عصر ایران - خانه سینما همچنان خبر ساز است. صبح خبر رسید که وزارت ارشاد آن را پلمب کرده تا بعدتر شاید به "گروه دیگر" بسپارد. ظهر این خبر منتشر شد که عجالتاً تحویل نیروی انتظامی می شود با این داعیه که دو گروه بر سر آن اختلاف دارند. شواهد و قراین اما حاکی از تقویت احتمال دخالت مستقیم محمود احمدی نژاد است که این بار هم به عنوان منجی وارد شود!
"گروه دیگر" همان جامعه اصناف سینمای ایران است که 19 تیر با عنوان خانه سینما اما در محل اتحادیه تهیه کنندگان سینمای ایران مجمع عمومی تشکیل دادند و ظاهرا به حبیب الله کاسه ساز منتسب هستند. بدین ترتیب جواد شمقدری هر چند تاکید می کند اتفاق تازه ای رخ نداده و خانه سینما از قبل پلمب بوده اما به نظر می رسد در واپسین روزهای مسوولیت خود قصد دارد با یک تیر سه نشان را همزمان هدف قرار دهد:
اول این که خانه سینما را از کنترل گروه کنونی که نماینده قانونی 29 صنف سینمایی به حساب می آید خارج سازد.
دیگر این که تظاهر کند به دستور رییس جمهور برای بازگشایی خانه سینما عمل کرده و دست آخر مجال بازپس گیری از تصرف کنندگان در دولت بعد نیز سلب شود. چرا که اینان خود را ساکنان محق معرفی خواهند کرد.
تا همین جا می توان گفت موضوع خانه سینما و اصرار برای تسویه حساب شخصی با سینماگران مستقل ایران شکل شرم آوری پیدا کرده است. حال آن که اگر از همان ابتدا به قانون تمکین می شد رسوایی های پیاپی نیز به بار نمی آمد.
30 ماه پیش وزارت ارشاد با پی گیری معاونت سینمایی که نهاد مستقل را برنمی تافت و در پی تاسیس سازمان دولتی سینمایی برآمد خانه سینما را منحل اعلام کرد اما با پی گیری های هیات مدیره و خصوصا چهره هایی چون فرهاد توحیدی و مهدی عسگر پور دیوان عدالت اداری رای به نقض حکم انحلال داد ولی باز هم وزارت ارشاد تمکین نکرد.
اکنون به نظر می رسد به یک فرمول کهنه روی آورده اند: تغییر محتوای یک تشکل با حفظ نام و عنوان. این کار پیشتر با موازی سازی در اتحادیه مشهور دانشجویی شکل گرفته بود هر چند در آنجا این توجیه وجود داشت که دانشجویان عضو دایمی نیستند و بافت تشکل با فراغت از تحصیل تغییر می کند.
این بار اما می خواهند در روز روشن به سینماگران ایران بگویند بفرمایید این هم خانه سینما! منتها خانه ای که ما ساخته ایم و خودی هایمان اداره اش می کنند.
ماجرای خانه سینما را می توان از منظر حقوقی کاوید و از جمله این موضوع را مطرح کرد که دستور پلمب باید توسط مقام قضایی صادر شود نه یک دستگاه اجرایی. اما این یادداشت بر آن است که بر نکته دیگری انگشت گذارد و فارغ از نگاه حقوقی یادآور شود آیا زیبنده است که وزارت ارشاد به جای این که چتری بزرگ در حمایت از اهل هنر و فرهنگ بگستراند خود پیشگام برخورد با هنرمندان و سینماگران شود؟
در مثل مناقشه نیست اما مانند این است که وکیل به جای دفاع از موکل علیه او اقامه دعوی کند.
با این همه خانه سینما اکنون دیگر تنها یک خانه نیست و شکل نمادین پیدا کرده و قفل و پلمب آن نیز نشانی ازهمان قفل که در این سال ها بر ذهن و خلاقیت هنرمندان زده شد و هیچ یک از تظاهرهای رسوا به هنر دوستی و فرهنگ پروری از زشتی رسوایی بستن خانه سینما نکاست.