۱۶ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۶۷۶۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - ۱۳-۰۴-۱۳۸۸
کد ۷۶۷۶۷
انتشار: ۰۹:۱۴ - ۱۳-۰۴-۱۳۸۸

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي آيد.

جمهوري اسلامي: مصر؛ ديكتاتوري موروثي

«مصر؛ ديكتاتوري موروثي» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ كشور مصر در آستانه تحولي بزرگ قرار دارد. حسني مبارك رئيس رژيم حاكم بر مصر به دليل كهولت سن و ناتواني هاي جسمي كه افراد مطلع آنرا ناشي از يك بيماري صعب العلاج مي دانند درصدد است حاكميت بر مصر را در خانواده خود موروثي كند. وي در قدم اول قصد دارد فرزند خود جمال مبارك را به جانشيني خود منصوب نمايد و همزمان با اين اقدام راه را براي استمرار حاكميت خانواده خود هموار سازد.

بازداشت سران جنبش اخوان المسلمين در هفته گذشته يكي از اقدامات مقدماتي براي فراهم ساختن زمينه هاي اجراي طرح مورد نظر حسني مبارك بود. سعيد الحسيني عضو دفتر اخوان المسلمين مصر از تصميم گروه اخوان المسلمين براي برگزاري يك تظاهرات گسترده و در عين حال صلح آميز در قاهره در اعتراض به بازداشت هاي اخير خبر داد. وي همچنين نسبت به تصميم دولت مصر براي محاكمه اعضاي بازداشت شده اخوان المسلمين هشدار داد و خواستار آزادي سريع بازداشت شدگان گرديد. اين افراد كه يك عضو دفتر ارشاد يك پزشك با سمت دبيركلي اتحاديه پزشكان عرب و يك پزشك ديگر با عنوان مديريت گروه امداد پزشكي اتحاديه پزشكان عرب در ميان آنان قرار دارند روز يكشنبه هفته گذشته توسط نيروهاي دولتي بازداشت شدند.

مشكل اصلي حسني مبارك با گروه اخوان المسلمين اكنون به حضور تعداد قابل ملاحظه اي از اعضاي اين گروه در مجلس مصر مربوط مي شود. با اينكه از نظر رژيم حسني مبارك جنبش اخوان المسلمين يك حزب منحل شده تلقي مي شود اين گروه با استفاده از روش انفرادي با حضور در انتخابات گذشته مجلس مصر كه در سال 1384 برگزار شد توانست يك پنجم كرسي ها را به دست بياورد و به حاكمان اين كشور ثابت كند كه عليرغم همه محدوديت هاي اعمال شده داراي جايگاه خوبي در ميان مردم مي باشد.

اكنون كه بار ديگر مصر در آستانه انتخابات مجلس قرار دارد حسني مبارك بشدت نگران فتح شدن كرسي هاي بيشتري توسط اخوان المسلمين است . همين نگراني موجب شده گروه اخوان المسلمين تحت فشار قرار گيرد تا بلكه قبل از آنكه انتخابات مجلس فرا برسد مشكل به شكل ديگري حل شود. اين راه از نظر حسني مبارك انحلال مجلس و انجام انتخابات زودهنگام با هدف موروثي كردن حكومت مصر است .

محمد مهدي عاكف دبيركل اخوان المسلمين مصر در واكنش به اقدامات خشونت بار و غيرقانوني رژيم حسني مبارك گفته است : مقامات مصري طرح هاي آمريكائي ـ صهيونيستي را جهت تضعيف مصر اجرا مي كنند. وي افزود : مصر اكنون زير گام هاي فساد ظلم و شكست در تمام زمينه ها قرار دارد و حكومت مصر مسئوليت اصلي خود را رها كرده و تنها به تحت پيگرد قرار دادن اعضاي اخوان المسلمين پرداخته است . دبيركل اخوان المسلمين پيش بيني كرد اين اقدامات دولت حسني مبارك افزايش پيدا كند و مبارزان مصري در هفته ها و ماه هاي آينده تحت فشارهاي بيشتري قرار گيرند.

به نظر مي رسد پيش بيني دبيركل اخوان المسلمين با آنچه در صحنه سياسي مصر وجود دارد منطبق است زيرا سابقه عملكرد حسني مبارك نشان مي دهد وي براي حفظ حكومت خود از هيچ جنايتي دريغ نمي كند و البته همه اين جنايات را تحت عنوان ضرورت و مصلحت براي حفظ منافع ملي مصر توجيه مي نمايد. وي تحت همين عناوين تاكنون بارها اعضاي گروه اخوان المسلمين را دستگير زنداني شكنجه و حتي اعدام كرده است . در بسياري موارد برخلاف قوانين جاري مصر عوامل تحت امر حسني مبارك مانع برگزاري تظاهرات مسالمت آميز مخالفان به ويژه طرفداران اخوان المسلمين شدند. علاوه بر اين حتي از برگزاري تجمعات قانوني و آرام نيز جلوگيري نموده و در مواردي مردم را سركوب كرده اند.

اين قبيل اقدامات سركوب گرانه تاكنون هيچ مشكلي را از رژيم حسني مبارك حل نكرده و حتي روز به روز او را نزد مردم مصر منفورتر نموده و بر محبوبيت و قدرت مخالفان از جمله اخوان المسلمين افزوده است.

حسني مبارك در سال 1360 در پي اعدام انقلابي « محمد انورالسادات » رئيس جمهور سابق مصر كه مهره آمريكا بود و توسط خالد اسلامبولي افسر انقلابي مصر به هلاكت رسيد قدرت را به كمك سازمان هاي جاسوسي آمريكا (سيا) و رژيم صهيونيستي (موساد) دردست گرفت و تاكنون كه 28 سال از آن تاريخ مي گذرد بر اين كشور حكومت مي كند . جانشين سادات كه همانند خود او مهره دست آموز آمريكاست در طول قريب سه دهه حكومت بر مصر بطور كامل در اختيار اهداف آمريكا و صهيونيست ها قرار داشت و در جهت اجراي اهداف آنها عمل كرده است . آخرين خدمت او به صهيونيست ها همكاري با رژيم تل آويو براي سركوب مردم غزه در جنگ 22 روزه وارد ساختن فشار به حماس در مورد گذرگاه رفح همراهي گسترده با سازمان جاسوسي موساد و ارتش رژيم صهيونيستي براي كشف و مسدود ساختن تونل هاي مسير حمل نيازمندي هاي مردم غزه در اين جنگ و وارد آوردن فشارهاي سياسي بي سابقه به حماس براي تسليم شدن در برابر خواسته هاي توسعه طلبانه و غيرقانوني صهيونيست ها بود. اين اقدامات حسني مبارك را بيش از هر زمان ديگري نزد مردم مصر و جهان عرب منفور ساخت .

در طرف مقابل گروه اخوان المسلمين در جنگ 22 روزه غزه و جنگ 33 روزه لبنان در كنار مردم غزه و حزب الله لبنان قرار داشت و از هيچ تلاش و كوششي براي كمك به آنان فروگذار نكرد . در جنگ 33 روزه محمد مهدي عاكف دبيركل اخوان المسلمين با صراحت اعلام كرد آماده است همه نيروهاي خود را در اختيار سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان قرار دهد تا در جبهه هاي نبرد عليه صهيونيست ها بجنگند. وي و اخوان المسلمين در جريان اين دو جنگ انتقادها و اعتراضات زيادي نيز به رژيم مصر و شخص حسني مبارك به خاطر همراهي با رژيم صهيونيستي داشتند.

طبيعي بود كه مواضع اخوان المسلمين موجب افزايش محبوبيت اين گروه نزد مردم مصر شود و همراهي هاي حسني مبارك به افزايش نفرت مردم مصر نسبت به دولت حاكم و شخص حسني مبارك منجر گردد. درست همين واقعيت هاست كه حسني مبارك را نگران ساخته و اين روزها وي درصدد ايجاد محدوديت هاي بيشتر و فشارهاي مضاعف نسبت به اخوان المسلمين برآمده است . اما آنچه از واقعيت هاي موجود در مصر بر مي آيد اينست كه مردم مصر در برابر ديكتاتوري هائي كه با هدف موروثي كردن حاكميت در خاندان مبارك صورت مي گيرد عكس العمل شديد نشان خواهند داد و در اين مرحله هيچيك از ابزارهاي نظامي و امنيتي كه در اختيار حسني مبارك قرار دارد قدرت بازدارندگي نخواهند داشت . به نظر مي رسد مصر اكنون آبستن تحولي بزرگ است كه البته در سرنوشت كل منطقه خاورميانه عربي تاثيرگذار خواهد بود.

