۱۲ تير ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۲ تير ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۴۸۲۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۲۰-۰۳-۱۳۸۸
کد ۷۴۸۲۵
انتشار: ۰۹:۴۴ - ۲۰-۰۳-۱۳۸۸

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.


جام جم: انتخابات بازنده ندارد

«انتخابات بازنده ندارد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن مي‌خوانيد؛با پايان يافتن مهلت تبليغات و رقابت‌هاي انتخاباتي از 8‌صبح پنجشنبه، شاهد آرامشي در فضاي جامعه خواهيم بود. انتخابات رياست جمهوري دهم با همه اوج و فرودهايش، جمعه با حضور مردم در پاي صندوق‌هاي راي به پايان مي‌رسد و فصلي نو در سياست و اداره كشور آغاز مي‌گردد؛ چه رئيس‌جمهور فعلي حائز اكثريت آراي ملت گردد و چه هر يك از 3 نامزد ديگر.

هر چند برخي در رقابت‌هاي انتخاباتي از نمره قابل قبولي برخوردار نشدند، اما هرچه بود و هر چه هست بايد همه به راي ملت گردن نهند و از زيرسوال بردن نتيجه انتخابات پرهيز كرده، هواداران خود را تحريك نكنند.

همه كساني كه نامزد رياست جمهوري‌اند، بخوبي از ساختار انتخاباتي، نحوه نظارت‌ها و كنترل‌ها مطلع‌اند و برخي كه بارها در همين سيستم و ساختار از مردم راي گرفته‌اند، مي‌دانند نگرش مجريان انتخابات و علاقه‌مندي‌هاي فردي آنان نيز هيچ‌گاه نتوانسته است موج گسترده آراي مردمي را به بيراهه برده و نتيجه‌اي غيرواقعي تحويل دهد.

احترام به راي و انتخاب مردم اولين شرط پايبندي به مردم‌سالاري ديني است. نمي‌توان در همين سيستم اگر «من» راي آوردم، بگويم انتخابات كاملا صحيح و سالم بوده و اگر «او» راي آورد، هزار اما و اگر بر سر راه انتخاب و راي مردم بگذارم.

متاسفانه كساني كه زماني خود در مسند اداره وزارت كشور بوده‌اند، امروز بيشترين شبهه‌افكني‌ها را در برگزاري انتخابات مي‌كنند و كميته‌هاي بي‌هويت و غيرقانوني به راه مي‌اندازند.

آقايان بهتر از هر كس مي‌دانند هيچ تخلف و تقلبي در انتخابات ايران تاثيرگذار نبوده است و آنچه بازخواني شده نه چند برگ راي بلكه بازخواني اراده ملت بوده است؛ چه احمدي‌نژاد محصول اين اراده باشد، چه موسوي، رضايي و كروبي.

از فردا هيجانات انتخاباتي كه با ارزش هم بوده و هست، بايد جاي خود را به حلم و بردباري و پايبندي به قواعد بازي در جامعه‌اي زنده و پويا بدهد. چه كساني كه نامزدشان پيروز شده و چه آنهايي كه توفيقي نيافته‌اند، بايد مردم و نظام را برنده اين رقابت بدانند.و از اين منظر انتخابات بازنده‌اي ندارد و نقش هر يك از كانديداها در جلب مشاركت مردم ستودني و درخور تقدير خواهد بود.

نامزدهاي انتخابات بايد با تدبير و انتقال آرامش به اردوگاه طرفدارانشان مجال فرصت‌طلبي‌هاي احتمالي را از برخي افراطيون حاضر در جمع هواداران سلب كنند. بي‌ترديد در صورت هرگونه تنش و اقدامي بايد پاسخگوي عواقب آن نيز باشند. رسانه‌ها، بويژه مطبوعات و خبرگزاري‌ها نيز بايد با هوشياري به بازگرداندن فضاي آرامش، وحدت و همدلي به جامعه كمك كرده و اسير خبرسازي‌هاي احتمالي كميته‌هاي بحران‌ساز و سايت‌هاي بي‌هويت نگردند.

رعايت قواعد رقابت، هيجان پيش از مسابقه، تلاش حين مسابقه و تسليم به نتيجه مسابقه، بهترين نشان اخلاق‌‌مداري است.

رسالت: جشن مردمسالاري ديني

«جشن مردمسالاري ديني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد؛دوشنبه اين هفته دو اجتماع بزرگ در تهران برگزار شد. صدها هزار نفر از مردم تهران در يك حماسه بي سابقه به منظور حمايت از دكتر محمود احمدي نژاد در مصلي گرد هم آمدند و خيابانهاي اطراف مصلي را به رنگ پرچم جمهوري اسلامي درآوردند. در آن سو يك راهپيمايي انتخاباتي توسط هوادران موسوي از ميدان تجريش تا ميدان راه آهن در خيابان ولي عصر برگزار شد. در هر دو همايش هيجانات انتخاباتي و شور و نشاط مردم در اوج بود و طرفداران به انحاء مختلف نسبت به نامزد مورد حمايت خود ابراز احساسات مي كردند. اگر چه دامن پاك موج سبز موسوي در برخي از قسمتهاي خيابان ولي عصر به برخي شعارهاي غير منصفانه آلوده شد و برخي حتي ره اهانت پيمودند اما نكته جالب اينجاست وقتي اين دو موج در هنگام غروب آفتاب به هم رسيدند هيچ نزاع، مخاصمه و درگيري خياباني رخ نداد. هيچ يك از گزارشهاي نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي حكايت از برخوردهاي نابهنجار و ستيزآلود بين هواداران نامزدها نمي كند.‌اتفاق دوشنبه اين هفته عمق و ژرفاي ظرفيتهاي دموكراتيك را در ايران به نمايش گذاشت.

بلوغ سياسي مردم ايران، آزادي هاي مشروع در اظهار نظر له و عليه نامزدها، پرهيز از منازعه آميز كردن فضاي رقابتها توسط نامزدها و هواداران آنها،... و در نهايت دامنه گسترده مقبوليت نظام اسلامي در اين روزها در معرض قضاوت هاي جهاني قرار دارد.طي سي سال گذشته تلاشهاي بسياري براي ريل گذاري در سياست ايران صورت گرفته تا قطار رقابتهاي سياسي در ايستگاه بي ثباتي و برخوردهاي متنازع حزبي متوقف نشود. در دولتهاي گذشته همواره مهندسي سياسي كشور روي ميز كار دولتمردان و جريانات سياسي قرار داشته كه البته برخي اوقات گرايشات غير بومي و بعضا سكولاريستي در مديريت و مهندسي رقابتهاي سياسي نه تنها به ثبات سياسي منجر نشد، بلكه مولد نوعي بي ثباتي، آنومي و بي هنجاري در رفتار احزاب و جريانات سياسي گشته است.‌‌‌ ‌

دكتر احمدي نژاد كه امروز نماينده قوي ترين گفتمان مسلط در جامعه است با وقوف به اين رسالت و مسئوليت كليدي كه مسلما به تقويت كيفيت مردمسالاري ديني در دهه چهارم انقلاب مي انجامد و ضرورت التفات به آزادي هاي سياسي از چند ماه گذشته تمام بسترها را براي بروز و ظهور علايق و سلايق مختلف براي كشورداري در انتخابات دهم فراهم كرد.امروز واقعا بي انصافي است اگر كسي مدعي فضاي بسته سياسي در كشور شود.

به تعبير رهبر فرزانه انقلاب: “ حضور نامزدهاي گوناگون با سلايق و شيوه هاي مختلف كاري و نيز طرفداري گروههاي مختلف مردم از اين نامزدها جزء افتخارات نظام است.”‌امروز در حالي كه اروپا شاهد كاهش چشمگير مشاركت مردم در انتخابات است بخصوص انتخابات پارلماني اروپا كه تنها با حدود 40 درصد مشاركت محقق شد، به نظر  مي رسد مردمسالاري ديني در اوج مقبوليت و مشروعيت قرار دارد كه كمترين پيش بيني ها از مشاركت مردم در 22 خرداد حدود 75 درصد است.‌به هر حال تنها دو روزتا انتخابات باقي است. هواداران نامزدها مي بايست با حفظ حريم رجال سياسي و مذهبي كه نامزد رياست جمهوري شده اند مانع از غلبه فضاي ستيزآلود و خشونت آميز بر انتخابات شوند.در روز 22 خرداد اين ملت بزرگ و صبور پاي صندوق هاي راي مي آيند تا انگشت تاكيد بر عزت و شرف ملي بگذارند. هر نامزد محترمي كه از صندوق آرا بيرون بيايد نه تنها نماينده يك موج بلكه  رئيس جمهور همه امواج خروشان ملت ايران است.‌

بعضي خبرها و گزارش ها از آن سوي مرز حاكي است عده اي تلاش دارند كه شيريني جشن بزرگ مردمسالاري ديني را با برخوردهاي نابهنجار و ساختار شكن در كام ملت ايران تلخ كنند و همايشها و ميتينگ هاي انتخاباتي را آلوده به آشوب و اغتشاش كنند.‌اين روزها رويكرد برخي افراطيون دوم خردادي بيشتر به گرايشات متنازع نزديك است واين موضوع نتايج خوشايندي براي جريان اصلاحات در پي نخواهد داشت. كساني كه خود را داعيه دار اصلي دفاع از آزادي سياسي در كشور مي دانند بايد به گونه اي رفتار كنند كه اگر نمي خواهند بين منافع مختلف پل بزنند حداقل تمام پل هاي پشت سرشان را خراب نكنند.‌‌     ‌

چنين رويكرد افراطي نمي تواند پاسخ مناسبي به مسائل فضاي سياسي و اجتماعي كشور باشد. ميانه روهاي دوم خردادي بايد هوشيار باشند كه لطمه زدن به سرمايه اجتماعي كشور و بي اعتماد كردن مردم در مرحله اول دامنگير خود آنها خواهد شد و اقبال عمومي را از آنها برمي گرداند.

آفتاب يزد: اگر آپارتايد نمي‌خواهيم

«اگر آپارتايد نمي‌خواهيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ در ماه‌هاي اخير، بسياري از فـعــالان سـيـاسـي بـه ويـژه اصـلاح‌طلـبـان بـر لـزوم تغييـر در كـشــور تــاكـيـد كـرده‌انـد. حال و هواي عمومي شهرها و روستاها نيز نشان مي‌دهد كه اصلاح‌طلبان در شناخت مطالبه عمومي، راه درستي رفته‌اند. براي اثبات ضرورت اين تغيير، سخن‌هاي بسيار گفته شد و تحليل‌هاي بسيار ارائه گرديد. اما در دو روز گذشته انتشار دو خبر، بار ديگر احساس وجـود تبعيض و دسته‌بندي افراد و رسانه‌ها به درجه  «يك» و درجه «دو» را زنده كرد.

