انقلاب نفتی و بهرهبرداری 35ماهه از فازهای پارسجنوبی هم دیگر
اعتباری ندارد و رسما گفته شد که نمیتوان در این مدت پالایشگاه گازی را به
تولید رساند. این در حالی است که رویکرد اصلی دولت دهم در نفت همین شعار
بود که پرسروصدا مانند دیگر تبلیغات دولتی مطرح شد اما امروز بیسروصدا
«نمیشود» اعلام کرد.
در واقع در این روزهای پایانی دو دولت احمدینژاد روشن
میشود که در این هشتسال هیچ فاز پارسجنوبی به اتمام نرسید و بماند که
هیچ فازی در این دولت شروع نشد که به اتمام برسد. افتتاح فازهای 6 تا 10 هم
مشخص شد که تا مقدار زیادی تبلیغاتی بود و هنوز این دو پروژه نقصانهایی
برای تکمیلشدن دارند.
این
در حالی است که به گفته بیژن زنگنه سرمایهگذاریهای انجامشده در این
دولت بیشتر از قبل بوده اما نتیجهگرفتن و به بهرهبرداری رساندن...!
وزير
نفت در دولت اصلاحات همچنین معتقد است: «در این دوره از مدیریت کشور
موازنهها نه تنها به ضرر تولید، بلکه حتی به ضرر اقشار فرودست جامعه با
شعار حمایت از فرودستان بهم ریخته شد که امیدوارم مردم در خاطرشان بماند.»
گفتوگوی «شرق» با زنگنه، وزیر سابق نفت در ادامه آمده است:
یک سوال تکراری و همیشگی، وضعیت صنعت نفت و انرژی کشور را چگونه میبینید؟
الان
برداشت عمومی این است که وضعیت عمومی صنایع ما ازجمله در تولید نفت و در
صنایع وابسته آن در شرایط بدی است و این دیگر نیاز به تخصص هم ندارد البته
فشارها و شرایط خارجی هست اما مشکل بزرگتر شرایطی است که در این سالها
خارج از اراده مدیران و کارشناسان این صنعت بر آن تحمیل شده و تحریمها هم
مزید بر علت شده تا امروز که مشکلات نمود پیدا کرده است.
وضعیتي
که به وجود آمده و فارغ از به وجود آورنده آن یا فارغ از درصدی که به
سوءمدیریتها و تحریمها میدهید راهکاری برای اصلاح در کوتاه مدت دارد؟
راهکار
دارد اما راهکارش فقط در صنعت نفت نیست، راهکار اصلی و تعیین کننده، اصلاح
شرایط محیطی حاکم بر صنعت نفت است و اگر این شرایط محیطی را اصلاح کنند
نتیجه آن را در صنعت نفت هم خواهیم دید و تحولات هم رخ خواهد داد البته
اینها تئوری هم نیست.
در
عمل صنعت نفت ایران در دوران 76 تا 84 یک دوره طلایی و درخشان توسعه را طی
کرد و این دورانی نیست که فقط یکبار به وقوع پیوسته باشد، بلکه قابل تکرار
است. توسعه پتروشیمیها، توسعه پارسجنوبی، توسعه تولید و توزیع گاز و...
چیزی که الان در پتروشیمی داریم ماحصل آن زمان است.
اینکه
باید در صنعت نفت چهکار کرد؟ راهبردها و رویههای آن مشخص است. اما اول
شرایط محیط صنعت و پارادایمهای ناکارآمد را که توسط دولت فعلی در اداره
کشور حاکم شده است، باید اصلاح کرد. از دستاوردهای مثبت این دوره مدیریت در
کشور این بوده که نخبگان فهمیدند روشهای شعاری و احساسی و نیز قشریگرایی
ما را بهجایی نمیرساند و نه تنها بهبودی در زندگی مردم پدید نمیآورد که
ما را عقب هم میاندازد.اخیرا رییس دولت، در ماههای آخر دولتشان در مجلس
رهنمودهایی میدهند که جای سوال دارد که چرا خودشان در مدت هشتسال به این
شعارها عمل نکردند؟
رفتارهای
این دولت شبیه برخی رفتارهای اول انقلاب است که ما گاهی برخی از این
شعارها را در سال 1358 میدادیم و سال 1361-1360 هم فهمیدیم که اشتباه بوده
و آنها را کنار گذاشتیم، منتها ایشان بعد از هشتسال ریاست بر دولت و
آشنایی با مسایل کشور هنوز همان صحبتهای سال 58 را مطرح میکنند. نظیر
اینکه بگذاریم دامها وارد جنگلها شوند یا اینکه کشور ما زمین و آب زیاد
دارد و باید از آن استفاده کرد، همین بحثهایی بود که موجب وارد شدن لطمات
جبرانناپذیری به منابع آبهای زیرزمینی ما شد. این پارادایم حاکم بر دولت و
سرمشق کشورداری در حوزه بخشهای اقتصادی و صنعتی باعث آسیب جدی به کشور
شده است.در این دوره از مدیریت کشور موازنهها نهتنها به ضرر تولید، بلکه
حتی به ضرر اقشار فرودست جامعه با شعار حمایت از فرودستان به هم ریخته شد
که امیدوارم مردم اینها را در حافظه تاریخی خود نگه دارند و فراموش نکنند.