آفتاب يزد:خود موفق‌بيني دولت - و امتياز گيري خارجي‌ها!  

«خود موفق‌بيني دولت و امتياز گيري خارجي‌ها!» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛حاميان محمود احمدي نژاد اصرار زيادي دارند كه پرونده انتخابات دهم رياست جمهوري را مختومه اعلام كنند. اين اصرار در چهار سال گذشته در عرصه‌هاي ديگري نيز قابل مشاهده بود. در آخرين نمونه، محمود احمدي نژاد از فرصت‌هاي اهدايي تلويزيوني در دوره رقابت‌هاي انتخاباتي استفاده كرد تا ادعاي »مختومه شدن پرونده يك مـيلـيارد درآمد نفتي« را مطرح كند. البته اين پرونده، تنها پرونده و سوژه‌اي نبود كه دولتي ها بر ختم به خيرشدن آن اصرار داشتند و كسي جز خودشان بر اين ادعا و اصرار، صحه نمي گذاشت. ‌ ‌

طي چهار سال گذشته، در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و بين الملل، كشورمان شاهد فرصت‌ها، تهديدها و چالش هايي بود كه به اعتقاد بسياري از منتقدان اصلاح طلب و اصولگرا، دولت نتوانست به خوبي از آنها استفاده كند اما در همه آن موارد، رئيس و اعضاي دولت ادعاهايي در خصوص »نيل به دستاوردهاي بي نظير« مطرح نمودند. اكنون با اصرار دولتي ها بر مختومه دانستن پرونده انتخابات، به نظر مي رسد آنها بارديگر به موضع قبلي باز خواهند گشت و تلاش خواهند كرد آنچه را كه در عرصه‌هاي گوناگون انجام مي دهند يكسره »موفقيت« بنامند و برخي طرفداران ايشان هم از تداوم »معجزه هزاره سوم« ابراز ذوق زدگي نمايند. ما را با آنها كاري نيست همانطور كه احتمالاً ايشان هم توجهي به انتقادات نخواهند داشت و منتقدان را به عقده گشايي متهم خواهند كرد و يا انتقادات را ناشي از »قطع شدن دست منتقدان از رانت هاي حكومتي« خواهند دانست. اما كساني كه دستي در تريبون ها دارند يا از اختيارات قانوني براي »كشيدن ترمز دولت« برخوردار هستند نمي توانند همچنان به خاطر »مصلحت انتخاباتي جناح حاكم« چشم خود را بر بسياري از واقعيات ببندند. اين مـوضـوع بـه خـصـوص در عـرصه فعاليت‌هاي ديپلماتيك دولت و نحوه تنظيم روابط با ساير كشورها، اهميت بيشتري دارد كه سوژه اصلي اين سرمقاله نيز همين عرصه مي باشد. ‌ ‌

پس از برگزاري انتخابات دهم رياست جمهوري، نوعي تلاش بي سابقه در عرصه جهاني آغاز شده تا ايران را در موضع ضعف قرار دهند. البته اين تلاش، سابقه اي ديرينه دارد اما آنچه مي تواند موجب نگراني باشد روش دولت نهم در مواجهه با مسائل بين المللي است به طوري كه هر گاه تهديد يا حركتي عليه ايران آغاز شده است مسئولان دولت نهم به سادگي از كنار آنها گذشته اند. حتي گاه مسئولان دولت نهم تهديدها و ادعاهاي پوچ يا گزارش هاي دو پهلو و هزينه ساز در مورد ايران را با تعابيري همچون »موفقيت بزرگ در عرصه ديپلماسي خارجي« توصيف كرده اند. در حاشيه اين گونه سوژه سازي هاي پر هزينه- و گاه خطرساز-بعضاً ادعاهايي توسط مسئولان دولت نهم مطرح شده كه به نظر مي رسد ثمري جز آسودگي خيال مخالفان، رقبا و دشمنان ايران در عرصه بين المللي ندارد. آخرين نمونه، ادعاي عذرخواهي كتبي توني بلر - نخست وزير سابق انگليس- از ايران به خاطر حضور ملوانان انگليسي در آب هاي ايران بود.

اين ادعــا را مـيليون‌ها ايراني از طريق گيرنده‌هاي تلويزيون خود شنيدند و پس از آن هم، خبرگزاري هاي نزديك به دولت، سندي منتشر نمودند كه هرچه بود هيچ‌كس نمي توانست آن را »عذرخواهي كتبي نخست وزير انگليس« بنامد، قبل‌ از آن هم، نمونه هايي وجود داشت كه ثابت مي كرد مسئولان دولت نــهم حاضر نيستند هيچ‌گونه ناكامي در روابط خارجي خود را بپذيرند: دفاع مكرر از عملكرد مبتذل روس‌ها در نيروگاه بوشهر و خوش رقصي پرورش يافتگان »كا گ ب« در برابر سران آمريكا و اروپا، بي اهميت دانستن قطعنامه‌هاي متوالي سران كشورهاي خليج فارس عليه حاكميت ايران، سفر غيرضروري به كشورهاي پرمدعا همچون بحرين، ايجاد فضاي لازم براي كشورهايي همچون مصر براي تحقير ايران، سكوت در برابر برخي ادعاها نسبت به سهم ايران در درياي خزر، عادي شمردن اقدام هند و ساير كشورها در تصويب قـطـعـنـامـه‌هاي ضد ايراني، بي‌تفاوتي در برابر هم زباني برخي دوست‌نمايان با كساني كه تماميت ارضي ايران و حاكميت بر جزاير سه‌گانه ايراني رازير سوال مي‌برند، پوشاندن نقاط ضعف و منفي در گزارش‌هاي جهت‌دار و هزينه‌ساز البرادعي و حتي توصيف آنها به عنوان موفقيت‌هاي بزرگ‌تاريخي، نمونه‌هايي است كه در چهار سال گذشته وجود داشته و نشان مي‌دهد براي بعضي دست‌اندركاران دولت نهم، القاي موفقيت‌ دولت و تبليغات داخلي، اهميت بيشتري از تاثير واقعي حوادث بين‌المللي بر كشورمان دارد. اين »خود موفق‌بيني دولت نهم« هميشه موجب نگراني بوده است اما در شرايط فعلي و با توجه به هماهنگي نانوشته سران بسياري از كشورها - كه حتي مي‌توان آن را در كاهش مـعـنـادار تـعداد پيام‌هاي تبريك ارسالي براي احمدي نژاد به وضوح مشاهده كرد - اين نگراني بسيار بيشتر از گذشته است.

به عبارت واضح‌تر، اين احتمال هم‌اكنون تقويت شده است كه هم زمان با افزايش برخي فشارهاي خارجي، گــروهــي از مـسـئــولان ايـرانـي تـلاش خـود را بـراي مخفي نگه‌ ‌داشتن اين فشارها افزايش دهند تا همچنان بتوانند به ادعاي خود در خصوص تاثير سياست ظاهراً تهاجمي دولت نهم بر حفظ منافع ايران ادامه دهند.

همچنين اين نگراني وجود دارد كه نوعي تفاهمات غيرعلني صورت گيرد كه هدف اصلي آنها القاي كارساز بودن سياست خارجي دولت از طريق كاهش چنگ و دندان نشان دادن‌هاي علني سران زياده خواه كشورهاي عربي، غربيو شرقي است. در چنين شرايطي، به نظر مي‌رسد عناصر پر نفوذ‌‌ در مجلس و ساير نهادها و تريبون‌هاي موثر كشور وظيفه سنگيني به عهده دارند. زيرا آنچه كه امروز در مذاكرات ايران با ساير كشورها مورد تاييد قرار مي‌گيرد و همچنين سكوت در برابر بعضي اقدامات و اظهارات، باعث تثبيت برخي زياده خواهي‌ها و مطالبات از كشورمان خواهد شد كه اگر چه هدف برخي سياستمداران داخلي براي موفق جلوه دادن خود را هم محقق نخواهد كرد اما مي‌تواند هزينه‌هاي درازمدت براي كشور و مردم ايران داشته باشد. سخن در اين مورد بسيار است اما به نظر مي‌رسد همين اشاره كافي است تا عده‌اي از صاحب نفوذان، به جاي مصلحت انتخاباتي و جناحي، مصالح درازمدت كشور و ملت را در نظر بگيرند و نظارت قانوني خود بر عملكردهاي داخلي و خارجي دولت را تقويت نمايند.
 
