یکی از دلایل آن، تعمیم پذیری و تفسیر پذیری محتوای غزلیات آن است که هرکس می تواند با هر سطحی از دانش و با احوالی متفاوت، برداشت خاصی از غزلیات داشته باشد و پیام خود را از آن کتاب گرانبها دریافت نماید . غزلیات دیوان حافظ همچون زبان کتاب های آسمانی خصوصا قرآن کریم ، قابل تاویل هرمنوتیکی است یعنی می توان از آن برداشت ها و تفسیرهای مختلف داشت به عبارتی، وسعت معانی آن بی نهایت است و در هر حال و شرایط و بینشی و بدون توجه به انواع ذهنیات و ارزش ها و باورهای گوناگون، پیام های گوناگون و متنوعی را به مخاطب خود ارسال می کند.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: ما همواره باید در انتخاب شرح های مختلف حافظ ، به ارزش ها و باورهای اساسی و هستی شناسی شارحان غزلیات توجه داشته باشیم و اگرنه جوینده ی معانی ، با تفاسیر متناقضی مواجه میشود که او را دچار حیرانی و سرگردانی خواهد کرد.
این استاد دانشگاه بعنوان مثال ، به کلمه « می » اشاره کرد و افزود: برخی از شارحان کلمه ی « می » را که ازشاه کلیدهای اصلی در دیوان حافظ است، به (می) زمینی و دنیایی تشبیه میکنند و برداشت های بسیار متفاوتی با مفسران دیگر دارند ، که معتقدند « می » در شعر حافظ ، نماد عشق ومعرفت ناب است و «جام و باده و صراحی و... »وسیله ی انتقال این عشق و معرفت و «ساقی »، واسطه ی فیض و معرفت که از احوال سالکان آگاه است و هرکسی را به قدر وسعت وجودی و سطح فهم و درکش ، سیراب می سازد و «میخانه »مکان مقدسی برای ایجاد حلقه های معاشران و هم مسیران عشق و محل آموختن و بالیدن و صیقل یافتن سالک توسط پیران مغان و مرشدان و سالکان راه طی کرده و « مستی » بی خویشی و سرشار شدن از جلوه های معشوق و بریدن از تمام تعلقات فانی دنیایی .
سوگل مشایخی گفت: بسیار علاقه مند هستم تا پای صحبت شارحانی که (می) را در شعر حافظ به می دنیایی تشبیه میکنند بنشینم و شرح این غزل را از آنها طلب کنم:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
این محقق و مشاور در حوزه امور فرهنگی افزود: به زعم این حقیر، فردی که قرآن را به ۱۴ روایت بیان داشته و به گفته ی خود او، آن را از بر داشته و معرفت الهی را در این سطح چشیده است، و سراینده ی ابیاتی چون ابیات زیر است؛
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
و یا
هرگنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
بدون هیچ تردیدی نمی تواند حدود ۵۰۰ غزل ناب و پر معنا را در وصف یک نوشیدنی دنیایی سروده باشد. آن هم نوشیدنی ای که انسان را از حواس پنج گانه ی خود نیز غافل و محروم می سازد.
این در حالی است که حافظ معتقد است نوشیدن جرعه های معرفت و می آسمانی، برعکس آن بی حواسی و خواب آلودگی، حواس معنوی انسان را نیز هشیار میسازد « می بده تا دهمت آگهی از سر قضا » و یا در غزل دیگری با صراحت می گوید:
المنة لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خم ها همه در جوش و خروشند زمستی
وان می که در آنجاست ، حقیقت ، نه مجاز است
این استاد دانشگاه یکی دیگر از دلایل درخشش غزلیات حافظ، را وجود مفاهیم ناب کاربردی و حقایق روشنگر زندگی در آن دانست و گفت: دیوان حافظ با همان زبان فاخر و گاه کنایه آمیز، همچون هدیه ای زیبا و کارا خود را به مخاطبانش تقدیم می کند و این ابیات کاربردی و ارزشمند با مهارت خاص حافظانه در میانه ی ابیات عاشقانه و عارفانه به زیبایی گنجانده شده است همچون:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
وی گفت: از نکات دیگر جذابیت دیوان حافظ، استفاده ی او از اوزان های زیبا و متنوع عروضی و آهنگین بودن غزلیات با تطبیق بر معنا و حال و هوای غزل است که ظاهر کلام را برای مخاطب، دلنشین و روح افزا میسازد و در تاثیر گذاری و نفوذ معنا در ذهن او بسیار موثر است.
وی به چند نمونه از اوزان آن اینچنین اشاره نمود:
نمونه وزن طرب انگیز:
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
نمونه وزن حزن آلود:
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
مشایخی در ادامه در مورد بحث امکان اخذ فال از دیوان حافظ اشاره کرد: فال حافظ شاید به دلیل تفسیر پذیری غزلیات او، از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده است.
آنچه در برداشت خود حافظ از فال در اشعار او نمایان است، تاثیر تفکر و حال مثبت در رسیدن به مقصود است، اینکه فکر خوب و نیکو و مثبت باعث ایجاد حال خوب در انسان و در نتیجه کامیابی او می گردد، پس فال با این تعبیر باید فقط مثبت باشد و می توان با برداشت مثبت از یک غزل، و ایجاد شور و نشاط ذهنی، به تعقلی تازه تر و ناب تر دست یافت.
همچون در بیتی که می گوید؛
رخ تو در نظر آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
و یا
به ناامیدی ازین در مرو بزن فالی
بود که قرعه ی دولت به نام ما افتد
و
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
که در این نمونه و تمام نمونه های دیگر در دیوان حافظ، فال به معنا و مفهوم مثبت آن، مورد نظر حافظ است.