كساني كه گفتگوهاي تلويزيوني و مناظره كانديدهاي رياست جمهوري را مشاهده كردند شاهد بودند كه دكتر احمدي نژاد، به صراحت از كساني نام برد كه اگر چه از شخصيت‌هاي سـرشـناس نظام هستند اما نقش مستقيمي در انتخابات ندارند. در عين حال او به خود اجازه داد اتهاماتي را متوجه هر يك از آنان و اعضاي خانواده ايشان نمايد. احمدي‌نژاد‌در گفتگوي ويژه خبري نيز كه بدون حضور ساير كانديداها برگزار شد آمار و ارقامي از عملكرد دولت‌هاي گذشته ارائه نمود كه رئيس يكي از آن دولت‌ها، در حـال حـاضـر رقيب انتخاباتي اوست. اما نه در مناظره با موسوي كه او حملاتي را با اعلام اسامي، متوجه هاشمي رفسنجاني و ناطق نوري كرد تذكري از مجري گرفت و نه در برنامه گفتگوي خبري كه ادعاي برداشت غيرقانوني90 ‌ميليارد توماني در دولت موسوي را مطرح كرد، با اعتراض مجري برنامه مواجه شد. اما در برنامه مناظره موسوي و كروبي - كه انتقادات شديدي متوجه وضعيت فعلي كشور گرديد- مجري با صراحت به ميان سخنان موسوي آمد و قانون را به او يـادآوري نمـود. البتـه نـه افشـاگـري‌هاي احـمـدي‌نژاد - حتي مواردي كه مستنداتي براي آن ارائه نشد- آنچنان خطرناك بود و نه اينكه مجري برنامه تذكراتي را - ظاهراً براي اجراي قانون - به موسوي و ديگران داد بايد موجب نگراني شود. اما اعلام خبري از قول مشاور احمدي‌نژاد مبني بر اينكه »فرصت 45 دقيقه‌اي براي پاسخگويي احمدي‌نژاد در تلويزيون در نظر گرفته شده است« بسيار نگران‌كننده است ، زيرا متهم‌شدگان تـوسط احمدي‌نژاد، موفق به گرفتن فرصت براي دفاع از خود نشده‌اند. ممكن است دست‌اندركاران صداو سيما، به بعضي آيين‌نامه‌هاي انتخاباتي اشـاره كننـد اما قاعدتا احمدي‌نژاد كه شعار عدالت را به محوري‌ترين شعار خود تبديل كرده اسـت نبـايد اجازه دهد نامزد‌هاي رياست جمهوري از جمله خود او، »تافته جدا بافته« باشند و بتوانند از امكاني استفاده كنند كه حتي چهـره‌هـايـي همچـون رئيس‌مجلس خبرگان، رئيس بازرسي رهبري و فرزندان آنها - چه رسد به آحاد مردم- به آن دسترسي ندارند. البته صدا و سيمـا اعلام كـرده اسـت كـه تاكنون براي تخصيص وقت اضافه به احمدي‌نژاد، تصميمي گرفته نشده است. اما تجربيات سابق و حتي نحـوه پـوشـش جـديـدترين اخبار مربوط به سفرهاي تبليغاتي چهار كانديدا نشان مي‌دهد كه تحقق ادعاي مشاور احمدي‌نژاد، چندان بعيد نيست.

همـزمـان بـا انتشـار اين خبر، معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد با صدور اطلاعيه‌اي ديـرهنگـام، يـك مـاده قانوني را به رسانه‌ها يادآوري كرده است كه از هم اكنون مي‌توان عـدم اجراي آن توسط چند رسانه دولتي ياشيفته دولت در دو روز باقيمانده تا انتخابات را قطعي دانست. ضمن آنكه اين دستورالعمل به مـعناي محـدودسـازي روزنـامه‌ها در انعكاس آخرين ديـدگاه‌هاي سه كانديداي رقيب رئيس دولت مي‌باشد. اين درحالي است كه وزارت ارشاد نه تنها تاكنون در خصوص بهره‌گيري غيرقانوني از بعضي رسانه‌هاي وابسته به بيت‌المال براي تبليغ يك كانديدا و تخريب سه كانديداي ديگر واكنشي نشـان نـداده، بلكـه روزنـامه وابسته به همين دستگاه، برخلاف قوانين و رويه‌هاي موجود، بدون هيچ‌گونه محدوديتي، امكانات بيت المال را در خدمت يك كانديدا و بر عليه كانديداهاي ديگر به كار مي‌گيرد! اين روزنامه در جريان انتخابات مجلس هشتم ‌‌نيز يك روز قبل از انتخابات (بيست وسوم اسفند ماه 86) برخلاف همه ضـوابط قـانـونـي بيـانيه انتخاباتي جبهه متحد اصولگرايان را چاپ كرد و در كنار آن ليستي را به عنوان تنها ليست اصولگرايان در انتخابات و سه ليست را به عنوان ليست‌هاي متعدد اصلاح‌طلبان چاپ نمود! در حالي كه در همان زمان، شاخه‌هاي مـخـتلــف اصـولگـرايـان نيـز ليست‌هايمتعدد انتخاباتي داشتند اما روزنامه وابسته به بيت المال يك روز قبل از انتخابات به دنبال اثبات اين نكته بود كه تنها ليست اصولگرايان، همان است كهبا هماهنگي فراكسيون دولتي اصولگرايان تهيه شده است.

به هر حال تجربيات سابق نشان مي‌دهد كه روزنامه‌هاي آنطرفي، همانطور كه در ماه‌هاي اخير، به اقدامات غيرقانوني خود ادامه خواهند داد و كسي نيز متعرض آنها نخواهد شد اما روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب ناچار خواهند بود براي بسته‌نشدن »باريكه اطلاع‌رسانــي« دستور‌العمــل ديــر هنگــام وزارت ارشاد را اجرا نمايند. به نظر شما تنها راه عادلانه شدن اين فضا چيست؟ اكنون بحث بر سر اين نيست كه ديدگاه هر يك از كانديداها - از جمله رئيس جمهور فعلي - نسبت به اينگونه رفتارهاي »آپارتايدگونه« چيست، اما واقعيت آن است كه بعضي تريبون‌ها و رسانه‌هاي با نفوذ كه خود را حامي دولت نهم مي‌دانند به اينگونه قانون‌شكني‌ها عادت كرده‌اند. پس هر كس از رفتــارهــاي تبعيــض‌ا‌~ميــز در عرصــه خبررساني نگران است بايد اين نگراني را در‌قالب راي 22‌خرداد خود نمايش دهد. هر‌چهار كانديدا نيز حداقل در ظاهر، از اين تغيير استقبال مي‌‌‌كنند.
  
اعتماد: انتخابي بزرگ ، آرام و سبز

«انتخابي بزرگ ، آرام و سبز»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اعتماد به قلم جعفرگلابي است كه در آن مي‌خوانيد؛ ايران عزيز تاريخ پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته است و تا پس فردا مي رود يکي ديگر از روزهاي مهم و تاريخي خود را ورق بزند، شور عمومي و موج عظيم بيداري ايرانيان از هم اکنون قابل رصد کردن است و هر کجا که مي روي مردم محکم و استوار سراپا در ميدان حاضرند تا دين خود را به ميهن ادا کنند، اين روزها مردم و خصوصاً جوانان مان آرام و قرار ندارند، آنان مسير خويش را شناخته اند و چه بسا روز جمعه به خلق حماسه يي همت بگمارند که جهانيان را خيره سازد و بر همه معادلات بين المللي تاثير شگرف بگذارد. درياي مواج و خروشان ملت ايران دوباره دارد اوج مي گيرد تا روز جمعه به ساحل برسد و همه چيز را به رنگ سبز خويش مبدل سازد. ملت بزرگ ايران آتشفشاني از احساس را در وجود خود ذخيره دارد که هرگاه به عقل و درايت درهم مي آميزد غوغا مي کند و کوه هاي حجيم و عظيم موانع را از سر راه خويش به کناري پرتاب مي کند.

امروز نماد اين احساس بلند و غرورآفرين و آن عقل دورانديش و خردگرا مردي از تبار فرزندان انقلاب است که پا به عرصه گذاشته تا در مقابل کژي ها و ناراستي ها اراده و همت مردم خود را به نمايش بگذارد. اگر در کشور ما چند شخصيت وجود داشته باشند که حاصل تجربه، زحمات طاقت فرسا و چکيده مديريت 30 سال اخير باشند و ذهن و دل شان مخزن عميق ترين دريافت هاي علمي و عملي جامعه باشند انصافاً يکي از آنها ميرحسين موسوي است.

او در کوران حوادث پرشمار و توفنده دهه اول انقلاب يکي از حساس ترين و گسترده ترين و در واقع هسته اصلي مديريت کشور را رهبري کرد و از سوي جامعه و رهبر فقيدش کارنامه قبولي دريافت کرد، پس از آن موسوي با اينکه از عرصه مجادلات و فعل و انفعالات مستقيم سياسي کناره گرفت ولي در مجامع عالي حقوقي چون مجمع تشخيص مصلحت نظام در بطن مسائل نظام قرار داشت و اکنون مي توان حاصل سال ها مطالعه و مداقه او را در اظهارات پخته و خصوصاً برنامه هاي مدونش مشاهده کرد؛ برنامه هايي که علاوه بر عملي و عيني بودن از يک ويژگي بسيار مهم و ضروري برخوردار هستند. به نظر مي رسد پس از سال هاي پرافت و خيز مديريت کلان کشور که در هر زماني به عللي، موضوعي در اولويت قرار داشته و موضوع مهم ديگري به حاشيه رفته است وقت آن رسيده باشد که همه مسائل کشور به طور همزمان و در اولويت خاص خود قرار گيرند و هيچ مساله يي از توجه مسوولان درجه يک خارج نشود.

هيچ دليلي ندارد که با تمرکز روي مسائل معيشتي مردم از کرامت نفس و حقوق و آزادي هاي مشروع آنها غفلت صورت گيرد، همان طور که ضرورت بسط آزادي هاي مدني نبايد رسيدگي به احوال اقتصادي مردم را از متن توجه ها خارج سازد. در همه مسائل ديگر جامعه هم بايد اين ديد کلان و جامع و مسوولانه حکمفرما شود، مثلاً مستضعفان و اقشار آسيب پذير جامعه بايد در اولويت رسيدگي دولت باشند ولي اين معنا هرگز نبايد باعث شود به صاحبان ثروت اجحافي صورت گيرد و از همين طريق شاهد فرار سرمايه ها و رکود توليد و کاهش اشتغال در جامعه باشيم. به نظر مي رسد مهندس ميرحسين موسوي از ظرفيت يک توجه عميق و همه جانبه و جامع به تمام موضوعات کشور برخوردار هستند و حتي در زمينه برآوردن حداقل آرمان هاي گروه ها و جناح هاي مختلف سياسي دستي توانا دارند. اگر جناح اصولگرا به ارزش هاي ديني تاکيد دارد (که البته ميزان پايبندي و اهتمام شان در همين زمينه امروز به چالش گرفتار شده) در تدين و ارزشگرايي وي نمي توانند نقطه اشکال بگذارند.

