در شبکه گردی عصرایران مطالب متنوعی در حوزه های سیاسی و اجتماعی گردآوری شده است که در ادامه می توانید بخوانید و ببینید:
1- ابراهیم سینمای ایران
سمیرا قیاسی با انتشار این عکس در وبلاگش نوشت:
همیشه غبطه می خورم به کسانی که کاری رو که برعهده دارند از شغل گرفته تا هنر تا تخصص به بهترین شکل ممکن انجام می دهند آنقدر که نمیشود ندیدشان، نمی شود تحسینشان نکرد نمی شود لذت نبرد و نمی شود حتی گاهی حسرت نخورد به این همه توانمندیشان..
گاهی می شود نویسنده یک کتاب که آنقدر لذت می بری از نوشته هایش که مثل تشنه جویای آب منتظری تا کتاب جدیدش روی پیشخوان کتابفروشی ها بیاید و بخری و لاجرعه سر بکشی! گاهی می شود کارگردان یک فیلم که هرجوری شده میدوی و فیلمهایش را با همه وجود می بینی و لذت می بری...گاهی می شود یک بازیگر که نقش مثبت و منفی اش بغض می آورد توی گلویت و ذوق میکنی و کیفور می شوی و هی ناخودآگاه احسنت می گویی...و گاهی میشود یک خواننده که وقتی صدایش را رها می کند انگار پایت روی زمین نیست ..انگار پرواز کرده ای به بی کران و کنده شده ای از زمین و گاهی هم یک موسیقی بی کلام را یک نوازنده چنان سحرانگیز اجرا می کند که مبهوت می مانی و از اوج لذت سکوت پیشه می کنی...
این گاهی ها شاید کم باشند اما خوشبختانه هنوز هستند...نویسنده محبوب کودکی تا امروزم هوشنگ مرادی کرمانی ...سید مهدی شجاعی...مصطفی مستور...عرفان نظر آهاری...جلال آل احمد..دکتر علی شریعتی و شاعرانی چون محمدرضا عبدالملکیان و سهراب و شاملو و حافظ و حافظ و حافظ....همه معجزه می آفرینند با کلمات.
و یکی می شود مثل راوی بی نظیر سالهای خون و خمپاره..بازمانده پرتوان نسل جبهه و جنگ که با تصویرهایش با دیالوگهایش و حتی با یک آهنگ هنرمندانه با روح مخاطب به سماع برمی خیزد و غوغا میکند روی صحنه..یکی مثل ابراهیم حاتمی کیا که نامش مدال قهرمانی است که بردوش یک فیلم آویزان می شود و اعتبار می آورد برای یک سرزمین آنقدر که هر فیلمش را بارها و بارها وبارها ببینی و خسته نشوی و هیچ صحنه ای برایت تکراری نشود..آنقدر که حتی با اینکه از نسل جبهه و جنگ چیز زیادی یادت نیست اما هنوزم هم بعد صدها بار دیدن آژانس شیشه ای را با بغض در چشم می نگری و با از کرخه تا راین و روبان قرمز و خاک سرخ و به رنگ ارغوان مست دیدار می شوی و پر می کشی به اوج هنر یک مرد..مردی که درد را لمس کرده و حالا با همه توانش به تصویر کشیده است...مردی به قدر یک نسل بزرگ و افتخارآفرین...
پریشب در اختتامیه جشنواره فیلم فجر جای مردان بزرگ زیادی خالی بود به قول پرویز پرستویی جای 5 تن سینمای ایران و جای مردی به بزرگی ابراهیم حاتمی کیا ..اما چه افتخاری بزرگتر از این که هر کس روی صحنه رفت نامش را بلند خواند و هنرمندان جوان سیمرغهایی را که با یک دنیا ذوق کسب کرده بودند به او و هنرش تقدیم کردند و پرویز پرستویی افتخار سینمای ایران که خودش یک تنه یک ایل هنر است و اصالت و ایرانیت ، گفت من اگر اینجا هستم به خاطر قدرت رهبری حاتمی کیاست...
و ما خوب می دانیم که حاتمی کیایی باید باشد و کنارش پرویز پرستویی یا حمید فرخ نژادی بیاید تا هنر به اوج زیبایی برسد و بیننده مسخ و مسحور شود و حتی تکان نخورد روی صندلی های سینما...
من افتخار میکنم که ایرانی ام...زاده سرزمینی که هنرش هنوز اسم و رسمی دارد که هنرمندانی چون حاتمی کیا دارد که نامش اعتبار سینمای این کشور است و هنرمندانی چون پرویز پرستویی که جادو می کنند با کلماتی که فکر میکنی ساده اند و پیش پا افتاده
سرتان سلامت آقای حاتمی کیای عزیز...خوشحالم که در سرزمینی زندگی میکنم که شما هنرتان را با همه وجود با همه تنگناها و نامهربانی ها و سختی ها به مردمش ارائه می کنید تا نسل امروز از سختی های دیروز و دشواری های فردا بیشتر بداند و بیشتر بفهمد و بیشتر قدر بداند...
خدا قوت آقای حاتمی کیا...سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد در فیلم زیبای بادیگارد مبارک شما و پرویز پرستویی عزیز باد...
2- قدرت خارق العاده کروکودیل
این ویدئو کلیپ هم از حرکت یک کروکودیل برای شکار در کانال تلگرامی بهترین ها منتشر شده است:
3- تبلت نداشتیم اما یه دنیا خاطره داریم
احمد در گروه تلگرامی فرهیختگان عکسی از بازی های دهه شصتی ها منتشر کرد و نوشت:
یادش بخیر... تبلت نداشتیم اما یه دنیا خاطره داریم با این بازی ها
کاش بچه های امروز هم بازی کردن را بلد بودند...