رسالت:كسري بودجه را چگونه تامين كنيم

«كسري بودجه را چگونه تامين كنيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛مجلس با حذف بند مربوط به هدفمند كردن يارانه‌ها، بودجه سال 88 را با كسري 8500 ميليارد تومان روبرو ساخت. قرار شد دولت از طريقي كه صلاح مي‌داند اين كسري را جبران كند.

معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور كه مسئوليت تامين كسري بودجه را به عهده داشت سعي كرد با كسر بودجه بخشي از دستگاه‌هاي دولتي و غير دولتي اين كسري را جبران كند.

اما برخي نمايندگان محترم اين رويكرد را بر نتافتند و با ارائه طرحي دو فوريتي در جلسه چهارشنبه گذشته مجلس درصدد برآمدند خود محل تامين كسري بودجه دولت را مشخص كنند.

نمايندگاني كه خود منشاء پديداري اين كسري از طريق حذف بند مربوط به هدفمند كردن يارانه‌ها بودند با اين طرح مخالفت كردند اما مجلس با 131 راي موافق 72 راي مخالف و 5 راي ممتنع از مجموع 215 نماينده حاضر به اين طرح راي داد.

موضوع كسري بودجه دولت همواره طي سه دهه گذشته عمده ترين بحث مربوط به بودجه بوده است. نگارنده از 7 سال پيش تاكنون با عدد و رقم ثابت كرده  است اين كسري واهي است و به دليل غفلت دولت و مجلس ازميزان “منابع” و “مصارف”، “دريافت‌ها” و “پرداخت‌ها” كسري بودجه را به رسميت مي‌شناسد. اگر تمامي منابع و دريافت‌هاي دولت كه وفق اصل 53 و ماده 10 و 11 قانون محاسبات عمومي درآمد عمومي محسوب مي‌شود در ستون درآمدهاي بودجه احصاء شود ما مقوله‌اي به نام كسري بودجه نخواهيم داشت. به عنوان مثال يادآور مي‌شود دولت در بند 7 لايحه تقديمي بودجه سال 88 كه مربوط به تنظيم رابطه دولت و وزارت نفت بود تنها در 11 سطر و 150 كلمه به تعيين اين مناسبات اكتفا كرده بود. اين بند در كميسيون تلفيق و صحن علني مجلس و نهايتا در تصويب نهايي به 180 سطر و بيش از 2 هزار كلمه افزايش يافت. به اين بند 12 جزء اضافه كردند، فكر مي‌كنيد در اين رويكرد كه لايحه دولت را به صورت طرح درآوردند چه اتفاقي افتاد. بي‌آنكه مجلس و  شوراي نگهبان متوجه شوند فقط در يك جزء بيش از 16 هزار ميليارد تومان از درآمد عمومي را به نفع درآمد شركت نفت مصادره كردند!اصل 53 قانون اساسي، ماده 10 و 11 قانون محاسبات عمومي مي‌گويد سود شركت‌هاي دولتي درآمد عمومي محسوب مي‌شود. اما جزء ح بند 7 قانون بودجه سال 88 مصوب مجلس مي‌گويد؛ “تمامي سود خالص وزارت نفت... به حساب‌هاي‌اندوخته قانوني و افزايش سرمايه دولت در شركت ملي نفت منظور مي‌شود.”
كافي است نگاهي به سود شركت ملي نفت در سال‌هاي 84  الي 86 داشته باشيم.

مطابق صورت سود و زيان شركت ملي نفت اين شركت در سال‌هاي 84 تا 86 به ترتيب 9، 10 و 16 هزار ميليارد تومان سود خالص داشته است كه با اجزاي پيچ در پچ و جزء در جزء بند مربوط به تعيين مناسبات مالي بين شركت ملي نفت و دولت، سود خالص شركت ملي نفت به عنوان يك شركت دولتي به جاي واريز در رديف‌هاي درآمد عمومي خزانه به خود شركت به عنوان‌اندوخته قانوني با افزايش سرمايه اختصاص يافته است.

نمايندگان محترم مجلس كه روز چهارشنبه طرح مربوط به جبران كسري بودجه را ارائه دادند و نيز مخالفان اين طرح، كافي است توافق مي‌كردند جزء “ح” بند 7 قانون بودجه سال 88 را وفق اصل 53 و ماده 10 و 11 قانون محاسبات عمومي حذف شود با اين حذف علاوه بر تامين كسري بودجه دولت به منبع عظيمي دست مي‌يافتند كه از آن غفلت كرده بودند و مي‌توانستند با اين مبلغ، بسياري از كسري‌هاي ظاهري خود را پوشش دهند.

متاسفانه در جريان رسيدگي به بودجه سال 88 در كميسيون تلفيق همين حرف قانوني و خيرخواهانه از سوي برخي نمايندگان مطرح شد اما طراحان كنوني با بي‌مهري با آن برخورد كردند و شگفت‌آور اينكه برخي از مقامات نفتي كه در جريان انتخابات رياست جمهوري دهم در ستاد آقاي موسوي فعال بودند در جلسه تلفيق روي تصويب جزء “ح” بند 7 و محروميت درآمد عمومي از اين منبع عظيم درآمدي اصرار داشتند!

كيهان:حزب يا ستون پنجم ؟!

«حزب يا ستون پنجم ؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي خوانيد؛
1- «داوطلب محترم كنكور از هم اكنون به تمام دوستان و اقوام خود بگو نفر اول كنكور سراسري سال 88 هستي و بعد از اعلام نتايج كنكور بدون نگراني از اين كه نامت در ليست قبولشدگان نيست، با صدور يك بيانيه اعلام كن در كنكور تقلب شده است! ولي مواظب باش كه هرگز به دعوت سازمان سنجش براي اعتراض قانوني و بررسي ورقه هاي آزمون تن ندهي كه خيلي آبروريزي خواهد شد.
ستادميرحسين موسوي»

بعدازظهر روز چهارشنبه 10/4/88 كه ارسال پيامك از طريق تلفن همراه بعد از مدتي توقف، دوباره آغاز شد، پيامك فوق از اولين پيامك هايي بود كه در سطح گسترده اي ميان شهروندان مبادله مي گرديد. مضمون اين پيامك اگرچه مضحك است ولي دقيقاً با ادعاي آقاي ميرحسين موسوي درباره تقلب در انتخابات و خودداري عجيب و غيرقابل توجيه وي از مراجعه به مراكز قانوني براي پي گيري ادعاي خويش، انطباق دارد. عجيب تر آن كه آقاي موسوي در آخرين بيانيه خود دهها بار بر ضرورت قانون گرايي و مراجعه به قانون تاكيد مي ورزد تا آنجا كه مي گويد «حتي جسد قانون هم» قابل احترام است!

اين همه تناقض آشكار و برخوردهاي چندگانه و متضاد با هيچ محاسبه منطقي و روال طبيعي و عاقلانه اي قابل توجيه نيست و درباره علت آن تنها دو احتمال وجود دارد بي آن كه احتمال سومي در ميان باشد. احتمال اول آن كه آقاي موسوي و اطرافيانش مبتلا به نوعي بيماري شده و نعمت عقل و انديشه را از دست داده باشند و احتمال دوم آنكه آقاي موسوي و برخي از اطرافيانش جنايات انجام شده را به عنوان يك «مأموريت» مرتكب شده باشند. اين احتمال به اندازه اي قوت دارد كه نفي آن تقريباً ناممكن به نظر مي رسد و نه فقط شواهد و قرائن موجود، بلكه اسناد و مدارك غيرقابل انكار فراواني از اين مأموريت بيروني حكايت مي كند و دراين باره فقط بايد پرسيد كداميك از مواضع و عملكرد آنان با دستورالعمل هاي از پيش اعلام شده مقامات آمريكايي انطباق نداشته است؟! و كداميك از خواسته هاي آنها با خواسته هاي 30 ساله و بارها تكرار شده آمريكا و متحدانش همخوان نبوده است؟! تقريباً هيچ!...

بي حساب نبود كه آمريكا، اسرائيل، اتحاديه اروپا، تمامي گروههاي ضدانقلاب- بدون استثناء- مفسدان اقتصادي، كلان سرمايه داران غارتگر و... در حمايت از موسوي و دارودسته اش يقه چاك مي كردند و تمامي توان سياسي و رسانه اي خود را در پشتيباني از اين جماعت به كار گرفته بودند.

