روزنامه کیهان مطلبی با عنوان «پیامدها و دستاوردهای نشست آستانه» نوشته شده توسط محمد حسین محترم در ستون یادداشت میهمان خود به چاپ رساند:
نشست آستانه فرصتی براي سوريه میتواند باشد که براي اولين بار دولت سوریه و برخی گروههای مسلح بعد از ناامیدی از ساقط کردن دولت قانونی این کشور دور یک میز جمع شدند. مذاکرات آستانه مقدمهای براي پيروزيهاي سياسي ملت سوريه در برابر تروريسم است. هرچند به دلیل فشار حامیان غربی – عربی بر گروهای مسلح باید با کمی احتیاط به نتایج این نشست نگاه کرد و منتظر آینده بود، اما در عین حال درباره واقعیتهایی که تاکنون آشکار شده باید گفت:
1- گفتوگوهای آستانه دستور کار مشخصي داشت که در بیانیه پایانی نیز بر آنها تاکید شده است. اولاً هدف تثبيت توقف درگيريها بود. ثانیاً روشن شدن تفاوت ميان گروه هاي تروريستي تکفيري صهيونيستي مثل داعش و جبهه النصره و غيره با گروه هاي مسلحي که توقف درگيريها را تا به اینجای کار پذیرفتهاند. ثالثاً تلاش برای مبارزه با تروريسم به عنوان نقطه مشترک است و اين مسئله آزموني براي ميزان جديت گروههاي مسلح و حاميان آنان در مسئله مبارزه با تروريسم است و مخالفان مسلح باید جديت خود را در مبارزه با تروريسم نشان دهند. لذا تقويت آتشبس و دستيابي به تفاهم در مبارزه عليه تروريسم به ویژه تروريستهاي داعش و جبهه فتح الشام (جبهه النصره سابق) که مشمول توافق آتشبس نيستند، از موضوعات مهم در دستور کار مذاکرات آستانه بود. در این خصوص باید به پیروزیهای همزمان ارتش سوريه در آزادسازی مناطق راهبردي صوران و سرجه و مران که از مراکز مهم تروريستها بودند، اشاره کرد که راه را برای رسیدن ارتش سوريه به شهر الباب به عنوان بزرگترين پايگاه داعش در شمال سوریه کوتاه و هموار کرد.
روزنامه شرق مطلبی را با عنوان « آستانه؛ یک گام به پیش» در ستون حرف اول خود و به قلم صباح زنگنه اختصاص داد:
چند دور مذاکره در دو روز گذشته در پایتخت قزاقستان، تصویر شفافتری از مسئله سوریه و مواضع طرفین در آن ارائه داد. بیانیه رسمی نشست آستانه که با ابتکار ایران، روسیه و ترکیه درباره مذاکره مستقیم هیئت رسمی دولت سوریه و معارضان برگزار شد، محورهای متنوع سیاسی و دیپلماتیک را از طرف سه کشور مبتکر بحث آتشبس بین دولت سوریه و مخالفان، تبیین کرد؛ محورهایی که بر لزوم عبور از درگیری نظامی و رسیدن به مرحله چانهزنیهای جدی سیاسی در کنار تداوم آتشبس و کمک به آسیبدیدگان تأکید دارد؛ اما واکنش معارضان را که در مذاکرات نیز تلاش میکردند فضا را به سمت خارجشدن از روال معمول مذاکرات دیپلماتیک سوق دهند، باید رفتاری تبلیغاتی ارزیابی کرد.
آنها بعد از قرائت بیانیه از نارضایتی خود سخن گفتند و شروطی را برای مذاکرات آتی مطرح کردند. مشخص است همین حضور آنها در مذاکرات نشان میدهد اگر میتوانستند میدان را به دست بگیرند، پای میز مذاکره نمینشستند. این نوع مباحث بهنوعی تلاش برای حفظ روحیه نیروهای وابسته به این جریان در گوشه و کنار سوریه است. البته این نوع موضعگیریها بیشتر با حمایت و فشار عربستان سعودی اتخاذ میشود. برخی طیفهای آنها نیز از سوی قطر حمایت میشوند و زدن ساز مخالف، نوعی فشار برای امتیازگیری از سوی این گروهها ارزیابی میشود. بحث و گفتوگو میان دو جبهه در جریان است. یک سو دولتهاي سوریه، روسیه و ایران قرار دارند و طرف مقابل گروههای مسلح و تروریستها که رابط آنها ترکیه است. این کشور باید آنها را قانع میکرد و به خط میآورد. گام اول برداشته شده؛ اما با اینگونه مواضع، راه چانهزنی را برای خود باز میگذارند.
