عصر ایران ؛ صادق حسینی - «در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان، کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم؛ پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد * را دیدم. این بار سوم بود که او را طی یک هفته می دیدم. ضمن اینکه با هم صحبت می کردیم 10 درصد از توجه من به این مسأله بود که ببینم کسی او را همراهی می کند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا چمدان خود را تحویل داده و کارت سوار شدن به هواپیما را بگیرد. ... من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می رفتیم از هم خداحافظی کردیم.»
این خاطره دکتر سریع القلم استاد دانشگاه و مشاور رییس جمهور از مواجهه اش با یک مقام عالی رتبه حاضر سوئد بود، اما من میل دارم تجربه شخصی ام از مواجهه یک عضو کابینه اسبق را با شما مرور کنم.
این دولتمرد پیشین که از پایان مسئولیتش 8 سال می گذرد و نامش را برای تمام پست های این دولت مطرح می کرد! و اینک رییس یک فدراسیون ورزشی است، هر بار که برای ماموریت های کاری! عازم خارج از کشور می شود حتماً می بایست از صندلی های فرست کلاس یا بیزنس کلاس استفاده کند. خوب به خاطر دارم که زمانی که این فدراسیون ورزشی توانایی پرداخت هزینه های جاری خود را نداشت، این مقام مسئول سابق نه تنها از صندلی فرست کلاس صرف نظر نکرد، بلکه حق ماموریت دلاری خود را نیز بلافاصله دریافت می کرد.
در یک برآورد خوش بینانه این دولتمرد اسبق در طول 8 سال گذشته چیزی در حدود بیش از 3 برابر پول اضافه تر بابت راحتی خودش به بیت المال مسلمین تحمیل کرده است و البته هیچ نهادی هم از او سال نمی کند که آیا به این میزان به مردم ایران خدمت کرده است؟ با چنین امکاناتی که مردم در اختیارش گذاشته اند توانسته است چندین برابرش کار کند؟ چه اتفاقی می افتاد اگر این مقام مسئول سابق یا سایر مقامات مسئول با پرواز های اقتصادی به ماموریت های خود می رفتند؟ و اصولا چرا خون مدیران ایرانی از وزیران سوئدی رنگین تر است؟
پر واضح است چنین روش هایی مختص به این فرد نیست و البته بخشی زیادی از افراد سیاسی و دولتی ایران که از بیت المال بهره مند هستند نگاهی این چنین دارند. آن ها منت بر ما مردم می گذرند و حقوق های ناچیز، حق الجلسات اندک و پاداش های ناقابل هیات مدیره ها را به سختی قبول می کنند تا روزگار ما بهتر از قبل شود و صد البته این تقصیر ما است که وضعیت بدتر از قبل می شود!
دکتر سریع القلم می گفت: مقامات کشورهای اسکاندیناوی فقط باید سوار بخش Economy پرواز شوند و اگر می خواهند سوار بخش Business بشوند باید مابه التفاوت اش را خودشان پرداخت کنند .
و سوال ساده ای که خواننده این خاطره در ذهنش می ماند این است که سوئد بیت المالش بیت المال تر است؛ یا ایران ما ؟
* سوئد با نه و نیم میلیون جمعیت، 550 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و حدود 44000 دلار درآمد سرانه، از منظر شاخص های توسعه یافتگی، جزو پیشرفته ترین کشورهای جهان است. این کشور، میزبان حدود 130 هزار نفر مهاجر ایرانی نیز می باشد.