به
یک دوره درخشان در صنعت نفت و گاز ایران اشاره کردید و وزیر نفت فعلی هم
چندی پیش گفت ما 250میلیارددلار در حوزه نفت و گاز سرمایهگذاری کردهایم،
آیا میتوانید مقایسهای میان آن سرمایهگذاری و این انجام دهید؟
ریز
عددی که ایشان مطرح کردند در اختیار کارشناسان قرار نگرفته و من در جریان
آنالیز آن نیستم ولی در کل قبول دارم که الان چند برابر زمان ما
سرمایهگذاری میشود. ولی سوالی که دولت باید جواب دهد این است که چرا این
سرمایه چندبرابری، بازدهی کمتری دارد؟ ما برای اجرای هر فاز پارسجنوبی
یکمیلیارددلار سرمایهگذاری میکردیم و الان برای انجام همان کار بین سه
تا چهارمیلیارد دلارسرمایهگذاری انجام میشود. آیا قیمتهای جهانی سه تا
چهار برابر شده است؟ به دلیل تحریم است؟ یا دلیل دیگری دارد؟
ما
در فازهای 4 و 5 پارسجنوبی در عرض 43 ماه یک فاز را از صفر به تولید
رساندیم اما فازهای 9 و10 پارسجنوبی که هشت سال پیش با پیشرفت 60درصد به
این دولت تحویل شد، هنوز به اتمام نرسیده است. گویا اینها هم مانند قنات
حاج میرزا آغاسی است که برای مملکت گازی ندارد اما برای برخی نان دارد.
ما برای بیش از 30هزارنفر در عسلویه و برای 20هزارنفر در بندر امام اشتغال مستقیم ایجاد کرده بودیم.
پنج فاز پارسجنوبی را تکمیل کردیم و پنج فاز را با پیشرفت فیزیکی بالای 60درصد تحویل دادیم.
الان
با توجه به تحریمها شرایط هم مناسبتر است برای اینکه به جای فروش نفت
ایران که مورد همه گونه تحریم است، آیا زمان اجرایی کردن شعار اقتصاد بدون
نفت نیست؟
من هم با
این استراتژی موافقم اما نه با حذف نفت از منابع ایران. بلکه با رشد دادن
سایر بخشهای صنعتی و صادراتی، الان نفت سهمی حدود 40درصد از تولید ناخالص
ملی و 70درصد سهم صادرات ما را تشکیل میدهد و اگر ما اقتصاد کشور را با
نرخ رشد هشتدرصدی مصوب در برنامههای پنجساله توسعه دهیم و صنعت نفت هم
در کل با نرخ 2، 3 درصدی رشد کند (که البته نرخ معقولی است)، پس از 15 سال
به جایی میرسیم که سهم نفت در تولید ناخالص ملی زیر 20درصد باشد.
بودجه
عمومی هر کشور به دو بخش جاری و عمرانی تقسیم میشود، باید منابع
تامینکننده بودجه عمومی کشور از منابعی به جز صادرات نفت تامین شود و بعد
آنچه از نفت حاصل میشود را برای توسعه کشور هزینه کنیم.