همين جا بايد اشاره كرد، كساني كه به خاطر سليقه سياسي خاص خود و بدون اطلاع از مأموريت بيروني موسوي و حلقه اطراف او به وي رأي داده اند، حساب جداگانه اي دارند و همواره مورد احترام بوده و خواهند بود.

2- اين روزها جريان آلوده اي كه براساس شواهد و اسناد موجود براي قانون شكني، قتل مردم بي گناه، غائله آفريني، غارت اموال عمومي و تضعيف اقتدار نظام اسلامي مأموريت بيروني داشتند بعد از ناكامي توأم با رسوايي در اجراي ماموريت ياد شده، به جاي آن كه توبه كنند و عذر تقصير به پيشگاه خدا و خلق خدا آورند پرده ديگري از توطئه مورد اشاره را به ميدان آورده اند.

روز يكشنبه 7 تيرماه 88 كيهان طي يادداشتي با عنوان «ارباب حلقه ها» به اين مرحله از توطئه ياد شده اشاره كرده و آورده بود؛
«تبديل توطئه شكست خورده اخير به «آتش زيرخاكستر» و حفظ آن به عنوان «يك دمل چركين و نيشتر نخورده» براي آتش افروزي و فتنه انگيزي در آينده» مرحله ديگري از پروژه كودتاي مخملي آمريكايي هاست. در همان يادداشت آمده بود كه اين مرحله از توطئه ياد شده، در پي نا اميدي مركز توطئه از ادامه آشوب ها و افشاي دروغ بزرگ تقلب در انتخابات! به اجرا گذارده مي شود و هدف از آن زمينه سازي براي تشكيل يك حزب «اپوزيسيون» با شعار «نامشروع بودن» دولت دهم است.

اين پرده از پروژه ديكته شده آمريكايي ها نيز همانگونه كه پيش بيني مي شد، روز چهارشنبه 10/4/88 -يعني يك روز بعد از اعلام قطعي و مستدل نتيجه انتخابات- با صدور بيانيه اي چند صفحه اي و با امضاي- تاكيد مي شود كه فقط با امضاي- ميرحسين موسوي كليد خورد.موسوي در اين بيانيه بي آن كه از قانون شكني هاي پي درپي خود ياد كند، دهها بار بر ضرورت تن دادن به قانون و پي گيري مطالبات از طريق قانوني اشاره كرده و در نهايت به موضوع اصلي بيانيه پرداخته و از تشكيل يك حزب با شركت و حضور ساير اطرافيان خود خبر داده است!

نكته درخور توجه اين كه موسوي يكي از اهداف حزب مورد نظر را «صيانت از حقوق و آراي پايمال شده مردم در انتخابات گذشته و از طريق انتشار مدارك و اسناد تقلب ها و تخلف هاي انجام گرفته و نيز رجوع به محاكم قضايي»! معرفي كرده و توضيح نمي دهد اگر اسناد و مداركي كه حاكي از تقلب در انتخابات! باشد در اختيار دارد چرا علي رغم درخواست چندباره مراجع قانوني از ارائه اين اسناد خودداري ورزيده است؟! و چنانچه هيچيك از مراجع قانوني را قبول ندارد، اولا؛ چرا دم از قانون گرايي مي زند؟ ثانياً؛ چرا براي رياست جمهوري در بستر قوانين همين نظام ثبت نام كرده و به رقابت پرداخته است؟ ثالثاً؛ چرا اكنون از مراجعه به همين مراجع قانوني سخن مي گويد؟! و دهها تناقض ديگر كه بيرون از محدوده اين نوشته محدود است.

3- موسوي اگرچه در بيانيه اخير و پرتناقض خود، بخش ديگري از مأموريت ديكته شده بيروني را -همانگونه كه از قبل پيش بيني شده بود- به اجرا درآورده است ولي اين بيانيه با هدف ديگري نيز منتشر شده است كه فرار از مجازات قطعي به جرم قتل انسان هاي بي گناه، برپايي آشوب و بلوا، اجير كردن اراذل و اوباش براي تعرض به جان و مال و ناموس مردم، همكاري آشكار با بيگانگان و ايفاي نقش ستون پنجم آمريكا در داخل كشور و دهها جرم مشهود ديگر از جمله آنهاست. جنايات هولناك و خيانت آشكاري كه متهمان اصلي آن از جمله موسوي و خاتمي بايد در دادگاهي علني و در مقابل چشم مردم مظلوم و خونخواه پاسخگوي آن باشند.

4- تاسيس حزب تابع قوانين تعريف شده اي است كه سلامت سياسي اعضاي اصلي و تشكيل دهنده حزب از جمله شرايط آن است. بنابراين حزبي كه آقاي موسوي در بيانيه اخير خود از تلاش براي تاسيس آن خبر داده است نمي تواند قانوني باشد زيرا اعضاي اصلي آن نظير ميرحسين موسوي و محمد خاتمي به ارتكاب جرايمي كه در بند پيشين مورد اشاره قرار گرفت متهم هستند. از اين روي بعيد نيست موسوي و حلقه پيراموني او كه قانون ستيزي ويژگي شناخته شده و بارز آنهاست، حزب مورد نظر را بدون مجوز قانوني تشكيل دهند. در اين صورت نام واقعي آن «ستون پنجم دشمن» خواهد بود، ترجمان ديگري از «آتش زير خاكستر فتنه» و چاره آن، اين سخن حضرت امير عليه السلام كه چشم فتنه را بايد كور كرد.

5- و بالاخره، انتخابات رياست جمهوري دهم بدون كمترين ترديد يك موهبت الهي بوده است. در جريان اين انتخابات، پيوند اسلاميت و جمهوريت نظام با آراي 40 ميليوني و حضور 85 درصدي مردم به گونه اي حيرت انگيز به نمايش درآمد. چهره واقعي برخي از مدعيان كه آلودگي و استحاله خويش را طي سالهاي متمادي از نگاه مردم پنهان كرده بودند بر ملا شد، اين پالايش در حلقه هاي بالا به يقين با رويش در بدنه همراه است قانون ستيزي مدعيان اصلاحات و آشوبگري آنان معياري خالي از ابهام براي كساني بود كه فريب شعارهاي قانون گرايانه و اصلاح طلبانه اين جماعت را خورده بودند و...

دنياي اقتصاد:شاخص كل بورس كافي نيست

«شاخص كل بورس كافي نيست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم عليرضا كديور است كه در آن مي‌خوانيد؛ثبت رقم 9471 واحد براي شاخص كل درآخرين روز معاملاتي هفته پيش كافي بود تا بورس تهران پس از گذشت 3 ماه از آغاز سال، عملكرد قابل توجهي از خود به نمايش گذارد.

رشد 1505 واحدي شاخص كل از ابتداي امسال و دستيابي به ميانگين بازدهي 19درصدي براي بورس، مي‌تواند تسكيني بر زيان‌هاي سرمايه‌گذاران اين بازار در نيمه دوم سال 87 باشد. در واقع شاخص بورس تهران پس از بروز بحران مالي جهاني، سقوط قيمت جهاني مواد اوليه از جمله نفت و فلزات در پي آن و وابستگي شديد بورس تهران به شركت‌هاي توليدكننده اين مواد، تنها در پاييز و زمستان87 شاهد افت 3800 واحدي شاخص كل بود؛ وضعيتي كه باعث شد ميانگين بازدهي 30درصدي بورس در نيمه اول 87 به زيان 12درصدي براي كل سال 87 مبدل شود. شرايطي كه در مجموع باعث شد بسياري از سهامداران دچار زيان و برخي ديگر نيز از بازار خارج شوند.

اما واكنش احساسي و در برخي موارد غيرعقلايي سرمايه‌گذاران در خصوص سهام شركت‌ها، باعث شد پس از بهبود نسبي قيمت جهاني كالاها و مواد اوليه، فعالان بازار، به ويژه سرمايه‌گذاران حقيقي با تشخيص ارزندگي قيمت‌ها، اقدام به سرمايه‌گذاري در بازار سهام كنند.

