عصرایران - 86 ایرانی تنها در کشور مالزی در انتظار اعدام هستند. این ، سوای ایرانیان دیگری است که در سایر نقاط جهان به ویژه آذربایجان، ژاپن، امارات و ترکیه به زندان افتاده و برخی نیز محکوم به اعدام شده اند. گفته می شود تعداد ایرانیان زندانی در خارج از کشور ، از 3000 نفر فراتر رفته است.

اتهام اغلب این افراد، حمل مواد مخدر است و واقعیت نیز این است که اکثر آنها ، این جرم را مرتکب شده اند و در این که باید مجازات شوند، تردیدی نیست.
نکته مهمی و غم انگیز ماجرا این است که برخی از این افراد ، از سر حسن نیت و انسان دوستی و به طور ناآگاهانه مرتکب جرم نابخشودنی حمل مواد مخدر شده اند و اینک در آستانه مرگ هستند.
یکی از مسوولان سازمان تعاون زندانیان - که برای بهبود وضع اشتغال زندانیان و کمک به خانواده های آنان فعال است - می گفت که موارد متعددی بوده که افراد در فرودگاه بار دیگران را حمل کرده و به دام افتاده اند.
این نوشتار ، هشداری است به همه ما که ممکن است روزی از سر انسان دوستی ، بی آن که مرتکب جرمی شده باشیم ، درگیر زندان و حتی اعدام شویم. ناگفته نماند که آنچه ذکر می شود مختص پروازهای بین المللی نیست بلکه در پروازهای داخلی هم باید مورد توجه باشد.
1 - مسافران پروازها معمولاً از ساعت ها پیش در فرودگاه حاضر می شوند و این ، فرصت مناسبی برای آشنایی مسافران و گپ و گفت های بین آنهاست. کسانی که می خواهند محموله مواد مخدر - حتی در حد 10 گرم - را به خارج ببرند، در این مدت طعمه خود را انتخاب و با او دوست می شوند.
ما ایرانی ها ، نوعاً مردمانی هستیم که زود در رودربایستی گیر می کنیم. بنابراین وقتی کسی که ساعتی با ما همکلام شده و مثلاً با هم آب میوه ای هم خورده ایم، به ما می گوید که یکی از چمدان هایش باعث می شود اضافه بار بخورد و خواهش می کند بار او را روی بلیت ما ثبت کنند ، نمی توانیم "نه" بگوییم! غافل از این که ممکن است - حتی در حد یک درصد - داخل آن چمدان ، چند گرم ماده مخدر یا هر ماده ممنوعه دیگر وجود داشته باشد.
اگر پلیس ایران یا کشور مقصد ، آن ماده را کشف کرد، چون بار به اسم ما ثبت شده ، ما درگیرش خواهیم بود و او ، هیچ مسوولیتی را بر عهده نخواهد گرفت. اما اگر کسی متوجه نشد ، در آن سوی گیت های فرودگاه مقصد ، در حالی که در دل به ساده لوحی ما می خندد ، بارش را تحویل می گیرد و خداحافظی می کند.
یادمان باشد که قاچاقچیان مواد مخدر ، مانند آنچه در فیلم های سینمایی نشان داده می شوند، آدم هایی با قیافه های ترسناک و صداهای نخراشیده و احیاناً دارای جای زخمی در صورت نیستند. آنها می توانند افرادی کاملاً باکلاس ، مؤدب و مهربان باشند که با سر و وضعی مرتب در فرودگاه نشسته اند و می گویند که شرکتی در مالزی دارند و در کار آی تی هستند یا در لندن تدریس می کنند.
اگر کسی در فرودگاه از شما خواست مسوولیت بارش را به عهده بگیرید ، با یادآوری خطری که ممکن است زندگی تان به کلی به فنا بدهد، قاطعانه "نه" بگویید. بگذارید کسی که چنین انتظاری بی جایی از شما دارد ، از دست تان ناراحت شود.
جملاتی مانند "نگران نباشید، هزینه اضافه بار زیاد نیست" یا "با متصدی
کانتر صحبت کنید شاید جریمه تان نکند" ، "عذر می خواهم ولی من به خودم قول داده ام بار دیگری را قبول نکنم و نمی خواهم قولم را بشکنم" و البته کلمه "نه" به تنهایی ، می توانند جان تان را نجات دهند.
2 - گذشته از افرادی که همسفرتان هستند ، گاهی اوقات افرادی که خودشان سفر نمی کنند ، به کسانی که در صف سالن ترانزیت هستند مراجعه می کنند و می گویند: ببخشید! آیا ممکن است این کتاب را هم با خودتان ببرید؟ دخترم یا پسرم در آنجا دانشجوست و در فرودگاه این کتاب را از شما خواهد گرفت.
خیلی ها ممکن است کتاب یا هر بسته کوچک دیگری را بپذیرند ، با این نیت که کمکی به هموطن شان کرده باشند و ای بسا دوستی در آنجا بیابند.
یادتان باشد که شما هیچ تعهد قانونی ، شرعی و حتی اخلاقی برای این کار ندارید. آنها می توانند بسته هایشان را پست کنند. هزینه پست یک کتاب به خارج، گاهی اوقات کمتر از هزینه ایاب و ذهاب افراد به فرودگاه است.