اگر اصلاح طلبان روي گسترش آزادي ها و حقوق انساني و توسعه سياسي متمرکز هستند باز اين ميرحسين موسوي است که هم کارنامه يي قابل قبول دارد و هم برنامه مشخص و قابل اجرايي ارائه مي دهد و هم خود فردي دموکرات و تابع خرد جمعي است. با اين اوصاف مي توان ادعا کرد پيروزي مهندس موسوي پيروزي نسبي و متعادل معدل خواست هاي گوناگون همه اقشار جامعه است و نگاهي کلان و آينده ساز و استراتژيک را در کشور حاکم خواهد ساخت. سخن اصلي در اين مقال خدمت همه خوانندگان اين است که با توجه به شرايط خاص داخلي و خارجي کشور که همگان متوجه آن هستند و مشکلات و موانع بزرگي که اصلاح طلبي چون موسوي پس از تصدي دولت با آن مواجه خواهند بود، وي نياز مبرم به آرايي بالا و حلال مشکلات دارد. تنها در صورت آراي عظيم اوست که مشکلات تحويل دولت، تعامل با يک مجلس غيرهمسو و غلبه بر صدها و هزاران مشکلات به ارث برده شده ميسر مي شود، حالا که به ميدان آمده ايم و راه و چاه را شناخته ايم، بايد همت کنيم تا منتخب ما بتواند مقتدر و عزيز و معتبر و استوار ناظر به حمايت ملت بزرگ ايران پنجه در پنجه مشکلات بيندازد و سختي را به آساني مبدل سازد.

اين دو، سه روزه براي جوانان و دختران و دانشجويان و مطلعان و دلسوزان روز نشستن در خانه نيست، براي ايران عزيز، براي انقلابي که صد درصد مال ماست، مال برادران و خواهران شهيد و جانباز و آزاده ماست، مال پدران و مادراني است که پيکر خونين جگرگوشه ها را با دست خود به خاک سپرده اند، مال همان پابرهنگاني است که هم شهيد دادند و هم بر سفره خالي خود صبر کردند تا ايران و اسلام بماند، بايد به پا خاست و آرام و مطمئن و پرحرارت و مهربان پيام ايران دوستي و انقلاب دوستي اصلاح طلبان را به گوش همگان رساند. صداي بلند خاتمي عزيز هنوز گوش مان را نوازش مي دهد، مردانگي و استواري و شجاعت غرورآفرين کروبي دل هايمان را قوي مي دارد و همه و همه ما را به راه مي خوانند، ما را براي خلق حماسه يي ديگر پاي صندوق هاي راي مي کشانند. وعده ما روز جمعه و رايي همراه با جان مان چون پيکاني که از کمان آرش رها شد و تا انتهاي توسعه ايران پيش رفت.

جمهوري اسلامي: يك لحظه هم ترديد نكنيد

«يك لحظه هم ترديد نكنيد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اين جمله از شهيد مظلوم آيت الله بهشتي معروف است كه فرمودند : انقلاب به دو چيز احتياج دارد; خون دادن و خون دل خوردن .

خون را شهدا دادند و با تزريق آن به رگهاي جامعه انقلابي ما به اين جامعه حيات بخشيدند و نظام جمهوري اسلامي را تثبيت كردند و تداوم بخشيدند. خود بهشتي هم از همين قافله بود و به تعبير دقيق تر قافله سالار بود و به عنوان سيدالشهداي انقلاب اسلامي خون او و يارانش انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيدند نهال انقلاب اسلامي را بارور كرد.

خون دل خوردن به اين معنا نيست كه ما بازماندگان در كوران حوادث تماشاچي صحنه ها باشيم و هنگامي كه بازيگران به صحنه گرداني مشغولند تاسف بخوريم . شهيد بهشتي با اين توصيه از همه وفاداران به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي خواسته است همواره در صحنه باشند و در عين حال كه از بعضي فتنه ها دلشان خون مي شود مقاومت كنند و با عمل به وظيفه انقلابي خود در حفظ و تقويت انقلاب و نظام بكوشند.

نويسنده اين سطور به ياد دارد كه خود آيت الله بهشتي در كوران حوادث تلخ سال هاي 59 و 60 در عين حال كه بسيار خون دل مي خورد حتي يك لحظه از انجام وظايف انقلابي خود غافل نشد و هر روز مصمم تر از روز قبل در صحنه حاضر بود و به فعاليت ادامه مي داد. تهمت هاي پياپي زخم زبان هاي كينه توزانه و تيرهاي زهرآلود شايعات كه بسيار سهمگين و سنگين بودند نتوانستند بهشتي را از پا در آورند و در عزم جزم او براي دفاع از انقلاب و نظام جمهوري اسلامي كوچكترين خللي وارد كنند. آن شهيد عزيز گاهي با آهنگي حزن آلود اما مصمم مي گفت : در دوران فتنه قرار داريم و چشم اين فتنه را فقط با برخورد صادقانه مي توانيم كور كنيم .

آنچه اين روزها بر انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و اركان آن گذشته و مي گذرد قيمت سخنان گران قيمت شهيد مظلوم آيت الله بهشتي را از هر زمان ديگري نمايان تر مي كند. شهداي ما كه خون داده اند و اين انقلاب و نظام مقدس را به عنوان ميراثي ارزشمند و بي بديل برجاي گذاشته اند از ما اين انتظار بجا را دارند كه در عين حال كه با ديدن صحنه هاي تاسف بار اين روزها و انكار همه دستاوردهاي افتخارآفرين انقلاب و تهمت زدن هاي ناجوانمردانه به استوانه هاي نظام جمهوري اسلامي خون دل مي خوريم در اينكه بايد با تمام توان در صحنه بمانيم و فتنه گران را افشا كنيم و از حق دفاع نمائيم و پاسدار اخلاق و حرمت ها و ارزش ها باشيم حتي لحظه اي ترديد نكنيم . امروز نيز با يك فتنه مواجهيم فتنه اي كه در جريان آن زير پوستين زيباي اصولگرائي همه اصول لگدمال مي شوند و فتنه گران با حربه دين به جنگ دين آمده اند. از پدران و مادران و همسران و فرزندان بسياري از شهدا خبر داريم كه تهمت هاي چند روز گذشته و انكار خدمات صادقانه بزرگان نظام و ياران و بازوان امام خميني توسط افرادي كه هيچ نسبتي با انقلاب و امام ندارند خواب از چشم آنها ربوده و جاي آنرا اشك گرفته است . آنها و همه كساني كه دل در گرو انقلاب و نظام جمهوري اسلامي دارند اين نگراني را نمي توانند از خود دور كنند كه اين فتنه اگر مهار نشود چيزي از انقلاب باقي نخواهد ماند و ماجراي مشروطيت تكرار خواهد شد.

چاره كار در حضور حماسي مردم پاي صندوق هاي راي است كه مي تواند پيام مهمي براي وفاداري ملت ايران نسبت به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي داشته باشد. دشمنان انقلاب كه اين روزها با شنيدن آنهمه تهمت و مطالبي كه كارائي نظام حكومتي ديني را ناكارآمد جلوه مي دهد و روحانيت انقلابي را زير سئوال مي برد بسيار خوشحال هستند و راديوهاي بيگانه كه براي ضديت با نظام جمهوري اسلامي غذاي مناسبي به دست آورده اند با حضور حماسي مردم در پاي صندوق هاي راي مايوس خواهند شد. آنها اكنون با اين تصور كه مردم ايران با شنيدن تهمت هاي چند روز اخير و تخريب اركان نظام و چهره هاي انقلابي و روحانيت اصيل دچار ترديد شده اند بطور مكرر و مستمر صحنه هاي مناظره اي را كه در آن اين تهمت ها و تخريب ها مطرح شده است از شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي خود پخش مي كنند تا به اين ترديد دامن بزنند. مردم ايران با هوشياري و درك مثال زدني خود بايد با اين ترفند دشمنان انقلاب مقابله كنند و با حضور يكپارچه خود پاي صندوق هاي راي به آنان بفهمانند كه تصور غلطي دارند و مثل گذشته گرفتار تحليل هاي احمقانه خود هستند . دشمنان بايد در روز 22 خرداد با مشاهده روان شدن سيل جمعيت به سوي صندوق هاي راي به اين نتيجه برسند كه مردم ايران به سخنان بيهوده و اتهامات واهي اعتنا نمي كنند و به رهبران انقلابي خود چنان اعتمادي دارند كه اين قبيل اتهامات بي پايه هرگز نمي تواند آنها را از راهي كه انتخاب كرده اند باز گرداند.

انتخاب دقيق نيز يكي از راه هاي چاره است . مردم بايد از مجموع مناظره ها گفتارها و ساير تحركات تبليغاتي به اين نتيجه رسيده باشند كه چه كسي صداقت دارد و چه كسي اهل فريب رياكاري تزوير و بي صداقتي است . جامعه ما و نظام جمهوري اسلامي ايران به صداقت نياز دارد. مردم با انتخاب صداقت بايد دست رد بر سينه همه بي صداقتي ها بزنند تا انقلاب و نظام جمهوري اسلامي بتواند بي دغدغه به راه خود ادامه دهد. صداقت حتي مي تواند شكست ها و ناكامي ها را هم جبران كند ولي وقتي صداقت وجود نداشته باشد حتي موفقيت ها و پيشرفت ها هم فاقد ارزش خواهند بود.

متانت و حفظ آرامش نياز مبرم و حياتي انتخاباتي است كه در آستانه آن قرار داريم . از هم اكنون مشخص است كه افرادي درصدد برهم زدن آرامش جامعه براي دست يابي به مقصود خود هستند. آنها منافع خود را در هرج و مرج جستجو مي كنند. مردم بايد با حفظ آرامش و خودداري كردن از درگيري اين توطئه را خنثي كنند تا انتخابات در نهايت انضباط برگزار شود و مردم بتوانند از حق قانوني خود براي سپردن امور اجرائي كشور به فرد مورد نظر خود استفاده نمايند.

ابتكار: بررسي حقوقي اظهارات کانديداها

«بررسي حقوقي اظهارات کانديداها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم دکتر جليل محبي است كه در آن مي‌خوانيد؛مناظرات انتخاباتي اخير مباحثي را درباره احتمال جرم بودن برخي اظهارات و بيانات کانديداها ايجاد کرده است. در اين يادداشت کوتاه به بررسي حقوقي انواع اظهارات کانديداها خواهيم پرداخت.اظهاراتي که در مناظره مذکور شائبه مجرمانه بودن داشته اند را مي توان به سه دسته تقسيم نمود.

1- اظهارات مبتني بر افترا: براساس ماده (697) قانون مجازات اسلامي « هر کس به وسيله اوراق چاپي يا خطي يا به وسيله درج در روزنامه و جرائد يا نطق در مجامع يا به هر وسيله ديگر به کسي امري را صريحا نسبت دهد يا آن ها را منتشر نمايد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب مي شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نمايد جز در مواردي که موجب حد است به يک ماه تا يک سال حبس و تا (74) ضربه شلاق و يا يکي از آن ها حسب مورد محکوم خواهد شد.