در اين ميان نبايد از نقش بسته سياستي- نظارتي بانك مركزي كه از يك‌سو به كاهش مزيت نسبي بازار پول و از سوي ديگر به كاهش بازده انتظاري سرمايه‌گذاري در بخش مسكن دامن زد، چشم‌پوشي كرد. شرايطي كه در مجموع باعث شد يكي از پربازده‌ترين ادوار بورس طي چند سال اخير رقم بخورد.اما در مقايسه بازدهي بورس طي اين مدت با مدت مشابه سال قبل، بايد توجه داشت كه بورس تهران تا دهم تيرماه 87 موفق به ثبت ميانگين بازدهي 20درصدي (يك‌درصد بيش از بازدهي امسال) شده بود؛ رشدي كه طي سال گذشته نيز عمدتا به واسطه صعود قيمت‌هاي جهاني رقم خورده بود.

از سوي ديگر رقم شاخص كل بورس در‌حال‌حاضر در سطحي معادل 7 ماه قبل (اواسط آذرماه 87) قرار دارد و در حقيقت بورس تهران تاكنون موفق شده تنها بخشي از سقوط نيم‌سال دوم سال قبل را ترميم كند.

به هر حال فارغ از روند آتي قيمت جهاني كالاها و مواد اوليه كه عامل اساسي صعود يا سقوط شاخص بورس تهران خواهد بود، تثبيت دولت فعلي در هفته‌هاي آينده مي‌تواند اجراي طرح تحول اقتصادي و لايحه هدفمندسازي يارانه‌هاي انرژي را به واسطه‌ كسري بودجه دولت محتمل سازد. طرحي كه فارغ از نقاط مثبت يا منفي اجراي آن، در وهله اول با افزايش هزينه شركت‌هاي توليدي از جمله بورسي‌ها، منجر به كاهش سود اين‌گونه شركت‌ها خواهد شد و در مرحله بعد به لحاظ تاثيرات رواني به افت نسبت ميانگين قيمت به درآمد (P/E) دامن مي‌زند. شرايطي كه حتي در صورت رشد قيمت جهاني نيز مي‌تواند شاخص‌هاي بورس را دستخوش نوسانات با اهميت كند. همچنين نبايد از نوسانات شديد شاخص‌ در پي تغييرات بنيادي در سياست‌گذاري‌هاي پولي به دليل رابطه تنگاتنگ بازار پول و سرمايه به سادگي صرف‌نظر كرد.

اما نكته قابل‌توجه اينكه پويايي بورس نبايد ارتباط مستقيم با سطح شاخص‌ها داشته باشد. به بيان ديگر مسوولان و سياست‌گذاران بورسي با استفاده از مكانيزم‌هاي در اختيار از جمله الزام شركت به اطلاع‌رساني شفاف‌تر و بهنگام، كاهش محدوديت‌هاي حاكم بر معاملات سهام و ايجاد ابزارهاي جديد مالي مي‌توانند حتي در صورت نزولي شدن شاخص‌ها، مانع خروج سرمايه‌گذاران از بورس شوند. خروجي كه از يك سو بورس تهران را دچار ركود مي‌كند و از سوي ديگر بازار بعدي مورد هدف اين سرمايه‌گذاران فراري را دچار تلاطم خواهد كرد.

مطالعه روند معاملات سهام در بازارهاي مالي ساير كشورها نشان مي‌دهد كه حتي در مقاطع نزول شاخص‌ها، سرمايه‌گذاران در پي شكار فرصت‌هاي مناسب سرمايه‌گذاري در همان بازار و كسب سود هستند. اكنون زمان آن است كه مسوولان بورس تهران نيز بدون تكيه صرف بر عدد شاخص، در پي ثبات و بهبود ساير متغيرهاي عملكردي بورس از جمله ارزش معاملات، تعداد خريداران، دفعات معامله و ... باشند؛ متغيرهايي كه مي‌توانند به صورت واقعي بيانگر ركود يا رونق بازار سرمايه باشند.

ابتكار:ديوار سياست در ايران شيشه اي مي شود

«ديوار سياست در ايران شيشه اي مي شود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه ي ابتكار به قلم به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛
سياست به طور عام و به ويژه سياست ورزي از نوع شرقي اش يعني "هنر راست نگفتن" يعني "پوشاندن حقيقت" يعني "تو نبايد بداني" در چنين فرهنگي سياست خاص طبقات ويژه مي باشد و چنين سياستي هيچ نسبتي با ارزشها ي اخلاقي ندارد ديوار سياست بتون آرمه چند لايه مي باشد که گذر از آن نياز به ابزار پيشرفته و ويژه اي دارد و به دليل هزينه بالاي ابزار مذکور، عبور از آن گذرگاه براي هر کسي امکان پذير نخواهد بود،در نتيجه سياست کالاي لوکسي است که ويژه خانواده هاي ممتاز بحساب مي آيد.تصوير ذکر شده از سياست برداشت توده مردم مي باشد بخشي از نخبگان هم چون توده مردم چنين تصوري از سياست دارند به همين دليل عالم سياسي و عالم سياست در نگاه اخلاقيون بهره چنداني از لذايذ عالم معنوي ندارد و از شانس رستگاري بالايي برخوردار نيستند اما برغم حاکميت چنين نگاهي در طول 30 سال گذشته تحول مهمي در نگرش مردم به سياست اتفاق افتاد مردم ايران نگرشي نو نسبت به سياست ورزي پيدا کردند نگرش عمومي که تا پيش از اين نسبت به سياست وجود داشت بر مبناي دروغ، قساوت، قاطعيت و....... استوار بود و کسي را باور اين نبود که سياست هم ميتواند با اخلاق سازگار باشد اما انقلاب اسلامي موجب شد نگاه فرهنگي و اخلاقي به حوزه سياست دچار تحول شود و شکاف تاريخي دولت -ملت در ايران پر شد واضح است تغيير نگرش مذکور محصول رويکرد سياستمداران اخلاق مدار است. سياستمداراني که خود علمدار اخلاقي کردن سياست هستند همانها که در ميادين عمل نقش آموزگار بردباري و مدارا را ايفا مي کنند.

سياستمداري که در هيئت يک قهرمان جلوه کند و با تکيه بر خصوصيات کار يزماتيک خود سعي در تقويت فرهنگ تاريخي،قهرمان پروري داشته باشد نمي تواند معيار نگرش نوين ايرانيان به سياست باشد سياستمداري که نتواند خود را در حد شهروندان معمولي تنزل دهد،نمي تواند با شهروندان خود به احساس مشترک برسد در نگرش نوين ايرانيان به سياست نه فقط بين سياستمداران و متن مردم فاصله اي نيست بلکه سياستمدار واقعي کسي است که از احساس مشترک بيشتري با توده مردم برخوردار باشد احساس مشترک يعني اينکه سياستمدار درد و دغدغه آحاد جامعه خود را نه به صورت کاذب که صادقانه در ک کند و مردم هم دغدغه هاي سياست مداران خود را درک نمايند.

بارها شده که مردم هيچ واکنش مثبتي نسبت به تعدادي از سياستمداران از خود نشان نداده اند دليل مهم آن در تفاوت دنياي دو طرف مي باشد وقتي دغدغه ها و شعار هاي يک سياست مدار با مطالبات مردم نا همگون باشد احساس بيگانگي و دو گانگي حاکم مي شود در نتيجه زبان مشترک ايجاد نمي شودو دنياي چنين سياستمداري بتون آرمه خواهد شد سياستمداري که با مردمش به احساس مشترک رسيد ديوارهاي ذهني، فکري و کاري آنها شيشه اي خواهد شد.اتفاقاتي که در انتخابات دهم رخ داد اگر چه به دليل نو بودن موجب دلنگراني بسياري شد اما با نگاهي عميق تر گامهاي مهمي در جهت شيشه اي کردن ديوار سياست بحساب مي آيد مناظره هاي تلويزيوني موجب شد تا مردم براي اولين بار در جريان ناگفته هاي عالم سياست قرار گيرند خطبه تاريخي رهبر معظم انقلاب هم گامي دربيان مسائل پشت پرده سياست بود اين اتفاقات ظرفيت بالاي کشور در رسيدن به شيشه اي شدن ديوار هاي سياست را به نمايش گذاشت .سياستمدار، حريم خصوصي ندارد و مردم حق دارند پيرامون تمام خصوصيات، رفتاري،شخصيتي و خانوادگي سياستمداران خود هر آنچه واقعيت است را بدانند.

