عصرایران؛ مصطفی داننده- آنهایی که بعد از انقلاب به دنیا آمدهاند، ندیده بودند که زنان برای دیدن یک بازی فوتبال بلیط بخرند و مثل مردها به ورزشگاه بروند، تشویق کنند، بوق بزنند و هورا بکشند.
18 مهر سال 98 اما یک اتفاق ویژه در تاریخ ورزش ایران بعد از انقلاب افتاد. زنان به ورزشگاه راه یافتند. حدود 3 هزار زن با خرید بلیط، روی صندلیهای ورزشگاه آزادی نشستند و پا به پای مردان حتی بیشتر از آنها فوتبالیستهای تیم ملی ایران را تشویق کردند و برایشان هورا کشیدند و کف زدند.
شاید اگر فشارهای فیفا نبود، به این زودیها شاهد این حضور نبودیم اما به هر ترتیبی بود این اتفاق افتاد و این تابو شکست. از این به بعد حداقل در بازیهای ملی شاهد حضور پررنگ زنان خواهیم بود. به امید روزی که آنها در بازیهای باشگاهی به ویژه دربی تهران حاضر باشند.
در تمام این سالهای خیلیها مخالف این حضور بودند. هزار و دلیل بزرگ و کوچک میآوردند که زنان نباید به ورزشگاه بروند. مثلا میگفتند که زیر ساختها آماده نیست. حالا زنان به ورزشگاه رفتند و آسمان هم به زمین نیامد. زنان راحت آمدند و راحت رفتند.
زنانی که به ورزشگاه رفتند همانهایی هستند که در جامعه به دانشگاه میروند، سرکار میروند، سینما و تئاتر میبییند دقیقا مثل مردهایی که به ورزشگاه میروند.
مردها و زنها سالهاست که در کنار هم در جامعه زندگی میکنند و میتوانند بدون حاشیه به ورزشگاه هم بروند. پس لطفا زیاد نگران حضور زنان در ورزشگاه نباشیم.
از سوی دیگر در این یادداشت میخواهم به یک پیشنهاد اشاره کنم. درهای آزادی به روی زنان باز شد. چقدر خوب میشود که بازیهای ملی به شهرهایی که توانایی برگزاری بازیهای ملی را دارند منتقل شود و زنان آن شهرها هم طعم حضور در ورزشگاه را بچشند.
چه اشکالی دارد که بازی تیم ملی در مشهد، اهواز، اصفهان و تبریز برگزار شود؟ حداقل این است که در این ورزشگاهها شاهد سکوهای خالی قسمت مردان نخواهیم بود.
تیم ملی متعلق به همه مردم ایران است و باید اهالی شهرهای مختلف را درلذت دیدن بازیهای ملی شریک کنیم. کاری که در تمام جهان مرسوم است و بازیهای ملی در شهرهای مختلف برگزار میشود.
زمانی ورزشگاه آزادی تنها استادیوم استاندارد ایران بود. حالا اما داستان فرق کرده است و شهرهای مختلف در ایران، ورزشگاههای زیبا و مدرنی دارند.
بهتر است دست از این تمرکزگرایی برداریم و بازیهای ملی را در بین شهرهای مختلف تقسیم کنیم تا مردان و زنان این شهرها هم از دیدن یک بازی ملی لذت ببرند. کاری که در لیگ جهانی والیبال آن را انجام دادیم و اهالی ارومیه و اردبیل به خوبی میزبان تیمهای خارجی بودند.
در پایان باید گفت 18 مهر یک روز تاریخی است، روزی که دیگر «ایران، ایران» در ورزشگاه آزادی یک تشویق مردانه نبود.
آسمان به زمین نیامدن دلیل بر صحت هیچ عملی نمی باشد
بیایید همه مان منطقی باشیم
مردم از نظر اقتصادی در فشار سنگینی قرار دارند وااصلا به ورزشگاه رفتن فکر نمی کنند ورزشگاه رفتن خانمها برای چند درصد. بهره مند از بیت آلمال است جوانان کار می خواهند تا بتوانند ازدواج کنند. ورزشگاه رفتن خانمها مشکلی از مردم حل نمیکند هر چند اشکالی هم ندارد ولی بولد کردن این موضوع را مردم متوجه می شوند که کلاه سر مردم گذاشتن است اگر دولت به خواسته اکثریت مردم توجه داشت باید به اقتصاد رونق دهد و اشتغال ایجاد کند.