4- انسان بودن هزینه سنگینی داردرضا نادری در لاین این مطلب را منتشر کرد:
کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.
کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است.
کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.
کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، احمق نیست. شریف است.
كسي كه در مقابل بي ادبي و بي شخصيتي ديگران با تواضع و محترمانه صحبت مي كند و مانند آنها توهين و بد دهني نمي كند، احمق نيست. مودب و باشخصيت است.
کسی که به حرف های پشت سرش زده میشود اهمیت نمی دهد, بی خبر نیست صبور و با گذشت است.
5- گلزار: من با افتخار ترک هستم
محمد رضا گلزار بازیگر سینما در ویدئو کلیپی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است، در جواب خبرنگاری که از او پرسید شما اهل کجا هستید گفت: من با افتخار ترک هستم...
6- قضاوترامین در تلگرام با انتشار این عکس نوشت:
با دقت به تصویر نگاه کنید.
خیلی از قضاوت هایمان این گونه است...
7- بهترین انتخاب ممکن در انتخابات
این مطلب هم در کانال تلگرامی انتخاب آزاد- حامیان ظریف منتشر شد:
انتخابات رياست جمهوري سال ٢٠٠٢ در فرانسه در حالي به دور دوم كشيده شد كه به دليل تفرقه احزاب چپ، رقباي آن مرحله از انتخابات به شكلي نادر هر دو راستگرا بودند. يكي ژاك شيراك از راست "ميانه" و ديگري لوپن از راست "افراطي" كه با رايي نزديك به هم (اولي ٢٠ و دومي ١٧درصد كل آرا) به دور دوم راه يافته بودند.
لوپن با شعارهاي تندش اقبال عجيبي بين راستگرا ها پيدا كرده بود و احتمال رئيس جمهور شدنش در غيبت يك رقيب سوسياليست وجود داشت، موضوعي كه تهديد كننده مباني جمهوري فرانسه حتي از سوي راست ميانه تلقي ميشد. به همين دليل، مردم عمدتا چپگراي فرانسه براي جلوگيري از آن فاجعه و به دعوت تمامي احزاب چپ و سوسياليست به شيراك راستگرا راي دادند، با اين شعار كه : به كلاه بردارها راي مي دهيم؛ ولي نميگذاريم فاشيستها راي بياورند.
روز راي گيري بسياري از مردم به نشانه اينكه رايشان انتخاب بين بد و بدتر است و از اين انتخابشان "خوشحال" نيستند، بيني هايشان را با دستمال پوشانده بودند و با "دستكش" رايشان را به صندوق مي انداختند.
در آن انتخابات، شيراك با كسب ٨٢ درصد آرا رئيس جمهور شد.
حتي در مهد آزادي و دموكراسي هم ممكن است نتوانيم "بهترينها" را انتخاب كنيم اما عدم تشخيص "بهترين انتخاب ممكن" مي تواند برايمان "آخرين فرصت انتخاب" باشد.
8- احترام یک میمون به پیرزنی در اتوبوساین ویدئو کلیپ از حرکت جالب یک میمون در احترام به پیرزنی در کانال تلگرامی بهترین ها منتشر شد:
9- مجسمه رامبد جوان
رامید جوان بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه اینستاگرامش عکسی از مجسمه خود منتشر کرد:
10-صراحت لهجهارشیا دکامی در گروه تلگرامی مدیریت کاربردی نوشت:
مديران عالي برای کساني که حاشيه مي روند حداقل وقت و حوصله را دارند . شما هرقدر مقامتان بالاتر برود تحمل تان نيز کمتر مي شود. مديران عالي رك و صريح هستند و همين را از ديگران انتظار دارند. شما بايد صريح، صادق و رك باشيد و جريان مستقيمي را دنبال کنيد. زماني که شما وارد اصل مطلب نمي شويد و حاشيه مي رويد و تلاش مي کنيد ارتباط برقرار نماييد ممكن است حالت هاي زير به وجود آيد:
مردد به نظر مي رسيد.
شرح اطلاعات اصلي را فراموش مي کنيد...
خودتان را براي حمله آماده می کنيد زيرا آسيب پذير به نظر مي رسيد.
چاله اي براي خود مي کنید که بيرون آمدن از آن دشوار است و...
در صحبت کردن اگر سعي کنيد قبل از صحبت لحظاتي را صرف فكر کردن درباره معناي آنچه لازم است بگوييد؛ صرف فكر کردن درباره آنچه طرف ديگر احتمالاً خواهد گفت و صرف فكر کردن درباره احساس هر دو طرف، در مورد آنچه ديگران خواهند گفت، بكنيد، يقيناً نتيجة بسيار بهتري به دست مي آوريد.
زماني که شاد، عصباني، يا در حالتي بين اين دو هستيد با صداي نرم و خوش آهنگ صحبت کنيد، مدیران لازم است هنگام کار برخود مسلط باشند، درست همان گونه که در ارتباط برقرار کردن بايد صريح باشند و صدايشان نيز بايد صريح باشد. اگر به گونه اي صحبت کنيد که نشان دهيد شايسته گفت و شنود مي باشيد اشخاص مهم تمايل پيدا می کنند با شما سخن بگويند.
در نوشتن هم مدیران کامل صريح و روشن مي نويسند. در يك يا دوجمله خواننده را از چگونگي امر آگاه ساخته موضوع را خلاصه مي نمايند و زمينه را آماده مي کنند.