شيشه اي شدن اتاق سياست مداران به معناي آسيب پذير شدن آنها نيست بلکه در واقع شيشه اي شدن حوزه فعاليت آنها ضريب مصونيت سياستمداران را افزايش مي دهد.مردم در اين انتخابات نشان دادند که ميان "ليبرالسيم" و "دموکراسي "آنگونه که غرب مي گويد،رابطه وثيق و عميق نيست مي توان از مزرعه دموکراسي آرمان دروکرد از دموکراسي نبايد ترسيد و هراسيد چرا که دموکراسي به مثابه يک روش مي تواند خادم و خاضع يک ملت و حکومت باشد مي توان از دموکراسي عليه ليبرالسيم ولا ابالي گري و اباجي گري استمداد جست سياست مداري که صداي حادثه را قبل از وقوع آن به گوش نشنود در برج عاج زندگي مي کند بخشي از روشنفکران و سياستمداران ما گويي با اشتباهات تاريخي قرار داد بسته اند و همواره با تکيه بر محافل خاص و محدود روشنفکري و تکرار ديکلمه هايي که مناسب کافي شاپ ها، احزاب و سنديکا و چت روم هاست خواسته اند خود را آيينه توده مردم قلمداد نمايند در حاليکه مردم کساني هستند که دوگانه فقر و غنا را با پوست و گوشت خود لمس مي کنند و از سياست مداران خود، راهکار پر کردن دره هاي عميق فقر و فلاکت را مطالبه مي کنند.

مردم حق دارند از سياست مداراني که ميزرياست و سياست، دل و دين شان را ربوده بيزار باشند.از زمانيکه طناب اقتصاد و سياست به هم گره خورد سياست بتوني شد و حريم سياست طبقه بندي و لايه اي گرديد مناصب سياسي به يک فرصت تاريخي جهت انباشت پول هاي باد آورده و ثروت هاي افسانه اي در جيب آدم هاي ابن الوقت تبديل شد.ورود مردم به حوزه عمومي سياست پر خطر قلمداد گرديد و خانه سياست محل امن خوديها شد مردم در 22 خرداد نشان دادند که خواهان قطع طناب سياست و اقتصاد هستند در خانه شيشه اي سياست،مردم از مردان سياست،انتظار دارند که به نقد اخلاقي خود بپردازند.سياست اخلاقي يعني شفافيت و نبايد آن را پشت پرده برد.از شاخص هاي مهم شيشه اي شدن ديوار سياست،گسترش مطبوعات آزاد و پرسشگر مي باشد.

سياستمداران خانه هاي شيشه اي،همواره آماده پاسخگويي هستند آنها چون خدارا ناظر خود مي دانند از نظارت افکار عمومي بيمناک نيستند عيان و نهان آنها يکي است وقتي ديوار ها شيشه اي مي شود،سياست اعلاني با اعمالي در حوزه مسايل داخلي يکي مي گردد،زبان توضيح جايگزين زبان توجيه مي شود مردم خود توضيح گر وضع موجود مي شوند در چنين هنگامي است که خبري از اندروني و بيروني نيست و البته چنين سياستمداري در نگاه مردم خود به مهمترين نوستالوژي بدل خواهد شد و تا سالها از او به نيکي نام خواهند برد.
زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست / هر کس نغمه ي خود خواند و از صحنه رود / صحنه پيوسته به جاست/ اي خوش آن نغمه که مردم بسپارند به ياد.

مردم سالاري:رويش دوباره و همچنان اميدوار به آينده

«رويش دوباره و همچنان اميدوار به آينده»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردو سالاري به قلم حميد رضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛عادت کرده ايم همواره در ايران، پيش از هر انتخابات سرنوشت سازي مثل انتخابات رياست  جمهوري، شاهد رويش چندين رسانه جديد يا تغيير چهره چندين رسانه ديگر باشيم تا در روزهاي تبليغات انتخاباتي، پاسخگوي نياز مردم به «دانستن» باشند. در اين مدت، روزنامه ها رنگ و بوي انتخاباتي مي گيرند و مملو از خبر و اطلا عات مي شوند و سايتهاي مختلفي از هر گوشه سربر مي آورند تا به نياز مردم پاسخ گويند. اما وقتي انتخابات پايان مي يابد اين تب و تاب هم اغلب متوقف مي شود. برخي از روزنامه ها دچار رکود مي شوند و تعدادي از سايت هاي خبري هم به خواب چهار ساله فرو مي روند تا در دوره بعدي انتخابات، شايد رويش دوباره اي را تجربه کنند. البته در اين دوره از انتخابات رياست جمهوري که اکنون سه هفته از پايان آن مي گذرد، اگر چه باز هم شاهد همان رکود هميشگي هستيم، اما اين بار دو تفاوت عمده را نبايد فراموش کنيم.

نخست اين که با توجه به برخي محدوديتهاي براي برخي رسانه ها- اعم از مکتوب يا الکترونيک- ايجاد شده، حتي آن دسته از رسانه ها هم که تمايل به تداوم اطلا ع رساني دقيق داشتند، با رکود فعاليت هاي خود مواجه شده اند و دوم اينکه با اين وجود با پايان انتخابات اين دوره، بر خلا ف دوره هاي قبل عطش مردم براي دانستن و آگاه شدن از زواياي مختلف رخدادهاي سياسي، کاهش نيافته است. به همين دليل اعتقاد داريم که بايد به اين نياز مردم پاسخ داد و حتي اگر محدوديت هايي هم در مسير نيل به اين هدف- اطلا ع رساني به مردم وجود داشته باشد، بهره گيري از پتانسيل هاي موجود- به هر ميزان که باشد- بسيار بهتر از پاک کردن صورت مساله است و بهتر از آن است که خوانندگان فهيم خود را به رسانه هاي بيگانه  ارجاع دهيم.

روزنامه مردم سالا ري که از بدو انتشار، شعار «حاکميت حق مردم است» را بر پيشاني خود نگاشته و همواره برحق دانستن مردم تاکيد داشته، همچنان بر اين آرمان خود استوار است و تا جايي که امکان داشته باشد، سعي دارد رسالت اطلا ع رساني خود را به بهترين نحو انجام دهد. همان گونه که هشت سال پيش، در نخستين شماره از مردم سالاري اعلام کرده بوديم، آمده ايم، با اين اميد که بمانيم; و حالا  که مانده ايم بر همان عهد پيشين وفاداريم. مخاطبان آگاه مردم سالاري، در طول ماه هاي منتهي به انتخابات نشان دادند که شيوه اطلاع رساني ما را با وجود تمام کاستي ها، مي پسندند و خشنوديم که اعتماد مخاطبان حتي در هفته هاي پس از پايان انتخابات، پابرجا مانده است. اکنون وظيفه ما نه فقط پاسخ به نياز مخاطبان براي اطلاع رساني صحيح و دقيق، بلکه قدرداني از اين اعتماد بي شائبه است.

به همين  منظور از امروز شاهد بروز تغييراتي در گرافيک و صفحه آرايي روزنامه و برداشته شدن گام هايي براي بهبود کيفي و محتوايي مطالب مردم سالاري خواهيد بود که ماحصل آن در شماره امروز و شماره هاي آتي، پيش روي شما قرار خواهد گرفت. هر چند محدوديت هاي فراواني- از محدويت هاي مالي گرفته تا ساير مشکلات- حرکت در مسير مورد نظر را براي ما با دشواري هايي مواجه مي سازد، اما اعتقاد داريم با ياري مخاطبان گرانقدر مردم سالاري، توان مقابله با مشکلات را خواهيم داشت. از امروز مي خواهيم بگوييم که با پايان انتخابات رياست جمهوري دهم، همه چيز که تمام نشده ما تازه در آغاز راه هستيم و اگر چه شايد برخي نااميد و سرشکسته باشند، اما بايد بپذيريم که دستاوردهاي اين انتخابات براي ما کم نبوده است. اکنون راهي ديگر آغاز شده که مبدا آن همان بيست و دوم خرداد 1388 است. ظاهر ماجرا را رها کنيم و به باطن توجه کنيم. به آينده روشن بينديشيم. با ياس و نااميدي مشکلي حل نمي شود. ما سرمايه اي اندوخته ايم که پشتوانه و بستر حرکت هاي آتي ما خواهد بود. پس چرا نااميد باشيم؟

همانگونه که خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: فقط قوم کافر از اميد به آينده مايوس است و گرنه مومنان هيچگاه و در هيچ شرايطي نبايد ياس به خود راه دهند.

