مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، درباره روابطش با مرحوم هاشمیرفسنجانی به خبرآنلاین گفت: «من در این سالهای آخر عمر آقای هاشمی هر هفته چهارشنبه یک جلسه خصوصی با ایشان داشتم که نزدیک ظهر برگزار میشد و تا ظهر طول میکشید. آخرین دیدار من با آقای هاشمی روز چهارشنبه قبل از فوت ایشان بود. یعنی ایشان یکشنبه فوت کرد، من چهارشنبه ایشان را دیده بودم. شرایط جسمی آقای هاشمی حداقل برای ١٠،١٥سال دیگر مناسب بود».
ماجرا مشکوک است
مسیح مهاجری گفته است: «بنابراین اصلا نمیشد احتمال مرگ در آینده نزدیک را برای ایشان داد. اما یکباره، روز یکشنبه عصر، ما در روزنامه بودیم که خبر رسید ایشان حالشان خوب نیست. اول نگفتند فوت، گفتند بیمارستان هستند، بعد گفتند از دنیا رفته. برای ما خیلی غیرعادی بود و اصلا نمیشد باور کنیم که ایشان فوت کردند اما اینکه واقعا علت فوت چه بوده این را باید کسانی که سررشتهای دارند بگویند. ما هم مثل بقیه افراد شنیدهایم که شورای عالی امنیت ملی تحقیق کرده و در آن به این نتیجه رسیده که مواد رادیواکتیو در بدن ایشان ١٠ برابر حدمجاز بوده و در بدن بعضی از اعضای خانواده ایشان هم بیش از حد مجاز بوده و از اینجا این احتمال را دادند که ممکن است این عامل فوت ایشان بوده باشد.
این را هم شنیدیم که وقتی گزارشش را به آقای روحانی دادند و خواستند نتیجه بگیرند و پرونده را ببندند که شاید این عامل فوت نباشد، آقای روحانی قبول نکردند و گفتند بیشتر تحقیق کنید. این خودش معنایش این است که این ماجرا مشکوک است و هنوز روشن نیست. اینکه واقعا طبیعی یا غیرطبیعی بوده و یا دستی در کار بوده هنوز معلوم نیست».
او گفته است: «هفته گذشته یک دیداری بین آقای محمد هاشمی، اخوی مرحوم هاشمی و آقای محسن هاشمی با رهبری بود برای اینکه برای کنگره بزرگداشت اولین سالگرد رحلت آقای هاشمی درخواست کنند که رهبری یا شرکت کنند یا پیام بدهند یا با اعضای ستاد دیدار کنند، آقای محسن هاشمی درباره اینکه بنا بوده نوشتههای آخر ایشان را بیاورد - که حالا یا وصیتنامه است یا مطالبی که از همان جنبه سیاسی مینوشتند که میشود بهعنوان وصیتنامه سیاسی در نظر گرفت- صحبت شد، آقا محسن هم گفتند آماده است و وقتی بگذارید که بیاوریم با هم بخوانیم. وصیتنامه به معنایی که روی آن نوشته باشند وصیتنامه، امکان دارد الان دست خانواده ایشان نباشد ولی مطالبی که نوشته شده باشد که بهعنوان وصیت سیاسی و مربوط به این سالهای اخیر است، موجود است».
جلسات خصوصی با رهبری
او درباره دیدارهای مقام معظم رهبری و مرحوم هاشمی هم گفته: «آقای هاشمی جلسات خصوصی با رهبری داشتند و اینطور هم نبود که اقدامکننده برای رفتن به این دیدار آقای هاشمی باشند. ایشان میگفتند من همیشه منتظر هستم که خودشان خبر کنند. یعنی خود رهبری به دفترشان میگفتند به آقای هاشمی بگویید فرداشب بیایند. معمولا هم مغرب میرفتند و با هم شام میخوردند و جلسه داشتند. بنابراین من نتیجه میگیرم که ایشان نسبت به رهبری هیچوقت جز حمایت و محبت روش دیگری نداشت. جلسات خصوصی داشتند البته سالهای بعد از ریاستجمهوری هر دو هفته یک بار بود، بعد کم کم ماهی یک بار و بعد کمکم دو ماهی یکبار شد. کم شد اما قطع نشد».
درباره نامه هاشمی به مقام معظم رهبری در سال ٨٨ هم گفته است: «خیلیها بعد از آن اشاراتی غلط کردند و بهخاطر بیسوادی کسانی بود که نمیدانستند که اصلا سلام جز نامه نیست. امام نامههای زیادی داشتند که من از صحیفه امام آنها را درآوردم و در روزنامه منتشر کردم که مثلا امام به فلان آیتاللهالعظمی یا فلان رئیسجمهور نامه نوشتند و سلام ندادند، حتی خود این آقایان مسئولین فعلی که نامه نوشتند به امام و سلام اولش نیست، در گذشته نامههایی که از علمای بزرگ ما هست و در کتابهای تاریخ هم هست، با «به عرض عالی میرساند» شروع میشود. اصلا سلام ندارد. آدمهای بیسواد، مغرض و عوام این مسائل را مطرح کردند و یک عده هم که نمیدانند چه خبر است، اینها را باور کردند. من معتقدم یک کار رسانهها باید این باشد که این موضوع را بیشتر مطرح کنند و نمونههایش را بگویند و این را روشن کنند که این هوکردن عدهای علیه آقای هاشمی همان قضیه مار و مار است.
اما درباره محتوای نامه؛ به نظرم در تاریخ این بهعنوان یک تابلوی طلایی برجسته باقی خواهد ماند و بهجای اینکه ما زحمت بکشیم بخواهیم این را ثابت کنیم، خود عوامل ایجادکننده مسائل ٨٨ که به آن فتنه گفتند و درواقع فتنهگرهای واقعی همان جریان انحرافی بودند، آنها الان خودشان دارند این را ثابت میکنند که آنچه آقای هاشمی در آن نامه نوشتند درست بود و مصلحت کشور همان بود که جلوی آن ماجراها گرفته شود. یعنی همان پیشنهادی که آقای هاشمی داشتند و اینکه اگر الان جلوی این موضوع با بیل گرفته نشود بعدها با پیل هم نمیشود. همین پیشبینی هم درست بود. این نشاندهنده عمق تفکر سیاسی آقای هاشمی و شناختش از جامعه و آیندهنگری ایشان بود».
درباره عفت مرعشی هم گفته است: «من گاهی شاهد بودم که آقای هاشمی بعضی جاها با نصیحت یا حتی گاهی با یک مقدار تندی میخواستند خانم مرعشی را کنترل کنند ولی خانم آقای هاشمی از ایشان همیشه انقلابیتر بود و شاید یکی از عوامل انقلابیبودن آقای هاشمی هم خانمش بود که هنوز هم همین روحیه را دارد...».