 تبصره - در مواردي که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هر چند بتواند صحت اسناد را ثابت نمايد مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.»درخصوص ماده فوق چند نکته قابل توجه است:اول جرم بودن عمل انتسابي; به اين معنا که فرد زماني براساس ماده (697) قانون مجازات اسلامي قابل مجازات است که «جرمي» به ديگري نسبت دهد و با توجه به اينکه مطابق اين ماده وجود «صراحت» از انتساب جرم لازم است و از آنجا که صراحتا جرمي به کسي انتساب داده نشده لذا اظهارات مذکور، از ديدگاه نويسنده اين سطور قابل تعقيب نيست. نکته دوم آن است که بر فرض انتساب صريح جرم، بايد افرادي که جرم به آنها نسبت داده شده است به علت جرائم مذکور دادگاهي شده و شخصي که آن جرائم را منتسب نموده است در دادگاه حاضر و صحت ادعاي خود را اثبات نمايد. اين امر مستلزم آن است که مرجع صالح به رسيدگي افراد مذکور را احضار و تحقيق درخصوص پرونده را به بازپرس بسپارد. شايان ذکر است تخلف از تعقيب متهمين و مظنونين، خود قابل تعقيب انتظامي است. پس از تشکيل پرونده درمورد جرم مذکور ممکن است 3 حالت واقع شود:1- صدور قرار منع تعقيب در دادسرا براي فرد متهم شده به جرم،2- صدور حکم برائت در دادگاه براي فرد متهم شده به جرم،3- صدور کيفرخواست در دادسرا و حکم محکوميت در دادگاه براي فرد متهم شده به جرم.درصورت صدور حکم محکوميت به استناد ماده (697) فرد به علت افترا قابل تعقيب نيست. لکن درصورت صدور قرار منع تعقيب يا حکم برائت کسي که جرم به او نسبت داده شده است مي تواند براساس ماده (697) تعقيب فرد را به عنوان مفتري درخواست نمايد. نکته دوم آن است که درصورت تعقيب فرد به علت جرم افترا» سو» نيت وي در انتساب جرم مي بايست ثابت گردد و چنانچه فرد براساس اطلاعات اشتباه و مانند آنها مرتکب آن اعمال شده باشد، مجازات نخواهد شد.

2- اظهارات مبتني بر توهين:مواد (608) و (609) قانون مجازات اسلامي درخصوص توهين مقرر مي دارد:«ماده608 : توهين به افراد از قبيل فحاشي و استعمال الفاظ رکيک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا (74) ضربه و يا پنجاه هزار تا يک ميليون ريال جزاي نقدي خواهد بود»«ماده609: هر کس با توجه به سمت، يکي از روساي سه قوه يا معاونان رئيس جمهوري يا وزرا يا يکي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي يا نمايندگان مجلس خبرگان يا اعضاي شوراي نگهبان يا قضات يا اعضاي ديوان محاسبات يا کارکنان وزارتخانه ها و موسسات و شرکت هاي دولتي و شهرداري ها در حال انجام وظيفه يا به سبب آن توهين نمايد به سه تا شش ماه حبس و يا تا (74) ضربه شلاق و يا پنجاه هزار تا يک ميليون ريال جزاي نقدي محکوم مي شود.»با توجه به اين که تاکنون از فحش و الفاظ رکيک استفاده نشده است به نظر نمي رسد جرائم اين دو ماده ارتکاب يافته باشد ثانيا رويه سياسي موجود در جامعه ظاهرا بر اين موضوع توافق کرده است که اين گونه اظهارات را توهين تلقي ننمايد والا بسياري از رجال سياسي مملکتي  خصوصا در چهار سال گذشته  مي بايست به مجازات مندرج در مواد مذکور محکوم مي شدند.

3- اظهارات مبتني بر نشر اکاذيب:براساس ماده (698) قانون مجازات اسلامي «هر کس به قصد اضرار به غير يا تشويش اذهان عمومي يا مقامات رسمي به وسيله نامه يا شکواييه يا مراسلات يا عرايض يا گزارش يا توزيع هر گونه اوراق چاپي يا خطي با امضا» يا بدون امضا» اکاذيبي را اظهار نمايد يا با همان مقاصد اعمالي را برخلاف حقيقت راسا يا به عنوان نقل قول به شخص حقيقي يا حقوقي يا مقامات رسمي تصريحا يا تلويحا نسبت دهد اعم از اينکه از طريق مزبور به نحوي از انحا» ضرر مادي يا معنوي به غير وارد شود يا نه علاوه بر اعاده حيثيت در صورت امکان، بايد به حبس از دو ماه تا دو سال و يا شلاق تا (74) ضربه محکوم شود. »مهم ترين ارکان اين جرم «قصد اضرار به غير» يا «قصد تشويش اذهان عمومي» به همراه بيان مسائلي کذب يا خلاف واقع است که هر دو مورد بايد در دادگاه اثبات گردد. اعم از آنکه ضرري به ديگري وارد شده باشد يا خير.درخصوص صدق و کذب اظهارات بيان  شده نمي توان به قاطعيت سخن گفت. بررسي صدق و کذب اين اظهارات براساس اسناد و مدارکي خواهد بود که طرفين در دادگاه اقامه مي کنند و تصميم گيري پس از رويت آن اسناد با دادگاه است. لکن درباره «قصد اضرار به غير» اين سوال مطرح است که آيا ضرر وارد به ديگري مي تواند کاستن از ميزان راي رقيب باشد. ظاهرا پاسخ به اين سوال مثبت است. چراکه چه ضرري بيشتر و بالاتر از عدم کسب قدرت سياسي و ريزش آرا» انتخاباتي. نتيجتا با توجه به ماده (727) قانون مجازات اسلامي که جرم موضوع ماده را قابل گذشت دانسته و نمي توان بدون شاکي خصوصي متهم را احضار نمود، هريک از 4 کانديداي رياست جمهوري مي توانند با مراجعه به مراجع قضايي شکايت خود را مبني بر اظهارات کذب رقباي سياسي به قصد اضرار به غير مطرح کنند. بايد توجه داشت که بر اساس ماده 698 ايراد ضرر به غير براي تحقق جرم ضرورت ندارد و همين که قصد اين کار وجود داشته باشد کفايت مي کند. لذا حق شکايت حتي براي فرد برنده انتخابات نيز محفوظ است.

مردم سالاري: دروغ و دروغگويي از نگاه قرآن

«دروغ و دروغگويي از نگاه قرآن»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري است كه در آن مي‌‌خوانيد؛دروغ در حوزه رذايل اخلاقي و نابهنجاري اجتماعي به معناي سخن ناراست، خلاف حقيقت و يا واقعيت و گفتاري ناحق است.

راغب اصفهاني در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر اين باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتي در دروغ از اين لحاظ نيست که در گذشته اتفاق افتاده باشد يا در آينده; چنان که تفاوتي از اين جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده اي باشد که انجام نمي شود و يا امر ديگري باشد. (مفردات ص 478 ذيل واژه صدق)
البته براي دروغ اقسام و انواعي گفته اند و براي هر يک از آنها نام هاي خاصي گذاشته شده است. از جمله به افک و افترا و زور و حرص اشاره کرد.

نفاق و دروغ، دو روي يک سکه
شخصي که کاري ناپسند انجام مي دهد و يا قانون شکني مي کند، زماني که در موقعيت بازخواست قرار مي گيرد با ابزار دروغ مي کوشد تا زشتي کار خويش را بپوشاند و ديگري را فريب دهد. فريب و نيرنگ زدن از راه تغيير ماهيت عمل به گفتار موجب مي شود تا شخص در جايگاهي قرار گيرد که عيب و عاري بر او نيست.

ماهيت دروغ فريب ديگري است. دروغگو در تعامل اجتماعي، براي بازسازي وجه شخصيتي و اعتباري خويش تلاش مي کند و فريب و نيرنگ در گفتار از اين جهت انجام مي شود.

دروغگو، به نوعي، شخصي منافق است و اساسا ارتباط تنگاتنگي ميان دروغ و دورويي است. دو رويي و دروغ بيانگر آن است که ميان ظاهر و باطن فرد سازگاري و تناسب نيست و عدم تطابق به عنوان مولفه اصلي نفاق و کذب مي باشد. دورويي و دروغگويي از اين نظر يکسان هستند.

در دروغگويي شخص براي بازسازي و توجيه رفتارها و کردارهايش تلاش مي کند و مي کوشد تا شخصيت کاذبي را به جامعه نشان دهد که عامل وادارکننده شخص به دروغگويي مي تواند ترس از قدرت ديگري و يا دست يابي به منفعت و يا مصلحتي باشد اما در نفاق عامل اصلي و هدفي که موجب مي شود تا به نفاق گرايش يابد ترس از قدرت است که مي تواند وي را از منفعتي محروم کند و يا فشاري بر او وارد سازد و او را وادار به امري کند که با باورها و اعتقادات وي سازگار نيست. از اين رو مي توان گفت نسبت ميان دروغگويي و نفاق عموم و خصوص مطلق است.

عوامل دروغگويي
قرآن عوامل چندي را به عنوان عامل دروغگويي معرفي مي کند. قرآن منشا دروغ را شيطان و ابليس مي داند و به انسان هشدار مي دهد که شيطان به عنوان بنيانگذار دروغ و کسي که از اين طريق کوشيد تا به اهداف پست خود دست يابد، موجودي است که انسان را تشويق به دروغ مي کند. قرآن در داستان آفرينش و خلافت انسان گزارشي کامل از واقعه به دست مي دهد و در آن جا به اموري توجه مي دهد که بسيار حياتي و حساس است.

قرآن گزارش مي کند که ابليس براي دست يابي به اهداف خويش و خوار و گمراه کردن انسان به دروغ متوسل مي شود و نخستين موجودي است که از آن براي دست يابي به اهداف شوم خود سود مي برد. به نظر مي رسد که ابليس بي دروغگويي نمي توانست آدم را گمراه کند و لذا براي گمراه کردن وي از سوگند دروغ بهره برد.

قرآن به انسان هشدار مي دهد که شياطين و ياران ابليس الهام کنندگان دروغ بر دروغگويان هستند (شعرا» آيه 221 و 222) و آنان هستند که به اين نابهنجاري دامن مي زنند. البته قرآن توضيح مي دهد که شخصيت دروغگويان به آنان اجازه مي دهد تا تصرف شوند. از اين رو مي فرمايد شياطين بر هر تهمت زننده و گناهکار الهام به دروغ مي کنند.

چيرگي شيطان و ابليس بر انسان موجب مي شود تا به دروغ بلکه سوگندهاي دروغ گرايش پيدا کند و براي دست يابي به منافع، با سو»استفاده از باورهاي مردم به اموري چون خدا و پيامبر و امامان (ع) سوگند بخورد. (مجادله آيات 14 و 19)

حسادت، عامل دروغ

از ديگر عوامل، مي توان به حسادت اشاره کرد. انسان به جهت حسادت نسبت به ديگري گرفتار اخلاق زشت دروغ مي شود. نمونه و مصداقي که قرآن مطرح مي سازد داستان برادران يوسف(ع) است که براي جلب اعتماد حضرت يعقوب و دست يابي به منفعتي، دروغ بر زبان راندند است. (يوسف آيه 9 و11)
بي گمان حسادت، عامل بسياري از نابهنجاري ها، و رذايل اخلاقي است و از اين لحاظ مي بايست گفت که حسادت حتي عامل مهم در کفر ابليس و رانده شدن حضرت آدم(ع) از بهشت است.
عامل ديگري که قرآن شناسايي ومعرفي مي کند گناه پيشگي انسان است. در حقيقت دروغ گويي ريشه در گناه دارد از اين رو در آيه 7 سوره جاثيه مي فرمايد: ويل لکل افاک اثيم; واي بر هر دروغگوي گناهکار. در اين آيه اثيم به عنوان تعليل و علت و عامل دروغ بيان شده است.