شما از کجا مطمئن هستید که داخل جلد کتاب چند گرم مواد مخدر صنعتی به طرز ماهرانه ای جاسازی نشده است؟ از کجا می دانید که در متن کتاب ، کدهای یک اقدام تروریستی وجود ندارد؟ از کجا می دانید که در بسته ای که حمل می کنید ماده ای وجود ندارد که ممکن است در ایران آزاد باشد ولی در کشور مقصد ممنوع؟!
"عذر می خواهم" ؛ این تنها جمله ای است که باید بگویید و به کار خودتان مشغول شوید. شما دو عمر ندارید که یکی را برای خودتان داشته باشید و دیگری را برای دیگران به زندان یا بالای چوبه دار ببرید.
3 - در فرودگاه با دقت تمام مواظب چمدان هایتان باشید تا کسی با چمدان های مشابه جابجا نکند یا داخل شان چیزی نگذارد یا چیزی بدانها نیاویزد و الصاق نکند.مواظب همراهان تان هم باشید. ممکن است به بهانه بازی با فرزندتان ، چیزی درون لباس یا کیف یا عروسک او بگذارند و آن طرف ، بردارند. ازکسانی که برای نفع شخصی شان حاضرند افراد بی گناه را به "چوبه دار در غربت" بسپارند، هیچ کاری بعید نیست، حتی کارهایی که به عقل جن هم نمی رسد.
این خود شما هستید که باید مواظب خودتان و همراهان تان باشید.
متشکرم/
یکبار یکی از دوستان از من درخواستی کرد که دارویی برای بدنسازی از ایران برای ایشون ببرم . برای اینکه مشکلی برای من پیش نیاد داخل فرودگاه بسته دارو رو به ماموران انتطامی فرودگاه نشون دادم که بعد از بررسی گفتند مشکلی نداره ...
یکی از راهها در این گونه موارد راهنمایی از ماموران و بازرسین در فرودگاه هست
متشکرم
چندين بار از من خواسته شده كه اضافه بار كسي را حمل كنم و يا بسته اي را جابه جا كنم كه من قبول نكردم.
يك بار هم آشنايي خواست بسته كوچكي را برايش جابه جا كنم كه من پس از باز كردن بسته و ديدن محتويات آن و اطمينان از دردسر زا نبودن آن قبول كردم.
مشکل فقط اینه که :
اولا پول خارج رفتن ندارم
ثانیا با پاسپورتی که همردیف جیبوتی و میانماره جایی راهم نمیدن
و البته برای آن کشورها هم به نوعی متاسفم که قانون های خشک و بی منطق روی کاغذهاشان انسانیت را از بین برده و چشم هاشان را به روی برخی واضحات که " اظهر من الشمس " هست را پوشانده.
خیلی از به اصطلاح مجرمین کاملاً مشخص است و قاضی و مقامات محلی برایشان مبرهن است که فریب خورده اند ولی....
ممنون
بسیار عالی بود
من گاهی دچار عذاب وجدان شده ام که چرا وقتی با یک ساک دستی مسافرت میکنم و همسفر هموطنم تقاضا کرده که یک چمدانش را قبول کنم خودداری کرده ام ولی این مطالب زنگ هشداری است که درست عمل کنی
چند سال قبل خانمی در فرودگاه دبی یه بسته بهم داد که براش بیارم ایران . می گفت شناسنامه برادرشه . گفت تو فرودگاه امام خمیتی یکی میاد تحویل بگیره . منم از روی حسن نیت قبول کردم . البته اون ماجرا ختم به خیر شد . ولی این نوشته رو خوندم فهمیدم چه بلایی ممکن بود بیاد سرم و به خیر گذشت
در ضمن من از استرالیا هستم و کماکان نمیتونم به نظرات امتیاز بدم. میشه بگید این اشکال از کامپیوتر منه یا سیستم نظرات قابل امتیازدهی در اینجا نیست؟
اگه این همه سایت و رسانه یه اگاهی به این مختصری ومفید وارزشمند به مردم میدادن مردم ما اگاهترین وکشور ما گلستان میشد چه کنم که همه چیزو همه بر نامه ها را میپیچونن
این اتفاق برای من تجربه شد که به لطف خدا به خیر گذشت
برای یک مسافرت کاری به سئول رفته بودیم و یک وعده غذا رو به رستوران ایرانی ... رفتیم.
صاحب رستوران یک ایرانی بود که خانمی کرهای داشت. در طول سفارش و خوردن غذا این شخص با یکی از همکارهای ما خیلی صمیمی شد ، بعد از غذا هم گفت در نزدیکی رستوران فروشگاهی رو میشناسه که قیمت های بسیار مناسبی داره و شخصا ما رو تا اونجا راهنمایی کرد.
در حین خرید در فروشگاه بودیم که همکارمون گفت: صاحب رستوران ازش خواسته چندتا لوازم آرایشی برای خواهرش بیاره ایران، و همکار ما هم قبول کرده، چند دقیقه بعد یک بسته کوچیک کاملا بسته بندی شده رسید به فروشگاهی که ما در حال خرید از اون بودیم!!
با نصیحت من و سایر همکاران بالاخره این همکارمون از گرفتن این امانتی سر باز زد و تا مدتها از این قضیه ناراحت بود.
ولی بعدها با شنیدن روشهای جابجایی مواد قاچاق، خوشحال بود که اون بسته مشکوک رو قبول نکرده.
تشکر از راهنمایی بسیار خوب شما.
ای کاش صدا و سیما نیز برنامه هایی در این خصوص تهیه و پخش می کرد.
متشکرم