عصر ایران؛ مهرداد خدیر- نیک میدانم که ارزیابی صاحبان قدرت و منصبداران - خاصه آنان که منتخب مستقیم مردم و برآمده از برگههای آرایی هستند که با انگیزه و امید و اعتماد به صندوقها ریخته شده است- نه با طولِ مسندنشینی و ادامه و استمرار یا قطع آن که با کیفیت کار و کارنامه باید صورت پذیرد.
چندان که 64 سال از سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق میگذرد اما نام او در سینۀ تاریخ ثبت است و از دلهای ایرانیان ساقط نشده است.
واپسین روز سال به عنوان روز ملی شدن صنعت نفت ایران نیز یادآور اوست و چه خوب که به نوروز پیوند میخورد چون به یادمان می آورَد که در سیاستورزی و آرمانخواهی و پویش ملی هم میتوان نو شد و گزاف نیست اگر بگوییم نوروز ما با 29 اسفند شروع میشود و اگر تحتالشعاع تکاپوی عید قرار میگیرد، چه باک که خود، «نوروز»ی بود و هست در صحنۀ سیاست این دیار و در پهنۀ حرکتهای اجتماعی.
این گفتار را یا ساعاتی پیش از تحویل سال 1397 خورشیدی میخوانید یا ساعاتی پس از آن و به هر رو عدد 97 را بسیار می شنویم: آغاز سال 1397 خورشیدی یا نوروز 97 و مانند اینها.
نوروز هر سال موسمِ یادکردِ رخدادهای سال کهنه هم هست و اگر چه به تفکیک و ماه به ماه هم خواهم آورد اما حال که اعلام شده رییس جمهور روحانی نوروز را در جمع زلزلهزدگان سرپلذهاب میگذراند و پنجمین تبریک عید او را در نوروز 97 میشنویم بد نیست به یاد آوریم که در هفته پایانی اردیبهشت 96 مخالفان او در مصلای تهران چگونه فریاد برمیآوردند: «آخر هفته، روحانی رفته» و برای شکست نمایندۀ گفتمان صلح، دموکراسی و دیپلماسی با روز شماری، هواداران را تهییج میکردند و بر صفحۀ اول روزنامههاشان نیز همین تیتر را نشاندند: آخر هفته، روحانی رفته!
البته این را هم نیک می دانیم که در تب و تاب و هیجان انتخابات، احساس بر عقل میچربد و هر دو سو برای پیروزی نامزد مورد علاقۀ خود می کوشند. پس این یادآوری برای چیست؟
پرسش درستتر البته این است که این یادآوری برای کیست؟
در مرتبۀ نخست برای شخص رییس جمهور روحانی است تا به یادآورد یا به بوتۀ فراموشی نسپارد که میخواستند نباشد و رسما و علنا برای وداع با او و با گفتمان او لحظه شماری میکردند. حال که سال 97 رسیده و او هست باید به یاد آورَد که این ماندن را چه کسانی و به چه رنج و امیدی رقم زدند اگر نخواهیم از لفظ «وامداری» استفاده کنیم.
اگر می گوییم «سالِ نود و هفته/ روحانی نرفته!» جدای جنبۀ واقعی این یادآوری تاریخی نیز مدّ نظر است.
حتی برخی بر این باورند که اعتراضات دیماه دستکم در نخستین جا -و ابتدا و نه در ادامه- به قصد مخالفت با دولت درگرفت و ناگهان سپردهگذاران مالباخته افزوده شدند و اندکی بعدتر دیگران هم آمدند و هستۀ اولیه، کنترل را از دست داد و چه بسا در ابتدا به قصد تحقق این آرزو بود که روحانی سال 97 را در مقام رییس جمهوری آغاز نکند.
داستان البته تغییر کرد و اگر دست اولیه ای هم در کار .بود از دست خارج شد اما چه این فرضیه را بپذیریم و چه نهف در این تردیدی نیست که کار روحانی در سال 97 و در سالگرد شعار مخالفان داخلی، دشوار است و تهدیدات و اقدامات ترامپ علیه برجام در خارج و شایعات و تصمیمات احتمالی دربارۀ تلگرام در داخل چشم انداز متفاوتی را ترسیم میکند.
با این حال کافی است آن یک هفته را به یاد آورَد و مهم ترین رسانۀ مکتوب آن روزها را دوباره بخواند تا به یاد آورَد قرار بوده نباشد اما با حضور مردم «ماند».
اگر در معرفی کابینه و پارهای موضع گیریها نوعی سرخوردگی ایجاد شد نیز شاید به این سبب بود که بعضی گمان کردند انگار اصل، ماندن است. حال چه با شعارها و وعده های تهییجی قبل از انتخابات و چه با سیاستورزی محافظه کارانه پس از آن.
البته اگر واقعا چنین بود رضایت حاصل میشد و او هم پس از فیلترینگ موقت تلگرام برای گشودن چندان نمیکوشید که از آن با لفظ «زجر» یاد کند و به تعبیر ساده تر دست از سر او بر میداشتند.
باری، نوروز 97 برای مخالفان پایِ کارِ روحانی - و نه منتقدان توسعهگرای او که اتفاقا به او رأی هم دادهاند- دلچسب نیست چون در بهار سال کهنه شعار میدادند: «آخر هفته / روحانی رفته» و حال در آغاز سال تازه و در آغاز بهاری دیگر و هنگام تحویل سال میبینند: نوروزِ نود و هفته/ روحانی اما نرفته....
هر چند که در سال جدید صِرف ماندن مهم نیست و چگونه ماندن – به تعبیر دکتر شریعتی – شاید مهمتر باشد.