قرآن مکر زنانه را نيز به عنوان عامل دروغگويي مطرح مي سازد. (يوسف آيه25 تا 28) با توجه به آنچه ذکر شد به نظر مي رسد که عامل اصلي همان مساله توجيه رفتار و اعمال است.
شخص مي کوشد تا با توجيه رفتار خويش و زشت نشان دادن رفتار ديگري خود را تبرئه نمايد. از اين رو مکر، هم مي تواند زنانه باشد و هم غيرزنانه و هم دروغگويان از اين شيوه براي دست يابي به اهداف خاصي بهره مي برند.
با آن که دروغ در ميان همه ملت ها و اديان امري ناپسند و زشت شمرده مي شود (غافر آيه 28) ولي همگان بدان تمسک مي جويند و برخلاف باورها و اعتقادات خويش دروغگويي را گاه به صورت پيشه و گاه به صورت موردي انجام مي دهند.

برخي از افراد بيش از ديگران به دروغ تمايل و گرايش دارند. اين افراد کساني هستند که از نظر شخصيتي، خود را با گناه آلوده کرده اند ولي از آن جايي که نمي توانند به آساني و در همه جا رفتارهاي نابهنجار و غيرقانوني خود را انجام دهند به دروغ گرايش مي يابند تا در پناه دروغ، اعمال و رفتار خويش را توجيه و پسنديده جلوه دهند.

آثار دروغ و دروغگويي

برخي بر اين باورند که عامل فزاينده نابهنجاري ها و گناهان در شخص و جامعه، دروغ و دروغگويي است. هر چند که هنجارشکني و گناه، ريشه در علل و عوامل ديگري دارد ولي افزايش گرايش فرد به گناه را مي بايست در دروغگويي انسان دانست.
اگر شخص به جهت کسب منافع و يا مصالح، قانون را زير پا مي گذارد و با عبور از قانون و هنجارهاي پسنديده اجتماعي مي کوشد تا به آن منافع دست يابد اين عامل دروغ است که اين مساله را سامان مي دهد و با تغيير وجوه ناپسند و زشت آن، مساله را در ظاهر پسنديده و هنجاري مي نماياند. بنابراين بايد گفت دروغ در جامعه مهم ترين عامل افزايش نابهنجاري ها و حريم شکني ها و قانون شکني هاست.

آثار دروغ و دروغگويي

هر نابهنجاري آثار و تبعاتي در فرد و جامعه و در دنيا و آخرت به جا مي گذارد. از مهم ترين آثار دروغگويي در حوزه اجتماعي، سلب اعتماد عمومي است. افزايش دروغ در ميان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوري درستي را سلب مي کند و اشخاص در تعامل با يک ديگر نمي توانند به گفتارهاي يک ديگر در هيچ حوزه اي اعتماد کنند.
از آثار ديگري که قرآن براي دروغ بر مي شمارد آثاري است که به حوزه شخصي باز مي گردد. قرآن بيان مي کند که نخستين کسي که از دروغ زيان مي بيند خود دروغگوست. (غافر آيه 28) قرآن از مردم مي خواهد که از دروغ پرهيز کنند; زيرا دروغگويي امري زيان آور براي انسان است (همان) افزون بر اين موجب مي شود تا در زمره ستمگران قرار گيرد (آل عمران آيه 94 و انعام آيه 21 و 93 و 144) و در دنيا از رستگاري محروم گردد (يونس آيه 69 و نحل آيه 116) و از هدايت الهي نصيب و بهره اي نبرد. (زمر آيه 3 و نيز غافر آيه 28) و در آخرت نيز روسياه برانگيخته شود. (زمر آيه 60)

دروغ عامل بدعت ها

قرآن گفته هاي بي اساس و دروغ را عامل اصلي بدعت ها در دين برمي شمارد. (نحل آيه 116) و دروغگويي را عامل مهمي در افزايش بيمار دلي افراد بيان مي کند. (بقره آيه 8 و 10) و اين گونه است که از دريافت آيات الهي و حقايق باطني محروم مي شود. (جاثيه آيه 7 و 8) و در نهايت با پيشه گرفتن دروغگويي در دنيا به جرگه منافقان وارد مي شود و به مصيبت نفاق گرفتار ميآيد. (توبه آيه 77).

دروغگو، انسان نامتعادل

به نظر مي رسد که دروغ به عنوان نابهنجاري گفتاري، هم به صورت موردي و هم به صورت تداوم عامل مهمي در خروج انسان از تعادل شخصيتي است. انسان متعادل براي اين که دچار بيماري نفاق و فقدان سلامت شخصيتي نشود مي بايست از دروغ موردي نيز پرهيز کند.

قدس: انتخابات لبنان و ساختار جديد سياسي

«انتخابات لبنان و ساختار جديد سياسي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم حسن هاني زاده است كه در آن مي‌خوانيد؛
برآيند انتخابات پارلماني لبنان نشان داد که بازيگران عرصه هاي سياسي منطقه اي و بين المللي با بهره گيري از ابزارهاي مالي وتبليغاتي تأثير خود را بر ساختار قدرت سياسي لبنان باقي گذاشتند.

گزارشهاي رسانه اي نشان مي دهد که گروه 14 مارس براي هر رأي يکهزار دلار هزينه کرده تا قدرت سياسي لبنان را به سود خود مصادره کند.با اين حال و با وجود فضاي امنيتي حاکم بر لبنان و تهديدات مکرر رژيم صهيونيستي، جريان 8 مارس وفادار به مقاومت اسلامي توانست 57 کرسي پارلماني را به دست آورد.با اينکه در لبنان به دليل وجود دموکراسي توافقي قدرت متمرکزي وجود ندارد وهمه طوايف در ساختار سياسي اين کشور شريک هستند اما بنظر مي رسد برخي کشورهاي غربي و آمريکا و همچنين چند کشور عربي درصدد حذف سياسي جريان مقاومت هستند.سفر جوزف بايدن معاون رئيس جمهوري آمريکا به لبنان و دخالتهاي عربستان در تأمين هزينه هاي انتخاباتي جريان 14 مارس و جريان سازي خبري رسانه هاي مصر وعربستان عليه حزب ا... در چارچوب يک طرح مشترک عربي، آمريکايي و اسرائيلي براي تقويت جناحهاي غربگرا در لبنان قابل ارزيابي است.

اسرائيل در طول يک ماه گذشته با نصب پيچيده ترين تجهيزات الکترونيکي در مناطق موازي جنوب لبنان از طريق ارسال پيامکهايي بر روي تلفنهاي همراه ساکنان جنوب لبنان آنان را از عواقب رأي دادن به حزب ا... بر حذر داشت.اين وضعيت موجب شد که دولت لبنان شکوائيه اي عليه رژيم صهيونيستي تسليم سازمان ملل کند زيرا اعمال تحريک آميز و تهديدات رژيم اسرائيل با روح قطعنامه 1701 مغايرت دارد.

طبيعي است، با وجود چنين فضايي حزب ا... لبنان با استفاده از پايگاه مردمي خود هرگز در برابر فشارهاي بيروني تسليم نخواهد شد و مقاومت راه خود را ادامه خواهد داد.اظهارات اخير سيد حسن نصرا... در مورد قبول نتايج انتخابات پارلماني لبنان نشان داد که مقاومت اسلامي به قواعد بازي سياسي لبنان آشنايي کامل دارد و مايل نيست با استفاده از ابزارهاي خشونت، روند دولت سازي لبنان را تغيير دهد.با اين حال، در صورتي که جناح 14 مارس بخواهد با استفاده از ابزارهاي قانوني و پارلماني شرايط دشواري براي مقاومت اسلامي لبنان ايجاد کند به طور قطع صحنه سياسي داخلي لبنان شاهد بحرا نهاي جديد طايفه اي خواهد بود.

نتايج انتخابات لبنان در شکل گيري سياستهاي فرامرزي لبنان و سازماندهي ارتباط با کشورهاي منطقه تأثير خواهد گذاشت اما اين به مفهوم ضعيف شدن محور تهران-دمشق-بيروت نخواهد بود و دولت آينده لبنان رابطه خود را با ايران و سوريه تحکيم خواهد بخشيد.

صداي عدالت: ترفند جديد حاميان احمدي نژاد

«ترفند جديد حاميان احمدي نژاد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن مي‌خوانيد؛براي مخالفان مردم سالاري و كساني كه به جاي جمهوري اسلامي از عبارت دولت اسلامي بهره مي گيرند ; انتخابات ، ارزش مشروعيت بخشي ندارد و فقط يك فرآيند زينت افزايي براي بستن دهان هواداران دمكراسي در كشورهاي غربي است . لذا اين مدعيان اصولگرانه سعي مي كنند در تبليغات انتخابات از ترفندهايي استفاده كنند كه مردم به ويژه افراد مردد و سرگردان را از ورودبه صحنه انتخابات مايوس نمايند. اين ترفند ازآن جا ناشي مي شود و شكل مي گيرد كه محافظه كاران مي دانند حضور پرشور مردم پاي صندوق هاي راي به پيروزي اصلاح طلبان يعني مدافعان واقعي مردم سالاري ديني منجرمي شود و البته هيچ كابوسي براي مخالفان اصلاحات وحشتناكتر از اين نيست كه خود را اخراج شده از قدرت توسط مرد مومن و متعهد،بپندارند. يكي از جديدترين ترفندهاي تبليغاتي طرفداران و مبلغين احمدي نژاد اين است كه راي دهندگان جامعه را از نظر اقتصادي طبقاتي جلوه دهند. تفكر كمونيستي رسوخ كرده در مشاوران تبليغاتي رئيس دولت نهم به آنان خط داده است كه وانمود كنند طرفداران احمدي نژاد از فقيران و تهيدستان جامعه هستند و طرفداران سه نامزد ديگر از اغنيا و ثروتمندان مي باشند. اين جماعت تبليغاتي پيش از آن كه فكر كنند اين شعار و اين استراتژي تبليغاتي چه مصائبي براي خود آنان فراهم مي كند ،دست به اين ترفند زده و اكنون در باتلاق آن گرفتار آمده اند.