در ستون نگاه روز روزنامه اعتماد مطلبی با عنوان «آتش و آوار فساد و سنت و اكنونزدگي» توسط عباس عبدي نوشته شده است که بخشی از آن را می خوانیم:
آتشسوزي و سپس آوار ساختمان پلاسكو، كه يكي از مهمترين نمادهاي مدرنيزاسيون و بلندمرتبهسازي و بازار مدرن در اواخر دهه ٣٠ خورشيدي بود را چگونه ميتوان دريافت و تحليل كرد؟ فراموش نكنيم كه در حال حاضر دهها و صدها ساختمان بزرگتر از ساختمان پلاسكو در تهران و كشور وجود دارد، ولي كمتر موردي از آنها به شهرت اين ساختمان هستند و شايد يكي از چند علت توجه غيرمنتظره به اين رويداد همين شهرت نمادين اين ساختمان است. اين آتشسوزي و آوار پس از آن چه معنايي دارد و ريشه آن چيست؟ بنده در اين يادداشت ميكوشم كه چند عامل عام و خاص را در اين زمينه شرح دهم.
هنگامي كه به اسناد مكتوب و موجود براي اداره امور كشور مراجعه ميكنيم، عموما مشكل چنداني ندارند يا حداقل اينكه به ظاهر مشكلي در آنها ديده نميشود. در بسياري از زمينهها استانداردها قابل قبول است و عموما هم از استانداردهاي بينالمللي اقتباس شده است. بنابراين از زاويه نظري و روي كاغذ مشكل خاصي وجود ندارد، ولي آنچه در عمل ديده ميشود متفاوت است. در جامعه ما شكاف ميان عمل و نظر بيش از حد است. چنين شكافي در هر جامعهاي هست، فقط شدت آن است كه تعيينكننده ابعاد نابساماني و مشكلات است. اين شكاف چرا به وجود ميآيد؟ چند علت را ميتوان از عوامل اصلي بروز اين شكاف دانست.
روزنامه آرمان مطلبی را با عنوان « جای خالی یک نفر بر ۲ صندلی» به افشین علاء در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند که در زیر بخشی از آن را مطالعه می کنید:
اگرچه آیتا... هاشمی مردی بود برای تمام فصول و در مقام و عنوان خاصی محدود نمیشد، اما به هرحال جای او هم در مجمع تشخیص مصلحت و هم در مجلس خبرگان خالی است و بدیهی است جای خالی آن بزرگوار با هرکسی پر نمیشود و همگان منتظرند تا مردان برازندهای چون او و هم افق با جایگاه بلند او این جای خالی را پر کنند. هرچند همانگونه که مقام معظم رهبری در پیام تسلیت خود اشاره داشتند هیچکس نمیتواند جای خالی ایشان را پر کند. با این حال چون بعد از رحلت آن مرحوم انتخاب ریاست مجمع و نیز برگزاری انتخابات میان دورهای مجلس خبرگان برای حوزه تهران قانونا الزامی است،
باید چشم به راه مردان خوشنام و کارآمدی باشیم که با حضور خود امید دوبارهای به ملت و نظام هدیه کنند. اکنون دو کرسی خالی چشم انتظار دو چهره شایسته است. یکی در میان خبرگان رهبری که به نظر میرسد حضور برازنده یادگار امامآیتا... سید حسن خمینی را انتظار میکشد و دیگری ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که با مرور سادهای بر ترکیب فعلی آن هیچ مردی را برازنده تر از ناطق نوری نمیتوان یافت. البته این تصمیم در حیطه اختیارات مقام معظم رهبری است و پیشنهاد ما و بسیاری از آحاد ملت و صاحبنظران و دلسوزان نظام مبنی بر شایستگی جناب ناطق، مشورتی است که از جانب امت به امام ارائه میشود. خود آقای ناطقنوری نیز که در سالهای اخیر عطای هر مقامی را به لقایش بخشیده، باید انگیزه لازم برای پذیرش این مسئولیت را داشته باشند و با حضور و عزمی محکم جای یار مجاهد و پیشکسوت خود را پر کنند و امیدهای تازه بیافرینند.
