روزنامه آفرینش نوشت:
به هنگام حوادث دردناك حضور تيم امداد و نجات تصلي بخش و تسكين دهنده داغ ديدگان ميشوند تا غم فاجعه براي آنها كاسته شود و اميدي برايشان تداعي گردد. اما افسوس از زماني كه شاهد اشكهاي امدادگران و آتش نشانها باشيم. بايد در اين لحظه سكوت كرد و عمق فاجعه را صدها برابر ضجه آنها دانست. آري، پلاسكو فرو ريخت و نيروهاي آتش نشاني را به كام خود فرو برد. آوار بدبختي پلاسكو برسر كسبهاي ريخت كه درچند ساعت تمام دار و ندار خود را از دست دادند.
درغم و اندوه وصف ناپذيري كه از بابت شهادت نيروهاي آتش نشان و امداد بر قلب بازماندگانشان و هموطنان غالب شده، نميتوان چيزي گفت و شايد سكوت به احترام رشادتشان بهتر از به كارگيري لغات تاثرانگيز باشد. اما بايد درمورد حادثه پلاسكو به موضوعاتي اشاره كرد كه زمينه ساز چنين فاجعهاي گرديد و احتمالاً حوادث ديگري را نيز سبب خواهند شد.
درشبكههاي مجازي تصاوير مختلفي از رونوشت اخطار سازمان آتش نشاني براي ساختمان پلاسكو منتشر شد كه نشان مي داد مدتهاست بازرسان اين سازمان از عدم ايمني اين ساختمان هشدار داده بودند. برجي كه بيش از 50 سال از عمر آن ميگذشت و ازكمترين استانداردهاي ايمني برخوردار بود.اين ناامني ساختمان به حدي بود كه اداره گاز از دادن اشتراك گاز به اين ساختمان امتناع كرده است. اما تمام اين مسائل و عدم رعايت نكات ايمني و مقاوم سازي پلاسكو به خاطر چيزي نبوده جز پــــول! مالكان و صاحبان واحدهاي صنفي در پلاسكو و مديريت اين ساختمان صرفاً از بابت عدم هزينه براي مقاوم و ايمن سازي به هشدارهاي رسمي توجه نكردند و عاقبت...
اما دركاهش خسارات وارده در هرحادثهاي نقش نهادهاي مديريت بحران بسيار تاثير گذار است. با مشاهده تصاوير اوليه از زمان آتش سوزي مشاهده ميكنيم كه ميزان تجهيزات آتش نشاني به هيچ وجه پاسخگوي آتش شعله ور نيست. نحوه خاموش كردن زبانههاي آتش پلاسكو به گونهاي بود كه گويا سطل آبي بر آتشفشان ريخته شود! اما اين كمبود امكانات هم هيچ دليلي نداشت جز پــــول!
پولي كه ميليارد، ميلياردهاي آن در رديف بودجه صرف امورات مختلفي ميشود كه هيچ دستاورد مثبتي براي مردم ندارند، آن وقت آتش نشانها بايد با گريه وزاري از مسئولان حاضر در صحنه حادثه گلايه كنند كه امكانات ندارند و دست خالي با آبپاش نميتوانند به كمك همكارانشان بروند و بايد شاهد مرگ آنها باشند.
اشكهاي سياه امدادگراني كه برخي از آنها حتي ماسك اكسيژن نداشتند لرزه بر جان شهروندان انداخت. چرا كه اين سوال در سكوت ذهن همگان ايجاد شد كه اگر روزي زلزله اي و يا آتش سوزي در يكي از برجهاي قد بلندتر از پلاسكو رخ دهد، باكدام امكانات و تجهيزات ميتوان آن را مهار كرد. مديريت بحران شهري چرا توان مهار چنين حوادثي را ندارد. چگونه وقتي تمام كارشناسان داخلي و خارجي ايران را كشوري زلزله خيز معرفي ميكنند و پايتختش را محصور در گسلهاي فعال ميدانند، هيچ نهاد مسئولي براي تجهيز و فراهم سازي امكانات برنميخيزد.
بدون اغراق بايد گفت اگر تاكنون حادثهاي مهارشده و يا جلوي اتفاقات ناگواري از اين دست گرفته شده، صرفاً به سبب رشادت و مايه گذاشتن از جان نيروهاي امداد بوده و بس.
وقتي توان مديريت بحران پايتخت به اندازه مهار آتش يك ساختمان قديمي نيست و پاي ارتش و امكانات صنعتي نيروهاي نظامي به وسط ميآيد، چگونه ميتوان براي وقوع حوادثي بزرگتر بر مديريت آنها اعتماد كرد. مديريت بحران شهري كه فقط كنترل آلودگي،ترافيك و چمن كاري و تراكم فروشي نيست! پلاسكو در تاريخ 30 ديماه از تاريخ تهران محو شد، اما بنا به آمار سازمان آتش نشاني بيش از دو سوم ابنيههاي تجاري واقع در مناطق 11 و 12 تهران از درجه ايمني سه برخوردارند كه هرلحظه امكان حادثه درآنها وجود دارد. پلاسكو يك پاساژي بود كه به لحاظ موقعيت جغرافيايي در تقاطعي وسيع و در لب خيابان قرار داشت. حال تصور كنيد خداي ناكرده يكي از ساختمانها و پاساژهاي تجاري بازار تهران دچار حريق ميشد. كدام جرثقيل و كدام آبپاش بلندي امكان استقرار در كوچههاي تنگ و باريكو بازار را دارد؟ آيا ناديده گرفتن اين همه نابساماني دليلي غير ازپـــــــــــول دارد؟! از بافت فرسوده خارج شويم و سري به برجهاي دهها طبقهاي در اقصي نقاط شهر بزنيم. برجهايي كه در ساخت و رعايت نكات ايمني آنها بازهم مولفه پـــــــــول دخيل است و بسياري از بايدها تبديل به نبايد شده است. آيا جرثقيل و نردباني به بلنداي اين برجها موجود هست تا درحوادث غيرقابل پيشبيني به داد حادثه ديدگان برسد؟ و يا همچون دوسال پيش درخيابان جمهوري به سبب نبود نردبان و امكانات نجات، افراد بايد خود را از بالاي ساختمان به پايين بيندازند؟!حادثه پلاسكو داغي بردل ملت گذاشت و مظلوميت قشر امدادگر و آتش نشان را به رخ مسئولان و مديريت بحران كشور كشيد. اما برخود لازم ميدانيم نسبت به وقوع چنين حوادثي در ديگر ساختمانهاي فرسوده پايتخت كه تعدادشان نيز كم نيست، هشدار دهيم و مسئولان بايد درصورت بروز حوادث مشابه پاسخي قانع كننده داشته باشند.