سايت برنا كه متعلق به سازمان جوانان است و اين سازمان از اركان دولت و صد درصد با بودجه دولتي و عمومي اداره مي شود برخلاف همه موازين قانوني و شرعي و اخلاقي به طور كامل در اختيار تبليغات انتخاباتي آقاي احمدي نژاد قرار گرفته است و اين در شرايطي است كه رئيس دولت نهم قبلا اعلام كرده بود من يك ريال از بودجه دولت استفاده نمي كنم و اعضاي دولت هم حق ندارند، دقيقه اي از وقت خود را در اختيار تبليغات داوطلبان رياست جمهوري از جمله احمدي نژاد قرار دهند . با اين همه فريبكاري ، سايت برنا به طور شبانه روز به نفع احمدي نژاد خبر توليد مي كند وبعضا هم نظرسازي - به جاي نظرسنجي - مي نمايد و آن را از طريق پيامك تلفن همراه براي همه مي فرستد. اين كه فقرا طرفدار احمدي نژاد هستند و اغنيا طرفدار ديگران همين گونه و توسط برنا به دست صاحبان موبايل كه به سيستم دريافت خبر مجهز هستند رسيده است در افشاي اين ترفند نكاتي چند ياد آوري مي شود تا بي پايه بودن آن روشن گردد:
1- آقاي احمدي نژاد با آوردن وزراي ميلياردي نشان داد كه هم از ثروتمندان بسيار كلان حمايت مي كند و دانه درشت هاي اقتصادي متعددي از او حمايت مي كنند .

2- حزب موتلفه اسلامي و بازاريان و كلان سرمايه داران به طور رسمي از احمدي نژاد حمايت كرده اند.

3 - چند روزي است كه در و ديوارشهرها و روستاها حتي در دورترين نقاط ايران با تابلوهاي تبليغاتي بزرگ ، بنرهاي وسيع ، پوسترهاي فراوان ، پارچه نوشته هاي گسترده در تبليغ آقاي احمدي نژاد پوشانده شده است . در يك بر آورد ساده مي توان حدس زد كه هزينه اين همه ابزار و مواد تبليغاتي به صدها ميليارد مي رسد. اين پولها از كجا آمده است يا توسط چه كساني هزينه شده است ؟اگر بگويند فقر اداده اند كه عاقلانه نيست . اگر بگويند هواداران ثروتمند او داده اند كه اين ادعا مغاير سوژه تبليغاتي آنان يعني تقسيم راي دهندگان به فقرا و اغنياست . اگر بگويند هوادار ثروتمند نداريم فقرا هم كه پولي براي مساعدت ندارند ومجبور مي شويم كه بگوييم پس اين همه هزينه از بيت المال برداشت شده است . اگر منبع اين هزينه هاي بسيار بالا را براي مردم روشن كنند صادقانه برخورد كرده اند در غير اين صورت مردم چاره اي جز اين ندارند كه دروغ راجايگزين صداقت ببينند.

4- اگر بپذيريم كه طرفداران و راي دهندگان به احمدي نژاد از فقرا هستند معني اش اين است كه مثلا نزديك به هشت ، ده ميليون راي احتمالي ريخته شده به نام وي به اضافه آرا مستمندان كه به ديگران داده مي شود مساوي است با جمعيت فقراي كشور، حال آقاي احمدي نژاد و دستيارانش مي پذيرند كه عملكرد دولت نهم در بعد اقتصادي توسعه فقروافزايش فقرا و مستمندان بوده است؟

رئيس سازمان جوانان كه از دوستان آقاي احمدي نژاد است و سايت برنا را در اختيار توزيع اين شعار و انتشار اين خبرو اخبار دست راستي ديگر قرار داده است ، به اين ابهامات و تضادها پاسخ بدهد .و واقعيت اين است كه تورم 25 درصدي موجود و وام دار كردن قشر ضعيف جامعه كه به نام سهام عدالت و مسكن مهر هزاران منت برسر اين قشر و شهروندان حقوق بگير دولتي و خصوصي گذاشته ،اين مردم متدين را پيدا كرده است آيا كسي هست كه در يكي از اين خانه هايي كه در طرح مسكن مهر قولش داده شد و اين همه در بوق و كرنا رفت ، نشسته باشد؟

آيا اين همه اوراق بي پشتوانه كه به نام سهام عدالت به دست دهك هاي پايين جامعه و بازنشستگان و ساير حقوق بگيران با درآمد كم داده اند تاكنون سودي به جيب اين اقشارمستمند ريخته است؟

5- از طرفي اين همه استقبالي كه مردم روستاهاي دور افتاده و جمعيت حاشيه شهرها وجنوب شهري ها كه از نامزدهاي اصلاح طلب مي شود، نشانه چيست ؟

در كداميك از شهرهاي بزرگ ايران و حتي در منطقه جنوب غربي تهران كه هواداران صدها هزار نفري مهندس موسوي گرد هم مي آيند تا علاقه خود را ابراز دارند و حمايت خود از اين سيد بزرگوار را اعلام نمايند اين همه ثروتمند و پولدار كلان داريم؟

6- اين كه احمدي نژاد در مناظرات و سخنراني هاي خود مرتب دم از مبارزه با دانه درشت ها مي زند و در نهايت چند روز مانده به انتخابات به جاي معرفي مفسدان اقتصادي كه از خودش حمايت مي كنند از دولتمردان گذشته به عنوان غارتگران بيت المال نام مي برد مي خواهد عوامفريبي كند و به اقشار كم در آمد بگويد من با فساد مبارزه مي كنم . در صورتي به قول علي مطهري از اعضاي جبهه مدعي اصولگرايي در مجلس ،چرا آقاي احمدي نژاد از غارتگران حامي خودش نام نمي برد؟(جرايد 88/3/19)
7- واقعيت اين است كه هواداران رئيس دولت نهم همان تبليغات منافقين و كمونيست هاي اوايل پيروزي انقلاب اسلامي را تكرار مي كنند تا ضربه اي به چهره هاي مورد وثوق مردم بزنند.وبديهي است مردم حافظه خود را از دست نداده اندو با فهم و شعوري كه دارند ادعاهاي دروغين قدرت طلبان و تمام خواهان را تجزيه و تحليل مي كنند و در انتخابات روز 22 خرداد ماه جاري به فرد اصلح راي خواهند داد.

دنياي اقتصاد: سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي و رييس جمهور آينده

«سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي و رييس جمهور آينده»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم ناصر يارمحمديان است كه در آن مي‌خوانيد؛ كشورهاي صنعتي غربي آبستن دو قرن تجربه توسعه‌يافتگي پس از انقلاب صنعتي مي‌‌باشند و رسيدن كشور‌هاي در حال توسعه به ماشين حركت توسعه آنها بدون توسل به تجربه توسعه‌يافتگي‌شان به همان اندازه وقت‌گير است كه اين كشورها تحمل كرده‌اند و از سوي ديگر به دليل سرعت فزاينده رشد و توسعه علم و دانش، ممكن است اين شكاف بين كشورهاي شمال و جنوب به طور فزاينده افزايش يابد؛ به همين خاطر توجه به ميانبر‌ها در رفع اين شكاف اهميت بسزايي دارد.

سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي كه معمولا از جانب كشورهاي توسعه يافته‌تر به سمت كشور‌هاي در حال توسعه سرازير مي‌‌شود، يك راه انتقال اين تجربه است. انتقال تكنولوژي، مديريت، آموزش، انتقال سرمايه انساني و كارآفريني، از جمله پيامد‌هاي انتقال سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي است. متاسفانه كشور ايران در اين بخش پس از انقلاب اسلامي‌‌ تاكنون نتايج اميد بخشي نگرفته است. اگر به برخي آمارهاي بين‌المللي نگاهي كنيم، عدم توجه سياست‌هاي دولت‌هاي بعد از انقلاب را به اين امر متوجه خواهيم شد. مطابق با گزارش سرمايه‌گذاري جهاني كنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل (UNCTAD 2008)، جريان ورودي سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي ايران براي سال 2005 كه بيشترين مقدار را در بين اين سال‌ها به خود اختصاص داده است، 918‌ميليون دلار بوده و در سال قبل و بعد به ترتيب 306 و 317‌ميليون دلار بوده است. اين در حالي است كه اين مقدار براي كشور چين در سال 2005 چيزي حدود 79 برابر ايران بوده و در سال قبل و بعد به ترتيب 198 و 229 برابر ايران بوده و براي تركيه در اين سه سال 9و 11 و 63 برابر ايران بوده است، ملاحظه مي‌‌شود كه اين ارقام تا چه اندازه نجومي‌‌هستند و نشان دهنده عقب افتادن از قافله توسعه اقتصاد جهاني است.

كشور ايران در طول سال‌هاي 2004 تا 2007 فقط توانسته است 2/0‌‌درصد از جريان ورودي سرمايه‌هاي خارجي در حال جريان در قاره آسيا را به خود اختصاص دهد كه رقم بسيار پاييني است. همچنين نسبت سرمايه‌هاي وارد شده به ايران به كل سرمايه‌هاي وارد شده به كشور‌هاي در حال توسعه 1/0‌درصد است.

از آنجا كه ايران به طور بالقوه قابليت جذب سرمايه‌هاي خارجي را با توجه به وجود منابع و ذخاير خدادادي و همچنين نيروي كار گسترده دارا مي‌‌باشد، اميد مي‌‌رود رييس‌جمهور آينده برنامه‌اي مدون و هدفمند براي جذب سرمايه‌گذاري خارجي داشته باشند. وجود پتانسيل جذب سرمايه‌هاي خارجي را مي‌توان در شاخص پتانسيل سرمايه‌گذاري مستقيم(1) ايران كه توسط آنكتاد محاسبه شده است، ملاحظه كرد. اين شاخص براي ايران در بين 141 اقتصاد 59 محاسبه شده است؛ اين در حالي است كه شاخص كارايي سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي(2) 133 محاسبه شده است.

در شرايطي كه اقتصاد ايران از عدم تعادل‌هاي اقتصادي داخلي و خارجي رنج مي‌‌برد و وضعيت نابسامان اقتصادي محسوس‌تر خود را نشان مي‌‌دهد و ديگر درآمد‌هاي نفتي مثل گذشته نمي‌تواند اين عدم تعادل‌ها را بپوشاند، بهترين استراتژي دولت براي بهبود اوضاع تمركز بر امر سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي است و شايسته است نامزد‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري با ارائه برنامه و ايده‌هاي نو براي جذب سرمايه‌هاي خارجي وارد عرصه انتخابات شوند و در صورت پيروزي، مستقيما با نظارت شخصي به دنبال جذب سرمايه‌هاي خارجي باشند. اگرچه نگارنده اهميت اين موضوع را با برخي نامزدهاي محترم رياست‌جمهوري، در سفري كه به اصفهان داشتند، در ميان گذاشته است، اما اميد مي‌‌رود اين چشم‌انداز مورد التفات همه نامزد‌هاي رياست‌جمهوري در صورت پيروزي در انتخابات قرار بگيرد و رييس‌جمهور آينده مستقيما به امر جذب سرمايه‌هاي خارجي اقدام كند و با اختياراتي كه در دست دارند، در جهت رفع موانع و تسهيل سرمايه‌گذاري سرمايه‌گذاران خارجي بپردازند؛ كاري كه بسياري از روساي‌جمهور متقدم كشورهاي نوظهور صنعتي پيش از اين انجام داده‌اند.