ستون یادداشت روز روزنامه شهروند به مطلبی با عنوان «در ضرورت گروه حقيقتياب مستقل» اختصاص یافت که در ادامه بخشی از آن را می خوانید:
حديث است كه مومن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود. بنابراين اگر ما يا هر كس ديگر از یک سوراخ بارها و بارها گزيده شويم، بهطور طبيعي بايد در ايمان و سپس عقلانيت خود شك و ترديد جدي كنيم. آوارشدن پلاسكو نيز يكي از اين موارد است كه بارها و بارها از طريق مديريت بر اساس رودربايستي و رعایت ملاحظات این و آن، موجب گزيدهشدن ما شده است.
ولي نهتنها درس نمیگیریم که باز هم همچنان دستان خود را در اين سوراخ فرو ميكنيم به اميد اينكه اينبار گزيده نشويم. در حال حاضر هم كه اين حادثه تأسفبار رخ داده، باز هم قادر نيستيم يا نميخواهيم كه گامي مهم براي جلوگيري از تكرار اين حوادث برداريم. برخورد ما با اصل حادثه و جمعوجور كردن آن دقيقاً مثل برخوردمان با پیش از حادثه است که منجر به این حادثه
بزرگ شد.
آقاي شهردار در حضور اعضای شورای شهر ميگويد: «ما اگر همین الان اماکنی که شرایط ایمنی را رعایت نمیکنند پلمپ کنیم، داد همه درمیآید و میگویند در این بحران اقتصادی و بیکاری شهرداری میخواهد چوب لای چرخ دولت بگذارد. اگر نبندیم فردا دوباره آتش میگیرد و دو سه نفر میمیرند و میگویند چرا شهرداری کاری نکرده و خواب بوده است؛ مثلا شما وارد ساختمان پلاسکو شوید، وحشت میکنید. بالاخره من چکار کنم. ببندم یا نبندم؟» این اظهارات نشان از وجود غلبه يك نوع برخورد دارد. برخوردی که در پيگيري ماجرا نيز همين شيوه را ادامه ميدهيم.
روزنامه آفرینش مطلبی را با عنوان «آينده ي نسلي که محصول آلودگي است» ميشود!» در ستون سرمقاله خود به قلم آذر فخري بخت اختصاص داد:
اين خبر دلهره آور ، خبري است که از آينده مي آيد و هيچ چيز نمي تواند در برابر هجوم آن به سوي ما ، سد ببندد و ايستادگي کند. 35 در صد از کودکان ما يا با بيماري آسم متولد مي شوند يا در معرض ابتلا به آن هستند.
ما نسل آينده مان را درگير بحراني کرده ايم که نه فقط از بي مبالاتي هاي اخلاقي ، که ازبي تدبيري اجتماعي و اقتصادي برمي خيزد. ما حتي به خاطر فرزندان مان ،نه از خير موتورهايي مي گذريم که 4 برابر اتومبيل ها، هواي شهرمان را آلوده مي کنند و نه از خير تک سرنشيني و نه از خير فروختن پارک ها و تراشيدن جنگل ها.
کمر همت بسته ايم و آينده را هدف گرفته ايم ؛ پس تا مي تواني شليک کن رفيق ... اما حواست باشد که آن چه هدف گرفته اي تا منافع امروزت را تامين کند، فرداي فرزندانت را به آتش مي کشد. و اين دود همان آتش است که از آينده مي آيد و بر فراز شهر منتشر مي شود.