ما مي خواهيم باز هم اميد را بي صدا فرياد کنيم. مي خواهيم بگوييم که با پايان انتخابات به آخر خط نرسيده ايم. اين تازه اول راه است. ابتداي مسيري ديگر که در پي سي سال عمر انقلا ب اسلامي، به رشد و بالندگي آن بيش از پيش ياري مي رساند تا باز هم شاهد کسب افتخارات ديگري باشيم. کساني هستند که دوست دارند ما را مايوس و نااميد ببينند. اما مي خواهيم به آنان بگوييم در انتخاباتي که گذشت ملت پيروز بوده است چرا که مهم تر از پيروزي ظاهري، فرياد کردن مطالبات و نقد کردن کجروي ها است تا از بطن همين روشنگري ها، بذري ديگر از اميد جوانه زند و سبزي و شادابي آن، همه جا را فرا گيرد. اکنون ما مي خواهيم باز هم مطالبات مردم را فرياد کنيم و کجروي ها را به نقد  بگذاريم و از بطن همين روشنگري ها، اميدوارانه، بار ديگر جوانه زدن ميليون ها بذر سبز اميد را به نظاره بنشينيم. پس بياييد باز هم در کنار هم باشيم.

قدس: شفافيت در مرزبندي با جنايتکار جنگي

«شفافيت در مرزبندي با جنايتکار جنگي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛سازمان عفو بين الملل در گزارشي مستند و جامع تأکيد کرد، رژيم صهيونيستي در جنگ اخير غزه موارد متعددي از نقض قوانين بين المللي از جمله کشتار غيرنظاميان و ويراني هاي «عمدي» مرتکب شده و جنايتکار جنگي محسوب مي شود.رژيم صهيونيستي از بدو تأسيس، بنيان رفتارهاي ضد انساني را بنا نهاد تا از اين رهگذر بتواند با استفاده از شيوه قهرآميز، فرصت ايستادگي را از ملت مظلوم فلسطين سلب نمايد. اکنون سير برخوردهاي خشن رژيم اشغالگر قدس بيانگر اين موضوع است که گذشت زمان و افشاگري سازمانهاي بين المللي نتوانسته روند رو به تزايد نسل کشي فلسطينيان را متوقف نمايد.

هنوز حافظه تاريخ قتل عام «دير ياسين» در سال 1948 که 240 مرد، زن و کودک بي گناه را کشتند؛ فراموش نکرده است. قتل عام «کفر قاسم» در سال 1965 جنايت ديگري در پرونده اين رژيم است که 49 فلسطيني که از حملات اسرائيل بي خبر بودند، کشته شدند و اجساد آنان در بوته زارها رها گرديد. همچنين کشتار صبرا و شتيلا جايي که رژيم صهيونيستي حدود 1800 فلسطيني را به قتل رساندند.
از ديگر جنايتهاي اسرائيل مي توان به قتل عام «قانا» در سال 1994 اشاره کرد؛ در اين تهاجم 100 غيرنظامي لبناني که در دفتر سازمان ملل پناه گرفته بودند، کشته شدند. در تحقيقات به عمل آمده توسط سازمان ملل مشخص گرديد که بعيد است اين حمله اشتباهي از سوي اسرائيل انجام شده باشد.

طي جنگ لبنان در سال 2006 خشونت طلب ترين ارتش دنيا مراکز غيرنظامي را بمباران کرد، از بمبهاي خوشه اي استفاده نمود و از دادن نقشه مکانهاي مين گذاري شده به مقامهاي لبناني براي نجات جان غيرنظاميان امتناع کرد.
اکنون که اين رژيم به عنوان جنايتکار جنگي از سوي سازمان عفو بين الملل معرفي شده است، مي توان برخي از مستندهاي حقوقي را که بدانها اشاره مي گردد، به عنوان دلايل محکوميت تل آويو مطرح کرد.

ارتش اشغالگر بدون رعايت اصل تمايز بين نظاميان و غيرنظاميان و اصل تفکيک اموال نظامي و غيرنظامي با نقض مواد 53 و 147 کنوانسيون چهارم ژنو، اموال غيرنظامي از جمله حدود 4000 واحد مسکوني، 300 واحد تجاري خصوصي، 30 مسجد، 10 مؤسسه خيريه، چندين مرکز بهداشتي و بيمارستاني و مراکز رسانه ها را تخريب نمود.

مقامهاي تل آويو در اين جنايت جنگي استفاده از سلاحهاي ممنوعه و غيرمتعارف نظير بمبهاي آتش زا حاوي فسفر سفيد را در دستور کار قرار دادند. اين در حالي است که استفاده از بمبهاي فسفري آتش زا مطابق پروتکل سوم کنوانسيون ممنوعيت و محدوديت سلاحهاي متعارف سال 1980 ممنوع شده است.

مطابق مواد 55 و 56 کنوانسيون چهارم ژنو، اشغالگران موظف به تأمين بهداشت، خوار بار و وسايل و تجهيزات پزشکي مورد نياز مردم در زمان اشغال بوده اند. عاملان اين جنايتها در زمان محاصره غزه نه تنها به اين تعهد عمل ننموده، بلکه در خلال جنگ، آمبولانسها و اماکن درماني را هدف قرار دادند؛ در حالي که اين عمل، مطابق ماده 8 اساسنامه ديوان بين المللي کيفري مصداق جنايتهاي جنگي است.

همچنين اسرائيل زيرساختها و تأسيسات زيربنايي شهر غزه را هدف حملات گسترده خود قرار داد. به گفته آقاي «آنتواين گراند» رئيس دفتر کميته بين المللي صليب سرخ در غزه، به علت بمباران نيروگاه هاي برق غزه، 90 درصد کل ظرفيت توليد اين شهر از بين رفت و در زمان درگيري فقط چند نانوايي در اين شهر فعال بود. در محاصره غزه 460 نفر از مردمي که بشدت مجروح و مصدوم بودند، در بيمارستان شفاي اين شهر بستري شدند و اين بيمارستان به دليل قطع برق از ژنراتور استفاده مي کرد و با اتمام سوخت ژنراتورهاي آن، در خاموشي فرو رفت و جان بيماران زيادي به مخاطره افتاد.

بر اساس گزارش سازمانهاي مستقل حقوق بشري طي 22 روز حمله و تجاوز حدود 1285 نفر از مردم مظلوم فلسطين به شهادت رسيدند که بيشتر آنان زنان و کودکان هستند و حدود نيمي از کل پنج هزار مجروح فلسطيني نيز زنان و کودکان بودند. اين اقدام جنايتکاران اسرائيل نقض ماده 48 پروتکل اول الحاقي است که جنبه عرفي و آمره دارد.

به هر روي اين نهاد بين المللي، رژيم غاصب اسرائيل را به علت جنايتهاي ضد بشري اش -که به برخي از آنها اشاره گرديد- محکوم کرده است. اما موضوعي که نمي توان از ذکر آن غفلت نمود؛ موضع برخي کشورهاي اسلامي در خلال جنگ 22 روزه غزه بود. دولت مصر -که حمايتهاي بي دريغ آن بر کسي پوشيده نيست- در حمايت از رژيم صهيونيستي به استنادهاي واهي آنها اشاره مي کرد و از بازگشايي گذرگاه رفح که اقدامي انساني محسوب مي گرديد، طفره مي رفت. اکنون ملت مصر و ديگر ملتهاي مسلمان بايد پاسخگوي رفتارهاي خويش باشند.

افزون بر کشور ياد شده، برخي دولتهاي اسلامي نيز در طول جنگ 22 روزه، نه تنها از هر گونه مساعدت انساني دريغ نمودند، بلکه با دلايل بدون وجاهت حقوقي و منطقي، ملت مظلوم فلسطين را در مقابل سلاحهاي آتشين اشغالگران رها کردند.برخي دولتهاي اسلامي متأسفانه تحليلهاي مقامهاي تل آويو را مبناي واکنشهاي خود قرار مي دادند و از واقعيتهاي موجود استنکاف مي ورزيدند.بر کسي پوشيده نيست سابقه ارتش اسرائيل همراه با خشونت محض، بي توجهي به جان غيرنظاميان و استفاده بيش از حد از اهرم نظامي است، بويژه دولت افراطي نتانياهو و دستياران راديکال وي، همچون ليبرمن که با برخي اظهارات در نخستين روزهاي حضورش حتي اتحاديه اروپا و کشورهاي محافظه کار عرب را نيز به واکنش وادار نمود.