«شمع که خاموش شد ...» عنوان يادداشت روز روزنامه ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛ - شمع را که خاموش کرد، «طلحه» با نگاه از «زبير» پرسيد؛ علي را چه مي شود؟ چرا شمع را خاموش کرد؟! علي تازه به خلافت رسيده بود و آن شب در پرتو نورشمع به حساب بيت المال رسيدگي مي کرد. آن دو آمده بودند براي ادامه ويژه خواري خويش در حاکميت علي نيز تضمين بگيرند! وقتي علي شمع بيت المال را خاموش کرد و به همين اندازه هم حاضر به هزينه از بيت المال براي گفت وگو با ويژه خواران نشد،  معلوم بود که پاسخ علي چيست. اما، پاسخ طلحه و زبير به علي هم شنيدني است، از مدينه بيرون رفتند و غائله جمل را آفريدند و به مقابله با حکومت عدل علي برخاستند؛ يعني «خروج از حاکميت». دقيقاً مانند کساني که همين چند سال پيش، وقتي احساس کردند دوران ويژه خواري و لفت و ليس آنان از بيت المال رو به پايان است، با «خروج از حاکميت»  دست به تحصن زدند و تابلويي به زبان انگليسي- که براي حاميان بيروني هم قابل فهم باشد - بر فراز سر خويش برافراشتند. چه مي خواستند؟ ادامه حاکميت اشرافي خود بر مردم. شعارشان اما، چيز ديگري بود، نگراني از فقدان «دموکراسي»! که خود  زير پا نهاده بودند. چرا که بيان آنچه در دل داشتند رسواکننده بود. طلحه و زبير هم پرچم ديگري، غير از آنچه در دل داشتند براي مقابله با حاکميت عدل علي برافراشتند. خونخواهي خوني که خود ريخته بودند و مظلوم کساني که بي خبر از اصل ماجرا، زير آن پرچم سينه مي زدند!

2- اينجا «صفين» است. کساني که در «بدر» با قرآن جنگيده بودند، اکنون پاره هاي قرآن را به فريب بر نيزه کرده اند. بوي شکست به مشامشان خورده بود. پس بايد به چيزي متوسل شوند که براي جماعت مسلمان قابل احترام باشد. چه باک که خود به آن اعتقادي ندارند! وقتي با پاره هاي قرآن مي توان به جنگ «روح قرآن» رفت، درنگ چرا؟! حيله کارگر افتاد. کساني از سپاه علي(ع) دست از جنگ کشيدند  و مالک از کنار خيمه معاويه بازگردانده شد. مثل امروز که نظام اسلامي با به کارگيري گفتمان امام و انقلاب در قوه اجرايي، حاکميت اشراف و رانت خواران را با خطر جدي روبرو کرده است. اگر اين روال و اين نسخه ادامه پيدا کند... اين بار، اما شال هاي سبز را واسطه کرده اند. مي گويند نشانه سيادت است و راست مي گويند، اما اگر به همين منظور وارد معرکه کرده اند چرا بر دست و سر و مچ کساني آويخته اند که سيد نيستند! اين که چه هستند؟ بماند! بسياري از آنها نمي دانند در کدام ميدان به بازي گرفته شده اند. نگوئيد چرا بعضي ها را با معاويه و عمروعاص مقايسه مي کنيد. در مثل مناقشه نيست و اين ترفند از آن روي که ترفند است با آنچه در صفين اتفاق افتاد يکي است. مگر وقتي گفته مي شود فلان کار شيطاني است به معناي آن است که  انجام دهنده آن شيطان است؟! اينجا هم سوءاستفاده از شال سبز،  با آنچه در صفين اتفاق افتاد شباهت دارد. نه اين که فلاني و فلاني- خداي نخواسته- با معاويه و عمرو عاص قابل مقايسه باشند، که به يقين نيستند.

3- اينجا «دمه  الجندل» است، علي در اطراف صفين. آتش جنگ صفين بعد از آن ماجرا، موقتاً خاموش شده است.
علي را به «حکميت» وادار کرده اند و برخلاف ميل او «ابوموسي اشعري» را به عنوان حکم به اميرالمومنين تحميل کرده اند. بقيه داستان را شنيده ايد. چرا ابوموسي به عزل علي(ع) تن داد؟ مي گويند ساده لوح بود و از عمروعاص فريب خورد. راست مي گويند. اما ابوموسي يک خصوصيت ديگر هم داشت. او مردي بسيار ثروتمند بود تا آنجا که وقتي از شهري به شهر ديگر مي رفت چندين شتر فقط اموال منقول او را حمل مي کرد.

خب! آيا ابوموسي با آن ثروت انبوه مي توانست به ادامه خلافت علي راضي باشد؟ معلوم است که نه! چرا؟! مگر علي در اولين روز از خلافت ظاهري خود نفرموده بود اگر با اموال به غارت رفته از بيت المال خشتي خريده و در ساختماني هم به کار برده باشيد، آن را بازمي ستانم؟

مگر همين علي نبود که مي فرمود «هيچ ثروت انبوهي نديدم، مگر آن که در کنار آن حق پايمال شده اي بود». آيا کلان سرمايه داراني مانند جناب ابوموسي اشعري مي توانند با خلافت او کنار بيايند؟! بنابراين چه فرصتي مناسب تر از «حکميت» که او را عزل کنند!! اما با کدام بهانه؟ انگيزه اصلي، يعني حفظ ثروت انبوه و زندگي اشرافي که قابل گفتن نيست! هست؟!... پس بايد يک بهانه مردم پسند پيدا کرد. چه بهانه اي از اين بهتر که ادامه خلافت علي «خطرناک» است!

علي که در خلافت باقي بماند، گريبان معاويه را رها نمي کند و خطر جنگ در پيش است! اصلا عيسي به دين خود، موسي به دين خود. به ما چه مربوط که حکومت معاويه خونريز و غارتگر است... ابوموسي نگفت که اگر ترس معاويه از علي نباشد، دست جنايت او از دمشق تا کوفه و مدينه و مکه و همه بلاد آن روز دراز مي شود. حجاج بن يوسف که حاکم شد، تازه مردم متوجه شدند که چه فريبي خورده اند و چگونه مال و جان و ناموس خود را به خطر انداخته اند.

امروز هم، کساني سخن از «تنش زدايي» بر زبان دارند و به روي خود نمي آورند که اگر ايستادگي دولت اصولگرا در برابر باج خواهي آمريکا و اسرائيل نبود، دست تجاوزگر آنان تا کجا دراز بود؟!... امروز هم ادامه دولت اصولگرا را خطرناک مي دانند ولي نمي گويند يا نمي دانند تا بگويند که اين دولت به گواهي همه شواهد و اسناد براي آمريکا و اسرائيل خطرساز و براي مردم ايران، امنيت آفرين بوده و هست.

4- اينجا «کوفه» است. مقر خلافت امير مومنان و با فاصله نزديک به 800 کيلومتر از دمشق، مرکز حکومت اشرافي معاويه. جنگ هاي جمل و صفين و نهروان تمام شده است. معاويه اما، هنوز نگران است. چرا که حاکميت اشرافي خود را در خطر مي بيند. اشراف ديگر هم در اضطراب به سر مي برند. اما، جنگ با علي که کارساز نبود. بايد حيله ديگري انديشيد. بله، پيدا شد! «علي سخت گير است»! «با اين و آن درگير مي شود»! «آرامش جامعه را برهم مي زند»! و... اما، نمي گفتند که علي با چه  کساني سخت گير است؟ با ويژه خواران زورگو و زياده خواه يا مردم محروم و مظلوم؟! آرامش چه کساني را برهم مي زند؟ آرامش خواص آلوده به چرب و شيرين دنيا يا مردم کوچه و بازار؟! علي که آن پسرک يتيم را بر پشت خود سوار مي کرد، نيمه شب براي محرومان نان و خرما به دوش مي کشيد. از اندوه آن دخترک فقير به ملامت خويش مي نشست. چهره به آتش تنور نزديک مي کرد و مي گفت: بسوزان! و سوزندگي آتش دوزخ را به ياد پسر ابوطالب بياور ... بسياري در آن روزگار به فريب معاويه که از دمشق به کوفه مي رسيد و زبان به زبان در دهان خواص آلوده به چرب و شيرين دنيا مي چرخيد، فريفته شدند...

امروز هم، انگار همان شيپور فريب که در آن مي دمند، مبارزه با مفسدان اقتصادي را «مانع سرمايه گذاري»  مي دانند، کوتاه کردن دست غارتگران از بيت المال را بداخلاقي! مي نامند، نشست و برخاست با توده هاي مردم را حرکت «پوپوليستي» معرفي مي کنند، هزينه بيت المال براي محرومان را فريب انتخاباتي! قلمداد مي کنند و...

5- بديهي است که در اين نوشته قصد مقايسه «مثل به مثل» ميان هيچکس با هيچکس نيست. مرور گوشه هايي از تاريخ است. مگر نه اين که مرور تاريخ براي عبرت گرفتن است؟ انگار بارديگر جنگ احزاب است و باز هم ماجراي آن روزهاي مدينه و حجاز و کوفه در ميان است. خوب که نگاه مي کني، انگشت حيرت به دندان مي گيري. چه خبر است؟! آمريکا، اسرائيل، اتحاديه اروپا،  کلان سرمايه داران، محکومان به جاسوسي، مفسدان اقتصادي، خواص آلوده به چرب و شيرين دنيا، دشمنان تابلودار امام و انقلاب، همه و همه با تمامي اختلاف نظرها و مقاومت هاي -گاه نزديک به تضاد- گردهم آمده اند و در يک نقطه اشتراک نظر دارند. فقط يک نقطه. دولت اصولگرا نباشد...  آنها که در گذشته اي نه چندان دور با يکديگر رابطه اي شبيه «کارد و پنير» داشتند، امروز به هم پيوسته اند، چنان که گويي از روز ازل «خاله خواهرزاده» بوده اند! چرا؟! مگر چه شده؟! اين جماعت ناهمخوان با کدام چسب به هم چسبيده و همخوان شده اند؟! آيا ايستادگي دربرابر باج خواهي بيگانگان جرم است؟ کوتاه کردن دست رانت خواران از بيت المال چه؟ ساده زيستي و پاکدستي چه گناهي دارد؟ حضور در ميان مردم به جاي نشستن در کاخ هاي افسانه اي که جرم نيست! هزينه کردن درآمدها براي محرومان، عمران و آباداني کشور، گسترش علم و تکنولوژي، کار شبانه روزي و بي وقفه براي مردم، مقابله با حرامخواران، تبديل خط سازش به خط مقاومت و نااميدکردن دشمن از حمله به کشور و... اگر اين همه جرم نيست- که نيست- اين ائتلاف بيروني و دروني در مخالفت با دولت نهم براي چيست؟!

6- و بالاخره يادآوري رخدادهاي آن دوران براي تداعي علي اين دوران است، يعني ولي امر مسلمين و قافله سالار انقلاب وگرنه، بديهي است که احمدي نژاد نه فرشته است، نه «معجزه هزاره سوم»! او سردار پا به رکاب و گوش به فرمان رهبر است و مانند هر سردار ديگر بي عيب و ايراد هم نيست. دشمنان بيروني که طي 4 سال گذشته عليه او شمشيرها را از رو بسته اند، احمدي نژاد را فقط و فقط از آن روي که بر گفتمان امام و انقلاب اصرار دارد، مورد هجوم قرار داده و مي دهند به ايرادهاي او که کاري ندارند... که از آنان جز اين انتظاري نيست، از مفسدان اقتصادي، عوامل وابسته به بيگانه، جريانات ضدانقلاب، شخصيت هاي چند چهره، رانت خواران و... که امروزه عليه دولت نهم شمشير کشيده اند نيز انتظاري نمي رود. اما از کساني که با انقلاب همراه بوده اند، انتظار ديگري در ميان است، به نفع دنيا و آ خرت خودشان،  چرا که اين قافله با همراهي توده هاي عظيم مردم به راه افتاده و ايستادني نيست،  بنابراين، بيدار بمانيد که از راه نمانيد.