اصل
را باید بر این گرفت که چگونه رشد اقتصادی را بهبود ببخشیم. اگر بخواهیم
کاری کنیم که وزن نفت در صادرات کشور کاهش یابد، خب روش اصلی آن همین است
که برنامهریزی کنیم برای صادرات محصولات پتروشیمی و محصولات با ارزش
افزوده بالاتر نفتی و نیز تولید و صادرات دیگر محصولاتی که در تولید آنها
مزیت داریم. اگر امروز 18میلیارددلار تولید مواد پتروشیمی داریم،
این
نتیجه برنامهریزی و تلاش شبانهروزی است که در سالهای 76 تا 84 انجام
شد. سال 76 این میزان یکمیلیارددلار بود. در سالهای اخیر هم که احداث
واحدهای جدید پتروشیمی تقریبا متوقف شده. اگر بتوانیم صادرات مواد پتروشیمی
را تا 40میلیارددلار برسانیم و 50میلیارددلار هم از سایر بخشها، صادرات
داشته باشیم نظیر محصولات صنعتی، صادرات خدمات و... در آن صورت سهم نفت در
تراز بازرگانی خارجی کشور به زیر 30درصد میرسد و این یعنی اقتصاد بدون
نفت.برای توسعه تمامی بخشهای کشور میتوانیم از درآمد حاصل از نفت و سایر
منابع بودجهای استفاده کنیم و در مقابل برای توسعه صنعت نفت از منابع
خارجی بهره بگیریم و با رشد سایر بخشها سهم نفت را در اقتصاد کم کنیم نه
اینکه مابقی بخشها توسعه نیابند و شعار اقتصاد بدون نفت را بدهیم.
با
آن چیزی که به عنوان سیاستهای انرژی ایران در سالهای اخیر منعکس شده شما
تا چه حد موافقت یا نقد دارید؟ و سیاستگذاریهای کلان انرژی را فارغ از
اجرا چگونه میبینید؟
چیزی
که شامل سیاستهای جدید باشد در این سالها اعلام نشده، هر چیزی که اجرا
میشود حداقل در گفتار، همان سیاستهایی است که در برنامههای تنظیم شده تا
سال 1384 تهیه و عرضه شده بود اما این مشکلاتی که در صنعت نفت رخ داده
ناشی از استراتژی توسعه صنعت نفت ایران نیست، مشکل بیثباتی مدیریتی و
بیاقتدارکردن وزارت و وزیر نفت است.
مشکل
آنجاست که کسانی در دولت، وزیر نفت بلهقربانگو میخواهند که هر کس را از
خارج سیستم به او تحمیل کردند بپذیرد، اما وزیر نفت برای پیشبرد سیاستهای
نفتی باید اقتدار داشته باشد.
تخصصستیزی
و کارشناسستیزی که از بیرون به وزارت نفت تحمیل شده، تحقیر نهاد مدیریت
در کل کشور است که اکنون بعد از هشت سال موجب ناکارآمدی سیستم اداری و
اجرایی دولت شده است.
آقای
مهندس زنگنه در دوران وزارت، شما به تکیه بیش از اندازه به شرکتهای خارجی
در توسعه صنایع نفت و گاز ایران و بیتوجهی به صنعتگران داخلی متهم بودید،
بهخصوص تیمی که در وزارت نفت به نام جنوبیها مطرح میشدند همیشه چنین
انتقادی را به شما داشتند، در این مورد توضیح میدهید؟
به
نظر من مشاوران، تجهیزاتسازان و سایر شرکتهایی که در صنعت نفت فعالیت
میکردند باید به این سوال پاسخ دهند که امروز وضعشان از آن روز بهتر است
یا نه؟ اکنون که دولت مدعی است سرمایهگذاری در صنعت نفت بیشتر شده و
شرکتهای خارجی هم هیچ انگیزه و تمایلی برای حضور در بازار ایران ندارند،
آیا شرکتهای داخلی توسعه یافتهاند و از شرایط موجود راضی هستند؟ ما در آن
زمان اگرچه شرکتهای خارجی را وارد بازار ایران میکردیم اما الزامی هم
برای آنها داشتیم تا از توان پیمانکاران و تجهیزاتسازان و سایر شرکتهای
داخلی در پروژههایی که میگیرند استفاده کنند تا همزمان شرکتهای داخلی هم
آموزش ببینند و در سالهای بعد جایگزین آنها شوند. برنامه ما این بود که
طی 10 سال صدمیلیارددلار کار را به پیمانکاران داخلی واگذار کنیم.
مهندسان
مشاور نظیر سازه، نارگان و چگالش که از مطرحترین مهندسان مشاور صنعت نفت
هستند گزارش دهند که چه مقدار سازمان خود را در هشت سال اخیر توسعه
دادهاند؟ پیمانکاران و کارخانههایی که با وزارت نفت همکاری میکردند
گزارش دهند که آیا در دوره اخیر نیروی انسانی اضافه کردهاند یا کارگران و
مهندسان خود را تعدیل کردهاند؟ سندیکای سازندگان تجهیزات صنعت نفت گزارش
بدهند که در این دوره بر سر سازندگان تجهیزات چه آمده است؟