نکته جالب در این میان این معناست که آرامش امروز اصلاحطلبان به واسطه حضور نیروهایی است که در گذشته اصولگرا بودند. در شرایط عادی حسن روحانی باید نامزد اصولگرایان بود و رهبری معنوی راستگرایان نیز در اختیار ناطق نوری میبود. داستان اما به گونهای رقم خورد که اوضاع اصلاحطلبان امروز به واسطه یاران قرضیشان بهتر از اصولگرایان است.
چرخش حسن روحانی، ناطق نوری و حتی هاشمی رفسنجانی نه به خاطر جذابیتهای جریان اصلاحات بلکه به خاطر کج سلیقگیهای اصولگرایان بوده است.
ناطق نوری که بعد از انشقاق
در جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکیل مجمع روحانیون مبارز توسط نیروهای چپ، به عنوان
یکی از نیروهای موثر جناح راست مطرح بود، در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 به عنوان
نامزد جناح راست آن زمان به عنوان نامزد نهایی در مقابل سیدمحمد خاتمی معرفی شد.
بسیاری از محافظه کاران (اصول گرایان فعلی)، پیروزی ناطق نوری را که در آن زمان عهده دار ریاست مجلس پنجم بود، قطعی میدانستند و معتقد بودند که نامزد ناشناخته اصلاحات که پس از انصراف میرحسین موسوی پای به عرصه انتخابات گذاشته، رقیبی جدی برای ناطق نوری نخواهد بود اما در جریان رقابت انتخاباتی بازی تغییر کرد و سیدمحمد خاتمی توانست با شعارها و جذابیت ذاتی خود، ناطق نوری را پشت سر بگذارد و با 20 میلیون رای، راهی خیابان پاستور شود و بر صندلی هاشمی رفسنجانی در قوه مجریه تکیه بزند.
ناطق نوری پس از شکست در انتخابات، پیروزی خاتمی را به وی تبریک گفت و قسم خورد پس از این در هیچ انتخابات دیگری در جمهوری اسلامی شرکت نکند. این سخن ناطق بیانگر این بود که وی به دنبال جریان سازی است و دیگر دوست ندارد مرد حاضر در صحنه باشد، بلکه میخواهد شطرنج باز پشت پرده اصول گرایان باشد.
مناظره انتخابات سال 88 بین میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد و روایت رئیس جمهور ایران از وضع زندگی ناطق نوری و پسرش، موجب شد که رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی از دوستان اصول گرای خود انتظار داشته باشد تا تمام قامت برای حمایت از او در برابر احمدی نژاد به میدان بیایند، اما اصول گرایان با توجه به احتمال پیروزی موسوی در انتخابات، ترجیح دادند که در این دعوا سکوت اختیار کنند، تا انتخابات به پایان برسد.
این سکوت اصول گرایان و سخنان احمدی نژاد باعث شد که ناطق نوری دل شکستهتر از همیشه، به نوعی قهر سیاسی کند و مسیر خود را از جریان اصول گرایی جدا کند و بیش از بیش به جریان اصلاحات و رقبای دیروزش نزدیک شود که حاصل آن پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود.
روحانی نیز از جمله اصول گرایانی است که با چرخش سیاسی به سمت اصلاح طلبان رفت. او در دولت خاتمی دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفت. رئیس جمهور کنونی ایران که سابقه حضور در مجلس را در کارنامه خود دارد در مجلس تماما راستگرای چهارم و پنجم نایب رئیس مجلس بود. حتی در انتخابات مجلس ششم، که اصلاح طلبان فاتح اکثریت صندلیهای پارلمان بودند، روحانی به عنوان یک اصول گرا، نتوانست به مجلس ششم راه پیدا کند. اما حضور او در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و نزدیکی وی به هاشمی باعث شد تا روحانی از جریان اصول گرایی فاصله بگیرد و به اصلاح طلبان نزدیک شود.
حملات محافظه کاران به مدیریت وی در پرونده هستهای و تغییر رفتار او باعث شد او کم کم به عنوان یک چهره اصلاح طلب در جامعه شناخته شود تا یک اصول گرا. در زمان ریاست جمهوری هم اصولگرایان از راست و چپ روحانی را مورد نقدهای جدی خود قرار دادند تا حتی برخی از آنها در این روزها درخواست محاکمه روحانی را مطرح کردند.
همین دلایل باعث شده است تا حسن روحانی امروز در زمره اصلاح طلبان تعریف شود تا در جرگه اصولگرایان.
هاشمی رفسنجانی نیز دچار این بدسلیقگی اصولگرایانه شده است.
بسیاری هاشمی رفسنجانی را فراجناحیترین سیاستمدار ایران میدانند اما این فراجناحی بودن هاشمی که تمام دهه 60 و سالهای ابتدایی دهه 70 را شامل میشود، با پایان دوران ریاست جمهوری وی، و آغاز دوران اصلاح طلبان پایان یافت و هاشمی را به فردی جناحی تبدیل کرد. در جریان انتخابات مجلس ششم و با توجه به حملات گسترده اصلاح طلبان، به رئیس جمهور پیشین ایران، محافظه کاران تصمیم گرفتند هاشمی را به عنوان سر لیست خود در این انتخابات معرفی کنند. جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه به عنوان دو جریان سنتی راستی حمایت خود را از هاشمی اعلام کردند.
نتیجه انتخابات که با شکست سنگین محافظه کاران همراه بود، باعث شد که هاشمی نیز از حضور در مجلس انصراف دهد و راهی مجمع تشخیص مصلحت نظام شود اما انتخابات ریاست جمهوری نهم اتفاق تازهای رخ داد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هاشمی رفسنجانی که در جریان انتخابات مجلس ششم مورد حمایت اصول گرایان بود، این بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری مورد حمایت نیروهای اصلاح طلب و سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت قرار گرفت و به عنوان نامزد اصلاح طلبان معرفی شد.
از آن سال به بعد اصول گرایان هم زبان با احمدی نژاد، هاشمی را متهم به کارشکنی بر ضد دولت کردند که این باعث نزدیکی بیش از پیش هاشمی به جریان اصلاحات شد که تا به امروز ادامه دارد و دیگر میشود هاشمی را لیدر جریان اصلاحات در کنار رییس دولت اصلاحات دانست، جریانی که توانست حسن روحانی را راهی خیابان پاستور کند.
همانطور که میبینید هاشمی، ناطق و روحانی به دلیل حملاتی که از طرف دوستان سابقشان به آنها شده است عملا در مسیر اصلاحطلبی گام بردارند.