سرمايه: وظيفه حفظ و ارتقاي سرمايه اجتماعي

«وظيفه حفظ و ارتقاي سرمايه اجتماعي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سرمايه به قلم حسين عبده تبريزي است كه در آن مي خوانيد؛به کارگيري مفهوم سرمايه اجتماعي در اقتصاد پديده اي نسبتاً اخير است. در کنار سرمايه فيزيکي و سرمايه انساني، هر جامعه ذخيره اي از سرمايه هاي اجتماعي دارد. بشر به تنهايي بي پناه است وقتي در تماس و پيوند با ديگران قرار مي گيرد وقتي پيوند هاي اجتماعي تقويت مي شود سرمايه اجتماعي گردآوري مي شود تا نيازهاي اجتماعي او را پاسخگو باشد، و ظرفيت اجتماعي حاصله، بهبودي اساسي در شرايط زندگي وي در جامعه ايجاد مي کند.سرمايه اجتماعي به ارتباطات دروني و ميان شبکه هاي اجتماعي اشاره دارد.
 
سرمايه اجتماعي به موجودي اعتماد اجتماعي، هنجارها، و شبکه هايي گفته مي شود که افراد براي حل مشکلات مشترک خود به کار مي گيرند. سرمايه اجتماعي مجموعه منابع واقعي يا بالقوه مربوط به دراختيارداشتن (مالکيت) شبکه بادوام و ماندگار روابط کم وبيش نهادينه شده جوامع و گروه هاست. سرمايه اجتماعي هر چيزي است که رفتار شخصي يا جمعي ناشي از شبکه هاي روابط، عمل متقابل اعتماد و هنجارهاي اجتماعي را تسهيل مي کند.سرمايه اجتماعي ارزش ها يا هنجارهاي مشترکي است که در روابط اجتماعي واقعي همکاري را ارتقاء مي دهد.سرمايه اجتماعي توليدکننده التزام مدني است و سنجه اجتماعي مناسبي براي اندازه گيري سلامت همگاني و دسته جمعي جامعه است.

سرمايه اجتماعي همکاري و روابط حمايتي مشترک را در جوامع و ملت ها تسهيل مي کند و از اين رو وسيله ارزشمندي براي مقابله با بي نظمي هاي اجتماعي از قبيل جرم و جنايت نهفته در جوامع مدرن است.
سرمايه اجتماعي منبعي بي طرف است که هر شيوه و طريقه عملي را تسهيل مي کند، اما اينکه آيا جامعه در نتيجه اين سرمايه در موقعيت بهتري قرار مي گيرد يا نه به طور تام و کمال به اين بستگي دارد که چه گونه و با چه هدفي مورد استفاده قرار مي گيرد. سرمايه اجتماعي به ارزش جمعي همه «شبکه هاي اجتماعي» و تمايلات ناشي از اين شبکه ها براي اينکه کاري براي يکديگر انجام دهند برمي گردد. فن آوري امکان بسط سرمايه اجتماعي در فضاهاي مجازي را تقويت کرده است و سايت هايي چون Facebook و Myspace مي کوشند تا سرمايه اجتماعي را بسط دهند.

سرمايه اجتماعي همچون سرمايه فيزيکي و سرمايه انساني بر بهره وري اشخاص و گروه ها تأثير دارد. نقش سرمايه اجتماعي در خلق سرمايه روشنفکري بر کسي پوشيده نيست. برخلاف سرمايه فيزيکي «سرمايه اجتماعي» با استفاده از آن مستهلک نمي شود، بلکه برعکس با عدم استفاده، مستهلک مي شود. از اين نظر، با مفهوم اقتصادي جاافتاده «سرمايه انساني» مشابه است.

رابطه زندگي ارتباطي و پيوندي با مردم سالاري، شناخته شده است. مفاهيم به هم پيوستگي و ربط اجتماعي رابطه تنگاتنگي با مردم سالاري دارند. سرمايه اجتماعي، جامعه مدني و مردم سالاري مفاهيمي به هم مرتبط اند. سرمايه اجتماعي قدرت مند براي مردم سالاري ريشه دار و رشد اقتصادي پايدار ضرورت دارد. سرمايه اجتماعي عملاً مي تواند توليدکننده يا بازتوليدکننده ناعدالتي هم باشد. از طريق استفاده مستقيم يا غيرمستقيم ارتباطات اجتماعي، افراد به موقعيت هاي قدرت دست مي يابند، و مي توانند از آن سوء استفاده کنند. مهيار عارفي، برنامه ريزي شهري، ايجاد اجماع را که بيانگر علائق شخصي و توافق بين افراد براي انجام فعاليت جمعي است، شاخص مستقيم مثبتي از سرمايه اجتماعي مي داند.

در خردادماه سال 1384، اقتصاد ايران برروي سکوي پرش بود، چون حاکميت و مردم به اجماع نسبي در زمينه مفاهيم اساسي اقتصادي، از قبيل سرمايه گذاري، خصوصي سازي، حقوق مالکيت، کنترل تورم، آزادسازي،... رسيده بودند. اين اجماع خود به سرمايه اجتماعي افزوده بود. آمادگي براي اقدامي جمعي که شاخص سرمايه اجتماعي است، افزايش يافته بود.

سرمايه اجتماعي به طور مستقيم در دسترس همه مردم نيست، همان طور که ساير اشکال سرمايه نيز در اختيار همگان نيست. طبعاً مسؤولان و دولت مردان با تأثير بيشتري از آن استفاده مي کنند. به علاوه، سرمايه اجتماعي هم به طور مساوي توليد نمي شود. اکنون مطالبات تجربي بسياري وجود دارد که نشان مي دهد سرمايه اجتماعي با عملکرد دولت همبستگي دارد. بنابراين، در ايران نيز واکنش متقابل بين سرمايه اجتماعي و رفتار و کارکرد دولت از اهميت ويژه اي برخوردار است. وظيفه دولت توليد کالاهاي عمومي است. اينکه سرمايه اجتماعي به مثابه يک منبع تا چه حد صرف توليد کالاي عمومي (public goods) براي منافع افراد مي شود، درجه موفقيت در استفاده از آن را نشان مي دهد. به نظر بسياري از صاحب نظران، سرمايه اجتماعي عنصر اصلي ساختن و حفظ مردم سالاري است. سرمايه اجتماعي کشورها کاهش مي يابد، اگر سطح اعتماد به دولت کاهش يابد، و اگر سطح مشارکت مدني تنزل پيدا کند. در واقع، سرمايه اجتماعي با ميزان اعتماد و کنش متقابل در جوامع و بين افراد اندازه گيري مي شود.
سرمايه اجتماعي را مي توان با مقياس اعتماد و رفتار متقابل در جامعه و بين افراد اندازه گيري کرد.

سرمايه اجتماعي پيش شرط اساسي توسعه موفقيت آميز است، اما به استقرار قانون مستحکم و نهادهاي سياسي پايه اي نياز مي رود تا سرمايه اجتماعي ساخته شود. سرمايه اجتماعي غالباً در مفهوم شبکه هايي که فرد در اختيار دارد و از آنها براي هدف انسجام شخصيت اجتماعي استفاده مي کند، درک مي شود. اما آن چه به سرمايه اجتماعي واقعي مي انجامد، بيشتر آمادگي براي خلق، نگاهداري، و توسعه چنين شبکه هايي است.

اندازه گيري کمٌي سرمايه اجتماعي دشوار است. در اندازه گيري سرمايه اجتماعي سياسي معمول است که تعداد اعضا را ملاک مي گيرند. مثلاً در مورد احزاب، اين مقياس مورد استفاده قرار مي گيرد. گروه هايي که عضويت بيشتر دارند، به ميزان توليد سرمايه اجتماعي بيش از گروه هايي که عضويت محدودتر دارند، کمک مي کنند، هرچند که گروه هاي کوچکي نيز هستند که سهم بالايي در خلق سرمايه اجتماعي جامعه دارند. البته، اينجا نيز عضويت افراد در گروه هاي اجتماعي مختلف، مشکل محاسبه را پيچيده مي کند. به علاوه، سطح انسجام هر گروه بر سرمايه اجتماعي تأثير مي گذارد، و هيچ روش محاسباتي جدي براي درجه انسجام و درهم آميختگي وجود ندارد. تأثير رشد بهره وري بر شکل گيري سرمايه اجتماعي قطعي است.

دو مجراي اساسي تأثيرگذاري سرمايه اجتماعي بر اقتصاد يکي حوزه اقتصاد خرد و ديگري حوزه سياست هاي کلان است. دولت ها از اين دو طريق مي توانند بر سرمايه اجتماعي بيفزايند.

وظيفه دولت ها افزودن بر «سرمايه اجتماعي» در هر کشور است و قضاوت درباره تاثير عملکرد دولت نهم بر وضعيت «سرمايه اجتماعي» ايران را در اين برهه که به دليل نزديک شدن زمان برگزاري انتخابات، محدوديت هاي قانوني براي نقد وجود دارد، به افکار عمومي فهيم واگذار مي کنيم.

ارسال به دوستان
آیا کهکشان راه شیری به دور چیزی می چرخد؟ توئیت جالب رئیس سابق اتاق ایران درباره یکی از ایده های جلیلی افکار ما چقدر روی سلامتی ما تاثیر دارند؟ ۱۳ کاری که نباید با معده خالی انجام داد پرتغال با درخشش کاستا در ضربات پنالتی راهی یک چهارم نهایی یورو شد 10 نکته از اولین مناظره واقعی انتخاباتی: از غیاب کاندیداهای پوششی تا اخلاقمداری در اوج چالش شهرهایی که برند صنعتی معروفشان کرد (+عکس) مجوز کار گاریدو به زودی صادر می‌شود؛ حل مشکل سرمربی اسپانیایی پرسپولیس در چند روز آینده وزیر دفاع اسبق اسرائیل: اسرائیل با نتانیاهو مانند کشتی بدون کاپیتان است واکنش پرویز پرستویی به ضرب و شتم شهروند تبریزی که از پزشکیان حمایت کرده بود: شما بویی از انسانیت نبرد‌ید پزشکیان: چرا جلو افرادی که فیلترشکن می‌فروشند گرفته نمی‌شود؟ آمریکا: انتظار نداریم پس از انتخابات در ایران تغییرات اساسی رخ دهد ارتش یمن: ۴ عملیات علیه کشتی‌های انگلیس، آمریکا و اسرائیل انجام داده‌ایم ستاره اسپانیایی‌ها راهی عربستان؛ موراتا با القادسیه به توافق رسید حمایت مادرانه در نبردی حساس؛ رونالدو با انگیزه مادر راهی میدان شد (+عکس)
نظرسنجی
من ...