به هر حال بايد به کشورهاي اسلامي و عربي که با بي تحرکي سياسي در تشديد اقدامهاي ضد انساني رژيم صهيونيستي شريک مي باشند؛ متذکر شد که اين سکوت، لکه ننگي بر دامن دولتهاي اسلامي و عربي است که به دليل ملاحظات سياسي و مصلحت انديشي، انفعال را بر هر گونه حمايت عملي ترجيح داده اند. امام راحل(ره) که همواره يکي از مدافعان و حاميان فلسطين بودند و هشدارهاي فراواني نسبت به ملتها و دولتهاي اسلامي در ارتباط با حمايت از ملت فلسطين داده اند، در فرازي از فرمايشاتشان نسبت به پشتيباني از مردم فلسطين مي فرمايند: «چه دردناک است براي مسلمانان جهان در عصر حاضر که با داشتن آن همه امکانات مادي و معنوي، در منظر آنان به پيشگاه خداوند متعال و رسولان عاليقدرش اين چنين جسارت [ به ملت مظلوم فلسطين ] واقع شود، آن هم از يک مشت اوباش جنايتکار و چه ننگ است براي دولتهاي اسلامي که با در دست داشتن شريان حياتي ابرقدرتهاي جهان بنشينند و تماشاگر باشند.»

بنابراين، گزارش ياد شده مسؤوليت دولتهاي اسلامي را در صف بندي آنها با رژيم غاصب اسرائيل از جايگاه قابل اعتنايي برخوردار مي نمايد تا کشورهاي اسلامي با صراحت در موضع گيريهاي شان و برخي با پيوستن به جرگه جهان اسلام، بيش از اين خود را در معرض اتهامهاي همراهي با جنايتکاران جنگي قرار ندهند تا بتوانند از مذمت و ملامت تاريخ رهايي يابند. 

صداي عدالت:انگيزه ورود

«انگيزه ورود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي صداي عدالت به قلم حسين فقيهي است كه در آن مي‌خوانيد؛ 1- مخالفان جنبش حمايت از موسوي در روز هاي اخير دونكته را مدام در انتقاد از شيوه اعتراضي او تكرار مي كنند. يكم اين كه موسوي اگر مي دانست عاملان انتخابات امانتدار نبوده و جانب بي طرفي را رعايت نمي كنند چرا از اول وارد اين بازي شد. اتفاقا ورود ميرحسين به بازي انتخابات سرفصل جديدي را در تاريخ انقلاب اسلامي ايجاد كرد. وي و جريان هوادارش البته قبل از انتخابات احتمال هايي در مورد تخلف در نتايج داده و مجريان و ناظرين را هم انذارهايي كرده بودند اما آيا اين احتمال مي توانست حجتي براي وانهادن ميدان به كسي باشد كه او را و عملكرد او را اصلي ترين عامل بازگشت به صحنه پس از بيست سال مي دانست؟ ميرحسين حتي اگر با علم و آگاهي از بي عدالتي به صحنه آمده باشد دستاورد كمي نداشته است.

او اگر به مثابه بيست سال پيش وارد عرصه نمي شد آيا مي توانست به اين صراحت و شفافيت از آنچه بر انتخابات ايران مي رود شكايت به جمهور مردم ببرد؟ اگر وارد عرصه نمي شد آيا اين عموم مردم نبودند كه معترضانه به او مي گفتند كه چرا قصاص قبل از جنايت مي كند و چرا خود نيامد كه ببيند عدالت هست يا نه. امروز اما ميرحسين آمده است و بر بيراه نبودن همان انذار ها و هشدار هايي كه ميداده به شدت پافشاري مي كند و خود و طيف هوادارش معتقد است كه شخص او بهترين دليل و گواه بر آنست .اين آگاهي بخشي ميرحسين دستاورد كمي نيست پس ميرحسين پيروز است.

 2- نكته ديگري كه مخالفان ميرحسين برآن پاي مي فشارند و برخي نيز وي را به همين دليل مستوجب صدوركيفرخواست و محاكمه مي دانند اين است كه ميرحسين كه مدعي قانونمندي بود امروز خود از مدار قانونگرايي خارج شده و اعتراض خود را به شيوه هاي غيرقانوني پيش مي برد. مير حسين و هوادارانش معتقدند وقتي مفسر و مجري قانون هر دو از يك طيف فكري هستند و مهم تر از آن هر دوي آنها قبل از انتخابات به نفع نامزد رقيب وارد فعاليت شده اند نمي توان ساده لوحانه نظاره گر اجراي ظاهري از قانوني بود كه با روح قانون به شدت در تناقض است. مير حسين معتقد است انسداد سياسي رخ داده است.

اساسا نص صريح اصل 27 قانون اساسي ناظر به تجمعات و راهپيمايي ها در اعتراض به مواردي است كه قانون براي آن وجود دارد و الا در موارد غيرقانوني كه قوه قضاييه بايد به نمايندگي از مردم رسيدگي كند. ميرحسين معتقد است اين انسداد سياسي را با مردم در ميان نهاده و بابي را براي اعتراض مدني به اين شيوه باز كرده است كه قبل از وي كسي براي آن عملا و به اين صراحت و جسارت وارد ميدان نشده بود. اين جريان ايجاد شده نه برگشت پذير است و نه خدشه بردار . 3- اگر تمام دغدغه هاي ميرحسين را در يك كلمه خلاصه كنيم آن "آرمانهاي انقلاب" است.

ميرحسين بي شك تجسم يك اصولگرا و آرمانخواه ارزشهاي اصيل انقلابي است كه در عين باور عميق به مباني آن اعتقاد راسخي به اصلاح آن دارد. سال هاست كه منتقدان بسياري من جمله ميرحسين از وجود جرياني فكري در حاكميت سخن گفته و زنهار داده اند كه حرف و عملشان يكي نيست.

بدانچه مردم را به آن فرا مي خوانند غيرعامل و در عمل بدانچه در ظاهر نهي اش مي كنند سعي بليغ دارند. به همين علت در چند دوره گذشته انتخابات رياست جمهوري سايه سنگين ميرحسين بر بسياري از همين افراد سنگيني مي كرد. مير حسين وارد بازي انتخابات شد و نشان داد – چه نشان دادني – كه آنانكه خود را بيش از همه وابسته به ارزشهاي اسلامي مي دانند؛ اعمالشان چگونه است، تهمتي نماند كه نزنند و آبرويي نماند كه از ديگران نبرند. آنچه ميرحسين را بيش از همه چيز مصر به حضور در انتخابات مي كرد همين احساس خطري بود كه جمهوريت و اسلاميت نظام را تواما تهديد مي كرد.

پيام اصلي ميرحسين اين بود كه در هر ساختاري اگر بد اخلاقي حاكم شود آنرا از درون متلاشي مي كند حتي اگر اين ساختار از نوع جمهوري اسلامي باشد. ميرحسين اعتقاد دارد امروز بسياري از كساني كه حركت اعتراضي وي و هوادارانش را انقلاب مخملين و رنگي مي خوانند و نداي الله اكبر آنان را با قرآن به نيزه كردن مشابهت مي دهند نه سابقه اي درخشان در انقلاب داشته اند و نه حضور در جبهه را تجربه كرده اند .
 
ارسال به دوستان
پیام تبریک سردار رادان به پزشکیان دستگیری ۱۱ سرشاخه یک شرکت هرمی در مشهد هوش مصنوعی ذهن‌ خوان ساخته شد مقامات اقلیم کردستان با تبریک به پزشکیان: مشتاقانه منتظر تعمیق همکاری با ایران هستیم زمان انتشار نمرات امتحانات نهایی دوازدهمی‌ها هوش مصنوعی با صدای بازیگران درگذشته معروف کتاب می‌خواند پیام تبریک رئیس قوه قضاییه به مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور منتخب مردم گرما در استان کرمانشاه به مرز ۵۰ درجه سانتی گراد رسید انسداد شبانه محور هراز برای انجام عملیات راهداری هشدار وای فای برای ورود افراد ناشناس به خانه مخبر در پیامی خطاب به پزشکیان: دولت مردمی نهایت تلاش را برای انتقال کمک به رئیس جمهور منتخب ملت به کار خواهد بست پخش سریال جدید هادی حجازی فر از ۲۷ تیر پیام تبریک پادشاه بحرین به پزشکیان و ابراز تمایل برای همکاری با ایران خداحافظ آقای مسعود پزشکیان! تبریک رئیس انجمن زرتشتیان یزد به پزشکیان: امیدوارم کشور را از ‎جنگ و خشکسالی و ‎دروغ دور بدارید